eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
415 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
119 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭 تقدیم به حضرت رقیه (س) از زبان دختری زائر پرستو ............... دختری با چشم خیسش شانه زد موهای خود را در دل دریای خون انداخت آن قوهای خود را آسمان می دید دختر مثل مادرهای عاشق زیر چتر چادرش برده پرستوهای خود را اربعین آمد که او هم باز باشد یک کبوتر او که بر بالَش نمی بالید و بازوهای خود را...! زائر شش گوشه ای شد که برایش آشنا بود دختری که ذوبِ او بود و النگوهای خود را... در وداع آخرش حس کرد دردی ناگهان را در وداع آخرش بارید پهلوهای خود را قم المقدسه
🖤 به پیشگاه اباعبدالله الحسین (ع)، خواهرش زینب کبری (س) و دردانه اش رقیه (س) زبان الکن ................... با من چه ها نکرده، یک یا حسین گفتن من عاشق حسین و او نیز عاشق من ما دل‌شکستگان را باکی نباشد از حشر با گوشه ی نگاهی، تکلیف ماست روشن ما را بس است بودن در روضه های سبزش از گندم بهشتش، یک خوشه... آه چیدن مأموم های دیروز، این روزها امامند آن دوستان که «گشتند»، امروزِ روز... دشمن ده روز عاشقی کرد، اما به نام مهلت از صلح گفت و ایمان، جنگاوری فروتن روز دهم رسید و او کرد عزم میدان با اینکه قصد کشتن، در سر نداشت اصلاً اکبر رسید از راه، با او حسین، همراه آنگونه که می آید از کوه، سیلِ بهمن تاریخ را بخوانید، عباسِ او نشان داد یک شیرِ زخم خورده، باشد حریف صد تن گردن کشید اصغر، لَختی رجز بخواند تیر سه شعبه آمد، دیگر نبود گردن! در خیمه های سوزان، سجاد دید یک آن معجر به خاک افتاد، آتش گرفت دامن زینب، اسیر درد است از لحظه ی تولد باید که دق کنیم آه، از غصه های این زن از آسمان ابری، خون می چکد به صحرا خورشید دم گرفته، کرده سیاه بر تن از داغ سینه سوزش، از غربت سه روزش آخر چه می شود گفت با این زبان الکن!؟ یک دختر سه ساله، یک پا برهنه در دشت تو فرض کن اتاقی را با هزار سوزن! در خلوتِ خرابه، مُرد از فراق بابا بابا رسید اما... در ساعت معین! قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به یاد او که پدر یتیمان بود و همواره دختران شهدا را در آغوش می کشید👆😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این مُلک، همیشه در امان خواهد بود تا تکیه ی ماست بر سلیمانی ها قم المقدسه
برای دردانه حسین رقیه (س) مهر و ماه ................. سه سال با پدرش بود همدم و همراه سه سال، زهرا بود و کشید از دل، آه عمو به بالینش می رسید هر جا بود - صدا که می زد او را به هر زبان، هر گاه شبی که رفت به بازار و گوشواره خرید - بغل گرفت عمو را... به ماه کرد نگاه خبر نداشت به بازار می رود یک روز خبر نداشت تنش می شود به کوفه، سیاه خبر نداشت که آتش به خیمه می افتد خبر نداشت که موهاش می شود کوتاه گذشت و... همسفرِ کاروان غربت شد گذشت و... آمد ظهر دهم به قربانگاه چگونه شمر، دلش آمد از قفا ببُرد!؟ گناه داشت رقیه، گناه داشت... گناه از اینکه در دل گودال، او چه ها دیده فقط خبر دارد عمه جان و ثارالله سوار ناقه ی عریان شد و زمین افتاد در آن شبی که تو میدانی و منِ مداح چگونه زجر، دلش آمد آنچنان بزند!؟ مگر نمی دانست آه... اوست دخترِ شاه برای اینکه خرابه، شبی شود روشن به خاک، نقاشی کرد مهر را با ماه قم المقدسه
😭 سهم بیشتری از تو می خواهد امسال! ‌ •➜ https://eitaa.com/Abedi_Aaeini