eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
400 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
117 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
👆💠«شهید جهان بیگی»؛ روستازاده‌ای که در 17 شهریور آسمانی شد 🔸شهید «علی جهان بیگی» از شهدای مظلوم 17 شهریور سال 57 است که با تیر خلاص ساواک به شهادت رسید و با خون خود، مهر دیگری بر بطلان رژیم ستمشاهی زد. 🔹ساعت 9:15 صبح روز جمعه هفدهم شهریور 1357، از قسمتی از میدان ژاله که جمعیت بسیاری در آن جمع شده بود، یکباره صدای رگبار مسلسل‌ها شنیده شد. از بلندگوها فرمان آتش دادند و بالگردها نیز از آسمان مردم را زیر آتش گرفتند. 🔸جمعیت که فریادِ «اللّه اکبر» و «مرگ بر شاه» سر می داد، در یک لحظه به خون خود غلطید. صحنه فجیع و مصیبت بار و در واقع یک کشتار دسته جمعی به وجود آمده بود. خیابانی که دقایقی پیش از انبوه جمعیت سیاهی می‌زد، اکنون پر از اجساد، کفش‌های خونین، پلاکاردهای پاره شده و زخمی‌هایی شده بود که کشان کشان خود را به طرف دیگر می‌رساندند. 🔹شهید جهان بیگی از خیل جوانان برومندی بود که در سال 57 برای امرار معاش و کسب روزی حلال به همراه تعدادی از دوستان خود از روستای میم بخش کهک قم به تهران عزیمت کرده بود. همزمان، علاقه شهید به امور فرهنگی، مذهبی و روحیه انقلابی اش باعث شد در زمره یاران حضرت امام(ره) در آمده و اعلامیه های ایشان را پخش نماید. 🔸این شهید عزیز نیز از زمره مبارزان انقلابی بود که در روز جمعه سیاه - 17 شهریور- به دست ماموران رژیم ستمشاهی مورد اصابت گلوله قرار گرفته و زخمی شد. 🔹پس از انتقال وی به بیمارستان، با تیر خلاص نیروهای ساواک به شهادت رسید و هنگامی که خانواده معظم شهید برای تحویل جنازه مراجعه نمودند ساواک در مقابل آن، جریمه و پول فشنگ را از پدر بزرگوار شهید- علی اکبر جهان بیگی- مطالبه نمود. 🔸پیکر مطهر این شهید عزیز پس از تشییع، در گلزار شهدای روستای میم بخش کهک قم به خاک سپرده شد. 🔹شهید جهان بیگی و دیگر شهدای والامقام دوران پیروزی انقلاب اسلامی، زمینه ساز پیروزی انقلاب در 22 بهمن همان سال و آغازگر راهی شدند که با خون پاک شهدای بزرگوار هشت سال دفاع مقدس و شهدای جهان اسلام تا رسیدن به حکومت جهانی اسلام، ادامه یافت و ماندگار شد. روحش شاد و راهش پر رهرو🙏🌹 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
باسلام و ارادت برنامه تلویزیونی دوربین قم ❎️معرفی شهیدوالا مقام، باحضور جناب آقای مهندس اسماعیلی (دهیار روستای میم) ❎️به تهیه کنندگی امروز شنبه:ساعت ۱۷:۴۵ صداوسیمای قم(شبکه نور) 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15 🌀⚘️🌀⚘️🌀⚘️🌀⚘️🌀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭🙏🏻 از زبان و (س) اشک ................. تیرها و نیزه ها بستند بر جسمت دخیل تا مُشبّک تر شدی از نعل مَرکب، ای قتیل! غیر نستعلیقِ سینت که کش آمد با سنان شد بیابان از دواتِ خون تو، بحر طویل خیمه های سبزمان، با اینکه شد زرد از خزان هیچ آثاری ندیدیم از گلستان و خلیل چشم های آسمان، عین عقیقی سرخ بود ساربان، انگشتری را برد و زد کوسِ رحیل «پله پله تا ملاقات خدا» رفتی به نی ۱ هودجی از نور بودی روی بال جبرئیل اشکِ تو از نیزه ها افتاد پیش پای ما آه... بابا «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» ۲ و ۳ ریختم بر هم همینکه دست های کوچکی - سنگ بر ماهِ بلندِ برکه ام زد بی دلیل این جماعت ای عمو چشم تو را دیدند دور ای به قربان نگاهت! «یا وکیل» و «یا کفیل» قم المقدسه ........................................ ۱. اثری از عبدالحسین زرین‌کوب ۲. شکل تصویریِ «آه» در ارتباط با مصراع اول، نیزه (آ) و اشک (ه) است و در ارتباط با مصرع دوم، نخل (آ) و حضرت سکینه (ه) ۳. بیتی از حافظ پای ما لنگ است و منزل بس دراز دست ما کوتاه و خرما بر نخیل 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤦🏻😭 به ساحت آقاجانم گندم .............. همواره جمعی طالبِ شهر ری اش بودند آن عده که در فکر انگور و می اش بودند پیغمبری را از بهشت عدن بیرون کرد آن گندمی را که عمَرها در پی اش بودند می خواستند آیینه ای را خط بیندازند در جستجوی کیٖ، چطوری و کِی اش بودند شمر آمد از گودال بیرون و همه دیدند ده اسب را که بی قرارِ یک هی اش بودند او آفتاب گرم تابستان ایمان بود اما خزانی ها به دنبال دی اش بودند کشتند خورشیدِ غزل را و چهل منزل اصحابِ تاریکی به دنبال نی اش بودند قم المقدسه ........................................... دوستی داشتم که اسب نگهداری می کرد روزی مهمانش بودم و دیدم یکی از اسب ها چموشی می کند و محکم به زمین و دیوار پا می کوبد به گونه ای که زمین، زیر پایش می لرزد. گفتم چی شده!؟ این اسب چرا چنین می کند!؟ گفت برایش نعل تازه زدم 😭😭😭 هنوز قالب پایش نشده و این کار را اینقدر ادامه می دهد تا نعل بر پایش چِفت شود! آخخخخخخخخخ حسسسسسسسین 🤦🏻 بعد از عمری جواب سوالم رو گرفتم که چرا نعل تازه! ✋🏻 ✊🏻 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌🏻 یکی از اشعار خوبی که در مورد حضرت (س) خواندم رو از دوست خوبم جناب تقدیم می کنم تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب هم دختر حسینی و هم دختر رباب هرچند "آمنه"ست و "امینه"، ولی حسین نام تو را سکینه‌ی خود کرده انتخاب درباره‌ی مقام بلند تو گفته‌اند؛ ممسوس در خداست شبیه ابوتراب در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را شد "فخرة‌النسا" لقب از "سیدالشباب" از آن زمان که راویه‌ی "شیعتی" شدی دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم شد قوت غالب تو فقط غصه و عذاب درد تو را شنیده‌ام از سهل‌ساعدی داغ تو را گرفته‌ام از مجلس شراب آتش گرفت سینه‌ی دشمن برای تو حتی دل یزید شد از داغ تو کباب "بس کن که ناله‌ات جگرم را کباب کرد!" این حرف را شنیده‌ای از فاطمه به‌خواب رویش سیاه باد و دودستش بریده باد هرکس که دست‌های تو را بسته با طناب هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است هرچند راس رفته به نی برده از تو تاب یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد گیرم هزاربار رسیدی به اضطراب با ما بگو که زینب مضطر چکار کرد؟ وقتی که سم اسب گرفت از گلش گلاب... ای روضه‌خوان واقعه‌ی کربلا، بگو؛ با اشک خود چگونه به‌پا کردی انقلاب سرهای غیرتی سر نی سنگ خورده‌اند تا دشمن از شما نتواند برد حجاب ای بشکند دهان قلم‌های روزگار وقتی کم است نام تو در این همه کتاب شأن تو باشکوه‌تر از حرف‌های ماست هرکس دروغ بسته به تو خانه‌اش خراب! باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج آری؛ دعای خسته‌دلان هست مستجاب. @Mojtaba_khorsandi 🆔 @Abedi_Aaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسمطی جانسوز از دوست عزیزم در رثای 🔹آیات شگفت🔹 تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم می‌رسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم: «شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی» راه را گم کرده بودم، آخر آیا می‌رسیدم؟ خسته و تنها در آن صحرا، چه غربت‌ها که دیدم هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم دشت ساکت بود، اما این صدا را می‌شنیدم: «اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی» آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش... کاش من هم می‌شدم از کشتگان یک نگاهش آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش راه او آغاز می‌شد از میان قتلگاهش... «لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی» می‌زد آتش بر جهانی غربت بی‌انتهایش کودک شش‌ماهه هم می‌خواست تا گردد فدایش ناگهان شد غرق خون با یک سه‌شعبه ربنایش کاش آنجا آب می‌شد آب از هُرم صدایش: «كَيْفَ‌ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ‌ يَرْحَمُونی» بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری هر دلی بی‌تاب می‌شد با طنین سرخ قاری دخترش راوی خون بود آن میان با بی‌قراری می‌سرود این اشک‌ها را تا بماند یادگاری: «وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی» 📝 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak_15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭🖤 به (ع) دست لرزان .................... همه گفتند که چشمان تو در اوج جوانی شد تار چنگ زد بر دل عشاق جهان مرگ غریبانه تو همه گفتند از دشت گلویت که پر از دریا بود آه اما مثل دل ما غرقِ تَرَک همه گفتند که دستان تو می لرزیده کاسه ی آب به دندان تو خورده، ای وای چقدَر در این روضه ی توست دل من شد با تو رو به جدت کردم گفتم ارباب، سلام کاش چشمان دیگری می شد تار دست های دیگری می لرزید چشمِ که!؟ آنکه تو را خوب ندید آنکه تو را خوب دید دستِ که!؟ آنکه علی اکبر را علی اصغر کرد آنکه به سر ماه، عمودی زد سخت آنکه به گلوی پسرت بست دخیل آنکه تیر بر قلب وسیعت انداخت گفتن از دندانت کار من نیست ! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak_15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا