eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
415 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
119 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
✋🏻🤦🏻 برای خوف و رجا ... سادگی را باز بر تن کرد و شد راهیِ مجلس دومین شخصیت اجرایی کشور، خنده رویی که تنش پر بود از زخم رفیقان او که بود و قربانیِ صلحی کربلایی خویش بود و ذوالفقارِ در نیامی او بود، از و از گفت سرزنش کردند او را که به جای نطقِ مُتقن پیش چشم یک جهان پایش چرا قدری سخن گفت ۱ عارفی بی پرده که در او جلوه ها داشت پشت او گرم از قنوتِ تاروپود بندگی بود عضو هیئتْ علمی و استاد دانشگاه ایمان کرسی اندیشه اش داغ از زغال زندگی بود آسمانی خاکی از کوچه گذر کرد و نگاهش شهر بی احساس را یکباره جانی تازه بخشید با هنر بود و قدم زد بر فراز ابرِ توده همصدا شد با عقابان، بر وطن آوازه بخشید بعد از او دیگر ندیدم مردمم را شاد و شاداب حالمان اینروزها ست، خسته ست از مانده تنها، نام یک به جا و از مرام و مسلک او دستمان خالی ست، بسته ست قم المقدسه ۱. نقطه عطف حضور شهید رجایی در سازمان ملل به کنفرانس مطبوعاتی وی برمی‌گردد که نخست وزیر فقید ایران در برابر دوربین رسانه‌های جهان پای برهنه خود را روی میز گذاشت و گفت: «من به مدت دو سال در زندان‌های رژیم شاه معدوم و زندانی کارتر و آمریکا بودم. آثار شکنجه و سختی‌هایی که در زندان بر من روا شد، بعد از چهار سال هنوز بر بدنم نمایان است. من دو سال تمام ضربات شلاق‌های کارتر را بر پای خود احساس کردم و این در حالی ست که ما با گروگان‌ها در جاسوس‌خانه، رفتاری کاملاً انسانی داریم.» این اقدام، از اتفاقات کم سابقه در سازمان ملل بود. 🆔 @Abedi_Aaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻 به پیشگاه او که همه اوست👆🏻 نور ........... چشم هایت را نوشتم آیه های سبز «نور» دست هایت را نوشتم سوره «طه» و «طور» ای حدیث بی بدیل هستی، ای قرآن ترین چیست در فحوای لبخند تو جز و ای جمالت آسمان و ای نگاهت آفتاب دور باد از تو بلا، چشم حسودان تو کور از صدایت دلنشین تر هست آیا!؟ نیست نه گفته از لحن خوشت داود در گوش زبور «می نشینم تا بیایی» را به آتش می کشم پا به پایت می دوم تا نفخه ی بانگ خوش است از مستی ما را دوچندان کن... دوچندان از غرور! با خودم می گویم آیا هستم آن روزی که تو...!؟ می روم وقتی به دیدار همه... ها با از می خوانم تو را های بی تو هر دم می شود در من مرور انتظارت، شاعرم کرد و نگاهت، مشعرم ای به قربان صبوری هایت، ای ! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤😭 تقدیم به (ع) و ممنون از (ع)🌷 خواب و بیدار ........................ این شعرِْ پاره، نذر شد آتش گرفت سینه، پر از «یا عَطوف» شد به خواب رفت در آن شب که دفترش برگ درخت بود و سرِ شاخه، بوف شد طوفان به شکل سایه ای از دور زوزه کرد جنگل، اسیر صحنه ی مرگی مخوف شد خورشیدِ سر بریده به نی ها طلوع کرد ماهی به خون نشست و نگاهش خسوف شد خواب از سر جهانِ پس از حرمله پرید شاعر به هوش آمد و غرق شد همراه رعد و برقِ ولی، زد نفس نفس از میمنه به میسره، مات صفوف شد عزیزِ جهان در کشاکش و... ، اسیر پنجه ی داغ سُیوف شد و بماند برای بعد به ، دچار شد قربانِ ای که کِش آمد به دست آنقدرها کشیده که آخر، شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا