.
|⇦•مَلیحةَ الحُسَینی....
#تک وتوسل به #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مهدی حسینی
●━━━━━━───────
سیدةَ الانبیا رقَیّه
ولیةَ الاولیا رقَیّه
قاضیةَ الحاجاتی وَالله
رازقةَ الاَصفیا رقَیّه
بنتُ الحسین بابُ الهدی
بنتُ الحسین اسمُ النِجا
بنتُ الحسین نورُ السَّما
مَلیحةَ الحُسَینی
رقیه نور عینی
امیرةَ العاشقین رقَیّه
حبیبةَ العارفین رقَیّه
سیدةَ الساداتی وَالله
عزیزةَ المومنین رقَیّه
بنتُ الحسین فیضُ الدّموع
بنت الحسین رکنُ الرّکوع
بنت الحسین نورُ الطّلوع
مَلیحةَ الحُسَینی
رقیه نور عینی
باکیةَ عَینها رقَیّه
ناحلةَ جِسمها رقَیّه
شبیهةَ الزَهرایی والله
مکسورةَ الضِلعها رقَیّه
بنتُ الحسین بنتُ الاَمیر
بنتُ الحسین طفلُ الصَغیر
بنتُ الحسین عطرُ العَبیر
مَلیحةَ الحُسَینی
رقیه نور عینی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#تک_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_مهدی_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
|⇦•مرغ اسیر هم...
#روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مرغ اسیر هم وطنش فرق میکند
هم اینکه نوع پر زدنش فرق میکند
شیرینِ زبان تو شده لکنت زبان پدر
طرز تکلم و سخنش فرق میکند
وقتی که بی هوا به کسی ضربه میزند
حتما کبودی بدنش فرق میکند
خیلی مرا زدند ولی بین این همه
این شمر لعنتی زدنش فرق میکند
*گفت: بابا پاهام درد میکنه، همه دخترای عالم وقتی بابا میاد اول میرن خودشونو مرتب میکنن، موهاشونو شونه میکنن، بهترین لباسشونو میپوشن، گفت: بابا موهام سوخته...*
آتش رسید و موی سرم را به باد داد
عاشق همیشه سوختنش فرق میکند
گفتم به عمه روی زمین زیر نیزه ها
بابا چقدر شکل تنش فرق میکند
وقتی تمام دشت پر از بوی او شده
حتماً مساحت کفنش فرق میکند
با تازیانه های سنان راه میروم
حتی شبیه مادرمان راه میروم
*گفت بابا من یه لحظه از عمه جدا نشدم، همش دامن عمه رو گرفته بودم، اما نیمه شب بود، خسته بودم، تشنه بودم، دستام بسته بود.. یه مرتبه از ناقه افتادم... تا زین العابدین فرمود: به من بگید سرِ بریده ی بابام کدوم طرفو نگاه میکنه، گفتن چرا حرکت نمیکنه این نیزه؟ فرمود: حتما یکی از خواهرام افتاده.. من نمیدونم زجر چطور سراغش رفت. همچین که سرو آوردن، گفت: بابا !مگه جدت پیغمبر نفرمود: اگه بچه زمین خورد کمکش کنید، اگه پسربچه زمین خورد کمکش کنید، بگید تو مَردی باید بلند شی اما اگه دختربچه زمین خورد برید زود بغلش کنید نازش کنید. بابا همچین که نشسته بودم.. تا رسید به من گفت: دختر! تویی که کاروانو معطل کردی؟ یه سیلی زد، رو این بوته ها غَلت میخوردم، همچین که برگردوندن نه سمت عمه رفت نه سمت رباب رفت، دیدن اومد لابلای نیزه ها، همه ی سرهای شهدایی که بالای نیزه بود تیغ و شمشیر خورده بود، فقط یه سر بود که عمود خورده بود، اومد جلو گفت: عمو عباس! چشمت روشن، نامحرم سیلی تو گوشم زد...*
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•نور کهکشان رقیه...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین ستوده •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نور کهکشان رقیه
جان رقیه جان رقیه
عشقِ کاروان رقیه
جان رقیه جان رقیه
پر احساسه شب سوم محرم یه شب خاصه مثل یه رویاست بانی مجلس امشب عمو عباسه
دعوتت کردن معلومه امام حسین خیر تو رو خواسته
پس خالصانه با این بهانه
سینه بزن برای این نازدانه
خاتون ارباب به جون ارباب
بیبی دوست دارم من عاشقانه
«یا رقیه جان..یا رقیه جان...»
نورُ البکاء رقیه
یا رقیه یا رقیه
یاس کربلا رقیه
یا رقیه یا رقیه
آیه ی درده
خوش به حال هر کسی که بغلش کرده
ما که جای خودکربلا دور سر رقیه می گرده
توی این عالم هر کسی که نوکر رقیه شد مَرده
بنتُ الامیره چون بچه شیره
باباشو آخر از نیزه پس می گیره
اشکش یه روده، یاسِ کبوده
محشر می فهمی که
این خانم کی بوده
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#کربلایی_حسین_ستوده
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•نبین توی خرابه هام...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی محمد حسین حدادیان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نبین توی خرابه هام آسمونا جای منه
من دختر شاهم و دنیا واسه بابایِ منه
نبین الان گرسنمه عالم روزی خورمه
دختر شامی من ملک، مراقبِ چادرمه
دستی بجز اباالفضل سه سال آزگاره
رخصت شونه کردن مویِ منو نداره
اما آتیشِ خیمه دور دید چشم عمومو
غروبِ روز عاشورا خیلی سوزونده مومو
کجا بودی مو داشتم تا کمرم
کجا بودی دستش بود زیرِ سرم
مثل پروانه ها می گشت دور و برم
نبین می خوابم رو زمین رو پر قو بوده سرم
هنوز تو گوشم صدا لالایی برادرم
نبین زبونم می گیره اون روزا رو میدیدی کاش
شیرین زبونی منو کسی تو دخترا نداشت
یه روز تو آسمونا منم ستاره داشتم
اسم داداشامو روی ستاره ها میذاشتم
اما الان یه ماهه رو نیزه ها نشستم
وقتی که می زدن منو چشاشونو می بستن
کجا بودی غم این قافله نداشت
کجا بودی پاهام آبله نداشت
روی دستام جای سلسله نداشت
نبین گوشم پاره شده بدون گوشواره نبود
یادش بخیر ام البنین گوشوارمو خریده بود
چشمام سیاهی میره و چند روزه دشوار میبینم
تو روبروم نشستی و اما تو رو هم تار می بینم
یه شب میونِ صحرا افتادم از رو ناقه ام
از قافله جا مونده بودم زجر اومد سراغم
برو دختر خوش باشی روز و شبات
برو دختر بازی کن با رفیقات
نگهداره باباتو خدا برات برو دختر
بابا خبر داری مرا بازار بردن
«حسین یا اباعبدالله حسین یا اباعبدالله
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#کربلایی_محمد_حسین_حدادیان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•سلام اگه دلت نمیگیره...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج مسعود پیرایش •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
سلام اگه دلت نمیگیره نگام نکن
نگاهی بابا به زخم پاهام نکن
از این اون سیلی خوردم من هر قَدم
گوشام نمیشنوه انقدر صدام نکن
مو داشتم منم النگو داشتم
برای داداش اصغرم چقدر آرزو داشتم
میبارم شبا تا صبح بیدارم
همش خجالت کشیدم از این لباس پاره ام
نا مهربونا با هم میزدنم زخمه روی بدنم
خیلی زجر بدش میاد از این بابا گفتنم
بیابونا رو داد زدم کجایی؟
بابا بابا بابا بابایی...
یجوری رفتار کردن با دخترا
یه جای سالم نمونده تو پیکرا
نشسته خاک پنجه ی زنای شام
رو تک تک صورتا و رو معجرا
خارم کرد راهی بازارم کرد
خواب تورو میدیدم، با سیلی بیدارم کرد
آشفته ام تو هر قدم میوفتم
سنان میزد تو گوشم تا اسمتو میگفتم
از شاخه برگای آرزوم و چیداشک چشممو ندید
دیشب خولی تا سحرخیلی موهامو کشید
بیا با هم گریه کنیم دوتایی
بابا بابا بابا بابایی...
موهات مث نمک رو زخم تازمه
خیمه ی سوختمون چادر نمازمه
به موقع اومدی پیشم بابا حسین
حالا که وقت تشییع جنازمه
زجر دیدم از این و اون رنجیدم
گم شده بودم بابا نگو چقدر ترسیدم
سر حتی، شکسته بیشتر حتی
رحمی نکردن بابا، به موی دختر حتی
اشکامو دیدن این خرابه ها واسه من عذابه ها
اینکه رأس پدرم تو ظرف شرابه ها
هنوز تو امید دخترایی
بابا بابا بابا بابایی...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#حاج_مسعود_پیرایش
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•نکنه روبرومی...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سبد رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نکنه روبه رومی،خودتی یا عمومی؟
نشناختمت هنوزم،خودت بگو کدومی؟
صورت نصفه نیمه،حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر،تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا،خونهٔ دخترت امشب
مهمونم شد سرت امشب،کنج خرابه
منو ببخش حالا دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست، چطور بخوابم؟
منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت
منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت
«باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...»
سلام ای قرص ماهم،روشنی نگاهم
دم غروب همیشه، تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو، هیشکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن،عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم داره کارت تموم میشه
دست و پا می زدی پیش چشایِ عمه
من خیلی ترسیدم، کاش میشد کاری می کردم
هم برای تو بابا هم برای عمه
تو رو زدن...تو رو زدن...نیزه ها و خنجر
تو رو زدن...تو رو زدن...پیشِ چشم مادر
منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت
منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت
«باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...»
خونِ گلوتو دیدم، به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده ای بابای شهیدم؟
رفتی و ازدحام شد، کار حرم تمام شد
قافلهٔ اسیری، راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد...
اومدن مردمِ شامو...
پاره کردن لباسامو...
قلبم ترک خورد...
دروازه که وا شد...
پر شدم از کبودی ها...
پشت هم یهودی ها...
عمه ام کتک خورد...
با سنگ و با چوب صبح تا غروب افتادن به جونش...
مردا زدن، زن ها زدن،بریده امونش....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
نماهنگ سرود نازنین رقیه(1).mp3
4.29M
|⇦•نازنین رقیه...
#نماهنگ وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شدهٔ #گروه_سرود نجم الثاقب
●━━━━━━───────
نازنین رقیه!
کربلا میرم من جای تو اربعین رقیه
از توی آسمونا ما رو هم ببین رقیه
نازنین رقیه!
بانو رقیه!
فاطمیه شده روضه ی تو مو به مو رقیه
یه کم از خودت برای شامیا بگو رقیه
نبین توی خرابههام آسمونا جای منه
من دختر شاهم و دنیا واسه بابای منه
نبین الان گرسنمه عالم روزی خورمه
دخترِ شامی، من ملک مراقب چادرمه
نازنین رقیه!
بمیرم از روی ناقه ت خوردی زمین رقیه
چادرت نیوفتاده از سرت، آقرین رقیه
نازنین رقیه!
مهربون رقیه!
برو پای نیزه عمو جونت بمون رقیه
یه کم از خودت بگو روضه براش بخون رقیه
من دیگه اون رقیه ای که واسه تو ناز بکنه نمیشم
اونیکه با نوازش تو چشماشو باز بکنه نمیشم
من دیگه اون رقیه ی گذشته با موی بلند نمیشم
اونیکه لکنت زبون نداشته وقت حرف زدن نمیشم
#امیر_طلاجوران
#حسین_آفتاب
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#گروه_سرود_نجم_الثاقب
.
نماهنگ سرود نازنین رقیه(1).mp3
4.29M
|⇦•نازنین رقیه...
#نماهنگ وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شدهٔ #گروه_سرود نجم الثاقب
●━━━━━━───────
نازنین رقیه!
کربلا میرم من جای تو اربعین رقیه
از توی آسمونا ما رو هم ببین رقیه
نازنین رقیه!
بانو رقیه!
فاطمیه شده روضه ی تو مو به مو رقیه
یه کم از خودت برای شامیا بگو رقیه
نبین توی خرابههام آسمونا جای منه
من دختر شاهم و دنیا واسه بابای منه
نبین الان گرسنمه عالم روزی خورمه
دخترِ شامی، من ملک مراقب چادرمه
نازنین رقیه!
بمیرم از روی ناقه ت خوردی زمین رقیه
چادرت نیوفتاده از سرت، آقرین رقیه
نازنین رقیه!
مهربون رقیه!
برو پای نیزه عمو جونت بمون رقیه
یه کم از خودت بگو روضه براش بخون رقیه
من دیگه اون رقیه ای که واسه تو ناز بکنه نمیشم
اونیکه با نوازش تو چشماشو باز بکنه نمیشم
من دیگه اون رقیه ی گذشته با موی بلند نمیشم
اونیکه لکنت زبون نداشته وقت حرف زدن نمیشم
#امیر_طلاجوران
#حسین_آفتاب
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#گروه_سرود_نجم_الثاقب
.
.
|⇦•نکنه روبرومی...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سبد رضا نریمانی
●━━━━━━───────
نکنه روبه رومی،خودتی یا عمومی؟
نشناختمت هنوزم،خودت بگو کدومی؟
صورت نصفه نیمه،حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر،تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا،خونهٔ دخترت امشب
مهمونم شد سرت امشب،کنج خرابه
منو ببخش حالا دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست، چطور بخوابم؟
منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت
منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت
«باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...»
سلام ای قرص ماهم،روشنی نگاهم
دم غروب همیشه، تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو، هیشکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن،عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم داره کارت تموم میشه
دست و پا می زدی پیش چشایِ عمه
من خیلی ترسیدم، کاش میشد کاری می کردم
هم برای تو بابا هم برای عمه
تو رو زدن...تو رو زدن...نیزه ها و خنجر
تو رو زدن...تو رو زدن...پیشِ چشم مادر
منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت
منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت
«باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...»
خونِ گلوتو دیدم، به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده ای بابای شهیدم؟
رفتی و ازدحام شد، کار حرم تمام شد
قافلهٔ اسیری، راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد...
اومدن مردمِ شامو...
پاره کردن لباسامو...
قلبم ترک خورد...
دروازه که وا شد...
پر شدم از کبودی ها...
پشت هم یهودی ها...
عمه ام کتک خورد...
با سنگ و با چوب صبح تا غروب افتادن به جونش...
مردا زدن، زن ها زدن،بریده امونش...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•سلام اگه دلت نمیگیره...
#زمینه #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج #مسعود_پیرایش
●━━━━━━───────
سلام اگه دلت نمیگیره نگام نکن
نگاهی بابا به زخم پاهام نکن
از این اون سیلی خوردم من هر قَدم
گوشام نمیشنوه انقدر صدام نکن
مو داشتم منم النگو داشتم
برای داداش اصغرم چقدر آرزو داشتم
میبارم شبا تا صبح بیدارم
همش خجالت کشیدم از این لباس پاره ام
نا مهربونا با هم میزدنم زخمه روی بدنم
خیلی زجر بدش میاد از این بابا گفتنم
بیابونا رو داد زدم کجایی؟
بابا بابا بابا بابایی...
یجوری رفتار کردن با دخترا
یه جای سالم نمونده تو پیکرا
نشسته خاک پنجه ی زنای شام
رو تک تک صورتا و رو معجرا
خارم کرد راهی بازارم کرد
خواب تورو میدیدم، با سیلی بیدارم کرد
آشفته ام تو هر قدم میوفتم
سنان میزد تو گوشم تا اسمتو میگفتم
از شاخه برگای آرزوم و چیداشک چشممو ندید
دیشب خولی تا سحرخیلی موهامو کشید
بیا با هم گریه کنیم دوتایی
بابا بابا بابا بابایی...
موهات مث نمک رو زخم تازمه
خیمه ی سوختمون چادر نمازمه
به موقع اومدی پیشم بابا حسین
حالا که وقت تشییع جنازمه
زجر دیدم از این و اون رنجیدم
گم شده بودم بابا نگو چقدر ترسیدم
سر حتی، شکسته بیشتر حتی
رحمی نکردن بابا، به موی دختر حتی
اشکامو دیدن این خرابه ها واسه من عذابه ها
اینکه رأس پدرم تو ظرف شرابه ها
هنوز تو امید دخترایی
بابا بابا بابا بابایی...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زمینه_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حاج_مسعود_پیرایش
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•نبین توی خرابه هام...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی محمد حسین حدادیان
●━━━━━━───────
نبین توی خرابه هام آسمونا جای منه
من دختر شاهم و دنیا واسه بابایِ منه
نبین الان گرسنمه عالم روزی خورمه
دختر شامی من ملک، مراقبِ چادرمه
دستی بجز اباالفضل سه سال آزگاره
رخصت شونه کردن مویِ منو نداره
اما آتیشِ خیمه دور دید چشم عمومو
غروبِ روز عاشورا خیلی سوزونده مومو
کجا بودی مو داشتم تا کمرم
کجا بودی دستش بود زیرِ سرم
مثل پروانه ها می گشت دور و برم
نبین می خوابم رو زمین رو پر قو بوده سرم
هنوز تو گوشم صدا لالایی برادرم
نبین زبونم می گیره اون روزا رو میدیدی کاش
شیرین زبونی منو کسی تو دخترا نداشت
یه روز تو آسمونا منم ستاره داشتم
اسم داداشامو روی ستاره ها میذاشتم
اما الان یه ماهه رو نیزه ها نشستم
وقتی که می زدن منو چشاشونو می بستن
کجا بودی غم این قافله نداشت
کجا بودی پاهام آبله نداشت
روی دستام جای سلسله نداشت
نبین گوشم پاره شده بدون گوشواره نبود
یادش بخیر ام البنین گوشوارمو خریده بود
چشمام سیاهی میره و چند روزه دشوار میبینم
تو روبروم نشستی و اما تو رو هم تار می بینم
یه شب میونِ صحرا افتادم از رو ناقه ام
از قافله جا مونده بودم زجر اومد سراغم
برو دختر خوش باشی روز و شبات
برو دختر بازی کن با رفیقات
نگهداره باباتو خدا برات برو دختر
بابا خبر داری مرا بازار بردن
«حسین یا اباعبدالله حسین یا اباعبدالله»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#کربلایی_محمد_حسین_حدادیان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•در خونه ی خدا....
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
درِ خونه ی خدا دستت بازه
خدا واسه نوکر تو میسازه
کافیه که هر کسی حاجت داره
یه سفره ی رقیه بندازه
تو گرسنه موندی تا که نوکرات سیر بشن
حق بده که از غمِ تو جوونا پیر بشن
تو گرسنه موندی و سیر زدنت
بچه بودی جوون و پیر زدنت
ای بمیرم که با زنجیر زدنت
خانم سیر زدنت..
ای پیرترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان
اندازه ی تو موی سفید نداشت بابا رقیه جان
گره های کور رو خانم وا کردی
تو گره گشایی رو معنا کردی
هر کی بچه اش گم شد تو رو صدا کرد
تو بچه شو پیدا کردی
ولی هیشکی مثل تو تا به حالا گم نشده
اینجوری زخمی توی بیابونا گم نشده
کاشکی پیدات نمیکرد زجر به خدا
تو رو انقد نمیداد زجر به خدا
نمیزد تو رو برا اجر به خدا
نمیداد زجر به خدا
مجروح ترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان
اندازه ی تو زخم نخورده تنِ بابا رقیه جان رقیه جان
اگه میشه اسم منو بگو توی گوش بابات
بهش بگو دلش میخواد یه روز شهید بشه برات
تو بگی نه نمیاره
تو بخوای محاله که مَحل نذاره
بگو خیلی بی قراره
بگو دلشوره ی اربعینو داره
«قبله ی حاجات یا رقیه سادات »
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•فکرشو بکن دخترت...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی
●━━━━━━───────
فکرشو بکن دخترت
تنها یه گوشه بشینه
پیرْهنی که مال تو بود
دست این و اون ببینه
با گریه میگه، پیرهن بابامو بدید
حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
رقیهای که، سر باباشو، تو دست نامردا میدید
رقیه جوری گریه کرد
که آخرش نَفَس گرفت
با گریه از غریبهها
سر باباشو پس گرفت
فکرشو بکن دردونهت
زخمی ببینه سرت رو
تو اون حال و روز کی باید
آروم کنه دخترت رو؟
حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
سر باباشو، بریده و خونی میدید
تا گریه میکرد، با تازیونه، زجر حرومی میرسید
شب سیاه و سردی بود
توی خرابه نور اومد
رقیه رو آتیش زد اون
سری که از تنور اومد
فکرشو بکن دخترِ
ارباب تو خرابه خوابید
دختر یهودی هم به
موهای رقیه خندید
با خنده میگفت، تویی که بابا نداری
شبا سرتو، رو دامن کی میذاری؟
با طعنه میگفت، تو چندسالته؟، چقد موی سفید داری!
میبینی کار دنیا رو
سه سالشه قدش خمید
آخه رقیهی حسین
کجا و مجلس یزید
#شاعر:صادق نجم و داود رحیمی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حجت_الاسلام_سید_حسین_موسوی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
زمینه شب سوم
فکرشو بکن دخترت، تنها یه گوشه بشینه
پیرهنی که مال تو بود، دست این و اون ببینه
با گریه میگه، پیرهن بابامو بدید
حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
رقیه ای که، سر باباشو، تو دست نامردا میدید
رقیه جوری گریه کرد، که آخرش نفس گرفت
با گریه از غریبه ها، سر باباشو پس گرفت
###
فکرشو بکن دردونهت، زخمی ببینه سرت رو
تو اون حال و روز کی باید، آروم کنه دخترت رو؟
حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
سر باباشو، بریده و خونی میدید
تا گریه میکرد، با تازیونه، زجر حرومی میرسید
شب سیاه و سردی بود، توی خرابه نور اومد
رقیه رو آتیش زد اون، سری که از تنور اومد
###
فکرشو بکن دختره، ارباب تو خرابه خوابید
دختر یهودی هم به، موهای رقیه خندید
با خنده می گفت، تویی که بابا نداری
شبا سرتو، رو دامن کی میذاری
با طعنه میگفت ، تو چندسالته؟ چقد موی سفید داری؟
میبینی کار دنیا رو، سه سالشه قدش خمید
آخه رقیه ی حسین ، کجا و مجلس یزید
#صادق_نجم
#داود_رحیمی
.👇👇
.
|⇦•شبا که ناله میزدم...
#زمزمه وتوسل به #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
شبا که ناله میزدم نبودی
دارم منم میام پیشت به زودی
بابا بگو برای تو عجیب نیست
رو پیکر من این همه کبودی
از چادرم نبودی یک کمش رفت
گوشواره هام النگوهام همش رفت
دیگه چیزی نمونده که ببافی
تو کوچه ها موهام یه عالمه رفت
*آی قربون این گریه هات، تازه گریه ها داره شروع میشه، نکنه یه وقت خسته بشی از گریه، خدا عاشق چشای گریونه، خوش بحال اونی که میتونه براش گریه کنه.. امام صادق فرمود مادر ما تا اجازه نده کسی نمیتونه گریه کنه...*
ابی عبدالله دو نفرو به زینب خیلی سفارش کرد، یکی عبدالله بن الحسن بود یکی رقیه بود، اما دوتاشون طاقت نیاوردن، عبدالله که وقتی دید عمو غریبانه تو گودال افتاده دست عمه رو رها کرد، تو مجلس یزید هم همینطور بود وقتی یزید داشت چوب به لبای اباعبدالله میزد، یه مرتبه دیدن یه دختری دستشو از عمه جدا کرد، گفت نزن! بابای منه، نزن نامرد دندون بابامو شکستی، همچین که سرو آوردن خرابه یه نگاه کرد گفت: بابا!صورتت زخمیه منم صورتم زخمیه، بابا! تشنه کشتنت منم هنوز تشنه ام، بابا !چشمات ورم کرده چشم دخترت هم ورم کرده، اما بابا تو با من فرق میکنی تو چوب به لبات زدن، لب رقیه ات سالمه..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زمزمه_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•بیا وببین دختر تو...
#سینه_زنی وتوسل به #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاجمیثممطیعی
●━━━━━━───────
بیا و ببین دختر تو، چه شبها که خوابش نبرده
چه شبها كه جاي ستاره، فقط زخم خود را شمرده
نوازش نشد جز به سيلی، كه رنگی نمانده به رويش
كسي هم نزد بعد تو آه،بجز شعله شانه به مويش
امان از يتيمی، امان از اسيری
قيامت شد و من، رسيدم به پيری
«دل تنگم، آه ای بابا...»
بماند چه ها كه نديدم، بماند چه ها كه شنيدم
چه گويم از اين روی نيلی،چه گويم ز موی سپيدم
بگو مادرت را كه من هم،كمی از غمش را كشيدم
كه من ضرب دست عدو را، چشيدم چشيدم چشيدم
ببر با خود امشب، مرا هم از اينجا
ببر با خود آری،به ديدار زهرا
«دل تنگم، آه ای بابا...»
خدايا به عشق و به سوز غم مادران شهيدان
به صبر و به اشك و به آه دل همسران شهيدان
كه يك دم مگير از دل ما، ره مهر و رسم وفا را
مبادا كسي بشكند آه، دل پاك آلاله ها را
كه خون شهيدان، به ما آبرو داد
كه ياد شهيدان ، به دل رنگ و بو داد
«ياحسين يابن الزهرا...»
#شاعران:
#مهدی_سيار و #ميلاد_عرفان_پور
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#واحد
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•روشنه روزای تاریکم...
#شور_حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
روشنه روزای تاریکم با نور گنبد ماهِ تو
دوست دارم سه ساله بانو جان جونمو بدم تو راه تو
اسمت با خط طلا، نوشته رو دلم رقیه
خونه کردی تو دلم رقیه
هی میگه بگو دلم رقیه، رقیه، رقیه
حل مشکلی ای جانم
شور هر دلی ای جانم
نور منجلی ای جانم
نوه ی علی ای جانم
بابای تو خود قرآنه
تو خودت سوره ی یاسینی
شک ندارم که الان داری
دونه دونه ما رو میبینی
راز ناز اهل بیت، بهاره ی حسین رقیه
همه کاره ی حسین رقیه
ای ستاره ی حسین رقیه، رقیه، رقیه
مثل حیدری ای بانو
گرچه دختری ای بانو
از همه سری ای بانو
دل رو میبری ای بانو
همه ی هستی امو میدم تا
یه نفس هم نفست باشم
واسه رفتن تو دل زهرا
کافیه تو دل تو جا شم
زهرای سه ساله ای جونم فدای تو رقیه
میمیرم برای تو رقیه
سر میدم به پای تو رقیه، رقیه، رقیه
من از عشق تو مجنونم پای عشق تو میمونم
تا ابد ازت میخونم جونمو بهت مدیونم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•هرکی اسممو بیاره...
#زمینه #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سیدامیر حسینی
●━━━━━━───────
هر کی که اسممو بیاره
اسمشو میگم به بابایی
کار شما سینه زدن شد
کار منم گره گشایی
من نوه ی فاطمه هستم
کی گفته دختری اسیرم
من خودم از بابام براتون
کرب و بلاتونو میگیرم
زائر من میشید کنار
گنبد عین قرص ماهم
برای دیدن شماها منم
خدایی چشم به راهم
بابایی! بابایی!
باید زائرامو ببینی
خودت کارشون رو بچینی
بشن زائر اربعینی...
دلم میخواد مث قدیما
رو زانوی بابا بشینم
بابا که موهامو میبافه
صورت ماهشو ببینم
رو شونه ی عموم اباالفضل
تمام دنیا زیر پام بود
دلخوشیِ تمام عالم
توی دل و توی چشام بود
اما تمام این سه سالو
تو این شبا ازم گرفتن
دلخوشیای روزگارم
رنگ سیاه غم گرفتن
بابایی! بابایی!
نبودی ببینی پرم سوخت
نبودی ببینی حرم سوخت
نبودی ببینی سرم سوخت
بابا ببین یاس سفیدت
حالا دیگه یاس کبوده
تنها گناه من تو دنیا
عشق و محبت تو بوده
از روی نیزه هم میشه دید
غمی که تو چشام نشسته
سنگی که خورد به صورت تو
شیشه ی عمرمو شکسته
نپرس ازم باهام چه کردن
که یک شبه موهام سفید شد
مثل برادر و پسرهات
دخترت هم برات شهید شد
بابایی! بابایی!
چه خوبه امیدت شدم من
آره رو سفیدت شدم من
نمردم شهیدت شدم من
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زمینه_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#سفره_حضرت_رقیه
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
واحد1 شب سوم.mp3
4.21M
|⇦•بازم تنها توخرابه...
#واحد #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مصطفی نیکنهاد
●━━━━━━───────
بازم تنها تو خرابه
نشستم حالم خرابه
چقدر سرده کجاست خورشید
که به ویرونه بتابه
نمیدونی که من بی تو
چه شب هایی بی قرارم
دلم میخواد سرم رو باز
رو زانوی تو بذارم
بارون، روی گونه ام میشینه
قلبم از این دوری غمینه
سیلی، یه کاری کرد
چشام دیگه نبینه
«بابا!.. بابا حسین.. بابا!..»
نگم موهامو کشیدن
نگم گوشم رو دریدن
نمیدونی چقدر سخته
همش رو خارا دویدم
تنم کردم غریبونه
لباسای پاره پاره
دو تا چشمام مث ابره
همیشه بارون میباره
ولی بابا چشای من
بازم میل گریه داره
«بابا!.. بابا حسین.. بابا!..»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#واحد_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#کربلایی_مصطفی_نیکنهاد
.
.
|⇦•من آن مجاهد...
#مدح #زبانحال_حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
من آن مجاهد نَستوه و خردسال و اسیرم
که شمع محفل آزادگی ست روی مُنیرم
پیام خون خدا خیزد از زبان خموشم
که سیدالشهدا را به شهر شام سفیرم
رخم کبود ز سیلی، به چشم دوست چراغم
قدم کمان ز فراق و به قلب خصم چو تیرم
پناه هفت سپهرم، که گفته دختِ یتیمم؟
شفیعه ی دو سرایم، که خوانده طفل صغیرم
عزیز فاطمه هستم ز عزتم نشود کم
اگرچه در دل شب گوشه ی خرابه بمیرم
مرا به شام نبینید در لباسِ اسارت
که تا خدا خداست بر تمام خلق امیرم
پیام آور خون شهید تا صف حشرم
ز سیدالشهدا باشد این مقام خطیرم
عدو به چشم حقارت نظاره کرد به حالم
خبر نداشت که حتی فرشته نیست نظیرم
یزید داد مرا جا به روی خاک خرابه
ز زعم آنکه شمارد میان خلق حقیرم
کجاست تا نِگرد در همین خرابه ز عزت
پناه طفل صغیر و مَطاف شیخ کبیرم
به سن کوچک من منگرید کآمدم اینجا
نه دست زائر خود بلکه دست خلق بگیرم
اگرچه آمده مشهور نام من به رقیه
به سان فاطمه در عزت و جلال شهیرم
قسم به دامن پاک حسین پرور زهرا
که من عزیزم و ذلت ز هیچکس نپذیرم
خدا گواست کتک خوردم التماس نکردم
مگر نه دختر ناموس کردگار غدیرم
ز سوز سینه ی من گل کند کلام تو میثم
سروده های تو باشد ترانه های ضمیرم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#مدح_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•اومدم زیارتت با گریه...
#شور حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مصطفی نیک نهاد
●━━━━━━───────
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه ی نگفته داری
سلام خانم!
شرمندتم تو روضه هات نمردم
ولی برات همیشه غصه خوردم
ای بی کفن برات کفن آوردم
*هشتاد و چهار زن و بچه با زین العابدین و حضرت زینب رفتن کوفه، چهل منزل اسیر بودن، برگشتن مدینه چند تا بچه ی قد و نیم قد بیشتر باقی نمونده بود، حالا تو این همه هشتاد و چهار نفر رقیه یه چیز دیگه ست... سند اسارت آل الله حضرت رقیه سلام الله علیهاست..*
با تمام این اسیران فرق داری قصه چیست
هر کسی آمد به احوالت بخندد گریه کرد
ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد
مادرم نذر تو را هر وقت هم زد گریه کرد
موقع غسلت به زخم تو نمک پاشيده شد
آن زن غساله هم وقتی که آمد گریه کرد
*کجاست بدنی که میگفتین؟ دل شب منو از خواب بیدار کردین، تا بدن نحیفشو دید.. گفت این بدن که شستنش زمان نمیبره، تا لباس اسیری رو داد بالا برگردوند سر جاش، گفت بگید ببینم مادر یا پدر این دختر کیه؟ یه وقت زینب کبری اومد جلو گفت: زن شامی چرا غسلش نمیدی؟ مگه نمیبینی خواهراش دارن خیره خیره به بدن بی جانش نگاه میکنن؟ گفت خانم شما کی هستی؟ گفت من عمه اشم همه کس و کارشم.. این دختر یتیمه بوده چرا غسلش نمیدی؟ گفت به من بگو ببینم به چه مریضیی از دنیا رفته؟ خواستم از هر جای بدن آب بریزم دیدم کبود و سیاهه، یه وقت گفت: زن شامی برو کنار اینا جای مریضی نیست، چهل منزل هر جا گفت: بابا..زدنش...
اونایی که دختر دارن میدونن بیدار کردن دختر با پسر فرق میکنه، یه وقت دختر خودشو به خواب میزنه دنبال بهونه است بابا بیاد بوسش کنه از خواب بیدار بشه..*
گفت بابا!
عوض بوسه ی تو حرمله بیدارم کرد
با همان ضربه ی پا، دست به دیوارم کرد
الهی طفل بی بابا نباشد
اگر باشد در این دنیا نباشد
بگو به عمو بعد مردنم باید
برای غسل من آبی بیاورد
* زین العابدین دید چند شبیه عمه اش نشسته نماز میخونه، گفت: عمه جان نشسته نماز نافله رو میخونی، گفت: غذایی که بین ما میدن کفاف یتیما رو نمیکنه، سهم خودمو به بچه های حسین دادم...*
گفت بابا !
ز خانه ها همه بوی طعام می آمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
* دستاتو بیار بالا، درِ خونه ی باب الحوائج حسینو در زدی، اهل بیت نیاز به واسطه ندارن، اما برا تقریب به ذهن میگم، درِ خونه ی هر کیو میزنی اگه چیزی نداشته باشه، دختر درو باز کنه واسطه بشه بابا نه نمیگه، خیلی حسین دوست داره این دخترو، بگو رقیه جان! شنیدم اربعین کربلا نبودی، امسال اربعین هر کی آرزو داره هنوز کربلا نرفته براش بنویس...*
* ابا عبدالله رحمة الله الواسعه است.. وقتی شمر ملعون رو سینه ش نشست گفت اگه پا شی خودم شفاعتتو میکنم، حسین جان لحظه ی آخر هم به فکر دستگیری بودی، ببین این دستا برا رقیه ت به سر و سینه زدن...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#غساله
#کربلایی_مصطفی_نیکنهاد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•حسینچهل روزه...
#روضه #اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج احمد و حاج عباس واعظی
●━━━━━━───────
حاج آقای انصاری اینطوری روضه میخوندن
رسیدن به یه جایی بی بی زینب بشیر رو صدا زدن.. بگین بشیر بیاد. بله بی بی جان. بشیر! اینجا کجاست؟ برا چی بی بی جان؟ میخوام ببینم دقيقاً اینجا کجاست..گفت: خانم جان! دقيقأ دو راهی کربلا و مدینه است. این ور میره کربلا این ور میره مدینه..بی بی حالش منقلب شد.می بینم بوی حسین داره میاد. بشیر ما رو ببر کربلا..اومدن تا رسیدن کربلا همه خودشون رو انداختن پایین، هر یکی کنار یه قبری نشستن. عمهٔ شما سیدا آمد کنار قبر داداش..*
حسین چهل روزه غم چهل ساله دیدم
حسین جان غم و اندوه دیدم ناله دیدم
داداش نمیدونی چی به روزم آمد.داداش پاشو ببین مثل مادرت شدم..دادش ببین کمرم تا خورده..داداش اگه نامحرما اینجا نبود.حسینِ من یادته همینجا نشناختمت
اگه حالا بلند شی نگاه کنی منو نمیشناسی مُردم داداش...کنار قبرا نشستن بی بی هم کنار مزار حسینه.. تو ای حس و حال ديدن رباب سرگردونه. چیه رباب؟ بی بی جان علی کوچولوی من کجاست؟ شش ماهه من کجاست؟..*
گو رباب آید اصغرش اینجاست
قبر او روی سینه ی باباست
*دادش همه اومدن حسین جان از یکی سوال نکن شرمنده ام داداش رقیه جا مانده..*
یاس ها را جوهر نیلی زدن
بچه ها را یک به یک سیلی زدن
*شب اربعین خودمون که نشد بریم صدا ناله ها مون برسه کربلا..*
دیدی از نی دست خواهر بسته بود
گوییا دستان حیدر بسته بود
حبل، بر حبلُ المتین انداختن
با لگد ما را زمین انداختن
بابا معجرم رو با خودت بیار
زَر و زیوََرم رو با خودت بیار
حالا که داری میای اگه میشه
داداش اصغرم رو با خودت بیار
معجر ندارم عمو عباسم کجاست؟ خبر ندارم
گریم گرفته آخه من یه چادری به سر ندارم
*هی دست میکشه رو سر بابا..*
چشام دیگه نمیبینه تا که تو رو نگاه کنم
لبام دیگه جون نداره تا که تورو صدا کنم
دلم میخواد سر تو رو بغل کنم داد بزنم
از سر شب تا به سحر بابا بابا بابا کنم
«بابا بابا بابایی! بسه دیگه جدایی»
چه شبا که رو پای تو با ذکر لالات خوابیدم
امشب تو رو پاهام بخواب من واسه تو لالا کنم
«بابا بابا بابایی! بسه دیگه جدایی»
بابا یه وقتا نصفه شب میترسم از خواب میپرم
فکر میکنم زجر اومده باز خدا خدا کنم
بابا نبودی ببینی چجور موهامو می کشید
هنوز سرم درد میکنه نمیدونم چیکار کنم
*جانم شب اربعین اینجا رو کربلا کن از اربعین موندی اینجا رو کربلا کن*
«بابا بابا بابایی! بسه دیگه جدایی»
بابا جونم!
نمیتونم راه برم و زخم پاهام تیر میکشه
هی میخورم زمین بابا، چیکار با زخم پام کنم
بابا!
با دستای بزرگشون سیلی تو صورتم زدن
بابا گوشم درد میکنه
دستای سنگین عدو ردش رو صورتم نشست
یه جوری زد منو بابایی دندونم شکست
حس میکنم بابای من جا خوردی تا منو دیدی
حسین....
خواب دیدم جان به جسم اطهرت برگشته
تا که برخیزی به روی تل سرت برگشته
«ای رقیه جانم قربون حرمت»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_اربعین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_احمد_واعظی
#حاج_عباس_واعظی
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
|⇦•از ما كه گذشت الهي...
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفس کربلایی امیر برومند •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از ما كه گذشت الهي هيچ كس از سفر جا نمونه
از ما كه گذشت الهي هيچ كی ديگه تنها نمونه
دلم بد جوري شكست هر كاري كردم نشد كه برم
آقا اين همه زائر، زيادي بودم نبرديم حرم
چشماتو بند خيال كن با زائرايي
چشماتو ببند خيال كن كه الان كرب و بلايي
ميام به زودي پيشت، قرارمون حرم ايشاالله
تعبير ميشه رؤيام بحق چادرِ زهرا
* در كتاب بشارة المصطفي نوشته: اولين زائر قبر سيدالشهدا عليه السلام، جابر بن عبدالله انصاري بود، عطيّه ميگه: ما به همراه جابر به قصد زيارت اومديم سمت كربلا، به محض اينكه رسيديم كربلا، جابر رفت سمت نهر فرات غسل كرد، لباس پاكيزه پوشيد، عطر زد، هر قدم كه بر ميداشت ذكر ميگفت، ياد خدا بود، تا رسيديم كنار قبر ابي عبدالله، گفت: عطيّه دست من رو بذار رو تربتِ ابي عبدالله، تا دستش رو گذاشتم از هوش رفت، آب آوُرديم به صورتش زديم، به هوش اومد، عطيه ميگه: جابر سه مرتبه صدا زد: يا حسين! يا حسين! يا حسين! "حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَه؟" چرا جوابِ جابر رو نميدي؟ خود جابرِ جواب خودش رو داد: جابر! چه جوري توقع داري جوابت رو بده، در حالى كه ميان خون آغشته شده و بين بدن و سرش جدايى افتاده...
عطيه ميگه ما تنها زائر نبوديم، نگاه كرديم ديديم آروم آروم يه كاروان ديگه اي هم داره نزديك ميشه، اين بچه هاي كوچيك مثل برگ خزون از روي ناقه ها خودشون رو روي زمين مينداختن، هر كي مي اومد سَرِ قبر عزيزش، حضرت زينب سلام الله عليها اومد خودش رو انداخت روي قبر برادرش ابي عبدالله، صدا زد: حسينم! يادته وقتي جنازه ي بچه هام رو از ميدان بر مي گردوندي من از خيمه بيرون نيومدم كه تو خجالت نكشي، اصلاً سراغ بچه هام رو هم نگرفتم، حالا داداش! ازت ميخوام سراغ رقيه ات رو از من نگيري، آخه اينقدر توي خرابه گريه كرد، اينقدر اشك ريخت، بهانه ي تو رو گرفت، نيمه ي شب بود،اون نانجيب صدا زد: سَرِ تو رو بيارن بندازن جلوش آرومش كنن... تا چشمِ كم سوش به سَرِ بريده افتاد، صدا زد:*
بابا! زدنم
دستامو بسته بودن و با پا زدنم
بابا! زدنم
جلو چشم بقيه دخترها زدنم
بد جور زدنم
تا اونجايي كه داشتن زور زدنم
بابا! زدنم
با سنگ از نزديك و دور نزدنم
*بابا! تو دل شب گم شدم؛ زجر نامرد اومد منو پيدا كرد منو با موهام از زمين بلند كرد...*
چه حرفاي بدي كه نشنيدم
زخمِ زَبونا لاغرم كرده
غصه ي معجر رو نخور، عمه
يه پارچه ي پاره سرم كرده
چشام درست نمي بينه چون كه
هر جفت گونه هام ورم كرده
از صبح باباجون! تا شب زدنم
جلو چشاي عمه مون زينب زدنم
حتي با سر نيزه روي مركب زدنم
گرسنه بودم و دل سير زدنم
زن و مرد و بچه و پير زدنم
دستمو بستن و با يه زنجير زدنم
تو بازار برده ها باباجون
نپرس ازم سَرِ چي دعوا شد
سرعمو رو تاکه دور دیدن
روشون به روی دخترا واشد
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#اربعین
#کربلایی_امیر_برومند
.
|⇦•نه توجسارت دیده ای ....
#روضه_حضرت_رقیه سلام الله علیها گریز به #روضه_حضرت_معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج #مهدی_رسولی
●━━━━━━───────
با سر رسیده ای، بگو از پیکری که نیست
از مصحف ورق ورق و پرپری که نیست
*روضه برا ساداته، الهی قربون اون خانمی که صدا میزد داداش..*
نه تو به غارت رفته ای، نه من به غارت
نه تو جسارت دیده ای، نه من جسارت
پس ما دو تا قربان آن خواهر برادر
*سر رو دادن، بغل گرفت، خوش اومدی قربونت بشم، نگران بود، گفت: بابا اول بگو امشب میمونی یا میری؟ چیکاره ای بابا؟ آخ جونم بابا! آخ عمرم بابا! آخ نفسم بابا! این خاصیت دختره ها، تا سر رو بغل کرد گفت بابا یا منو ببر یا بمون پیشم امشب..*
بابا!
شبها که سر به سردیِ این خاک مینهم
رو دست مهربان نوازشگری که نیست
*گفت قربونت اومدی سر حرفم باز شده، به خودت قسم چند روزه لام تا کام حرف نزدم..*
بابا!
دستی کشید عمه بر این پلک ها و گفت
حالا شدی شبیه همان مادری که نیست
*الان اگه من روضه نخونم میگن لابد داره نفس تازه میکنه، لابد داره آب میخوره، اما اگه طولانی بشه نخوندنم، بعضیا میگن چیشد؟ عادت خانم اینه چادر رو سر میکشه گریه میکنه، چادر رو برمیدارن، چیشد دیگه روضه خون نمیخونه؟ خرابه رو ریخته بود به هم نازدانه، گفت بابا، روضه کوتاهش خوبه..تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل..*
گفت بابا
ما بودیم، حرمله بود
*از این هم بدتر میشه؟ آره صبر کن*
ما بودیم، حرمله بود، عمو نبود
*نازدانه همه رو ریخته به هم، یهو دیدن صداش دیگه نمیاد، من امشب باید دلتو یه جا دیگه ببرم، هرچی گوش دادن، صبر کردن، نه دیگه حرف نمیزنه، آروم آروم همه بچه ها سرِ زانو، چیشد؟ زینب اومد، اصلا بابا رو بده من، دیگه نمیخواد، تا سر رو گرفتن دیدن نازدانه افتاد رو زمین، صدای ناله ها بلند شد، صدای گریه ی زینب بلند شد، خوب چی میخوای بگی؟ تا خودِ خرابه یک کلمه به احترام زینب حرف نزده، چند روزه یه کلمه حرف نزده، اما وای از اون روزی که بزرگتر خودش ناله بزنه، دیگه بقیه رو نمیشه نگه داشت، تازه سر حرفش وا شد، کی؟ دیدن از گوشه ی خرابه صدا داره میاد، صدای کیه؟*
*لالا لالا لالا...رباب زبون گرفته*
لالا لالا لالا
یکم دیگه دووم بیار
*چی زینبو پیر کرد؟ گفت حسین به کی بگم باورش میشه؟ پنجاه سال گریه کردم، میدونی باعث مرگ زینب چیه؟ ربابه...
گفت: پسرم!
به کمک عمه جونت، بچه ها رو خوابوندم
تو سخت ترین شام غریبون عالم
حالا توی این بیابون، دنبال تو میگردم
گل نازم، خیلی پریشونه حالم
کجایی گل نازم، صدا کن منو بازم
بیا تا برات از دستام گهواره بسازم
لالایی لالایی، یعنی الان کجایی؟
لالایی لالایی، کجای کربلایی؟
لالایی لالایی، نکنه رو نیزه هایی
* تا نامه ی امام رضا رو بست، یه نگاه کرد به داداش هاش گفت بلند شید، گفتن چه خبره؟ گفت دوباره یه علی رو دستشو بستن، یه فاطمه باید بلند شه، دوباره یه لشکر اومدن پشت در، این لحن نامه ی داداشم به من عین ناله های امیرالمؤمنینه.. *
تا از صمیم دل به علی اقتدا کند
میخواست جان خسته ی خود را فدا کند
دانی چرا به پشتِ در آمد گل نبی؟
گلچین مگر ز ساحت قدسش حیا کند
*امام زمان عذر میخوام ..*
مادر زنی نبود که بیخود فغان کند
از در سوال کن ز چه این سان نوا کند؟
و لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری
مادرم زمین خورد
وَ لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری
با پا به در زد
و لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری
به نیت قتل پسر زد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
|⇦•تا حرف کوچه میشه..
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس سید امیر حسینی •✾
امروز چه ساکتی حسن جان چه شده
مادر به خدا حسین هستم نه حسن
*این کوچه ها ادامه داشت..*
تا حرف کوچه میشه روحِ عاشق پر میگیره
خیال عاشقا تا کوچه های شام میره
غزالای حرم رو با بی مهری و آزار
به هم زنجیر کردند کشوندن توی بازار
تو اون همهمه توی ازدهام کبوتر بچه ترسید
زیر دست و پا یه دستی زد و پرهای تازه شو چید
چشام تاره، ولی بوی بابا جونم پیچیده
کمک کن عمه جان، امشب برام مهمون رسیده
سلام بابای نازم، سلام عشق و امیدم
نمی دونی که بی تو چقدر سختی کشیدم
به اینا بگو نباید آخه به بچه حرف بد زد
اگه دختری باباش و بخواد نباید با لگد زد
جون به لبم بسه دیگه بابا
عروسکت سوخته دیگه حالا
دلم میخواد الان پیشم باشی
خلوتِ دختر بابایی، تنها
بمیره دخترت بابای تشنه لب
بریده حنجرت بابای تشنه لب
شنیدم رفتی تنور خولی و
سوخته موهات بابای شهیدم
بخدا یه تار موی سوخته اتو
من به همهی دنیاشون نمیدم
خدا مرگم بده تو کجا و تشت طلا
اونجا بود خمیدم
خوب شدش نبودی و
ندیدی که آدم بدا خندیدن به ما
ماها رو بسته بودن به هم دیگه
صبح تا غروب از بازار تا اینجا
خرابه نشین شده فرشتهٔ
تو قصه هات خوابیده رو خاکها
عمه جای همه کتک خورد
هزار دفعه زنده شد و مرد
وقتی که دید پیرهنت رو برد
سر پیراهنت پیرم کردن
از زندگی سیرم کردن
هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد
حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواد
حرم رقیه است
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه ی نگفته داری، وای
سلام خانم ایتها الصدیقه الشهیده
ای نوه ی مادر قد خمیده
گنبدت هم مثل موهات سفیده
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#سید_امیر_حسینی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼
@kianatv
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
.
|⇦•دستای عمو اباالفضل...
#سینه_زنی #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ #حسین_طاهری
●━━━━━━───────
دستای عمو ابوالفضل سقاخونه ی رقیه
گاهی پرچمو گذاشتم روی شونه ی رقیه
سیدِ عالمه نوه یِ فاطمه
این شگفتی فقط تو بنی هاشمه
تو همون سن کم عقل چهل ساله داشت
با چهل ساله ها دم به دم ناله داشت
وصلی الله ابا عبدالله
میگفت الابالله ابا عبدالله
به هر قیمت این ذکر رو گفتن
یعنی زده تو میدون با ابا عبدالله
«یا رقیه یا رقیه »
جانم نازنین رقیه اسم دلنشین رقیه
کربلا اسمتو بردیم صبح اربعین رقیه
روح و ریحان بگو دم طوفان بگو
ابوفاضل میگه یه عموجان بگو
گفتی عمم الآن وقتِ اعجازشه
خطبه خوندی یکم نفسش تازه شه
چهل منزل الله اکبر محشر
چهل منزل یادآوری شد خیبر
چهل منزل همرزم خانوم زینب
به وقت غوغای بنات الحیدر
«یارقیه یارقیه..»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇