#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
طفلِ سه ساله میدود با پای کوچک
جا مانده است از قافله زهرای کوچک
تا شام حتی خم به ابرویش نیاورد
این سروِ زخمی، سروِ پابرجای کوچک
در چشمهای روشنش اشکی نمانده
خشکیده است انگار این دریای کوچک
غمگینترین تصویرِ دشتِ کربلا بود
این دخترِ دلواپسِ تنهای کوچک
بیشک دلی گستردهتر از این زمین داشت
دیگر نمیمانَد در این دنیای کوچک
خسته، گرسنه، تشنه با جسمی پر از درد
خوابید و دیگر پا نشد زیبای کوچک
ما شعرهامان را فقط نذرِ تو کردیم
ما را دعاکن با همان لبهای کوچک
#سایه_رحیمیان_نعیم
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
سر میرود از آنسوی شب نور دیگری
پر کرده دشت را غم سرخ معطری
کابوس دیدهاند تمام فرشتهها
دیشب به خون تپیده گمانم کبوتری
پاشیده روی دفتر شب قطرههای خون
رنگین شدهست چهرهی ماه از چه جوهری؟
از قطره قطره خون خدا شعلهور شدهست
در آسمان تیرهی تاریخ، اختری
این ردّ خون دوباره به خورشید میرسد
وا میشود به سوی سحر ناگهان دری
از ارتفاع صبر ببین قد کشیده صبح
باری نگاه کن به شب از دید بهتری
در دشت صبح، آینهها صف کشیدهاند
حق منتشر شدهست، چه تصویر محشری!
بر نیزه میبرند به دنیا نشان دهند
هرجای روزگار بیرزد به تن سری
#محمد_هدایتزاده
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
هو الباقی
با نهایت تاسف و تاثر باخبر شدیم که آقای #سعید_مبشر از اعضای دوره پنجم آفتابگردانها به سوگ مادر خویش نشستهاند. مجموعه #آفتابگردانها مصیبت وارده را به ایشان تسلیت عرض میکند و از خداوند بلندمرتبه مغفرت و رحمت برای آن عزیز از دست رفته و صبر برای بازماندگان خواستار است.
#عرض_تسلیت #صلوات #فاتحه
#آفتابگردان_ها #شهرستان_ادب
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
واسه اینکه پدر تنها نباشه
پسر میخواد تو میدون پا بذاره
تو گهواره سر اومد دیگه صبرش
چه قد واسه شهادت بیقراره
چرا بیتابه و آروم نداره؟
شاید دلتنگ روی ماه سقاست
باید خیلی مواظب بود آخه
سفیدی گلوش از دور پیداست
فقط یه غنچهی ششماهه بودی
رو دستای پدر گل کردی آخر
نشون مرد درده، مرد میدون!
چه دردایی تحمل کردی آخر
حسین از رفتنت حسرت به دل موند
یه بارم از لبت نشنید «بابا»
تو رو آروم زیر خاک خوابوند
لالا لالا لالا لالا لالا لا
یکی میشه تو میدون اربا اربا
یکی هم با سهشعبه میشه پرپر
اگه باشی علی فرقی نداره
که اصغر باشی دیگه یا که اکبر
#سمانه_خلفزاده
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
غم نیست مرا مگر نبودِ غم تو
جاری نشدهست بر لبم جز دمِ تو
در دنیا هیچ پرچمی نیست حسین!
اینگونه برافراشته چون پرچم تو
#امیر_شفیعی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
خبر رسیده به من ای فرشتههای خدا
سپردهاند علیاصغر مرا به شما
سپردهاند که از شیرِ دایههای بهشت
بنوشد و بشود مرهمش که «فیه شفا»
نمیکند گلهای تُنگ من که برگشتهست
دوباره ماهی تشنه به خانهاش دریا
ولی ملائکه! من مادرم، دلی دارم
هنوز دلنگرانم برای آن لبها
هنوز دلنگرانم برای طفلی که
مرا گذاشته با گاهوارهاش تنها
بگو فرشته! که آرام و تخت خوابیدهست
بگو که دست خدا تاب میدهد او را
شدهست دست پدر حال حجرِ اسماعیل
بگو طواف کنندش فرشتهها به دعا
برای ذبح عظیمی که نذر حق کردیم
گرفتهایم چه شبها به گریهاش احیا
نخورده اصغر من بی وضوی من شیری
نداده بوسه به او جز به نام حق، بابا
برای اصغر من زمزمی بجوشانید
قسم به مروه شما را قسم به سعی و صفا
جواب گریهی او را خداپسند دهید
که تلخ داده جوابی به گریهاش حالا
سفارش پسرم را نمیکنم دیگر
علیست زندگیام، جان او و جان شما
#انسیهسادات_هاشمی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
بابای من آهنگری دارد
او توی شغلش یک هنرمند است
با اینکه دشوار است کار او
روی لبش هر لحظه لبخند است
زنجیرهایی ساده و زیبا
میسازد او از چوب و از آهن
او ساخته در کارگاه خود
زنجیر خوبی هم برای من
امشب حسینیه عزاداریست
همراه بابا میروم آنجا
امسال هم زنجیرهایش را
او میدهد هدیه به هیئتها
#فاطمه_غلامی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
تقدیم به حضرت علیاکبر علیهالسلام
دلشوره ز خاطرات خیبر دارند
عمریست به دل کینهی حیدر دارند
دیدند که همنام علی هستی تو
رفتند که نیزه بیشتر بردارند
#پروانه_علیپور_اصل
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
هم هیچ گلی، پس از تو سیراب نشد
هم هیچ شبی، پس از تو مهتاب نشد
آن روز که تشنه روی خاک افتادی
بیشرمی خاک بود اگر آب نشد
#محمد_رهام
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
رسید روز غمِ سررسید ساعت سه
زمان رسید به سر، سر رسید ساعت سه
زمان به وسعت تاریخ در تکاپو بود
و داشت تا به ابد میدوید ساعت سه
زمان شبیه زنی ایستاده بیحرکت
در آن قیامت عظمی چه دید ساعت سه
دو آفتاب ببیند که آسمان آن روز
شبیه صبح گریبان درید ساعت سه
زمان چه دیر گذشت و چه پیر شد زینب
که سالها به درازا کشید ساعت سه
کنار پیکر او ایستاده بود زمان
نشسته بود زمین ناامید ساعت سه
#محمدمهدی_خانمحمدی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
در امتداد واقعه در عصر اشک و آه
برگشتهای بدون سوارت به خیمهگاه
دلواپس کسیست نگاهت قدم قدم
گاهی اگر به پشت سرت میکنی نگاه
یالت چقدر سرخ... خیالت چقدر سرخ...
چشمت به خون نشسته چرا اسب سر به راه؟
ای مرکب بهشت خدا! پس حسین کو؟
بی تو کجای معرکه او... آه ذوالجناح!
با بادهای سرخ سماعیست خونچکان
هر سنگ روضهخوان شده بر خاک روسیاه
تنها رها به دشت... خدایا چه بیسپر!
سرها به نیزه رفته... دریغا چه بیگناه!
فریادِ یا بُنَیَّ جهان را گرفته است
بوی مدینه میوزد از سمت قتلگاه
#فاطمه_عارفنژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
این زمزمه در عرش برین افتاده
هفتاد و دو قطعه از نگین افتاده
هر گوشهی دشت کربلا میبینیم
یک تکه از آسمان زمین افتاده
#نرگسسادات_موسوی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
میداد از آسمان خبر، یک خورشید
از روز دهم، قصهی سر، یک خورشید
منظومهی عاشقانهای ساختهاند
هفتاد ستاره، یک قمر، یک خورشید
#ماهرخ_درستی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
سه سال عمر کمی بود، تا خرابهنشینی
برای اینکه سری را میان تشت ببینی
تو گریه کردی و دنیا شنید سوز غمت را
عزیزِ حضرت بابا! چه خطبههای مبینی!
خدا کند که نگاهت به روی نیزه نیفتد
خدا کند که عمو را چنین غریب نبینی
چقدر خاک بیابان که بوسه ریخت به پایت
چقدر تاولِ گل کرده بود تا که بچینی
بیا دوباره به آغوش آسمانی بابا
نبود شأن حضورت خرابههای زمینی
چقدر آه تو سوزاند خیمههای ستم را
سفیر کوچک بابا، پیامآور دینی
نهال یاس حسینی، میان اینهمه آتش
اگرچه سوخته معجر، هنوز سبزترینی
سه ساله بودی و داغی چشیدهای که بماند
سه سال عمر کمی بود، تا خرابهنشینی...
#فائزه_امجدیان
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
بر سینهی اسلام اهریمن که دیده؟
قرآن به زیر چکمهی دشمن که دیده؟
آخر که دیده ماه را افتاده بر خاک؟
خورشید را وقت زمین خوردن که دیده؟
تا دید پرپر میزند یک غنچه، پژمرد
یک باغبان را وقت پژمردن که دیده؟
وجه شباهت چیست بین تیر با شیر؟
سرباز بیشمشیر بیجوشن که دیده؟
بر قامت روح عبادت وقت پرواز
جای کفن یک کهنهپیراهن که دیده؟
بوی گلاب از نعل اسبان میرسد... آه
با خاک یکسان گشتن گلشن که دیده؟
بر دست دختربچههای پاک و معصوم
جای النگو حلقهی آهن که دیده؟
آغوش عمه مأمن شبگریهها بود
پشت و پناهی بهتر از این زن که دیده؟
من دیدهام غوغای دشت کربلا را
آن داغ هایی را که دیدم من که دیده؟
#بشری_صاحبی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
خدا را شکر یک سال دگر بودی عزادارش
محرم تازگی دارد در این هر سال تکرارش
محرم آمد اما امتحانی تازه در پیش است
مبادا تب کند زائر، مبادا رنگ رخسارش...
بگو که ترس مستولی نباشد بر دل شیعه
میسر میشود با صبر و ایمان وقت دیدارش
پریشان بودی اما خم به ابرویت نمیآری
که از گودال تا شامات را هستی گرفتارش
نترسیدی چراغ روضهها خاموش باشد، نه!
سپردی چارهی این کار را دست علمدارش
چه حسی دارد این آوارگیها، بیقراریها؟
شبیه ذرهای هم نیست از آن رنج بسیارش
بسوز از داغ تنهایی که «از تنها بلا خیزد»
شب تنهاییات را کیست غیر از او خريدارش؟
مبادا ذرهای از شور روضه کم شود، حاشا
که از خون شهیدان است اینسان راه هموارش
اگر که آبرویی هست زیر سایهی مولاست
خوشا در کوچه و بازار هیئتهای سیارش
#امیر_سلیمانی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
برای حضرت علیاکبر علیهالسلام
یک سو شمشیر، سوی دیگر سپرت
در دشت پراکنده شده بال و پرت
انگار به اندازهی این دشت وسیع
آغوش گشودهای برای پدرت
#مهدی_احمدلو
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
لبریزم از واژه اما بستهست گویا زبانم
حرفی ندارم بگویم، شعری ندارم بخوانم
سجادهام را گشودم، شاید که دلتنگیام را
با یاد آن سجدههای طولانیات بگذرانم
یک گوشه تنها نشستم، جام دعا روی دستم
حالا که اینگونه مستم باید صحیفه بخوانم
نیمهشب است و منم که در کوچههای مدینه
در انتظار تو با آن انبان خرما و نانم
ای کاش میسوخت کوفه در شعلهی خطبههایت
در شعلهی خطبههایت میسوزد اینک جهانم
آن روز با تب چه کردی در آتش خیمهها؟ ... آه
در دود خیمه چه دیدی؟ با من بگو تا بدانم
وقتی چهل سال با اشک افطار کردی، چگونه
آب گوارا بنوشم؟ اصلا مگر میتوانم؟
#شادی_جودکی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
به تنِ خستهام سفید شده
پیرهن مشکیِ عزای حسین
مثل چشمان مادرم بر در
که به قولِ خودش فدای حسین
خاطراتِ گذشته باعث شد
بغض را از گلوم وا بکنم
قسمت این شد که در لباس سفید
نذر امسال را ادا بکنم
سالهای گذشته عاشورا
سرِ هر کوچهای قیامت بود
دستِ من سالِ پیش جای سِرُم
سینیِ استکانِ هیئت بود
هیئت امسال توی درمانگاه
بینِ دهها مریضِ بدحال است
هر کسی روی تختِ بیماریست
همدمش خاطراتِ هر سال است
پیرمردی میان خسخسهاش
خلوتی کرده بود با اشکش
روضه میخواند بیصدا در دل
از علمدار و حسرتِ مشکش
تا که نزدیکتر شدم دیدم
جملهای بینِ گریههایش بود:
با چه تسکین دهم دلی را که
چاییِ روضهات دوایش بود؟
گفت: با این که یادت افتادم
باز در لحظهی گرفتاری
بیش از آنی که دوستت دارم
شک ندارم تو دوستم داری
ناگهان دست روی سینه گذاشت
السلام علیکَ یا ... اما
اجلش مهلتش نداد و نگفت
آخرین یاحسینِ عمرش را
او که عمری نفس کشید: حسین
نفسش هم که میبُرید: حسین
درِگوشش یواش گفتم مَرد!
تو نگفتی ولی شنید حسین
#فاطمه_مهدیزاده
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #حاشا سروده #رضا_یزدانی نشر #شهرستان_ادب #دوره_دوم_آفتابگردان
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
در آن تاریک، دل میبُرد ماه از عالم بالا
گرامی باد این رخشنده، این تابانِ بیهمتا
شب است و خردههای خندهی ماه از ورای ابر
میافتد روی آب و میپرد خواب از سر دریا
شب است و میتکاند آسمان از دامنش آرام
کمی از ماندههای نور را بر سفرهی صحرا
میاندازد فلک بر صورت خورشید روانداز
و میخوابانَد او را روی پای خویش تا فردا
شب است و آسمان پیراهنی از هالهی مهتاب
به تن کردهست چون صوفی که بر تن میکند شولا
میان چادر شب ماه زیباتر شود آنسان
که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا
خوشا لیلا که در دامان جوانی اینچنین پرورد
که دارد خوف از پروردگار خویشتن تنها
تعالی الله رویش را که «والفجر» است تفسیرش
تعالی الله مویش را که «والیل اذا یغشا»
ملاحت میچکد از ساحت پیشانیاش هر بار
که در نزد پدر پایین میاندازد سر خود را
کسی چون او پر از سُکر خدا گشتهست پا تا سر
که نشناسد میان سجدههای خویش سر از پا
علیّ اکبر است او یا نبیّ دیگر است او یا
علیّ بن ابیطالب مهیّا گشته بر هیجا؟
که او تا بر زمین پا میگذارد، راه میافتد
میان آسمانها بر سر پابوسیاش دعوا
«اگر امر خدا جنگ است باید رفت» گفت و رفت
نه از شمشیرها ترس و نه از سرنیزهها پروا
بلاجوی و بلیگوی و عطشنوش و رجزخوان بود
هجوم آورد بر میدان چه رعدآواز و برقآسا
«منم من زادهی زهرا، منم آیینهی حیدر»
ولی نشناختند او را ولینشناسها... دردا!
نقاب از روی خود برداشت تا محشر کند، محشر
گره بر ابروان انداخت تا غوغا کند، غوغا
نمیگویم چه آمد آخر امّا بر سر جسمش
همین و بس پس از او خاک عالم بر سر دنیا
چراغی نیست در دل -این پریشانخانهی مغموم-
که دزد نفس عمری برده از ایمان من یغما
امیدم سوی الطاف علیّ اکبر است، ای کاش
بگیرد دست خالیِ مرا در محشر کبری
#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
ای پُر شده از عطر تو آغوش گذرها
چرخیده به دنبال قدمهای تو سرها
ای آمدنت حک شده بر خاطر تقویم
ای وعدهی دیدار تو سرفصل خبرها
ای دوری تو کرده شبم را متوالی
من هرچه دویدم نرسیدم به سحرها
پیش تو چه سِرّیست که قند است دقایق؟
دور از تو چه رازیست که تلخند شکرها؟
میمیرم اگر دور شوی لحظهای از من
چون ساقهی تُردی که شود سهم تبرها
تا اینکه مشخص بشود مقصدت آخر
افتاده چه شوقی به دلِ کوبهی درها!
در خواب شبی با تو سفر کردم از این شهر
تا باشد از این خواب و از این دست سفرها
#الهه_سلطانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
چند نکته درباره کانال آفتابگردانها:
۱. کانال آفتابگردانها به ارائه اشعار و آثار و اخبار آفتابگردانها (اعضای ادوار مختلف دوره آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب) اختصاص دارد.
۲. گروه داوری اشعار کانال آفتابگردانها متشکل از جمعی از آفتابگردانهای ادوار مختلف است که برای دورههای سهماهه انتخاب میشوند و در هر دوره تعدادی از این اعضا تغییر میکنند.
۳. آفتابگردانهایی که برای حضور در گروه داوری کانال تمایل و فرصت کافی دارند به نشانی زیر پیام بفرستند.
@office4poem
۴. آفتابگردانهای ادوار مختلف میتوانند بهترین شعرهای خود و دیگر آفتابگردانها را نیز از طریق همین نشانی برای ما بفرستند.
@office4poem
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
چند نکته درباره کانال آفتابگردانها: ۱. کانال آفتابگردانها به ارائه اشعار و آثار و اخبار آفتابگردا
هر یک از آفتابگردانهای محترم ادوار مختلف که آثار خود را به صورت کتاب منتشر کردهاند مشخصات کتابشان را از طریق این نشانی برای ما بفرستند.🌻🌻》
@office4poem
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
صلی الله علیک یا #سید_الساجدین
چشمهایت دو رود شورانگیز،
سینهی غرق آتشت دریاست
لب خشکت -حدود سی سال است-
وارث داغهای کرب و بلاست
کوهی از خاطراتِ شعلهوری،
آب هم میزند تو را آتش
اشکهای مدامِ هر روزت،
جلوهی کل یوم عاشوراست
تو علی هستی و شبیه علی،
مرد میدان فتنهها هستی
در هیاهوی کارزار نفاق،
دستهای تو ذوالفقار دعاست
هر قیامت شکوه افلاک است،
هر قعودت شرافت خاک است
آسمانزادهای و سجدهی تو
سببِ اتّصالِ ارض و سماست
کربلا اوج لطف معبود است،
پیش چشمان عارفانهی تو
و تو هم مثل عمهات زینب(س)،
هرچه آن روز دیدهای زیباست
#محمدحسین_مهدویان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha