eitaa logo
بنده امین من
2.9هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
61 فایل
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔹ان شاالله در این کانال، مفاهیم تربیتی هفت سال دوم، یعنی دوران بندگی را تقدیم خواهیم کرد. 🔹اجرای جدول فعالیتی جهت نهادینه کردن رفتار صحیح در فرزند و ... ✔️کانال اصلی👇 @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🦋🌼🌸🦋👦 🕷🕸 یک شب مامان و بابا عنکبوت به مهمانی رفتند. عمه عنکبوت آمد پیش کبوتی ماند... کبوتی مثل هر شب آه کشید و گفت: آخ، اصلا حال ندارم و درس تار بافی ام را بخوانم🕸😩. الان می خواهم تاب بازی کنم. و خوب به صورت عمه نگاه کرد.🕷 عمه مثل مامان و بابا اصلا اخم نکرد😳لبخند زد و با شادی گفت: وای.. چه فکر خوبی 🤗! من هم اصلا حال ندارم شام بپزم. بیا با هم تاب بازی کنیم😉 کبوتی با تعجب زیاد به عمه نگاه کرد😶. با خوش حالی از تار تاب بازی اش آویزان شد و گفت: پس زود بیا عمه جان😬 دو تایی یه عالمه با هم تاب بازی کردند و خندیدند ولی کم کم بوی غذا از لانه همسایه آمد کبوتی زود فکری کرد از تار تاب بازی بیرون پرید و گفت: اول می خواهم یک ذره درس بخوانم که دیر نشود، بعد تاب بازی کنم. این طوری شما می توانی یک ذره شام بپزی عمه عنکبوت آه کشید و گفت: حیف.. و بی حوصله مشغول آشپزی شد👩‍🍳 کبوتی هم کتاب درسی اش را الکی باز کرد📖. وقتی دید حواس عمه عنکبوت به کارش است، یواشکی کتابش را بست و از تابش آویزان شد😇 همان وقت عمه با خوش حالی کارش را ول کرد و رفت پیش او کبوتی با نگرانی به شام نصفه  کاره نگاه کرد😥. بوی غذای همسایه گرسنه اش کرده بود. کبوتی آه کشید:  از تار تاب پایین پرید و پرسید: بهتر نیست اول کارمان را تمام کنیم بعد تاب بازی کنیم؟ عمه عنکبوت با غر غر  شانه بالا انداخت و هر دو مشغول کار شدند. بوی آش توی هوا پیچید🍲 کبوتی درسش را تا آخر خواند و با شادی گفت: آخیش...🤗 دیدی چه فکر خوبی کردم عمه جان!  حالا که دیگر کاری نداریم می توانیم با خیال راحت تاب بازی کنیم. آن وقت قار و قور شکمش را شنید و پرسید: بهتر نیست اول شام بخوریم😋 🕸🕷🕸🕷🕸🕷🕸🕷 🦋🌼🌸🦋👦 🔙72🔜
🦋🌼🌸🦋👦 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃؟ 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃؟ 🍃(ص) 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃؟ 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🦋🌼🌸🦋👦