😭🤦🏻 تقدیم به #حضرت_علی_اکبر (ع)
پروانه
.............
مغضوبِ جماعتی چنین پَست، حسین
در کارِ #علی خورده به بن بست، حسین
چون #زینبِ بی قرار در خیمه ی اشک
از شدت اضطراب ننشست، حسین
تا دید #علی را تک و تنها... آمد
آمد که بگوید همه جا هست حسین
با سنگ زدند و راه او را بستند
افتاد #علی و... چشم را بست حسین
از اصل نه...! از اسب زمین افتاد و
با اینکه دلش شکست، نشکست حسین
با کُنده ی زانویش قدم بر می داشت
تا اینکه به دریای تو پیوست، حسین
چون جسمِ به هم ریخته ات، ریخت به هم
گفتند همه... که رفت از دست، حسین
با پتک بزن بر سر یک پروانه
شاید که بفهمی چه کشیده ست، حسین
او مست شد از دست #رسول_الله و
از دیدن مستیِ #علی، مست #حسین
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🤦🏻 تقدیم به #حضرت_علی_اکبر (ع)
پروانه
.............
مغضوبِ جماعتی چنین پَست، حسین
در کارِ #علی خورده به بن بست، حسین
چون #زینبِ بی قرار در خیمه ی اشک
از شدت اضطراب ننشست، حسین
تا دید #علی را تک و تنها... آمد
آمد که بگوید همه جا هست حسین
با سنگ زدند و راه او را بستند
افتاد #علی و... چشم را بست حسین
از اصل نه...! از اسب زمین افتاد و
با اینکه دلش شکست، نشکست حسین
با کُنده ی زانویش قدم بر می داشت
تا اینکه به دریای تو پیوست، حسین
چون جسمِ به هم ریخته ات، ریخت به هم
گفتند همه... که رفت از دست، حسین
با پتک بزن بر سر یک پروانه
شاید که بفهمی چه کشیده ست، حسین
او مست شد از دست #رسول_الله و
از دیدن مستیِ #علی، مست #حسین
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15