.
#فاطمیه
#السلام_علیکِ_ایتها_الصدیقة_الشهیده
چگونه شرح دهم ماجرای سیلی را
شنیده گوش مدینه صدای سیلی را
سه ماه زیر نقاب است چشمِ صِدّیقه
که صورتش ندهد شرح جای سیلی را
نشاند کینه ی شیطان به دست سنگینش
میان قلب علی ردّ پای سیلی را
خدا عذاب جهنمْ زیادتر دهدش
گذاشت آنکه در آنجا بنای سیلی را
چگونه در شب غربت علی ز چهره ی ماه
بشوید آنهمه خونْ زخمهای سیلی را
سفید موی غم مادرش، حسن، دلخون
تمام عمر گرفته عزای سیلی را
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی ✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
📝 #نترس_ای_دل_غمدیده_روزگار
🖊 #حاج_محمود_کریمی
🖊 #روضه_حضرت_زهرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نترس ای دل غمدیده روزگار این است
اگرچه تلخ، ولی انتهاش شیرین است
نترس آینهی ما ترک نخواهد خورد
بدون فتنه که ایمان مَحک نخواهد خورد
بایست، کوه صَلابت میان دورانها!
نترس، سَرو رشید از خُروش طوفانها!
اگر چه دفتری از داغ بر جَبینها هست
نترس در دل تاریخ بیش از اینها هست...
دَریغ و درد که جان از میان پیکر رفت
ز دشت ما صد و هفتاد تا کبوتر رفت
دلا بسوز، بسوز و همیشه روشن باش
به سوگواری فرزندهای میهن باش
دوباره سوز خزان در میان باغ افتاد
میان سینهی ما داغ روی داغ افتاد
به مرثیه صد و هفتاد مثنوی داریم
نترس باید از امروز دلْ قوی داریم
اگرچه غرق عزاییم، گرم پیکاریم
اگر بنای عزا هست، ما عزاداریم
بدان که دشمن این خاک، فکر جنجال است
اگر چه خاطر غمگین گرفته، خوشحال است
خداست آگه از اینها چه در درون دارند؟!
که در مصیبت این داغ، جشن خون دارند
اگر چه هیچ مَجال نفس کشیدن نیست
وظیفه من و تو پای پس کشیدن نیست
دقیق باش که از پشت سر کمین نخوری
به مکر دم به دم دشمنت زمین نخوری
ببین رفیق که در جبههی مقابل کیست
مبر ز یاد که در این میانه قاتل کیست
همانکه بر شرف و خاک ما تهاجم کرد
سپس به سیلی حق دست و پاش را گُم کرد
به وعدههای الهی رفیق شک نکنی!!
به گوشهگیری خود ظلم را کمک نکنی!!
اگرچه داغ، از این سینه صبر برده عزیز
خداست یاور دینش، خدا نمرده عزیز
به باغ ما غم پژمردگی است؟ هرگز نیست!
کنون زمانهی سرخوردگی است؟ هرگز نیست!
برای ما و تو بیامتحان نبوده شبی
ز دامنت بتکان گرد عافیت طلبی
اگرچه داغ بزرگ است و سینه سنگین است
ز شرم و غم سر سردار اگر چه پایین است
بدان که وضع جهان این چنین نخواهد ماند
سِلاح این شهدا بر زمین نخواهد ماند
مباد آنکه ز خاطر بریم آنها را
به سنگ کینه نکوبیم قهرمانها را
بگو که دشمن دلسوز ماست؟ هرگز نیست
میان جنگ که تضعیف دوست جایز نیست
چو کوه پیش روی فتنهها مقاوم باش
از این به بعد برادر!! تو حاج قاسم باش
از این به بعد به میدان رزم بخت تو چیست؟
بگو برادر من! انتقام سخت تو چیست؟!
چو لاله باش، به دامان صخرهها گل کن
اگر که سنگ شود فتنهها تحمل کن
بدون فتنه بگو کی مسیر ما طی شد؟!
نترس مؤمن اگر فتنهها پیاپی شد
بلند شو که زمان خروش طوفانی است
که در وجود تو یک قاسم سلیمانی است
ز حاج قاسمِ نفست غبار را بتکان
و گرد غفلت از این روزگار را بتکان
ز هر که غیر خدا ناامید باید بود
برای فیض شهادت، شهید باید بود
شهید ما پُر از این حال بود بندگیاش
شهید بوده خودش در تمام زندگیاش
شهید ما که جهان را پُر از تحیر کرد
به خون پُر ثمرش نان دشمن آجر کرد
همانکه ثانیهای از جهاد خسته نشد
مسیر سرخ شهادت به روش بسته نشد
همانکه بود زبانزد به غیرت خاصش
جهان به لرزه درآمد ز اوج اخلاصش
همانکه وقت شهادت به قطره قطرهی خون
نوشته بود مِنَ المُجرِمینَ مُنتَقِمون...
شاعر: #محمد_رسولی✍
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
YEKNET.IR - baeite rahbari - 98.11.07 - karimi.mp3
4.03M
روضه حضرت زهرا(س)
نترس ای دل غم دیده روزگار این است
#روضه
#فاطمیه
#محمود_کریمی🎙
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
▪️مجلس کامل روضه حضرت زهرا س
▪️
سيل اشكم راه بينائي گرفت
بند بندم عطر زهرائي گرفت
عشق را از فاطمه آموختم
چشم بر دست كبودش دوختم
دست او صدها گره وا مي كند
دست او والله غوغا مي كند
دست او مشكل گشاي عالم است
روي آن جاي لبان خاتم است
دست او دنياي احسان و صفاست
دست او مشكل گشاي مرتضي است
حيف شد آن دست را دشمن شكست
با غلاف تيغ اهريمن شكست
گويمت از قصه شهر نبي
از شرار آتش و بيت علي
درد بود و آتش و افسردگي
ياس يود و سيلي و پژمردگي
آه بود و ناله و بغض گلو
پهلوئي بودو لگدهاي عدو
در ميان كوچه آن دنيا پرست
راه را بر مادر سادات بست
گويمت سر بسته در آن كوچه ها
فاطمه گم كرد راه خانه را
آه اي مجنون زبان در كام گير
لب فرو بند و كمي آرام گير
.........
.
از همینجا دلا رو روانه ی مدینه کنیم، مثله همچین شبایی ،امیرالمؤمنین کنار بستر بی بی نشسته بود و صدا میزد زهراجان:
اما برای رفتنت خیلی جوانی
حالا که من اینجا غریبم بار بستی؟!
حالا نمی شد بیشتر پیشم بمانی؟
بابای خاکم، التماست می کنم که-
-بی من مشو ای مادر آب، آسمانی
کمتر بگو با من (امیرالمؤمنینم!)
أشهد مگو با این زبان بی زبانی
حالا برای اینکه من چیزی نفهمم
درکوچه خاک چادرت را می تکانی!؟
اندازه ی یک عمر پیرت کرده بانو
سنگینی آن ضربه دست ناگهانی
یک نیمه از روی تو، صبح روشن من
نیمی دگر مثل غروبی ارغوانی
رو از علی می گیری اما زیر چادر
پنهان نگردد مَحرمم، قدکمانی
الهی بمیرم برا دل امیرالمومنین ... هی نگاه بصورت بی بی میکنه ... اما یکدفعه با یه صدای جانسوزی گفت فاطمه جان:
تا خدا هست و خدایی میکند
حیدر از تو عذر خواهی میکند
#محسن_عربخالقی✍
#روضه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1M
▪️#مجلس_کامل_حضرت_زهرا
▪️سیل اشگم راه بینایی گرفت...
▪️روضه و مرثیه حضرت زهرا س
.
#مناجات_مهدوی_فاطمی3
#فاطمیه
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
باز هم روضه گرفتی در کجا یابن الحسن
در مدینه یا نجف یا کربلا یابن الحسن
باز شاید در خیال انتقام مادری
بر ظهورت می کنی دائم دعا یابن الحسن
در سکوت خیمه ات تنها صدای آه توست
نیست در دور وبرت یک آشنا یابن الحسن
رسم هر بزم عزا این است که در پیش در
خیر ِمقدم گو شود صاحب عزا یابن الحسن
پس کجای روضه ی ما بی قرار مادری
تا پیام تسلیت گویم تو را یابن الحسن
دق نکردم من اگر در این عزا شرمنده ام
کی شود این روضه ها حقّش ادا یابن الحسن
با چه جرمی روبروی چشمگریان حسن
شد به روی مادرت سیلی روا یابن الحسن؟
مادرت را بین کوچه از سرکینه زدند
روبروی همسرش چل بی حیا یابن الحسن
کوچه آغاز جسارت در زمین نینواست
شد دوشنبه مطلع کرب و بلا یابن الحسن
شد تأسّی بر جفای کوچه و درکربلا
شد به جدّ بی کَسَت صدها جفا یابن الحسن
زد یکی او را به نیزه دیگری با خنجرش
پیرمردی آمد و زد با عصا یابن الحسن
روبروی عمه ی مظلومه ات رأس حسين
شد جدا و رفت روی نیزه ها یابن الحسن
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#امام_زمان
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•دنیای من بی تو....
#روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
*خیلی روضه ی کوچه سخته، زیاد هم نمیمونیم تو کوچه، باید رد شد رفت، یه لحظه شد تو کوچه، یه لحظه دنیای حسن تار شد..*
دنیای من بی تو سوت و کور و پوچه
کاشکی اون روز بودم اونجا توی کوچه
کاش تو کوچه ها قاتل نمی رسید
من بمیرم آخر تو از نفس افتادی
کاش میشد خدا اون کوچه ناپدید
دستای لرزونو تو دست حسن دادی
نذر تو جوونیمو آوردم مادر
کاش من جات ضرب سیلی میخوردم
میموندی، من جای تو میمردم
غم که آوار میشود ای وای
درد بسیار میشود ای وای
خواب دشوار میشود ای وای
سرفه خونبار میشود ای وای
روضه تکرار میشود ای وای
غربت بی حدش به یادش هست
هق هق ممتدش به یادش هست
پسر ارشدش به یادش هست
قاتلی که زدش به یادش هست
تا که بیدار میشود ای وای
کن دعا که دگر زمین نخورد
هیچ زن در گذر زمین نخورد
لااقل بی خبر زمین نخورد
پیش چشم پسر زمین نخورد
که چنین زار میشود ای وای
شهرِ صد رنگ بود و مادر بود
نیت چنگ بود و مادر بود
کوچه ای تنگ بود و مادر بود
هر طرف سنگ بود و مادر بود
فصل آزار میشود ای وای
خواست پیشش سپر شود که نشد۷
سدّ چندین نفر شود که نشد
مانعی در گذر شود که نشد
قد او بیشتر شود که نشد
حرف اَنظار میشود ای وای
وای از ازدحام و نامحرم
فاصله یک دو گام و نامحرم
پا به ماهِ امام و نامحرم
آه بیتُ الحرام و نامحرم
چشم خونبار میشود ای وای
کمرش را گرفت برخیزد
پسرش را گرفت برخیزد
چادرش را گرفت برخیزد
تا سرش را گرفت برخیزد
همه جا تار میشود ای وای
با رخ خیس و چهره ی زردش
پسرش تا به خانه آوردش
صورتش را گرفته از مردش
نه که سیلی دلیل سردردش
سنگ دیوار میشود ای وای
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سید_امیر_حسینی
#فاطمیه
#روضه_کوچه_بنی_هاشم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
روضه3.mp3
13.66M
|⇦دنیای من بی تو....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس سید امیر حسینی
#روضه_حضرت_زهرا
.
|⇦•شعله در شعله...
#روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج امیر #کرمانشاهی
●━━━━━━───────
شعله در شعله دلِ کوچه پر از غم میشد
کوچه در آتش و خون داشت جهنم میشد
باید آتش بزنم باغ و بهار و گل را
روضه مکشوف تر از آنچه شنیدم میشد
بین دیوار و در انگار زنی جان میداد
*ناخودآگاه آدم وقتی دستش به یه شیء داغی میخوره، عکس العمل نشون میده در گُر گرفت، میخ داغ شد، مادر ما نتونست..*
بین دیوار و در انگار زنی جان میداد
جان به لب از غم او عالم و آدم میشد
لااقل کاش دلِ ابر برایش میسوخت
بلکه از آتشِ پیراهن او کم میشد
*شنیدی یه سه ساله دختر شبیه به این مادربزرگه؟ اما همیشه روضه خونا میگن هر دو تا صورتشون کبود بود، هر دو تا قدشون خمیده بود، اینجا پیراهن آتیش گرفت، کربلا هم دیدن دامن یه دختربچه آتیش گرفته..*
زن در این برزخ پر زخم چه رنجی دیده ست
بیست سالش نشده ست
تا زمین خورد صدا کرد علی! چیزی نیست
شیشه ای داشت
میخ کوتاه بیا همسرم از پا افتاد
میخ هر لحظه در این عزم مصمم میشد
آن طرف مرد سکوتش چقدَر فریاد است
روضه جانسوزتر از غربت او هم، میشد
*خیلی تو لفافه میگم، الهی نفهمی چی میگم..*
غنچه دارد گل من
داد نزن بی انصاف
*"اَنَّهُ حَصَرَ فاطِمَةُ فِی الباب حَتّی اَسقَطَت مُحسِنا،" بیشرف کاری با مادر ما کرد،آنچنان در رو فشار داد، "حَصَرَ.... فاطِمَه خَلفَ الباب"، فاطمه رو پشت در، سادات ببخشن، بگم چیکار کرد بیشرف؟ "لَطَمَ وَجهَ الزَّکیَّه"..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#فاطمیه
#هجوم_به_بیت_وحی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
494.7K
حضرتزهرا س
نوحه
▪️زمزمه و نوحه ایام فاطمیه
جان دادی و من غرق غم و غربت و آهم۲
چشمت بگشا بار دگر کن تو نگاهم ۲
حیدر غریب است، حیدر غریب است، حیدر غریب است۲
زهرای عزیزم، زهرای عزیزم، زهرای عزیزم...
تنها شده ام، ای همهی پشت وپناهم
با رفتن تو لشگر غم گشته سپاهم
من بی تو چسازم، من بی تو چسازم، من بی تو چسازم
زهرای عزیزم...
من مانده ام و یاد تو و چار یتیمت
آید به مشام همه در خانه شمیمت
انسیه ی حورا، انسیه ی حورا، انسیه ی حورا
زهرای عزیزم...
شد قسمت تو فاطمه تشییع شبانه
هستم بسر خاک تو مظلوم زمانه
مخفیست مزارت، مخفیست مزارت، مخفیست مزارت
زهرای عزیزم...
گویم چه در پاسخ پیغمبرم ای جان
بودی تو امانت زپدر در برم ای جان
ای ام ابیها، ای ام ابیها، ای ام ابیها
زهرای عزیزم...
مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
✍اسماعیل تقوای
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
اللهم عجل لولیک الفرج (285).mp3
1.77M
مناجات با امام زمان ع
الهی، حاجت آقام روا شه
بیادو، دنیامون پر از صفا شه
خدایا، دیگه با اذن ظهورش
مصفّا، کن قلب ما رو با نورش
الهی، درمون کن دردای ما رو
به شیعه، برگردون باب شفا رو
خدایا، روشن کن چشمای ما رو
ببینیم، رو منبر ماه خدا رو
الهی،با مهدی میاد عدالت
از آقا، هر شیعه میگیره عزت
خدایا، بنما خوشبختی رو معنا
با مهدی، دنیای ما میشه زیبا
الهی، با ظهور حجة الله
نصیب ِ، ما کن زندگی دلخواه
خدایا، تا کی بین شیعه دعوا ؟
ظهوره، ختم ِکلّ دشمنیها
الهی، امضا کن بیاد امامم
که با او، حیدری بشه مرامم
خدایا، دیگه کن ظهورو امضا
ببینیم، نابودی کلّ اعداء
الهی، فرج رو نزدیک بگردون
که باشیم، زیر سایه ی آقامون
خدایا،کی میشه فرج مقدّر
ببینیم،شادی زهرا و حیدر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_6012682802531667381.mp3
15.92M
#نوحه_حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
#زمینه
(زیبا و دلنشین)
#کانال_گروه_نوای_ذاکرین
وای وای…
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
بیقرارم… بیقرار فاطمیه
اومد از راه… باز دوباره فاطمیه
فاطمیه…
حس انتقام تو سینه ی پر آهِ
صحبت از یه مادره که بی گناهِ
فاطمیه ابتدای قتلگاهِ
وای وای…
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
قبر مخفی، عمرکوتاه
ما رو کشته
رد دست و صورت ماه
ما رو کشته
ما رو کشته…
اینکه رو میگیره ازهمه توخونه
آرزوی مرگ داره ولی جوونه
قامتش شبیه ذوالفقار، کمونه
وای وای
دل نوکرت خونِ
چشای ترت خونِ
روی معجرت خونِ
وای وای
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
جنگ نکرده، زخمی باشی خیلی سخته
با مصیبت از جا پاشی
خیلی سخته
خیلی سخته
بار شیشه داشته باشی و بیفتی
زیر شلاق از جاپاشی و بیفتی
بین دست و پا رها شی و بیفتی
وای وای
یتیمت که جیغ میزد
نانجیب دقیق میزد
با غلاف تیغ میزد
وای وای
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
♥️#فاطمه_جانم
♥️#فاطمه_جانم
😭ماندنت چون شمع آبم میکند
😭رفتنت خانه خرابم میکند
😭رفتنت خانه خرابم میکند
وای وای
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
🍀
✍️#خادمه_شهیده
التماس دعای فرج🤲🏻
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مداحی آنلاین - نماهنگ چیزی نشده - حسن عطایی.mp3
4M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴چیزی نشده خیالت راحت
🌴پاشو پسرم پاشو برگردیم!
🎙 #حسن_عطایی
التماس دعا دارم برای شفای پدرومادرم صلوات، شعبان پور
شب شهادت حضرت زهرا س
به سبک : ((امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است))
امشب شب جان دادنِ -- ام ابیها است ، زینب معزا است
فردا امیرالمومنین -- غریب و تنها است ،زینب معزا است
امشب چراغِ خانه ی -- حیدر بُوَد روشن ،روشن تر از گلشن
فردا ولی این خانه خاموش و غم افزا است ،زینب معزا است
امشب شبِ دردِ دلِ -- زهرای اطهر است، دخت پیمبر است
فردا ولی افسوسِ این -- گرمی دلها است،زینب معزا است
امشب کُند بر زلف زینب شانه آهسته ، با دست بشکسته
فردا خبر از شانه نیست -- این رسم دنیا است ، زینب معزا است
امشب شب یاسین تلاوت کردنِ مولاست، بالا سرِ زهراست
فردا ولی از سوزِ دل --آه و واویلا است، زینب معزا است
امشب کنار فاطمه --ساقی کوثر هست،آن شیر داور هست
فردا ولی دور از همین-- سیّدِ والا است ، زینب معزا است
امشب مدینه غم فزا -- شور و نوا دارد، بوی عزا دارد
فردا عزای بی بیِ -- دنیا و عقبا است،زینب معزا است
امشب حسن نالد بر آن -- قباله ی پاره - به سّرِ گوشواره
فردا همین سّرِ نهان --روشن به مولا است ، زینب معزا است
امشب حسین بن علی - در پیش مادرش،بنشسته کنارش
فردا ولی از مادرِ --غم دیده جدا است،زینب معزا است
امشب زِ حال فاطمه -حیدر خبردار است، در دل عزادار است
فردا کنار قبر او -- بزمی مهیا است ،زینب معزا است
امشب نفس می آید از -- گلزار ولایت ،از گلشنِ رحمت
فردا خزان آید به این -- گلزار طاها است ، زینب معزا است
امشب زیک دستش کُند - تکیه به آن دیوار ، در محضر دلدار
فردا شبانه در مزار -- مهمان خدا است ، زینب معزا است
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شعر : بهمن جعفری زینجناب
ای ماه متاب کآفتاب است اینجا
آیینه جان بو تراب است اینجا
آهسته گذر کن از شبستان بقیع
آرام دل علی به خواب است اینجا
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
زفرط غصه ی ایام خسته بود علی
زداغ فاطمه اش دل شکسته بود علی
برای آن که به بوید گلاب را از گل
کنار تربت زهرا نشسته بود علی ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
قافله ی اشک
در آن شبی که گل یاس را کفن می کرد
لباس ماتم ایام را به تن می گرد
نگاه مظطرب زینب و حسینش را
قرار بخش دل خسته ی حسن می کرد
به یاد و خاطره ی تلخ آتش افروزان
حکایت از در و دیوار و از رسن
سکوت فافله ی اشک در نهایت شب
شکایت از ستم و ظلم اهرمن می گرد
سرشک عاطفه خیزش به خاک چاری بود
علی که گریه به فردای خویشتن می کرد
سپیده دم به هوای زیارت گل سرخ
سفر به کوچه ی گل های یاسمن می کرد
و در ضیافت پروانه های سوخته پر
حدیث سوختن شمع انجمن می کرد
به روی تربت گل بوسه از وفا می زد
نظر به ساحت بی رونق چمن می کرد
《فراز》هستی خود را علی به خاک سپرد
در آن شبی که گل یاس را کفن می کرد
بر گرفته از کتاب فریاد عطش
فراز مردانی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
(السّلام علیک یا حضرت فاطمه زهرا)
غم بر دلم نشسته بال و پرم شکسته/
مظلومه مادر من بار سفر چو بسته
خزان شده بهارم شکسته قلب زارم/
در کودکی خدایا که مادری ندارم
مادر نوجوانم ای سرو قد گمانم/
بی تو دگر نخواهم در این جهان بمانم
در گوش من صدایت وان سوز ناله هایت/
گریم ز غم شب وروز زینب شود فدایت
ای یاس پرپر من مصدومه مادر من/
پهلو شکسته رفتی خون دیده ی تر من
ای مادر غریبم ببین چه بی شکیبم/
تمام غصّه ها شد از کودکی نصیبم
مادر ببین که از غم زینب گرفته ماتم/
بابای بی قرارم تنها شده در عالم
این یار غمگسارت هرشب سر مزارت/
با دیدگان پر خون آید کند زیارت
یاربّ ویا رب توشد ذکر زینب تو/
مادرشد از جهادت پاینده مکتب تو
(ذاکراردهالی)
السلام علیک یا حضرت فاطمه زهرا س
مادری با پسری از گذری رد میشد
دست ناپاک پلیدی به رهش سد میشد
سیلی آنروز به رویت چه غریبانه زدند
آتش آنگاه به شمع و گل و پروانه زدند
ای پرستوی علی پر زدنت زود بُود
از چه بر خانه ی تو هاله ای از دود بُود ؟
از همانروز که پهلوی تو را بشکستند
ریسمان دست علی شیر خدا می بستند
از همان لحظه که بین در و دیوار شدی
دلشکسته تو از آن ضربه ی مسمار شدی
از همانروز که گلبرگ علی پرپر شد
سینه ی سوخته مجروح ز میخ در شد
تا نفس هست من از غصب فدک میگویم
از همان کوچه ی تنگ و ز کتک میگویم
،کمر سرو در این کوچه کمان خواهد شد،
اشک حیدر به خدا باز روان خواهد شد
ذکر یا فاطمه و ذکر علی را دارم
لعن ا... که از دشمنتان بی زارم
نور زهرایی تو راه نشانم داده
روی خورشید تو را ماه نشانم داده
بی تو هیچم به خدا مایه ندارم چه کنم
غیر خورشید رخت سایه ندارم چه کنم
ای که با سوز و دعا شعر مرا می خوانی
با همین مثنوی ام آمده ام مهمانی
عهد بستم به دلم ذکر شما را گویم
فاطمیه شد و من حضرت زهرا گویم
کاشکی با دل من حشر ، مدارا بکنی
بسته ام چشم به تو درد مداوا بکنی
روز، خورشید دلم هستی و میسوزم من
شب مهتابیتان شمع دلفروزم من
شمع پروانه ی حیدر شدی و آب شدی
سوختی پای علی و گوهر ناب شدی
،با گل و غنچه تو دیدی در و دیوار چه کرد،
دوری فاطمه با حیدر کرار چه کرد
آتش عشق اگر آمد و بر جانت شد
شب قدر رمضان هم علی مهمانت شد
آتش زدن در خانه امیرالمومنین و فاطمه زهرا 🏴🏴🏴
سپس،عمر به عده ای که در اطرافش بودند، دستور داد،هیزم بیاورند!
عمربه کمک آنها،هیزم را اطراف منزل آن دو مظلوم وفرزندانشان قراردادند.
سپس عمرباصدای بلندی که علی و فاطمه علیهماسلام بشنوند،فریادزد:
قسم به خدا یا علی!
باید خارج شوی وبا خلیفه رسول خدا بیعت کنی، وگرنه شما رابه آتش میسوزانم!
فاطمه علیهاسلام فرمود:
ای عمر ! ما راباتو کاری نیست!
عمر گفت: دررابازکن وگرنه، خانه را با خودتان به آتش میکشم!
فاطمه علیهاسلام فرمود:
آیا از خدا نمی ترسی و به خانه ام داخل میشوی؟
سخنان محکم و سوزناک فاطمه زهرا علیهاسلام بردل سنگ عمر تأثیر نکرد!
واز کارخود منصرف نشد!
آتشی خواست،وبا آن،هیزمهای در خانه را آتش زد،
وبافشار به در خانه، داخل شد.
در ، به فاطمه زهرا اصابت سختی کرد!
فاطمه زهرا علیهاسلام،فریاد زد:
"یا ابتا یا رسول الله" 😭😭😭
عمر شمشیرش راکه در غلاف بود، بلند کرد و به پهلوی فاطمه علیهاسلام زد،
فاطمه زهرا علیهاسلام، ناله ای زد:
"یاابتا"
عمر،تازیانه را بلند کردو به بازوی حضرت زد، فاطمه زهراصدا زد:
یارسول الله! ابوبکرو عمر بعدتو چه بد رفتاری کردند!😭😭😭
امیرالمومنین،به سراغ آن ملعون رفت، یقه اورا گرفت و برزمین کشیدش و به بینی و گردن او زدو خواست اورا بکشد،
ناگهان یاد فرمایش و وصیت پیامبر افتاد،
😭😭😭
وفرمود:
قسم به به خدایی که محمد رابه پیامبری، ارج نهاد،
ای پسر صهاک!اگر نبود کتیبه ای که از طرف خدا ست و عهدی که با رسول خدا بسته ام، می فهمیدی، که تو نمیتوانی داخل خانه من شوی!
عمر را رها کرد،عمر از مردم،کمک خواست.
مردم روبه خانه امام آوردندو داخل شدند!
امیرالمومنین،دست به شمشیر برد،
قنفذ از ترس اینکه،مبادا علی علیه السلام با شمشیر خارج شود،برگشت، چون صلابت و شدت عمل اورا میدانست!ابوبکر به قنفذ، دستوردادبرگرددوگفت:
اگر علی،حمله کرد،کنار بیایید، وگرنه، سرسختانه،داخل شوید، اگر مانع شد، خانه اش را آتش بزنید!
قنفذ و همراهانش با شدت،داخل شدند.
امام، دست به شمشیر برد،ولی آنها، زودتر با شمشیر ، حمله ور شدندو چون،عده آنها، زیاد بود،غالب شدند!
امام را دوره کردند😭 ریسمان به گردن آن حضرت انداختند! و کشان کشان میبردند😭😭😭
دید دشمن،فاطمه، جان علیست
بلکه با جانش نگهبان علیست
دید جان مرتضی پشت در است
از امام خویش هم تنهاتر است
پای تا سر بغض و خشم و کینه بود
کینه هایش، کینه دیرینه بود
بغض حیدر شعله ور در سینه داشت
سنگ بود و جنگ با آئینه داشت...
وای من! شد در حریم کبریا
آیه ای از سورهء کوثر جدا😭😭😭
آجرک الله یا بقیة الله فی مصیبة امک الزهراء 🏴🏴🏴
نوحه شهادت حضرت زهرا س.wav
6.98M
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه وتنها علی ساقی کوثر
علی خانه نشین شد
گلش نقش زمین شد
عزا دار گل یاس
امیر المؤمنین شد
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
حسین با دیده ی تر
حسن با حال مضطر
بود زینب محزون
دگر بی گل مادر
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
گل یاس مدینه
رود با درد سینه
فدائیِ علی شد
دگر آن بی قرینه
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
کند دیدار بابا
به جنت ماه طاها
به گوید با دل زار
شدم راحت ز دنیا
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
کنار قبر زهرا
بود در دل شبها
علی باچشم گریان
کند شیون وغوغا
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
همه با دل افکار
کنید دیده گهربار
علی بی کس ویاور
شده در غم دلدار
بنالید بنالید همه بادل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
سیدکمال میرصانعی
28655-attachment-roze - fatemie 1399.khamse.mp3
2.59M
#روضه_حضرت_زهرا_س
كبوديِ بدنِ مادرم مرا كشته
سياه كرده جهان را سفيديِ مويش
فدايِ چادرِ آتش گرفته ات زهرا
درونِ شعله چه آمد به روزِ گيسويش😭😭😭
*روضه بخوانم: هيزم رو ريختن پايِ در، در شعله ور شد، با همه ي زورش فاطمه، در رو گرفت، شعله بالا رفت، يه صدايي مدينه رو پُر كرد: سوختم…*
😭😭🖤🖤🖤
چه ضربه اي، چه صدايي، چه دستِ سنگيني
سه ماه فاطمه پوشيه بسته بر رويش
شبيه كِشتيِ پهلو گرفته مي ماند
شكسته شد به لگد، دنده ها و پهلويش
“رويِ گُل كه با پا نميزنن
چهل نفري يك زن رو تنها نميزنن
اي قنفذ! بس كن، با تهِ غلاف
اينجوري رويِ بازويِ زنها نميزنن
مادرم رو كُشتيد، ولش كنيد اي حروميا
چي سرش آوُرديد، كه يهو داد زد: فضه بيا
با چه دستي زده كه جايِ كبودي از گوش
يكسره تا به لبِ توست، خدا رحم كند”
و يك غلاف كه دستِ چهل نفر چرخيد
همين غلاف گرفته توانِ بازويش
فدايِ دخترِ مادر، گريزِ روضه زدم
ببين به دستِ زنِ حرمله، النگويش
*با اسب رفتن تو خيمه ي زنها، زنها مي دويدن، با اسب دنبالِ دختر سه ساله كرد، گوشواره ي بچه رو كشيد، حسين…*
.
12_Moghadam-Shab_02_Fatemiyeh_Dovom1396-001_(www.rasekhoon.net).mp3
6.65M
غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
واجبه که غسلت بدم تو حیاط خونه ولی
اونقده که بازوت کبود شده نمیتونه علی
اسماء بریز آب روان رو بدن زهرا ولی
ولی کمی آهسته تر که داره میمیره علی
علی رو تنها گذاشتی با روضه های مدینت
رسیده دستم به زخم عمیق بر روی سینت
حالا میفهمم که راز حسن تو کوچه چی بوده
رسیده دستم به جایی که از همین غم کبوده
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
کجا داری میری گلم شبونه و بی سر صدا
با خودت علی رو ببَر بانوی من ای باوفا
چرا نفست قطع شده ، صدات دیگه درنمیاد
پاشو حسنت رو بغل کن که مادرش رو میخواد
راحت بخواب ای عزیزم دیگه نداری تو دردی
با رفتنت از تو خونه علی رو بیچاره کردی
چجوری آروم بگیرم بدونت آروم جونم
خدا نگهدار تو ای بانوی قامت کمونم
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
میچکه خون تازه ای از زیر تابوتت ولی
داره میمیره دخترت بیا نرو جون علی
پشت سر تابوت تو با دیده ی تر زینبت
چادر خاکیته سرش ، میزنه به سر زینبت
به زیر لب میگه زینب خدایا مادر جوونه
داره میره از تو خونه شبونه و مخفیونه
بشکنه دست مغیره چه خاکی بر این سرم کرد
با حمله ای وحشیونه به خونه بی مادرم کرد
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ..
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
حاج محمود کریمی_مجموعه صوتی اشک یاس - حیدر حیرونه-1580484984.mp3
6.09M
مداحی محمودکریمی
حیدر حیرونه
یازهرا ، یازهرا ، یازهرا
شراره سینه ها از آه سرده
نفس تو سینه ام درگیر درده
خدا زیر بغل هامو گرفته
ببین داغ تو با حیدر چه کرد
حیدر حیرونه ، عالم گریونه
تنها شدم زهرا ، جونم قربونت
بساط گریه هامون جوره جوره
از امشب خونه بی تو سوت وکوره
خودت جای علی پیش یتیما
چه جوری این همه خونُ بشوره
چشمام میسوزه، دستام میلرزه
پیش تو و تابوت پاهام میلرزه
حیدر حیرونه، عالم گریونه
تنها شدم زهرا، جونم قربونت
ببار بارون که بی زهرا ببارم
عصام میشه، از امشب ذوالفقارم
برا مهر نمازت زینبمون
یه مشت از خاک قبرت رو میارم
چشمامون خونِه، روضه میخونه
رو شونه ی سلمان، میام تا خونه
حیدر حیرونه، عالم گریونه
تنها شدم زهرا، جونم قربونت
حسینت چشم بی تاب آورده
سر خاک تو سیلاب آورده
به امیدی که پاشی آب بیاری
یه ظرف خالیه آب آورده
بدجور بی حاله، تا صبح میناله
خاک مزار توست یا که گوداله
تو رفتی حاله قلب من خرابه
خوشی بعد از تو واسه من سرابه
حسین دیگه رمق تو پاش نداره
دلم واسه حسین تو کبابه
رفتی از پیشم دارم آب میشم
چادر نمازه تو ، زده آتیشم
روزا گریون شبا هم بی قراره
ببین زینب دیگه آروم نداره
حسین آروم نمیشه بعد غسلت
نمیدونی چه حال و روزی داره
یک روز تو گودال، وقتی رفت از حال رفت
جسمش رو میبینی، داره میشه پامال
.
1_2410733277.mp3
7.89M
کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست
بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد
ازهمان شب که علی تابوت رابرشانه برد
زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد
بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان
هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد
زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها
مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد
سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت
هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغانشد
هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید
هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد
آخرش این خاک ایوانش طلایی میشود
گنبد و گلدسته ها ی باصفایی میشود
این حرم با چار گنبد میشود بیت الحسن
هرکسی اینجا بیاید مجتبای میشود
پنجره فولاد اینجا چه قیامت میکند
واقعا اینجا عجب دارشفایی میشود
نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت
هر چه رامادر دهد به چه بنایی میشود
حتم دارم ساخت وسازه حرمهای بقیع
از همان لحظه که آقا توبیایی میشود
میرسد روزی با دستان پر مهر شما
از رواق وصحن اینجارونمایی میشود
آخرشم من مطمئنم این گره وا میشود
این حرم زیباترین تصویر دنیا میشود
هر چه خواندم دربقیع از سینه عقده وانشد
هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد
راه مارا بسته بودن هر چه من میخاستم
تاروم در پیش قبر مادر سقا نشد
سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی
هیچ از روضه هایم روضه زهرا نشد
اینکه حسینی شدم حواله زهراست
لطف قدیمی و چند ساله زهراس
سوز دل واشک اه دست خودم نیست
میشه عوض گریه ها وناله های زهرا
فاطمه خود مرثیه سرای حسین است
میهن ماخاک کربلای حسین است
5. کاشف الکرب.mp3
610.2K
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) « کاشِفُ الْکَرْب » امیرالمومنین بود ، یعنی هر موقع مولا ، غم توو سینه اش بود ، می اومد توو خونه ، نگاه به فاطمه میکرد ، غمهاش برطرف می شد ، ... حاج علی انسانی یه بیت شعر داره :
هر چه بار
از دوش من برداشتی
عاقبت تابوت خود بگذاشتی
#شاعر_استاد_انسانی
بی بی با رفتنش ، غمی روی سینه حضرت علی گذاشت که روایت میگه : « هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ » ... غم ، همه ی وجود امیرالمومنین رو گرفت ، دیگه نتونست ازکنار قبر بلند بشه ... وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْه ...
#محفل_اشک_حرم_مطهر