eitaa logo
آفتابگردان‌ها
526 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
نذر امام رضا علیه‌السلام همیشه عاشقت هستم، همیشه با تو می‌مانم یقینا دوستم داری که در صحن تو مهمانم دعایم کن همیشه در پناه این حرم باشم که عمری غیر از اینجا هرکجا رفتم پشیمانم دلم را داده‌ام دست امانتداری‌ات حالا نشستم کنج صحن تو امین‌الله می‌خوانم دلم می‌خواست مثل کودکی بر دوش زائرها گل از باغ ضریحت ساده‌تر می‌چید دستانم تمام عمر دستم را گرفتی، وقت رفتن هم می‌آیی، چشم در راهم، می‌آیی، خوب می‌دانم به روی دوش زائرهای تو از صحن آزادی مرا می‌آورند آخر، تو هستی حسن پایانم به امید نگاهت تا نفس باقی‌ست می‌خوانم رضاجانم، رضاجانم، رضاجانم، رضاجانم @Aftab_gardan_ha
نه از عراق و حجازم نه اهل شام، محمد! نسیمی از یمن آورده‌ام، سلام محمد! سلام بر تو که جاری‌ست رحمت تو در عالم سلام بر تو، سلامی على‌ الدوام، محمد! غبارِ شهر اویس است پر کشیده به سویت برای ثانیه‌ای عرض احترام، محمد! گذشته بعد تو رنجی هزار ساله بر امت پر از سکوت، پر از بغض بی‌کلام، محمد! يمن تپیده به خون است و کعبه مثل همیشه غریب مانده و تنها در ازدحام، محمد! صفوف تفرقه برپاست در نماز جماعت چه پیش آمده در مسجد‌الحرام، محمد! سیاه کرده شب فتنه روزگار حرم را و مانده است چه حج‌ها که ناتمام، محمد! زدند دست به شمشیر اختلاف و ندیدند هزارباره شد اسلام قتل عام، محمد! کجاست موعد رجعت که ذوالفقار به غیرت به خشم و کینه برآرد سر از نیام، محمد!؟ نشان بده به همه صبح «أیَّ منقلبِِ» را بگیر از این شب تاریک انتقام، محمد! @Aftab_gardan_ha
سلام بر جگر تکه تکه از تب غم سلام بر دل در خانه نیز بی محرم سلام بر تن و تابوت خونی از کینه سلام بر همه‌ی زخم‌های بی‌مرهم سلام بر غم آن چشم‌های خون‌آلود سلام بر تن تبدار غصه و ماتم اگرچه لایق لطفش نبوده‌ایم اما نشسته‌ایم سرِ سفره‌ی امیر کرم کریم هرچه که دارد به غیر می‌بخشد که نیست در نظرش حرف از زیادی و کم سکوت می‌کنم و اشک روضه می‌خواند برای غربت شاهی که شد بدون حرم @Aftab_gardan_ha
بسم خراسان... بسم شهر با صفا مشهد شمس‌الشموس واژه‌ها... مشکل‌گشا مشهد رفتم سراغ نقشه‌ی ایران و دیدم باز با گنبدش تابیده بین شهرها مشهد باران گرفت و قطره‌ای افتاد بر نقشه اشک چکیده روی تهران، رفت تا مشهد با بغض و دلتنگی دوباره چشمهایم خواند نام تمام شهرهای نقشه را مشهد آقا دلم تنگ است، جالب نیست احوالم لطفا بلیط رفت، بی‌برگشت تا مشهد @Aftab_gardan_ha
چرا چشم‌انتظارم می‌گذاری؟ به تنهایی دچارم می‌گذاری؟ بده امروز دستم آن گلی را که فردا بر مزارم می‌گذاری @Aftab_gardan_ha
شب رسیده است کیسه‌ی ستاره را بریز                            روی آسمان دامنم شب رسیده است و مثل روز، روشنم ماه، چشم‌بند نقره را روی چشم‌های عاشق من و تو دوخت آن چراغ‌‌ِ خسته را ببین                 که از حسادتش عاشقانه سوخت! هر زمان که دور می‌شوی، با ستاره‌های یادگاری‌ات حرف می‌زنم ماه، خیره می‌شود           به رقص نور هر ستاره، روی دامنم راستی من که راهیِ توام؛ اجازه می‌دهی پیش چشم‌های مشکی قطار ناگهان ببوسمت؟ میل، میل توست! کوپه کوپه،              شعرهای عاشقانه‌ام در مسیر ریل توست! دست‌ها: چشم‌‌های سوم و چهارمِ تواَند! خط به خط بخوان مرا! صورتم، دفتر بِرِیلِ توست! @Aftab_gardan_ha
ای حسرت دیرینه، تو را می‌بینم ای بغض هر آدینه، تو را می‌بینم حیران خودم که هر نظر جای خودم عمری‌ست در آیینه تو را می‌بینم @Aftab_gardan_hs
دلم کبوتر جلدی‌ست کنج گوهرشاد که دارد از حرمت خاطرات خوش در یاد هوای صحن و سرایت همیشه بارانی‌ست و می‌کند همه را از حصار غم آزاد کسی ندیده گدایی فقیر برگردد شفا گرفته در این خانه کور مادرزاد جوان ارمنی آمد به گریه رو به تو گفت: پدر شدم به دعای تو؛ خانه‌ات آباد گلایه‌ها همه از بین راه برگشتند از آن دمی که مسیرم به این حرم افتاد بگیر دست مرا، دست واژه‌هایم را که جز ولای توام نیست هیچ استمداد برای آن که مرا شاعرت حساب کنی دخیل بسته‌ام آقا به پنجره فولاد نمی‌شناختمت سیل غم مرا می‌برد فدای آن پدری که تو را نشانم داد @Aftab_gardan_ha
نذر امام حسن عسکری علیه‌السلام طلوعت روشنی بخشیده هر آیینه ایمان را نگاهت آیه آیه شرح داده بطن قرآن را دم عیسایی‌ات كفر شیاطین را در آورده که سلمان می‌کند لبخند تو هر نامسلمان را قنوتت عطر حسن يوسف آورده‌ست و آغوشت اسیر مهر تو كرده‌ست زندانبان و زندان را ببارد یا نبارد، امر امر توست مولا جان! سپرده دست تو پروردگارت نبض باران را تویی مَن عنده علم الكتاب و گوشه‌ی چشمت ذذفقاهت یاد داد امثال فضل و ابن ریّان را * حریف تو نشد دشمن، خودش هم خوب می‌داند به جام زهر می‌خواهد بگیرد از تو میدان را کبوترهای محنت می‌شویم ابن‌الرضا هر شب پراکندی به عالم دم به دم عطر خراسان را *فضل بن شاذان و علی بن ریّان؛ دو تن از شاگردان حضرت امام حسن عسکری (ع). @Aftab_gardan_ha
یک دشت پر از سبزه و ریحان، من، تو یک کلبه‌ی دنج و گرم، فنجان، من، تو دلخواه‌ترین لحظه برایم این‌‌ست: یک کوچه‌ی بی‌پایان، باران، من، تو... @Aftab_gardan_ha
به یاد کاش دیده بودمت کاش دیده بودمت آری ای عزیز بارها و بارها دیده‌ام تو را دیده‌ام تو را ولی به خواب! دیده‌ام تو را و با تو خواب‌های من _خواب‌های بی‌ خیال، خواب‌های نامنظم شلوغ _ شاعرانه می‌شدند! کاش... ((ای دریغ و حسرت همیشگی)) تا هوای صبح با تنفس سلام تو بهاری است، تا زبان عشق با سرود شاعرانه‌های تو مثل چشمه، مثل رود در زمانه جاری است، تا چراغ کوچه، چشم آینه از نگاه آفتاب ناگهانی تو روشن است، تا همیشه‌ی خدا حسرت ندیدن تو با من است از مجموعه شعر نشر @Aftab_gardan_ha
زیر نور آفتاب یک چنار مهربان برگ برگ می‌نوشت چند شعر و داستان با صدای های و هو باد، شادمان رسید هر چه برگ سبز و زرد روی شاخه بود، چید چند برگ سبز را باد ریخت توی آب قصه‌های تازه‌ای خواند چشمه وقت خواب ماند لای سنگ‌ها برگ زرد کوچکی گاز زد به گوشه‌اش بچه کفشدوزکی برگ آخر درخت سهم یک کلاغ شد آن چنار مهربان قصه‌گوی باغ شد @Aftab_gardan_ha