eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
400 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
117 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
😭🙏🏻 به باب الحوائج امام کاظم علیه السلام آخ که جگرم سوخت😭 زندان مطامیر .................... هیچ می دانی چه شکلی بوده زندان مطامیر ۱ پله پله، سقف کوتاه و نمور و تنگ و دلگیر آسمان را جای دادن در چنین جایی چه سخت است او ولی آبی ترین بود و نشد اینگونه تحقیر وارد زندان شد و دیوار و در او را بغل کرد دست و پا و شانه اش را بوسه زد از شوق، زنجیر چشم هایش کهکشانی بود در شب های بی روح از قنوتش نور می پاشید تا می گفت تکبیر با تمسخر خواستند او را کنند از خویش غافل شد به دستش قلب زندانبان و آن رقاصه تسخیر تختِ هامان را به زیر آورد موسی مثل هارون ۲ تخت هارون را به زیر آورد موسی از همان زیر و گفته اند او را ولی من یوسف اهل ولا می خوانمش بی هیچ تفسیر آن خلیلی که بتِ کبر و ریا را بر زمین زد تا نمانَد شبهه ای باقی برای اهل تزویر احمدی که صوت قرآنش، مسلمان کرد دل را حیدری که فتح دل می کرد بی کشتار و شمشیر صید آهو می کند شیر و... فقط این است کارش شیر، در جنگل همان شیر است و در زندان همان شیر غار تنهایی، حرایی شد برای مبعث او تا جهانی را دهد با ربنای خویش، تغییر نسل او تاکی بهشتی که سر از طوبی درآورد مستی ما را ببین ای شیخ و بر ما خرده کم گیر خوشه ای از او به مشهد، خوشه ای از اوست در قم خوشه ای در جام شیراز و شده ایران از او سیر تا خدا هست و خدایی می کند دنیا چنین است سایه ای در چاه گاهی می شود ماهی جهانگیر قم المقدسه ....................................... ۱. مطامیر، در واقع محل نگهداری غلات در زیرِ زمین و زندانی ست پلکانی با سقف بسیار کوتاه عموما در عمق ۳۰ الی ۵۰ متری که زندانیان باید مدت حبس خود را بر روی پله های کم عرض آن بگذرانند و عملا نه حالت ایستاده دارند نه خوابیده! ۲. هامان، که شش بار در قرآن کریم از آن یاد شده، وزیر معروف فرعون بود و تا آن حد در دستگاه حکومت فرعون نفوذ داشت که در قرآن از لشکریان مصر، به لشکریان فرعون و هامان یاد شده است. کانال اشعار آیینی 👇🏻 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
به پیشگاه آسمانی پر ستاره ........................ سایه ای از بدر، باقی مانده در چاهی عمیق می زند لولای در، با حنجری بی پرده جیغ آسمان می بارد اما مرگ بر این زندگی قحطیِ سبزینگی دارد زمینِ پُر دریغ هفتمین نور جهان، از ظلمتِ زندان گذشت تا جهان با چشم او قدری کند طیِ طریق چشم او بود آن چشمه ی بی انتها که سوال شیعیان را پاسخی می شد دقیق ۱ چشم او یعنی آن آهوی فیروزه ای که پرستو شد به طوس و در رکاب دین، عقیق آسمانی پر ستاره، سهم ماهِ است تا بماند روشن از نورش، شب از عهد عتیق تا بگیرد عالَمی را با گُل لبخند خود هرگز او بیرون نیاورد از غلافِ چشم، تیغ کظم غیظش آب سردی بود بر زخم زبان او که ابراهیم شد در آتشی از منجنیق آن امامی که به راهش دید مستی را و گفت: هرچه کردی... از امامت رو نگردان ای رفیق ۲ قم المقدسه ....................................... ۱. داستان مراجعه و پرسش جمعی از شیعیان حضرت و پاسخ دادن خانم فاطمه معصومه (س) و تایید آن توسط امام کاظم (ع) ۲. داستان جوان شرابخوار و امام کاظم (ع) 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak_15
🙏🏻🌷 تقدیم به .............. در شبِ ظلمت همینکه جلوه گر شد روی ماهت جان گرفت آیینه ی از نگاهت ۱ شد دلت زندانی ، سفر کردی به خویشت با راضی شدی از انتخاب دلبخواهت گوهر گرفتی از با هر دل به دریای زد نغمه ی جانسوز آهت با خودت آوردی از جای پایت سبزه رویید و جهان شد رو به راهت ها دنبال می دویدند و بریدند! در شبِ «»، در دل و ۲ آن ، آمدند از چون تو هم مانند ، بود گناهت روزها را روزه بودی و شبت پر بود از ابر قطره قطره، شمع جانت آب می شد از جراحت شیعیان را با همان حال نزارت، چاره بودی بسترت، شد و در حسرتت ماند استراحت ، دارد بر تو ، از کلامت می هراسد دارد از ، ترس دارد از سپاهت را نه، که ایرانی به دستت دارد این حرم یعنی ، چه دارد تکیه گاهت!؟ هم پریشان و هم پریشان شد هرکه دادت یک سلام و خیره شد بر بارگاهت گفت یک به آقا: «بچه ی پایینِ شهری... که کبوتربازها را هم گرفتی در پناهت #«طیّب» از خورشیدِ خشت گنبدت، شد آسمانی آفتابا...! نقره‌داغم کن که هستم روسیاهت» قم المقدسه .................................................. ۱. عبدالعظیم حسنی در روز پنج‌شنبه چهارم ماه ربیع‌الثانی سال ۱۷۳ قمری، در زمان پیشوای هفتم شیعیان در شهر مدینه زاده شد. ۲. نجاشی به نقل از احمد بن محمد بن خالد برقی نقل کرده است که عبدالعظیم در حال فرار از سلطان، به ری آمد و در سرداب خانه یکی از شیعیان در محله «سِکة المَوالی» (کوچه و محله دوستان اهل‌بیت) ساکن شد. او در همان سرداب به عبادت می‌پرداخت، روز را روزه می‌گرفت و شب را به عبادت می‌گذراند. وی مخفیانه از منزل بیرون می‌آمد و به زیارت قبری می‌رفت که آن را قبر یکی از فرزندان موسی بن جعفر(ع) می‌دانست. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15