.
#حضرت_زهرا
#شور_حضرت_زهرا
#فاطمیه
روشنی چشم و دل پیمبری
قوت بازوان شیر خیبری
سیدة النساء عالمینی
مایه ی عزت مقام مادری
فاطمه
علت خلق ما سوا یا زهرا
آینه ی شمس و ضحی یازهرا
آیه به آیه سوره ی توحیدو
محور اصحاب کسا یازهرا
در رتبه و شأن و جلالت
مثل تو نیامده دنیا
توصیف تو کار بشر نیست
مداح تو حی تعالا
در مدح تو گفته خداوند
هم فاطمة و ابوها
اُمنا یا زهرا(س)
ذکر شریف یا من اسمه و دوا
اجابت دعای ذکره شفا
طلایه دار انما و هل أتی
تجلیه پاکی و عصمت و حیا
فاطمه
عالمه ی سر و عیان یازهرا
منشا خیرات جهان یا زهرا
حوریه و راضیه و مرضیه
قدر تو ما فوق بیان یا زهرا
از نور وجود تو کوثر
در ارض و سما شده تفسیر
منظومه ی لولو و مرجان
از دامن تو شده تکثیر
در شأن وجود تو مادر
نازل شده آیه ی تطهیر
اُمنا یا زهرا(س)
نور تو با خدا نداره فاصله
کسی شبیه تو نبوده فاضله
قطره ای از بحر فضائل تو بود
شأن نزول آیه ی مباهله
فاطمه
جلوه ای از نور خدا یازهرا
سر اجابت دعا یا زهرا
مقصود از انفسنا حیدربود
مقصود از نساءنا یازهرا
سوگند به ساحت انجیل
سوگند به عصمت مریم
در وصف مقام تو بانو
فرموده پیمبر خاتم
زهراست بهانه ی هستی
زهراست یگانه ی عالم
#محسن_میرزایی ✍
👇
.
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#زمینه_احساسی
حسن جان مادر
میدونم سخته برات چیزایی رو که دیدی
حسن جان مادر
میدونم سخته برات چیزایی که شنیدی
ولی مادر
فراموش کن
شدیم توی کوچه گرفتار
فراموش کن
که شد آسمون چشام تار
فراموش کن
که من خوردم اون روز به دیوار
تو دیگه واسه خودت یک مردی
اون روزم سعی خودت رو کردی
نزاری بابات بفهمه مادر
که زده به صورتم نامردی
حسین جان مادر
چرا آسمون چشمات شده پر ستاره
حسین جان مادر
یکمی برای دلخوشیم بخند دوباره
بیا مادر
فراموش کن
که دیدی منو پشت اون در
فراموش کن
تو آتیش چطور سوخته مادر
فراموش کن
که اومد تو خونه یه لشکر
پسرم گریه نکن آروم باش
غم و غصه تو نبینم ای کاش
دوباره میام پیشت روزی که
آسمون خونه برا تو چشماش
بیا زینب جان
کمکم کن که بلندشم از میون بستر
بیا زینب جان
موهاتو شونه کنم برای بار آخر
دیگه مادر
فراموش کن
اگه خون پهلومو دیدی
فراموش کن
کبودیه بازومو دیدی
فراموش کن
اگه زخم ابرومو دیدی
کاش میشد پیشت بمونم اما
دیگه خسته شدم از این دنیا
زینبم گریه نکن واسه من
بزار اشکاتو برا عاشورا
#زبانحال_حضرت_زهرا
#کوچه_بنی_هاشم
#محسن_میرزایی ✍
👇
.
#شور
#امام_زمان عج
#فاطمیه
زیر خیمه ی حضرت زهرا(س)
همه واسه ی فرج دعا کنیم
واسه حل مشکلات دنیا
فرجش رو طلب از خدا کنیم
تا بشیم مهیای ظهورش
همگی آقامونو صدا کنیم
بیا منجی دنیا
بیا آقای تنها
بیا (یوسف زهرا3)بیا
یا مولانا یا صاحب الزمان(عج)
آقا جانم الغوث ألأمان
من بدم میدونم ولی آقا
تو دعام کن تو نمازای شبت
لحظه های عمرم داره میره
کاش بشه یه بار تورو ببینمت
زیر خیمه ی حضرت زهرا(س)
اومدم فقط بگم اینو بهت
بیا روح و روانم
بیا جان جهانم
بیا (آرام جانم3)بیا
یا مولانا یا صاحب الزمان(عج)
آقا جانم الغوث و الامان
#شور_امام_زمان
#محسن_میرزایی ✍
.👇
.
#زمینه_حضرت_زهرا
بسم الله الرحمن الرحیم
#آجرک_الله_بقیت_الله
علی که واسه همه خوشی میخواد
پس چرا خوشی به قلبش نمیاد
اونی که هیزم اورده پشتِ در
خوب جوااابِ لطفِ حیدرُ داد
یه نفر نه دو نفر نه چِل نفر
دورِ خونه ی علیِ چه خبر
تا شنیدن صدایِ فاطمه رو
وحشیونه هی لگد زدن به در
خوب میدونستن
پشتِ در زهراست
میدونستن بی فاطمه علی تنهاست
یه لگد محکم
کرد تموم کارو
هم شکست حیدرُ هم سینه ی زهرا رو
توی اتیش ، میسوخت زهرا ، علی و دستایِ بسته واویلا
اونی که فتح خیبر کرد ، با دست بسته کمک میخواد حالا
بند دوم
زبان حال
همه ی کوچه شنیدن خبرُ
که سوزوندن درِ بیتِ حیدرُ
همه فهمیده بودن که با لگد
چِل نفر زده بودن یه مادرُ
کسی اما یه سراغی نگرفت
که بپرسه حالِ زهرایِ منُ
اونا که ندیده بودن غمَمُ
حالا دیدن همه اشکایِ منُ
حالا من موندم
با تبِ زهرا
عَجّل وفاتیِ روی لبِ زهرا
مادرِ بیمار
حیدرِ تنها
نیمه شب میاد صدایِ ناله ی زهرا
خمیدم من ، شکستم من ، مثِ زهرا رو خاکا نشستم من
بُریدم من ، دویدم من ، ولی پهلوشُ شکسته دیدم من
بند سوم
یکی بود یکی نبودِ قصه ها
برایِ علی یه واقعیته
فاطمه صدات چرا در نمیاد
هرچی بات حرف میزنم یه ساعته
میگیرم تو بغلم سرِ تو رو
نرو فاطمه توروخدا نرو
تو که بهتر میدونی که هیچکسی
نمیگیره اخه جای مادرُ
چشماتُ وا کن
پاشو که دیره
حسن از شدت گریه داره میمیره
چشماتُ وا کن
پاشو لالایی
تو بخون بازم برا زینبِ بابایی
دلم تنگه ، دلم خونه ، علی با خاطره های کوچه میمونه
بخواب اروم ، شدی خسته ، باید گریه کنم بعد تو اهسته
بند چهارم(گودال)
صبح نمیشه شبِ مهتابِ حسین
شبِ و بیتو نمیخوابه حسین
هنوزم تشنه که میشه نیمه شب
چشم به راهِ کاسه ی ابِ حسین
لباسی که بافته بودی یادته
یادگاریِ توعه برا حسین
هی نگاش میکنه هی غش میکنه
از غمِت غریبِ کربلا حسین
حرفِ پیراهن
حرفِ گودالِ
تنِ بی سری که تو صحرا لگدمالِ
روی تل زینب
داره میبینه
قاتلش چجوری روی سینه میشینه
بخون روضه ، بخون زهرا ، از اون انگشتی که میشه ناپیدا
از اون خیمه ، از اون صحرا ، از اون خواهر که میره تو بازار
#خادم_زینب ✍
#فاطمیه
#زمینه_روضه_ای
.👇
زمینهکوچه،اومدبیمعطلی.mp3
4.27M
﷽
#زمینه_کوچه
#فاطمیه_۱۴۰۳
بند1️⃣
اومد بی معطلی
عقده داشت از بابام علی
راه مادر و گرفت
دادزدم بی حیا نزن _ولی
یه جوری زد که دنیا ، روی سرم خراب شد
سهم دلم ازون روز ، غصه ی بی حساب شد
وای دلم کباب شد
اون روز بین اون گذر
هی مردم زنده شدم
پیش چشم مادرم
خیلی شرمنده شدم
(مادر،وای)
بند2️⃣
هر روز دارم اضطراب
خاطراتم میده عذاب
پیش چشمم بوده که
دنیا روی سرم شده - خراب
چه آتیشی توُ کوچه ، توی دلم روشن کرد
الهی خیر نبینه ، دس روی زن بُلَن کرد
چکار با حسن کرد
چیزی رو که من دیدم
باعث شد که بِشکنم
تا عمر دارم بخدا
باید که دم نزنم
(مادر،وای)
بند3️⃣
داغ کوچه اوج غم
به زینبم چطور بگم
خواهر اوج عاطفه است
خواهرم یعنی ملجاء - حرم
کربلا هم یه روزی ، برا علیِ اکبر
جلو چشای زینب ، وا میشه کوچه آخر
وای از ارث مادر
تا محشر فقط میگیم
آه از داغ کوچه ها
ای وای از غمِ حسین
آه از داغ کربلا
(حسین،وای)
🖍️بهقلم؛
#محمد_زنجانی✍
#امیر_طاهری ✍
#کوچه_بنی_هاشم
#فاطمیه
.
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#بستر_بیماری
#زبانحال_مولا
ای صفا بخش ِ دلِ حیدرِ کرار، بخند
هستیِ خانهی من، همسرِ غمخوار، بخند
دلخوشیِ همهای، نالهی خود را کم کن
جانِ من، جانِ حسن، فاطمه، یکبار بخند
دردِ پهلو و کمر، کرده زمین گیر، تو را
من که دانم چه کشی، لیک به اجبار بخند
گذرِ کوچه چقدر پیر نموده است تو را
ای ستمدیدهی دستانِ ستمکار، بخند
محسنت رفت، ولی جان حسین و زینب
جای این خیره شدن بر در و مسمار، بخند
قولمان چیز دگر بود، نه افتادن تو
محرمِ رازِ علی، یار و وفادار، بخند
این دمِ آخری از کرب و بلا میخوانی؟
نرود دختر تو بر سرِ بازار، بخند
#مرتضی_عابدینی ✍
.
.
#فاطمیه
#غربت_مولا_علی
#بستر_بیماری
میخ و مسمار و در و شعله ، همه در کارند
که غمت را به دل شیر خدا بگذارند
دردت از ناحیه ی سینه و پهلوست ولی
زخم هایی که تو داری به تنت، بسیارند
چند روزی وسط بستری و می بینم
بچه ها بیشتر از مادرشان تب دارند
قنفذ آمد وسط کوچه و خوب فهمیدند
کار افتادن من را به چه کس بسپارند
چهل نفر روی درِ سوخته پا کوبیدند
چهل نفر که همگی فتنه گر و اشرارند
آمدند بهر #عیادت، که بخندند به من
بانیان زدنت ، باز پی آزارند
#مرتضی_عابدینی ✍
.
.
#زمزمه #شور #گودال
#امام_حسین علیه السلام
#احسان_نرگسی ✍
#سیب_سرخی 🎤
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یه گودال و
این همه نیزه / این همه شمشير / این همه غارت
یه پیراهن
این همه دعوا / این همه غوغا / آه از این غربت ۲
سر پیراهن تو جنگیدن // بهت خندیدن ۲
العطش های تو رو نشنیدن // بهت خندیدن ۲
روی زخم تو نمک پاشیدن // بهت خندیدن ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یه آقا و
این همه مرکب / روبه رو زینب / شد تنش پامال
یه نامرد و
خنجر کهنه / روبه رو مادر / اومده گودال ۲
نانجیب می زد تو رو با کینه // نشست رو سینه ۲
نمیگه خواهر تو می بینه // نشست رو سینه ۲
سینه ی تو چقدر سنگینه // نشست رو سینه ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یه خواهر که
وسط گودال / بین اون جنجال / شده آواره
یه خواهر که
جلویِ چشماش / رو تنِ داداش / نیزه می باره ۲
زینبت میون نامحرم هاس // کجایی عباس ۲
پیکر حسین رو خاک صحراس // کجایی عباس ۲
برای غارت خیمه غوغاس // کجایی عباس ۲
.
#شور_امام_حسین
.👇
-22995197_2042502613.mp3
8.28M
🎵 یه گودال و این همه نیزه
🎙 #حاج_حسین_سیب_سرخی
فاطمیه
25 آبان ۱۴۰۳
🖌 #احسان_نرگسی
.
#فاطمیه
#ترکیب_بند
#هجوم_به_بیت_وحی
آیت حق ،فاتح لشکر، یل خیبر گشا
مانده ام از چه ندارد قصد جنگیدن چرا؟
همسرش دخت نبی در بین آتش پشت در
گشته صید کینه ی دشمن به صد جور وجفا
حیدری که همچو شیر بیشه ، هنگام نبرد
جنگجویان عرب را می شکافد از قفا
حیدری که ضربتش در روز خندق برتر است
از عبادتهای جن وانس در نزد خدا
حیدری که در شجاعت اشجع الناس است او
پس چگونه ریسمان بر گردنش شد آشنا
دست بسته می برندش سوی مسجد ، صدعجب
عرش و فرش و ساکنینش ،واله از این ماجرا
این سخنها را به حیرت گفت: تا مرد یهود
حیدر از او با نگاهی غارت دل می نمود
گفت حیدر: ای یهودی من همان نام آورم
شیرحقّ ، فرزند کعبه، حیدرم من حیدرم
من همانم فاتح خیبر ،امیر کائنات
در میان معرکه از شیر رزمنده ترم
اولین یار رسولم بنده ی پروردگار
زادگاهم قبله گاه و عالمی را سرورم
اینکه می بینی دو دستم بسته و درغربتم
اینکه می بینی سکوتم در عزای همسرم
اینکه می بینی گلم در پشت در افتاده و
اینکه می بینی چنین غمدیده زار ومضطرم
اینکه می بینی جسارت را تحمّل می کنم
با وجودی که وصیّ بر حق پیغمبرم
حقّ سفارش کرده ، تا در صبر سرداری کنم
سنّت پاک نبی را در جهان جاری کنم
گرچه دستم بسته اما کار عالم با من است
تا به ساحل بردن کشتی خاتم با من است
صبر من از فتح خیبر هم که گفتی برتر است
غربت و مظلومی و رنج دمادم با من است
راه تشخیص فتن ها و نفاق و تیرگی
راه تشخیص دوروئی های مبهم با من است
بعد پیغمبر همه رفتند و من تنها شدم
گرچه موسی با من و عیسی بن مریم با من است
نیل را بشکافم و من مرده زنده می کنم
در دلم غم نیست تا زهرای اعظم با من است
شیعه گردیدی تو حالا چون تفکّر کرده ای
خوب می دانی که با من حقّ و حق هم با من است
شیعه گی یعنی تفکّر در مسیر بندگی
بندگی یعنی ولایت ، با علی کن زندگی
#حسین_رضایی ✍
#فاطمیه۱۴۰۳
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
.
69274_13991024183449_3706575.mp3
3.71M
من علی مظلومِ خانه نشینم
آمده ام بر قبرت لاله بچینم
واویلا واویلا
یا زهرا یازهرا
از بس که نالیده ام بر تو آهسته
راه گلوی من از گریه شد بسته
واویلا واویلا
یا زهرا یازهرا
من نخل خشکیدهٔ بی بر و برگم
خون گریم از داغ یار جوانمرگم
واویلا واویلا
یا زهرا یازهرا
مغیره حق پیمبر را ادا کرد
با تازیانه تو را از من جدا کرد
واویلا واویلا
یا زهرا یازهرا
قرآن من بعد تو کوثر ندارد
حسین من بعد تو مادر ندارد
شهر مدینه شده بیت الاحزانم
چگونه من بعد از تو زنده بمانم
واویلا واویلا
یا زهرا یا زهرا
#سبک_من_علی_مظلوم_خانه_نشینم
.
#زبانحال_گفتگوی_امام_زمان_بامادر
من مهدیم، در دست تیغ انتقامم
مادر به قبر مخفیت بادا سلامم
ای قلب مجروحم کباب از غربت تو
باریده اشکم قرن ها بر تربت تو
شب تا سحرها سوختم از سوز داغت
بودم چراغ قبر بی شمع و چراغت
عمری برایت گریه همچون ابر کردم
هم سوختم هم ساختم هم صبر کردم
دیروز رو گرداند امّت یکسر از تو
امروز باشد مهدی ات تنهاتر از تو
مادر دلم خون است از بندم رها کن
دستی برآور بر ظهور من دعا کن
یا با ظهورم انتقامت را بگیرم
یا در کنار قبر پنهانت بمیرم
مادر شنیدم بارها قاتل تو را کشت
ای یار تنهای علی آخر چر اکشت
مادر شنیدم بارها از پا فتادی
دیدی علی تنها بود باز ایستادی
قنفذ در آن ساعت به ثانی اقتدا کرد
دست تو را از دامن مولا جدا کرد
مادر مپنداری من از تو دور بودم
آن روز در صلب حسینت نور بودم
آوای مهدی مهدیت آمد به گوشم
برخاست در صلب حسین از دل خروشم
نفرین بر آن قوم خدانشناس کردم
درد تو را در قلب خود احساس کردم
ای کاش بودم تا علی را یار بودم
جای تو من بین در و دیوار بودم
آنان که پای خطبه ات ساکت نشستند
ای کاش دست قاتلت را می شکستند
کی می شود بردارم از جانت محن را
از خاک بیرون آورم باز آن دو تن را
در حلقۀ زنجیرشان محکم ببندم
فریاد یا اُمّا رسد از بند بندم
دریا کنم از خون دل چشم ترم را
پرسم چرا کشتید آخر مادرم را؟
گیرم امیرالمؤمنین را دست بستید
بازوی زهرا را چرا آخر شکستید؟
اجر ذوی القربای پیغمبر کتک بود؟
یا پاسخ حق نمک غصب فدک بود؟
مادر به اشک چشم های دوستانم
داد تو زین بیدادگرها می ستانم
من بهترین یار وفادار تو هستم
روز ظهورم هم عزادار تو هستم
شمشیر خونریزم بود مدیون محسن
نقش است بر آن انتقام خون محسن
ای قبر پنهانت زیارتگاه مهدی
خورشید قرآن، اختر دین، ماه مهدی
تو عالمی را اشک و سوز و شور دادی
با روی سیلی خوردۀ خود نور دادی
غلامرضا سازگار
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
.
🔘 #روضه_حضرت_زهرا
⚫️ #روضه_امام_زمان عج
🔘 #فاطمبه
◾اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقوُمُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْرَءُ و َتُبَیِّنُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصَلّی وَتَقْنُت اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَحْمَدُ و َتَسْتَغْفِرُ ◾
🔘الان کجا داری برای ما گریه می کنی؟ کجا داری برا ما استغفار می کنی؟ کجا داری برا جد غریبت حسین گریه می کنی ؟ یعنی میشه یه بار ما صدای ملکوتی تو رو بشنویم ....*
✔️من مهدی ام در دست تیغ انتقامم
✔️مادر ، به قبر مخفی ات بادا سلامم
✔️عمری برایت گریه همچون ابر کردم
✔️هم سوختم ،هم ساختم ،هم صبر کردم
✔️مادر دلم خون است از بندم رها کن
✔️دستی برآور بر ظهور من دعا کن
✔️تا با ظهورم انتقامت را بگیرم
✔️یا در کنار قبر پنهانت بمیرم
*روضه ی مادر رو از زبان فرزند میشنویم*
✔️مادر شنیدم بارها از پا فتادی
✔️دیدی علی تنها بود ،باز ایستادی
✔️مادر مپنداری من از تو دور بودم
✔️آن روز در صلب حسینت نور بودم
✔️آوای مهدی ،مهدی ات، آمد به گوشم
✔️برخاست از این دلم صدها خروشم
✔️نفرین بر آن قوم خدانشناس کردن
✔️من درد تو را در درون احساس کردم
*حالا ببین آرزوی امام زمان اینه ، آرزوی من و تو هم میتونه باشه.... *
✔️ای کاش بودم تا علی را یار بودم 2
✔️من جای تو بین در و دیوار بودم
*این یه گزارشه ، امام زمان از اجداد طاهرینش شنیده و داره اینجوری نقل می کنه *
✔️اگر این است تاثیر شنیدن
✔️شنیدن کی بود مانند دیدن
*من یه آقازاده ای رو میشناسم ، هشت سال بیشتر نداشت ، با چشمان خودش ، ملاحظه میکرد...*
⚫️من ایستاده بودم دیدم که مادر را
⚫️قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه میزد
⚫️گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
⚫️او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد....
🔳"صل الله علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت رسول الله" اینجا انقده هجوم دسته جمعی و ناگهانی بود ، که امیرالمومنین نتونست جلو چشم بچه هاشو بگیره، اما کربلا دیگه زینب اجازه نداد ،همین که بچه ها دنبال ذوالجناح از خیمه ها بیرون آمدن ، ان شاالله که ندیده باشن .... دنبال ذوالجناح اومدن ، دیدن آنچه را که نباید ببینن، اما من میگم زینب اجازه نداد ،عقیله ی عربه ، همه رو برگرداند ، خودش از بالای بلندی ، افتان و خیزان ..... او میدوید و من میدویدم..... هی زمین میخورد و بلند میشد ، هی میگفت وا محمدا..... وا علیا ..... وا اماه .... آخ بمیرم وقتی رسید که دید "الشِّمرُ جالِسٍ عَلي صَدرِکَ مُولِعٍ سَيفَهُ عَلَي نَحرِکَ" با اشاره ابی عبدالله برگشت اما چه برگشتنی ، دلش تو گودال زیر خنجره....
چون چاره نیست ، میروم و می گذارمت
ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت
.
.
#زبانحال_امام_زمان
#حضرت_زهرا
مهدیم و خون جگرم، یه عمرِ كه در به درم.
خون میکنه قلب منو، صورت سرخ مادرم
مهدیم و بی یاورم ، تنها ترین مرد خدا.
به من بگید آی شیعه ها، غیرتتون رفته کجا
منم غـریب فـاطمـه، منتقـم خـون حـسین.
حالا منم كه یار میخوام، شما رو بجون حسین
آی شیعه ها چتون شده،که عین کوفیا شدین.
عهد و وفا رو نشکنید، ازم چرا جدا شدین
با اینکه تواین زمونه، خودم غریب و بیکسم.
امّـا غـم غـریبیِّ ، جـدّم بـریـده نـفسم
عجب زمونه ی بدی ، هر کی به فکر خودشه.
مثل عموم یه بـا وفـا، هیچ جایی پیدا نمیشه
شبـا کنـار قـبـر بـی نشـون مــــادرم مـیـرم.
عقده ي دل وا ميكنم، درد دلامو بش ميگم
يه روز ميام و انتقام مادرم رو مي گيرم.
بجـون عمه ام قسم، دارم زغصه می میرم
آی شیعه ها بـرا فـرج ، تا می تونید دعـا کنید.
گـریه بـرای کشته ی ، بـی سـر کـربلا کنید
شاعر : محمد بنوازی
.