eitaa logo
بنده امین من
2.9هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
61 فایل
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔹ان شاالله در این کانال، مفاهیم تربیتی هفت سال دوم، یعنی دوران بندگی را تقدیم خواهیم کرد. 🔹اجرای جدول فعالیتی جهت نهادینه کردن رفتار صحیح در فرزند و ... ✔️کانال اصلی👇 @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐ 📺 (قسمت شانزدهم) لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚2286 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱ غرور بیجا نداشته باشید. آدم‌های مغرور در نهایت ناکام هستند... لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚2287🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنده امین من
محمدصدرا شامحمدی👆 مرحبا به شما پسر خوش ذوق 👏👏👏🌺🌺
امتحانش ضرر که نداره....😉 تاااازه کلی لذت هم داره😍 لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚2288🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنده امین من
اسما صادق زاده۱۲ ساله مرحبااا به شما موفق باشید😍👏👏👏🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌼بسم‌ الله الرحمن الرحیم🌿 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊خدا کند 🌸در این صبــــح زیبای تابستانی 🕊همه غرق در 🌸باران اجابت شــویم 🕊آن گونه که فقط 🌸خــدا باشــد و مــا و 🕊یک دنیا آرامش 🌸سلام صبحتون بخیر🌸 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جیغ زهرا با آستین لباسش عرق روی پیشانی‌اش را پاک کرد. نفس محکمی کشید. زبانش را دور لبش کشید اما لب‌هایش آن قدر خشک بود که فایده‌ای نداشت. بادبزن را تندتند تکان داد. به ورودی کولر نگاه کرد. پوفی کرد و گفت:«کاش برقا قطع نشده بود» از جا پرید. به طرف روشویی رفت. دست و صورتش را شست و برگشت. کنار مادر دراز کشید. از این پهلو به آن پهلو شد. خوابش نبرد. بلند شد. به صورت مادر نگاه کرد. خوابِ خواب بود. به آشپزخانه رفت. لیوان کنار کلمن را برداشت و پرش کرد. آب خنک را یکباره سر کشید. بلند گفت:«یاحسین شهید» پیش مادر نشست. بادبزن را برداشت. یک دفعه جیغ کوتاهی کشید. دست روی دهانش گذاشت. چشمانش پر از اشک شد. مادر از خواب پرید. نشست. به زهرا نگاه کرد. با چشمان گرد و صدای لرزان پرسید:«چی شده؟ حالت خوبه؟» اشک از چشمان زهرا افتاد آرام گفت:«حواسم نبود آب خوردم» مادر نفسش را بیرون داد. چشمانش را باز و بسته کرد و گفت:«ترسیدم دخترم!» دست روی سر زهرا کشید و ادامه داد:«چون حواست نبوده اشکالی نداره» لبخند زد و اشک زهرا را با انگشت پاک کرد. زهرا با لب‌ولوچه‌ی آویزان پرسید:«چرا اشکال نداره؟» مادر آرام به پشتی تکیه داد. زهرا خودش را توی بغل مادر جا کرد. مادر توضیح داد:«خدا خیلی مهربونه، چون شما حواسِت نبوده و از عمد نخوردی روزه‌ی شما باطل نمی‌شه» چشمان زهرا از خوشحالی برق زد. دست مادر را بوسید. به لامپ که تازه روشن شده بود نگاه کرد و گفت:«اخ جون برقا هم اومد» 🌸🍂🍃🌸 لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚2289🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | ولش کار نباشیم... 🥱 وقتی یک روحیه کل تابستان آدم‌ را خراب می‌کند 😅 بالشت شما هم باهاتون حرف می‌زنه؟ 🌀 حتما شما هم این تجربه تلخ رو داشتین که اول تابستون می‌خواستید دنیا رو فتح کنین ولی آخرش به جیبوتی هم نرسیدین 😅 💡 خب پس بیایین امسال یه‌جور دیگه تلاش کنین 😎 لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚2290🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا