چندین اثر در خصوص #شهید_آوینی داشتم که در دسترسم نیست اما تعدادی که از این شهید بزرگوار یاد شده در شعرهای مختلف رو ارسال می کنم تا یاد و نام این شهید مجددا آورده شود👇🏻
🖤😭 به کربلا و کربلاییان
سرِ خط
.............
«کربلا را تو مپندار که شهری ست فقط» ۱
کربلا را تو مپندار عطش در لب شطّ
کربلا را تو مپندار فقط روضه و اشک
کربلا را تو مپندار شکست و ذلّت
کربلا نقطه ی آغاز مسلمانی بود
بنویسید سرِ نیزه نشین را سر خط!
کربلا نقطه ی پایان دورویی ها بود
کربلا نورِ خدا بود میان ظلمت
این حسین است که اسلام به او تکیه زده
پرچم اوست که بالاست هنوز از غیرت
او همان احمدِ مختار، همان قرآن بود
که سر نیزه نمی گفت مگر از رحمت
او علی بود و به دنبال عدالت می رفت
کربلا: اشکِ غدیر است! امان از غفلت!
او حسن بود و پی صلح برادر آمد
بارها داد به صد شکل به دشمن مهلت
بر سر دست گرفت آیه ی والفجرش را
تا نگویند نیاورد برامان آیت!
اکبرش را که امامِ پس از او بود شکست
وحدتی بود در آنجا که نگو... از کثرت
مرگ، شیرین تر از این...! «هم بخوری» با نیزه
کِش بیایی چو عسل در بغل مولایت!؟
سپرِ جان عمو شد پسر شیر حسن
او گرفت از همه ی مدعیانش سبقت
ساقی اش درس وفا داد به عالَم آن روز
آب را دید و گذشت از لب دریا راحت
تا بگیرد سر خود را بشریّت بالا
از سر اسب، زمین خورد چنان... با صورت
دل سجاد هزار آینه شد در خیمه
سجده اش نور شد و نور، سرآغازِ لغت
باقر افتاد به خاک و سفری داشت به عرش
تا به روی همه در وا بکند از حکمت
آتش افتاد به دامان سه ساله، اما
خورد سیلی و نشد ثانیه ای بی عفت
زینب آمد که بگوید همهْ زیبایی بود
کربلا، قصه ی عشق است! ندارد غایت
کربلا قطعه ای از باغِ بهشتِ ابدی ست
که به اندازه ی قلبِ همه دارد وسعت
از علی دور شدیم و به خدا مشکوکیم
از بصیرت تُهی و پُر شده ایم از شهوت
کشته شد خون خدا تا که نمیرد ایمان
جنگ ما بود ولی بر سر پست و قدرت!؟
درد اصحاب، فقط دین خدا بود و خدا
ما عطش داشته ایم آه... به مسئولیّت
می توان بود حسینی و شهادت طلبید
می توان بود یزیدی و شد از ننگ، سقط
می توان بود حبیب، آینه ی کبر شکست
می توان بود عُمَر، با همه گفت از بیعت
من حسینی نسبم از هیجان لبریزم
خانه ی اول من بوده و باشد هیئت
تا به لب داشته باشم بِحسینٍ بِحسینْ
سر قبرم بگذارید به کامم، تربت
این حسین است که خونش به رگ ما جاری ست
این حسین است که سر داد ولی با عزت
نشد ای دل، سر خود را ببُریم! وای به ما
هر چه گفتیم از اندیشه ی او... بود غلط
«کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» ۲
غافل از قافله ایم! آه و دریغ از حسرت!
حُر که بود و چه شد آزادترین شد به جهان!؟
هیچ...! تنها به خودش داد فقط یک فرصت
وقت، تنگ است! کمی مانده که زینب برسد
آه... این بار بیا جان بگذاریم وسط
#محمد_عابدی
قم المقدسه
...................................................
۱. از نوشته های معروف شهید مرتضی آوینی
۲. از نوحه های معروف حاج صادق آهنگران در هشت سال دفاع مقدس
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
تقدیم به بزرگترین درام نویس عالَم، خدا
و سوپراستار او، حسین (ع)
جلوه ی ویژه
.....................
چه داستان درامی! چه جوّ سنگینی!
بدون جلوه ی ویژه ست هر چه می بینی
اگر سری به هوا پرت می شود یعنی
پریده از قفس سینه، مرغ آمینی
تمام خوبان را جمع کرده ای یکجا
آهای مزرعه ی آخرت، چه گلچینی!
تو را بخوانم خورشید یا که ماه، #حسین
که روز و شب پیدایی، هم آن و هم اینی
برای ما که سیاهیم و غرق تاریکی
تو ای ستاره ی روشن، چقدر پروینی
اگر که نور بخواهم تویی که می باری
اگر که طور بخواهم تویی که تضمینی
اگر حضور بخواهم تویی که فرهادی
اگر که شور بخواهم تویی که شیرینی
منم طنین میان دو کوه، این دو حرم
برس به فریادم! «یا حسین أغیثینی»
وجودِ مغتنمت، سرنوشتِ ایمان است
#نماز اگر که ستون است، تو خودِ دینی
#حسین! قلبِ ج«ه»انی و چشم ما بر توست
جهان ما جان گیرد ازین جهان بینی!
طلوع روشنِ تو روی نیزه، ای خورشید
چه ظرفیت ها داده به شعر آیینی
به #ظهر_عاشورا، #اربعین اضافه شود
هزار سال... گذشته، چه طرح و تدوینی!
#حسین رفت به جنگِ ریا و کفر و نفاق
بدون هیچ معینی، بدون تأمینی
اگر چه مقتل کافیست، یک نفر باید...
چقدر اینجا خالیست جای آوینی
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
به #شهید_آوینی
قسم به نون و قلم، شعرهای سبز تو
هنوز تازه تر از خون سرخ توست شهید
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15