1722806671900_-2147483648_-212479.ogg
2.25M
#زمینه
#ورود_به_شام
روضه ی امشب یه کلام، ای وای از شام
روو نیزه ها سر امام، ای وای از شام
زینب و مجلس حرام، ای وای از شام
ای وای از شام
باید با اشاره، باید بی صدا گفت
باید روضه هاشو، با این واژه ها گفت
سنگ و، سیلی، رویِ، نیلی
کوچه، بازار، بینِ، انظار
دستِ، بسته، پایِ، خسته
ترس و، غربت، رنج و، محنت
ای وای... زینب
شلوغه کوچه های شام، ای وای زینب
آتیش و سنگ روی بام، ای وای زینب
رقیه بین ازدحام...، ای وای زینب
ای وای زینب
نمی چرخه امشب، به روضه زبونم
باید واژه واژه، براتون بخونم
طشت و، اون سر، اشکِ، دختر
چوب و، دندون، لب ها، پرخون
بی کس، تنها، پس کوو، سقا؟
رختِ، پاره، مُردن، داره
ای وای... زینب
#وحید_محمدی ✍
۱۵ مرداد ۱۴٠۳
#دروازه_ساعات
#حضرت_زینب #شام
#حضرت_زینب_زمینه
#حضرت_زینب
@Asheghane_hazrat_zeynab
1722863328895_-2147483648_-212505.ogg
1.45M
شور حضرت زینب سلام الله علیها
(به صورت زمینه هم
قابل اجرا می باشد.)
وارث ذوالفقار حیدر، سیده زینب
جلوه ای از وقار حیدر، سیده زینب
خطبه ی ماندگار حیدر، سیده زینب
وقت خطبه خوندنت باید ملائک خدا
منبری برا تو از توو آسمونا بیارن
طوری که تو حیدری خطبه میخونی بایدم
اسمتو کنار اسم شخص مولا بیارن
یاری زینب، فداکاری زینب
بعد از عباس، علمداری زینب
نوری زینب، تو مستوری زینب
مثل حیدر، سلحشوری زینب
زینب زینب مدد زینب زینب
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
بانوی صاحب مقامات، سیده زینب
فاتح سربلند شامات، سیده زینب
عمّه ی قهرمان سادات، سیده زینب
تو همونی که می تونه با کلام نافذش
تا ابد یزیدُ اینجوری بی آبرو کنه
کی می تونه غیر دختر علیِّ مرتضی
با یه دختر سه ساله شامُ زیر و رو کنه
برتر زینب، سر و سرور زینب
فاتح بودی، تو بی لشکر زینب
کوهی زینب، تو نستوهی زینب
تو این کشتی، خود نوحی زینب
زینب زینب مدد زینب زینب
#وحید_محمدی ✍
۱۵ مرداد ۱۴٠۳
#حضرت_زینب س
#حضرت_زینب_شور
#شور_حضرت_زینب
@Asheghane_hazrat_zeynab
.
#زمینه
#امام_حسین
#حضرت_زینب
بند اول
سفر خوبه نه اینجوری غریبونه با خون دل
از این کوچه به اون کوچه از این منزل به اون منزل
ما رو با رنج و مکافات آوردن
دقیقاً بدترین اوقات آوردن
پشت دروازه ساعات آوردن
ما رو نامردای بد ذات آوردن
خولی و شمرو با سادات آوردن
جلوی سادات خیرات آوردن
سرو زدن روی نیزه ها
حسین من بمن العزا
بند دوم
مگه از یاد من میره الهی کور شه چشماشون
چقدر اینجا یهودی هست چقدر تنده نگاهاشون
ما رو از کوچه های تنگ رد کردن
از میون ساز و آهنگ رد کردن
بی جهاز با شتر لنگ رد کردن
سیلی خوردم و چشام تار شد داداش
نوبت اشک علمدار شد داداش
خواهرت راهی بازار شد داداش
مناسبم نبود این فضا
حسین من بمن العزا
بند سوم
خبر داری تو اون بزمی که من رفتم شرابم بود
خبر داری جلو انظار سر آستین حجابم بود
یوسفو دوباره تو چاه انداختن
واسه مون یه مهمونی راه انداختن
متلک به عصمت الله انداختن
دخترات میترسیدن میلرزیدن
سفرای ترک و روم میخندیدن
دلقکا جلو حرم می رقصیدن
شراب بود و سر تو اخا
حسین من بمن العزا
👇@Asheghane_hazrat_zeynab
.
.
#واحد
#اربعین #حضرت_زینب
#سبک_قدم_قدم_با_یه_علم
#فراق_کربلا
گوشواره:
قدم قدم /با قد خم /بعد از چهل روز به مزارت اومدم
همراهه با / اهل حرم / بعد از چهل روز به مزارت اومدم
بند اول:
میباره اشک چشمام نم نم
رو دوشم کوله باری از غم
شرمندم از تو که چندتا از
اهل این کاروانت شد کم
چشمانی پر ستاره دارم
آهی پر از شراره دارم
از داغ گوشه ی ویرونه
یک قلب پاره پاره دارم
رقیه ات/ نیست در برم / سراغشو ازم نگیر برادرم
آتیش نزن بر جیگرم/ سراغشو ازم نگیر برادرم
بند دوم:
با یاد کربلا محزونم
هر شب روضه برات میخونم
اما داداش اسارت سخته
این غصه زد آتیش بر جونم
داغ شام بلا سنگینه
از بابام خیلی داشتن کینه
میگفتن توی کوچه بازار
آی مردم! دخت حیدر اینه😭
سر علیه اکبرم / افتاد ، زیر دست و پا برابرم
دیدم با این چشم ترم/ نامحرما میرقصیدن دوروبرم
بند سوم: (جامونده ها)
حال من احسن الاحواله
زیارت افضل الاعماله
جاموندم از حرم آقاجون
سال بیچارگیم امساله
منتظر مونده بودم چند ماه
اما محروم شدم از این راه
از همین راه دورم میگم
لبیک یااباعبدالله
قدم قدم / با یاعلم / ایشالا با مهدی میام سمت حرم
شده دعای مادرم / ایشالا با مهدی میام سمت حرم
#مرتضی_کربلایی
#اربعین
.👇@Asheghane_hazrat_zeynab
4_5875232415856742996.mp3
3.23M
#پنجم_صفر
#شور و #زمینه #واحد
#حضرت_رقیه
خبر. داری. که دیدم کوچه بازار.
من و بردن میونه بزم اغیار
دیدم از مردم شام خیلی آزار
باباجونم. بابا جونم. بابا جون
خیر داری. چی اومد بر سره من
جای تو کی بودش دوره بره من
به غارت بردن حتی معجزه کن
بابا جونم. بابا جونم. با با جون.
خبر داری که خردم. تازیونه
لب و دندونه من مثل تو خونه
تمومه صورت من ارغوونه
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
خبر. داری که دندونم. شکسته.
روی.گونم بابایی. جای دسته
تو عمرکم شدم از دنیا خسته
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون
یادته می زدی شونه به گیسوم
می زدی بوسه به چشم و به آبروم
ببین حالا شده نیلوفری روم
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
یادته خنده بودش سهم لبهام
هر روز صبح وا میشد روی تو چشمام
اما حالا ببین تاریکه دنیام.
بابا جونم. بابا جونم. باباجون.
#رضا_نصابی ✍
.@Asheghane_hazrat_zeynab
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
#مرثیه_حضرت_زینب
آنقدر پیش دوچشمم سر تو افتاده
بارها پشت سرت خواهر تو افتاده
زیر سنگینی بار غم عظمای رباب
خم به ابروی علی اصغر تو افتاده
میدهد بوی تو را چکمه شمر ملعون
بسکه با چکمه روی پیکر تو افتاده
هیچکس مثل رقیه بخدا زجر ندید
آنقدر زجر پی دختر تو افتاده
آب آزاد شد و هیچکسی آب نخورد
هر کسی یاد لب و حنجر تو افتاده
چه گذشته به تو در کنج تنور خولی
چه شده مژه چشم تر تو افتاده
ما دو تا مثل هم انگار که غارت شده ایم
گوشواره ز من انگشتر تو افتاده
پای هر نیزه و شمشیر و تنور و گودال
حرف از آمدن مادر تو افتاده
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
.
#راس_الحسین
#اسارت #شام
فاطمه گشته عزادار خدا رحم کند
چشم مهدی شده خونبار خدا رحم کند
می کند نوحه سرایی ز غمِ شام بلا
در نجف حیدر کرار خدا رحم کند
حادثه پشت سر حادثه ها می آید
فرق دارد غم اینبار خدا رحم کند
آمده زینب کبری به دروازه ی شام
می دهد شرح غم یار خدا رحم کند
در گذرگاه شلوغِ سربازار ، حسین
شده ام سخت گرفتار خدا رحم کند
خوردن سنگ به سرها و زمین خوردن سر
بار دیگر شده تکرار خدا رحم کند
روی دروازه ی ساعات سرت رازده اند
آمده ی لحظه ی دیدار خدا رحم کند
آه ای قاری قرآن بنگر از سری نی
عترتت آمده بازار خدا رحم کند
ازدحام باعث معطل شدن قافله شد
روز ما گشته شب تار خدا رحم کند
راه بند آمده است بهر تماشای حرم
چشم نا محرم و اغیار خدا رحم کند
اوج بی حرمتی و دادن دشنام به ما
گشته در شام پدیدار خدا رحم کند
کارِ گرداندن ما در ملأ عام ، عدو
داده بر شمر ستمکار خدا رحم کند
می دهد اُجرت گرداندن رأست دشمن
پیش من درهم و دینار خدا رحم کند
همره کف زدن دور سرت ، خصم زند
خنده بر اشک منِ زار خدا رحم کند
دخترت ناله کنان پای سر پر خونت
می زند لطمه به رخسار خدا رحم کند
لب و دندان تو راچوب جفا ریخت به هم
غرق خون شد لبت ای یار خدا رحم کند
به گمانم نشود این غم جانسوز تمام
مُردم از این غم بسیار خدا رحم کند
#علیرضا_توانا ✍
.
|⇦•مرغ اسیر هم...
#روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مرغ اسیر هم وطنش فرق میکند
هم اینکه نوع پر زدنش فرق میکند
شیرینِ زبان تو شده لکنت زبان پدر
طرز تکلم و سخنش فرق میکند
وقتی که بی هوا به کسی ضربه میزند
حتما کبودی بدنش فرق میکند
خیلی مرا زدند ولی بین این همه
این شمر لعنتی زدنش فرق میکند
*گفت: بابا پاهام درد میکنه، همه دخترای عالم وقتی بابا میاد اول میرن خودشونو مرتب میکنن، موهاشونو شونه میکنن، بهترین لباسشونو میپوشن، گفت: بابا موهام سوخته...*
آتش رسید و موی سرم را به باد داد
عاشق همیشه سوختنش فرق میکند
گفتم به عمه روی زمین زیر نیزه ها
بابا چقدر شکل تنش فرق میکند
وقتی تمام دشت پر از بوی او شده
حتماً مساحت کفنش فرق میکند
با تازیانه های سنان راه میروم
حتی شبیه مادرمان راه میروم
*گفت بابا من یه لحظه از عمه جدا نشدم، همش دامن عمه رو گرفته بودم، اما نیمه شب بود، خسته بودم، تشنه بودم، دستام بسته بود.. یه مرتبه از ناقه افتادم... تا زین العابدین فرمود: به من بگید سرِ بریده ی بابام کدوم طرفو نگاه میکنه، گفتن چرا حرکت نمیکنه این نیزه؟ فرمود: حتما یکی از خواهرام افتاده.. من نمیدونم زجر چطور سراغش رفت. همچین که سرو آوردن، گفت: بابا !مگه جدت پیغمبر نفرمود: اگه بچه زمین خورد کمکش کنید، اگه پسربچه زمین خورد کمکش کنید، بگید تو مَردی باید بلند شی اما اگه دختربچه زمین خورد برید زود بغلش کنید نازش کنید. بابا همچین که نشسته بودم.. تا رسید به من گفت: دختر! تویی که کاروانو معطل کردی؟ یه سیلی زد، رو این بوته ها غَلت میخوردم، همچین که برگردوندن نه سمت عمه رفت نه سمت رباب رفت، دیدن اومد لابلای نیزه ها، همه ی سرهای شهدایی که بالای نیزه بود تیغ و شمشیر خورده بود، فقط یه سر بود که عمود خورده بود، اومد جلو گفت: عمو عباس! چشمت روشن، نامحرم سیلی تو گوشم زد...*
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•نور کهکشان رقیه...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین ستوده •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نور کهکشان رقیه
جان رقیه جان رقیه
عشقِ کاروان رقیه
جان رقیه جان رقیه
پر احساسه شب سوم محرم یه شب خاصه مثل یه رویاست بانی مجلس امشب عمو عباسه
دعوتت کردن معلومه امام حسین خیر تو رو خواسته
پس خالصانه با این بهانه
سینه بزن برای این نازدانه
خاتون ارباب به جون ارباب
بیبی دوست دارم من عاشقانه
«یا رقیه جان..یا رقیه جان...»
نورُ البکاء رقیه
یا رقیه یا رقیه
یاس کربلا رقیه
یا رقیه یا رقیه
آیه ی درده
خوش به حال هر کسی که بغلش کرده
ما که جای خودکربلا دور سر رقیه می گرده
توی این عالم هر کسی که نوکر رقیه شد مَرده
بنتُ الامیره چون بچه شیره
باباشو آخر از نیزه پس می گیره
اشکش یه روده، یاسِ کبوده
محشر می فهمی که
این خانم کی بوده
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#کربلایی_حسین_ستوده
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•نبین توی خرابه هام...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی محمد حسین حدادیان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نبین توی خرابه هام آسمونا جای منه
من دختر شاهم و دنیا واسه بابایِ منه
نبین الان گرسنمه عالم روزی خورمه
دختر شامی من ملک، مراقبِ چادرمه
دستی بجز اباالفضل سه سال آزگاره
رخصت شونه کردن مویِ منو نداره
اما آتیشِ خیمه دور دید چشم عمومو
غروبِ روز عاشورا خیلی سوزونده مومو
کجا بودی مو داشتم تا کمرم
کجا بودی دستش بود زیرِ سرم
مثل پروانه ها می گشت دور و برم
نبین می خوابم رو زمین رو پر قو بوده سرم
هنوز تو گوشم صدا لالایی برادرم
نبین زبونم می گیره اون روزا رو میدیدی کاش
شیرین زبونی منو کسی تو دخترا نداشت
یه روز تو آسمونا منم ستاره داشتم
اسم داداشامو روی ستاره ها میذاشتم
اما الان یه ماهه رو نیزه ها نشستم
وقتی که می زدن منو چشاشونو می بستن
کجا بودی غم این قافله نداشت
کجا بودی پاهام آبله نداشت
روی دستام جای سلسله نداشت
نبین گوشم پاره شده بدون گوشواره نبود
یادش بخیر ام البنین گوشوارمو خریده بود
چشمام سیاهی میره و چند روزه دشوار میبینم
تو روبروم نشستی و اما تو رو هم تار می بینم
یه شب میونِ صحرا افتادم از رو ناقه ام
از قافله جا مونده بودم زجر اومد سراغم
برو دختر خوش باشی روز و شبات
برو دختر بازی کن با رفیقات
نگهداره باباتو خدا برات برو دختر
بابا خبر داری مرا بازار بردن
«حسین یا اباعبدالله حسین یا اباعبدالله
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#کربلایی_محمد_حسین_حدادیان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•سلام اگه دلت نمیگیره...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج مسعود پیرایش •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
سلام اگه دلت نمیگیره نگام نکن
نگاهی بابا به زخم پاهام نکن
از این اون سیلی خوردم من هر قَدم
گوشام نمیشنوه انقدر صدام نکن
مو داشتم منم النگو داشتم
برای داداش اصغرم چقدر آرزو داشتم
میبارم شبا تا صبح بیدارم
همش خجالت کشیدم از این لباس پاره ام
نا مهربونا با هم میزدنم زخمه روی بدنم
خیلی زجر بدش میاد از این بابا گفتنم
بیابونا رو داد زدم کجایی؟
بابا بابا بابا بابایی...
یجوری رفتار کردن با دخترا
یه جای سالم نمونده تو پیکرا
نشسته خاک پنجه ی زنای شام
رو تک تک صورتا و رو معجرا
خارم کرد راهی بازارم کرد
خواب تورو میدیدم، با سیلی بیدارم کرد
آشفته ام تو هر قدم میوفتم
سنان میزد تو گوشم تا اسمتو میگفتم
از شاخه برگای آرزوم و چیداشک چشممو ندید
دیشب خولی تا سحرخیلی موهامو کشید
بیا با هم گریه کنیم دوتایی
بابا بابا بابا بابایی...
موهات مث نمک رو زخم تازمه
خیمه ی سوختمون چادر نمازمه
به موقع اومدی پیشم بابا حسین
حالا که وقت تشییع جنازمه
زجر دیدم از این و اون رنجیدم
گم شده بودم بابا نگو چقدر ترسیدم
سر حتی، شکسته بیشتر حتی
رحمی نکردن بابا، به موی دختر حتی
اشکامو دیدن این خرابه ها واسه من عذابه ها
اینکه رأس پدرم تو ظرف شرابه ها
هنوز تو امید دخترایی
بابا بابا بابا بابایی...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#حاج_مسعود_پیرایش
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•نکنه روبرومی...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سبد رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نکنه روبه رومی،خودتی یا عمومی؟
نشناختمت هنوزم،خودت بگو کدومی؟
صورت نصفه نیمه،حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر،تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا،خونهٔ دخترت امشب
مهمونم شد سرت امشب،کنج خرابه
منو ببخش حالا دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست، چطور بخوابم؟
منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت
منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت
«باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...»
سلام ای قرص ماهم،روشنی نگاهم
دم غروب همیشه، تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو، هیشکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن،عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم داره کارت تموم میشه
دست و پا می زدی پیش چشایِ عمه
من خیلی ترسیدم، کاش میشد کاری می کردم
هم برای تو بابا هم برای عمه
تو رو زدن...تو رو زدن...نیزه ها و خنجر
تو رو زدن...تو رو زدن...پیشِ چشم مادر
منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت
منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت
«باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...»
خونِ گلوتو دیدم، به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده ای بابای شهیدم؟
رفتی و ازدحام شد، کار حرم تمام شد
قافلهٔ اسیری، راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد...
اومدن مردمِ شامو...
پاره کردن لباسامو...
قلبم ترک خورد...
دروازه که وا شد...
پر شدم از کبودی ها...
پشت هم یهودی ها...
عمه ام کتک خورد...
با سنگ و با چوب صبح تا غروب افتادن به جونش...
مردا زدن، زن ها زدن،بریده امونش....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
1_1819087615.mp3
6.11M
مداح: #حاج_زهیر_سازگار👌
بیا که بردن کوه فراق دشوار است
بیا که بی گل روی تو گل کم از خار است
بیا که بانظر تو حرم حرم گردد
بدون منظر تو کعبه چار دیوار است
به جای دست تو واجب شد استلام حجر
وگرنه سنگ به صحراو کوه بسیار است
بیا که کعبه به دور سرت طواف کند
بیا که برحجر و حجر ، هجر دشوار است
بیا به غربت یاران نظاره کن مولا
که کام دشمنت از خون شیعه سرشار است
بیا که صورت زهرا هنوز مانده کبود
بیا که تا تو نیایی علی عزا دار است
بیا که عمۀ سادات برسر بازار
بیا که چشم رقیه هنوز بیدار است
بیا که سینۀ زهرا هنوز می سوزد
بیا که برجگر شیعه زخم مسمار است
بیا که میثم دلخسته راست این فریاد
هنوز میثم تمار بر سر دار است
#امام_زمان
#استاد_سازگار✍
نماهنگ سرود نازنین رقیه(1).mp3
4.29M
|⇦•نازنین رقیه...
#نماهنگ وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شدهٔ #گروه_سرود نجم الثاقب
●━━━━━━───────
نازنین رقیه!
کربلا میرم من جای تو اربعین رقیه
از توی آسمونا ما رو هم ببین رقیه
نازنین رقیه!
بانو رقیه!
فاطمیه شده روضه ی تو مو به مو رقیه
یه کم از خودت برای شامیا بگو رقیه
نبین توی خرابههام آسمونا جای منه
من دختر شاهم و دنیا واسه بابای منه
نبین الان گرسنمه عالم روزی خورمه
دخترِ شامی، من ملک مراقب چادرمه
نازنین رقیه!
بمیرم از روی ناقه ت خوردی زمین رقیه
چادرت نیوفتاده از سرت، آقرین رقیه
نازنین رقیه!
مهربون رقیه!
برو پای نیزه عمو جونت بمون رقیه
یه کم از خودت بگو روضه براش بخون رقیه
من دیگه اون رقیه ای که واسه تو ناز بکنه نمیشم
اونیکه با نوازش تو چشماشو باز بکنه نمیشم
من دیگه اون رقیه ی گذشته با موی بلند نمیشم
اونیکه لکنت زبون نداشته وقت حرف زدن نمیشم
#امیر_طلاجوران
#حسین_آفتاب
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#گروه_سرود_نجم_الثاقب
.
سرای غم شده کل وجودم
ز غم آکنده گشته تار و پودم
وجودم را غم عالم گرفته
ز داغی این دلم ماتم گرفته
دل زارم شده غمخانه امشب
کنم گریه به یاد اشک زینب
شدم امشب دگر رام رقیه
به قلبم حک شده نام رقیه
رقیه گلبن گلزار عصمت
رقیه منشاء نور است و رحمت
رقیه دستگیر عالمین است
امید زینب و دخت حسین است
رقیه غنچه ی گلزار دین است
سه ساله دختر سلطان دین است
رقیه معنی صوم و صلات است
رقیه بر همه باب نجات است
رقیه ناامیدان را امید است
به پیش حق رقیه رو سپید است
رقیه باب حاجات خلایق
بود او افتخار خلق و خالق
رقیه روح ایمان و وفایی
رقیه اسوه ی صبر و رضایی
رقیه دردمندان را دوایی
به درد شیعیان مشکل گشایی
تو هستی یا رقیه نور کوثر
امید این جهان و روز محشر
منم آن سائل مشتاق کویت
بود دست من امشب رو به سویت
گره افتاده در کارم رقیه
خدا داند تو را دارم رقیه
کسی را جز تو در عالم ندارم
به روی خاک تو سر می گذارم
گذشتی تو ز جانت در ره دین
که تا زنده بماند دین و آیین
صدای ناله و آهت رقیه
نهان سوز شبانگاهت رقیه
بمیرم شام و کوفه چه کشیدی
چه غم هایی که در عالم ندیدی
تو دیدی کشته های سر جدا را
تو دیدی روی نیزه رأس بابا
تو دیدی دشمن دین وحشیانه
که می زد کعب نی با تازیانه
رخ تو یا رقیه گشت نیلی
به آن ضربت که دشمن زد به سیلی
تویی آن طائر قدسی نشانه
که دشمن زد به رویت ظالمانه
تو دیدی بر لب قاری قرآن
که می زد دشمنش با چوب خزران
تو بودی و سر باب و دل شب
کنار تو نشسته بود زینب
تو با بابا سخن آغاز کردی
تمام درد خود ابراز کردی
رسیده جان من بر لب پدر جان
شدی مهمان من امشب پدر جان
کجا بودی من از ناقه فتادم
سر خود را به خاک غم نهادم
ببین پایم شده پرخار صحرا
دلم خون شد از آن ظلم و ستم ها
جبینت را پدر جان کی شکسته
که روی چون گلت در خون نشسته
دلی پر درد دارم من به سینه
بیفتادم پدر یاد مدینه
پدر لبریز درد و داغم امشب
بمیرم من برای عمه زینب
اگر عمه نبود من مرده بودم
پدر جان چون خزان پژمرده بودم
تو می دانی ز چه من جان ندادم
رسیده خواهرت زینب به دادم
پدر سیرم دگر از دار دنیا
مرا با خود ببر تو سوی زهرا
ز داغ باغبان و باغ بی گل
به ناگه از نفس افتاد بلبل
تمام بلبلان ماتم گرفتند
همه با هم نوای غم گرفتند
دگر راحت شد از غم ها رقیه
کشیده پر سوی زهرا رقیه
من آن غربت نشین تو (رضایم)
تمام عمر بر کویت گدایم
رقیه جان نما امشب عنایت
بتابان بر دلم نور ولایت
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س