eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
911 دنبال‌کننده
158 عکس
149 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸در زیارت عاشورا به بهانه توجه به پاک‌ترین و بالاترین و متعالی‌ترین حادثه‌ای که در تاریخ بشر رخ داده و زیارت سیدالشهدا، ما از همه ظلم‌ها اعلام برائت می‌کنیم. 🔸یعنی برائت جستن از همه زندگی‌ای که آلوده است به انواع ظلم‌ها و ناپاکی‌ها و حتی ظلم به خودمان و به دیگران و به رضایت دادن و کمک کردن در هر ظلمی و هر ناپاکی‌. 🔸اعلام برائت انسان از همه ظلم‌هایی که در تمامی خلقت بشر و در تمامی دوران بشر صورت گرفته. اعلام برائت از کوچک‌ترین ظلمی که اتفاق افتاده و یا اتفاق می‌افتد و یا خواهد افتاد. 🔸(اوَّلَ ظٰالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تٰابِعٍ لَهُ عَلىٰ ذٰلِکَ) هر جایی که کوچک‌ترین ظلمی بر بشر صورت می‌گیرد، ظلمی است که بر آل محمد علیهم‌السلام صورت گرفته، چرا که آن‌ها معلم و مربی و پدران این امت‌ها و پدران بشر و رُکن رَکین این جهان هستند. 🔸(شٰایَعَتْ وَبٰایَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِه) همه کسانی که در این ظلم‌ها از یکدیگر دنباله‌روی و تبعیت کردند و به دنبال آن به هم کمک کردند. در زیارت عاشورا از هر حرکتی که در جهت انجام هر ظلمی از ازل تا ابدِ جهان صورت می‌گیرد، حتی همه آن‌هایی که به این ظلم‌ها رضایت دادند، حتی رضایت کوچکی که انسان به ظلمی اندک درون قلبش احساس کرده، برائت می‌جوییم. 🔸این برائت باید برائت حقیقی باشد و قلب انسان گواه و همراه این برائت باشد.
🔸مصیبت ذاتی انسان، در این جهان برای ما از خود بیگانگی و گرفتاری و زنجیرهایی است که برای خودمان درست کردیم و ما را فراگرفته است. مصیبتی بالاتر از این نیست و از طریق توجه به مصیبت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام امکان رهایی از این مصیبت را پیدا می‌کنیم. 🔸به شرط این‌که توجه کنیم و در مواجهه با مصیبت عاشورا مصیبت خودمان را فراموش نکنیم و در توجه به مصیبت خودمان، مصیبت عاشورا را از یاد نبریم. ️تلاقی این دو مصیبت در حقیقت مرتبه‌های بلند و کوتاه یک مصیبت هستند. 🔸حادثه عاشورا به ما امکان می‌دهد که این تلاقی را در وجود خودمان ببینیم در حالی که این مصیبت و مصیبت عظمای عاشورا را نگاه می‌کنیم به ما که "مصیبت حقیقی حسین بن علی علیه‌السلام" هستیم هم توجه کنیم.
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸"اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُود وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" قدمِ صدق ما در چیست؟ این‌که صرفا فقط نام حسین علیه‌السلام را بیاوریم؟ چیزی که از زبانمان آن‌طرف‌تر هم نمی‌رود؟ چیزی که از یک شب آن‌طرف‌تر هم نمی‌رود و بعد از آن روز و شب مشغول زندگی خودمان هستیم؟ یا از درک این‌که این قدم‌های ما، قدمِ صدق نیست و قدمِ زندگی است. صداقت ما در درک این عقب ماندگی و فاصله‌ای است که با حضرت داریم. این را درک کنیم که آن‌هایی که اصحاب امام و مع‌الحسین علیه‌السلام بودند، کسانی بودند که: "الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ" 🔸ما امکان این‌ را نداریم که جانمان را مثل آن‌ها بدهیم و اگر آن زمان هم بودیم معلوم نیست که در لشکر حسین علیه‌السلام بودیم یا در لشکر ابن‌سعد! این‌که ما در تاریخ و زمان دیگری هستیم، امکان جدیدی برای ما، برای درک این وضعیت، برای رسیدن، برای آماده کردن خودمان و برای این‌که آن تیر غم، رنج دوری و جهل و تردیدی که در وجودمان هست را ببینیم و بدانیم این مسیرِ رفتن است. این درک و این فهم و این مژگانی که در شعر می‌گوید: "به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم" یعنی این دین ظاهری و بی ارزش ما از طریق آن "حقیقت حسینی" که این‌گونه روشن و آشکار است، دچار رخنه و خلل شود تا بفهمیم که همه این دین‌داریِ ظاهری، ارزش چندانی ندارد. ارزشِ حقیقی به درک این عقب ماندگی و درک این جهالت و درک این منجلابی است که در آن هستیم و این‌گونه از عاشورا بهره‌ای می‌بریم، بهره‌ای که توشه سال ماست.
🔸برای این‌که از عاشورا استفاده کنیم، باید به دست خودمان موانعی که باعث عدم توجه به عاشورا می‌شود را کنار بزنیم. بیشترین موانع در "حب" و "بغض‌ها" و "گرفتاری‌ها" و "وابستگی‌ها" و چیزهایی است که روح ما را در زندان و اسارت و در زنجیر خود قرار می‌دهد. هر چقدر که می‌توانیم باید از این زنجیرها برداریم تا به "حقیقت عاشورا" نزدیک شویم. اما یک نکته وجود دارد و آن این است که :در اثر توجه به این مصیبت که در عاشورا رخ داده امکان برداشتن زنجیرهای بیشتری را پیدا می‌کنیم. که بعد از آن می‌توانیم امکانات بیشتری در جهت "رشد و تعالی" خودمان ایجاد کنیم.
🔸توجه به عاشورا ابزاری است برای توجه به مصیبت نفس، مصیبت خویشتن و این توجه مقدور است به شرط این‌که انسان در مواجهه با این مصیبت، توجه به مصیبت خودش داشته باشد و در نهایت به دنبال بازگشت به خویشتن باشد. 🔸هنگامی که انسان قضایای عاشورا را می‌بیند بهترین زمینه است. رِقتی که در اثر شنیدن حوادث عاشورا پیدا می‌شود بهترین زمینه است. هنگامی که انسان می‌شنود که طفلی شیرخوار در چنان عطشی است که همچون ماهی از آب بیرون افتاده و در حال جان کندن است و تَلظی می‌کند... حسین بن علی این طفل شیرخوار را همچون پرچمی بر روی دست می‌گیرد برای این‌که مصیبت این جهان را به ‌کسانی که در اوج شقاوت و روبه‌روی آن‌ها هستند، نشان دهد. اما نتیجه‌ای که می‌بیند: فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ طفل با تیر سه شعبه کشته می‌شود...
مدرسه معارف علامه طباطبایی
*«اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ»* ؛ این، نه‌تنها یکی از عجیب‌‌ترین جملات زیارت عاشورا، بلکه یکی از عجیب‌‌ترین جملات همه ادعیه است. چنان عجیب است که انسان فکر می‌کند غیر از معصوم، قادر به گفتن این کلام و جمله نیست و زبان کم می‌آورد. بر این مصیبت، شکر می‌کند! انگار که شاد است؛ آن قسم از شادی، که زینب کبری(س) فرمود:«مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا». سپس جمله‌ای از این عجیب‌تر : *«اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی»* ؛ بر این‌ مصیبت،که بزرگ‌ترین، برجسته‌ترین و سخت‌ترین مصیبت عالم است، شکر می‌کنیم! برای این‌که بزرگ‌ترین انسان، بزرگِ اولیا الهی، در سخت‌ترین فاجعه، به بدترین شکل به شهادت می‌رسد و فرزندان و تمام اهلش یا به شهادت می‌رسند یا به اسارت دچار می‌شوند، شکر می‌کنیم! این‌جاست که آن رفتارها، گفتارها و آن چیزهایی که از حضرت علی اکبر (ع) در پیش روی امام حسین(ع) در حوادث عاشورا رخ می‌دهد، معنی و مفهوم پیدا می‌کند؛ این‌که اسبی، گویی مامور است تا علی اکبر(ع) را به میان دشمنان ببرد و ایشان اِرباً اِربا شود، حقیقتی است که باید رخ دهد تا امام حسین(ع) به آن مقامی که باید، برسد. در لحظه شهادتِ حضرت علی اکبر(ع) که لحظه ملاقات او با نبی اکرم(ص) جد بزگوارش است، ایشان فریاد می‌زند این پیامبر است که مرا سیراب کرده و ما فکر می‌کنیم این سیر شدن از آب، ظاهری است، اما این جام باید "جامِ ولایت" باشد؛ "ولایتِ حقیقی" که برای حضرت علی اکبر(ع) رخ داده است. «َالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی» و بعد از عظیم رَزیت، بعد از اِرباً اِربا شدن است که امکان شفاعت فراهم می‌شود، امکان رفتن به مرتبه بالاتر.
🔸"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ" سلام بر آن ارواحی که در جهت برپایی قیام حسین‌ بن علی علیه‌السلام فانی شدند و به شهادت رسیدند . سلام ما به آن‌ها این است که بفهمیم از آن‌ها نیستیم! ما گرفتار زندگی روزمره هستیم و چیزی از این "فنا" در ما وجود ندارد. سلام ما به درک "این مطلب" است. روز و شب. ️"عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِی‌اللَّیْلُ وَ النَّهار" سلامِ خدایی و اَبدی. هر لحظه که از این سلام غافل شویم آن لحظه، لحظه‌ی لغزش ماست. هر روز و هر شب و هر ثانیه. ️"وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ" هر زمانی که این سلام و این زیارت حقیقی تمام شود، زمان خطر ماست! درک این جدایی و فاصله و درک این‌که ما از این قتله هستیم، زیارت حقیقی‌ است.
"اَللّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ " ️وجیه با حسین این نیست که ما از اندک عزاداری و از نامی که بر زبان می‌آوریم خوش و خرم باشیم ولی در قلبمان چیز جدی و مهمی نباشد. 🔸آبروی به حسین، به احساس بی‌آبرویی است به این‌که متوجه باشیم که ما چیزی از امام حسین علیه‌السلام درک نمی‌کنیم، که ما در حقیقت هر ساعت و هر روز از قتله حسین علیه‌السلام هستیم. 🔸چرا که آن امام منصور که قصد برقراری عدالت و برپا کردن پرچم حسین علیه‌السلام را دارد به خاطر عمل ماست که هر ساعت و هر روز ظهور و فرجش به تاخیر می‌افتد. آبرویی که ما می‌توانیم داشته باشیم از درک این مطالب است. 🔸هر زمانی که این احساس ناراحتی و تردید و عقب ماندن و نرسیدن و دور بودن برداشته شود همان موقع است که در خطریم! 🔸زمانی این سلوک ما و آبرو و وجیه بودن به حسین علیه‌السلام برای ما تضمین می‌شود که متوجه دوری خودمان شویم، متوجه دوری و درک عقب ماندن و تردید از این وضعیتی که داریم و راضی نشدن به اندک چیزی که برای انسان حاصل می‌شود حتی لذت‌ها و فتوحات معنوی. این فتوحات نعمت‌ها و نتایج هر زمان که انسان را "دل‌خوش" کند این زمان "خطر" انسان است. اما هر زمانی که انسان دین و دنیای خودش را در خطر ببیند ، در خطر دوری از حسین بن علی علیه‌السلام در خطر این‌که ظهور و فرج حضرت صاحب‌الامر عجل‌الله را با عملش و وجودش و تمام زندگی‌اش عقب انداخته، آن موقع است که این ضمانت برقرار می‌شود.