ما آدمها تو زندگیمون فکر میکنیم که زمانِ تولد فقط همون روزیه که پامون رو از دنیای آبی بیرون کشیدیم و گذاشتیم روی زمین خاکی .ما آدما خیال میکنیم یه بار به دنیا میایم و یه بارهم میمیریم. .اما خبر نداریم که این زندگی سراسرش بازیِ دومینوی " مُردن و زنده شدنه". یعنی بارها میمیری و بارها متولد میشی...
مثلا یه روز بهاری نسبتاً پر از چِرک و آلوده به گناهِ میمیری و یه شب مهتابی با صدای " الغوث الغوث" متولد میشی ...
یا یه روز گرم تابستونی با آخرین ضربه مهلک نفست از پا درمیای و یه شب سرد برفی وقتی که تو گوشه اتاقت کز کردی و داری نوحه "رسیدم به بن بستِ کربلایی رمضانی رو "گوش میدی سرپا میشی و جون میگیری.
بعضیامون هم که از آخرین تولدمون سالها میگذره و هر سال هم فقط به تعداد شمعهای" مُردگیمون " اضافه میشه ...
و در آخرم یه روز که تو فوت کردن ایکساُمین شمع مُردگیمون غرقیم، تو همون حالت مُردگی، میمیریم...
#سوال
_آخرین تولدت کی بوده؟
#تولد
#خزان