eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
894 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
تَهَدّمَت وَاللّه اَرکانُ الهُدیٰ ...😢🥺 در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی(عل
کار ما در باغ انار یادگیری قالب است. ضعف اکثر بچه های مذهبی محتوا زدگی است به نظرم. بیانیه نویسی باید ترک بشود. رمان بیانیه نیست. هنرمند فیلتر است. صافی است. باید اندیشه یک بزرگی را بفهمد و خودش را بگذارد جای آن شخصیت. در موقعیت های مختلف مثل او صغری کبری بچیند. حالا رمانی بنویسید و این شخصیت را هر کجا می خواهد ببرد، ببرد. شخصیت راه خودش را در داستان اش پیدا می کند. دیگر شعارزدگی از بین می رود. خب اگر کسی سن اش کم است یا تازه با معارف دینی آشنا شده یا دوست دارد کتابی پر محتوا بنویسد پس برَش واجب. است مطالعه زیربنایی. پیشنهاد من مطالعه آثار حکمت آمیز است.
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
🖤📿 📿 ⇦• #دعـــاۍ‌جــوشـن‌کـبـیـر 🔹یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا رَافِعَ الدَ
من شخصا لبریز از حکمتهای یک هستم و شخصا لذت میبرم... شاید شما هم بشناسیدشان. نام ایشان آیت الله......است. ایشان کیست؟
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
🔷🔹※ #فایل_صوتی_خلاصه #صوت_خلاصه_جلسه_دوم 🔸 ایمان (۲) [کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی درقرآن] 📻 استا
نه بحث محتوا هم هست....ولی مشکل این هست که مخاطبان گروه متنوع هستند و در 100درصد نظراتشون روی محتوا نظر میدن... وقتی برویم جلوتر حتما بحث های محتوایی کمتر خواهد شد...ولی الان لا مفر... مثلا رمان خوشه ماه اول شخص هست یا دانای کل؟ شخصیت اصلی درحد تیپ مانده یا شخصیت شده؟ گره ابتدایی داستان یقه مخاطب را می گیرد یا نه؟ کشمکش دارد یا نه؟ نقطه اوجِ کوبنده دارد یا صرفا مخاطب گول زنک است. ضد قهرمانِ قوی دارد یا نه ...
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
شهید مدافع وطن امیر محسن حسن نژاد شهید یزدی حادثه شب گذشته راسک شهید حسن نژاد پیش از این نیز از مست
و این عادی است... چون یادگیری قالب بالای سه سال ممکن است طول بکشد.... ولی مثلا یک حدیث جالب زیر سه دقیقه... و برای نوشتن باید حوصله کرد تا قالب را یاد گرفت...وگرنه آن حدیث اصلش شیرین تر است از یک داستانکِ داستان نشده... و همین داستان نشدن زدگی آورده...مخاطب علاقه ای ندارد به شنیدن کارهای مذهبیِ بعضی نویسنده ها.... چرا امیرخانی و شجاعی موفق بوده اند؟ چرا؟ یک درختِ شیرِ پاک خورده برگ بجنباند. بهزاد دانشگر نویسنده موفقی هست و کاملا مخالف نوعِ قلم امیرخانی و شجاعی....نکته اش چیست؟ درختان شاخه بجنبانند.
حدود صد و ده درصد مخاطبان بعدا ز خواندن رمان روی محتوا نظر می دهند. ولی تمام عمر آن نویسنده روی یادگیری قالب گذشته. چه می فهمید از این دو جمله؟ بیان کنید.
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
#باغنار2🎊 #پارت36🎬 بعد بانو سیاه‌تیری با صدایی بغض‌آلود ادامه داد: _میگن همه‌ی آشناهاش خلافکار و گن
من یقین دارم از پانزده هزار نفری که عضو کانالشان هستند...البته نمی دانم چه تعدادی رمان را خوانده اند...ولی مطمئنم از پانزده هزار نفر ده نفر هم اینطوری نظر ندادند....
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
عنکبوت روم دخان
خانم هیام این چند خط نظر مخاطب را به همین شکل پرینت رنگی بگیرید و در گوشه ذهنتان نصب کنید... برای رمان نویس مدالی خوش رنگ تر از این ارتباط مخاطب شناسایی نشده تا امروز مورخ 22 مهر 99.
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
🍃💥تیتراژ #باغنار2💥🍃 🆔 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مثل خلبانی و ساخت هواپیما میمونه. یاد گرفتن محتوا مثل یادگرفتن خلبانی خست. وساخت هواپیما مثل یاد گرفتن قالب. اگر فرض بگیریم یادگرفتن خلبانی زیر سه دقیقه امکان پذیر باشه ساخت هواپیما چقدرطول می کشد؟ خب اصل نکته اینجاست...شما باید یاد بگیرید هواپیما بسازید. تا هواپیما نسازید مخاطب نمی تواند با شما پرواز کند در جهانِ داستان با یک خلبانِ بی هواپیما تا سر کوچه هم نمی شود رفت.
سلام و نور. برای این تصویر یک داستانک 40 کلمه ای بنویسید. خلاقانه باشد. https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 دل نوشته برود در پادشاه وارونه. @anarstory
مکالمه دو جنین در شکم مادر: ⇩ اولی: تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟ ‍ دومی: آره حتما. یه جایی هست که می تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم. ‍ اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشون بده. دومی: شاید مادرمونم ببینیم. ‍ اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش؟!!! دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه. اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره. دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی…. 👈🏻این مکالمه چقدر آشناست….! تا حالا بودن را اينطوري به همين سادگي حس نكرده بودم . . . @anarstory
‍ ‍ ‍📚 چوبی که پینوکیو از آن ساخته شد، بشریت نام داشت داستان پینوکیو را همه تان شنیده اید. ژپتو (ژوپیتر،خدای خدایان) عروسکی چوبی می سازد شبیه عروسک های خیمه شب بازی، ولی فراموش می کند نخ های آن را نصب کند، و این عروسک به نوعی صاحب "اختیار" می شود (پیکنو به زبان لاتین یعنی دم بریده). وقتی ژپتوی پیر می خوابد پری مهربان به سراغ پینوکیو می آید و به او جان می دهد. (شب، تاریکی و پری مهربان ماهیت مادینه روانی یا آنیمایی دارند و معنای کلمه آنیما نیز جان یا حیات است). این گونه است که وقتی ژپتوی پیر از خواب برمی خیزد عروسک ناتمام خود را می بیند که از در و دیوار بالا می رود و کارگاه نجاری اش را به هم می ریزد. ژپتو پسرکی سر به راه می خواهد، بنابراین برای پینوکیو کیف و کتاب و کفش و کلاه می خرد و او را روانهء مدرسه می کند، اما در راه مدرسه روباه مکار و گربه نره در کمین کودکانند. (گربه نره نماد غریزه است و روباه نماد طمع، و این دو از دیدگاه روانشناسی تحلیلی نماد سایه یا shadow هستند). روباه و گربه بارها پینوکیو را فریب می دهند: یک بار با وسوسهء سیرک، یک بار با وسوسهء شهر بازی، یک بار با طمع جنگلی که در آن پول ها را می کارند و درخت پول سبز می شود؛ و پینوکیو در این مسیر بارها هر چه دارد می بازد و به صفر می رسد. نقطهء اوج داستان هنگامی است که پینوکیو با مدد فرشتهء مهربان از فریب روباه و گربه رهایی می یابد و به خانه برمی گردد، اما ژپتو (ژوپیتر) را در خانه نمی یابد و به ناچار برای یافتن گمشده اش به سفری دیگر رو می آورد: سفری دریایی ( دریا هم نماد ناخودآگاهی). پینوکیو در این سفر "یونس وار" به شکم ماهی فرو می رود و فرصت درون نگری میابد. و این بار پینوکیو با پدر به خانه برمی گردد و از خلقت خود فراتر می رود و "انسان" می شود! "کارلو کلودی" نویسندهء ایتالیایی در داستان پینوکیو تمام مراحل سفر قهرمانی و آرکه تایپ های یونگی را به کار می گیرد تا در پس داستانی به ظاهر کودکانه و جذاب، درس زندگی بیرونی و درونی را "سینه به سینه" انتقال دهد. ✍داستان سفر بشریت برای رسیدن به سعادت @storytools @anarstory