بنده امین من
احکام خوشمزه:😋 بسم الله الرحمن الرحیم سلام به بچه های گل گلاب🌸 امروز بین آق قربون و اوستا مراد یه
احکام خوشمزه:😋
بسم الله الرحمن الرحیم
یک روز خوب خدا☀️ اوستا مراد و آق قربون بعد از کلی کار سر مزرعه دیدند که وقت اذان ظهر شده و تصمیم گرفتند که همونجا توی مزرعه نمازشون رو اول وقت بخونند... از آب چشمه ی با صفا💦 وضو گرفتند و سجادههای نمازشون رو چمن و زیر 🌳پهن کردند که اوستا مراد دستاش رو بالا برد و با صدای بلند گفت: چهار رکعت نماز ظهر میخوانم برای نزدیک شدن به خدای بزرگ و مهربان بعد هم دستاش رو آورد پایین و با یک لبخند قشنگ شروع کرد به خوندن سوره ی حمد...
ولی آق قربون دستاش رو دم گوشش برد و فقط بلند گفت الله اکبر و بعد با زیبایی شروع کرد به خوندن سوره حمد...
خلاصه نمازشون که تموم شد آق قربون گفت اوستا جونم من نشنیدم بعد از نیت نماز، الله اکبر بگی...
اوستا مراد جواب داد من الله اکبرم رو تو دلم گفتم ولی شما چرا نیت رو بلند نگفتی که نماز ظهر میخونی برای خدا. این دفعه من اشکال نمازت رو گرفتم، دست خوش آق قربون.👏
آق قربون گفت: ولی اوستا الله اکبر رو نباید تو دلت میگفتی، نمازت باطله.
اوستا هم گفت: نماز تو باطله.
خلاصه این گفت و اون گفت تا اینکه تصمیم گرفتند برن از حاج آقا بپرسند ببینند کدومشون درست میگه❓
دوتایی چهارنعل با الاغهای سرحالشون تا پیش حاج آقا مسابقه گذاشتند و به مسجد که رسیدند بدوبدو به سمت حاج آقا رفتند... حاج آقا از این همه هیجان خنده اش گرفت و بعد سوالشون رو گوش کرد و تحسینشون کرد که دنبال عمل درست به دستورات خدا هستند👏 و گفتند:
نیت نماز رو لازم نیست بلند بگیم. همین که میدونیم میخوایم برای اجرای دستور خدا و نزدیک شدن به خدای خوبمون مثلا نماز ظهر بخونیم کافیه و لازم نیست به زبون بیاریم ولی تکبیره الاحرام رو باید به حدی بلند بگیم که گوش خودمون حداقل بشنوه...
بعد هم بهشون گفتند شما مثل دو دست که آلودگیهای یکدیگر را پاک می کنند، دارید به هم کمک میکنید، مثل دو برادر دینی موفق... امیدوارم این دوستی همچنان براتون پرخیر و برکت باشه...
اوستا مراد گفت: آره واقعا! قربون آق قربون.😘
آق قربون هم گفت منم برادر نداشتم، به مراد دلم رسیدم و اوستا مراد دارم...
بعد هم همه زدند زیر خنده😂
#احکام
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2510🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزشساختباکس😍
#خلاقیت
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2511🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#محرم
#انیمیشن نسل حسینی🖤
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2512🔜
بنده امین من
#محرم #انیمیشن نسل حسینی🖤 #رسانه_ی_تنهامسیر لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @f
سلام عزیزان دلم انیمیشن زیبایی هست سر فرصت نگاه کنید☺️🌺
42.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
📺
#کارتون_حنا_دختری_در_مزرعه(قسمت هجدهم)
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2513 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به رسم ادب روزمونو
با سلام بر
سرور و سالار شهیدان
اقا اباعبدالله الحسین ع
شروع میکنیم
اَلسلامُ علی الحُسین
وعلی علی بن الحُسین
وَعلی اُولاد الـحسین
وعَلی اصحاب الحسین
#داستان
نخود هر آش
نخودی روی بوته چسبیده بود و میلرزید. از پشت پردهی سبز آرام گفت:«این صداها برای چیست؟ چه خبر شده؟»
نسیم رو به نخودی کرد و گفت:«نترس عزیزم دارند شما رامیچینند، تو دیگر بزرگ شدی باید از اینجا بروی وگرنه از بین میروی»
نخودی خودش را توی پوستهاش جمع کرد و گفت:«کجا؟ باید به کجا بروم؟»
نسیم لبخند زد و گفت:«باید به دست مردم برسی»
نخودی کمی جابهجا شد نفس راحتی کشید و گفت:«یادم آمد با من غذا میپزند»
نسیم دور نخودی چرخی زد و جواب داد:«بله مثلا با تو میشود هر آشی پخت»
نخودی با چشمان گرد پرسید:«هر آشی؟»
نسیم ریز خندید و گفت:«بله هر آشی مثل آش دوغ، آش شله قلمکار، آش بلغور» لحظهای ساکت شد. یک دفعه انگار چیزی یادش آمده باشد بلند گفت:«آش نذری!»
نخودی لبخند زد و گفت:«بله بله آش نذری، مادرم برایم گفته بود که خیلی از دوستانش نخود آش نذری شدند»
سرش را پایین انداخت و ادامه داد:«کاش من هم نخود آش نذری میشدم»
نسیم شاخهی نخودی را تکان داد و گفت:«چرا که نه، شاید تو هم نخود آش نذری شدی»
نخودی با أین فکر خوشحال و زردتر شد. آقای کشاورز به بوتهی نخودی نزدیک شد و او را هم چید. نخودی که از تکانها حسابی خسته شده بود کم کم خوابش برد.
صبح زود چشم باز کرد. خودش را بیرون از پوستهی سبز دید. به اطراف نگاه کرد. اطرافش پر از نخودهای زرد و درشت مثل خودش بود. حالا یک عالمه دوست وهمبازی داشت.
هنوز خیلی نگذشته بود که مرد قد کوتاه و چاقی کنار گونی پر از نخود ایستاد. مرد جوانی هم کنارش بود. نخودی از دوستانش پرسید:«بنظرتان این مرد ما را برای نذری میخرد؟»
یکی از نخودها جواب داد:«من که فکر نمیکنم توی کیسههایی که در دست دارد خبری از وسایل آش نیست!»
نخودی کمی فکر کرد. نباید به این مرد فروخته میشد. خودش را کنار کشید. مرد فروشنده مقداری نخود توی کیسه ریخت نخودی به گوشهی گونی چسبیده بود. کار مرد فروشنده که تمام شد نخودی نفس راحتی کشید. خودش را رها کرد و گوشهای نشست. مشتری بعدی پسری بود که جلو آمد و پرسید:«ببخشید آقا نخود برای آرد کردن دارید؟» مرد فروشنده سری تکان داد و کیسهای برداشت. نخودی زود خودش را به دیوار گونی چسباند. مرد نخودها را توی کیسه میریخت. نخودی دستش سُر خورد و روی بقیهی نخودها افتاد. میخواست مقدار دیگری نخود توی کیسه بریزد که پسر گفت:«بس است همینقدر میخواستم»
نخودی پوفی کرد و همانجا نشست. هنوز نفسش جا نیامده بود که پیرزنی عصازنان وارد مغازه شد. یکی از نخودها جلو رفت و به نخودی گفت:«این پیرزن شاید ما را برای نذری بخرد!»
چشمان نخودی از خوشحالی برق زد و جلوتر رفت. مرد فروشنده نخودی و دوستانش را توی کیسهای ریخت و روی ترازو گذاشت. نخودی به کیسه نگاه کرد. آرام گفت:«فقط یکی دو مشت نخود؟! فکر کنم اشتباه کردیم ما را برای نذری نمیبرند!»
پیرزن هن و هن کنان کیسه را به طرف خانهاش برد. دیگ کوچکی روی اجاق کوچکی توی آشپزخانهی کوچکش گذاشت و زیرش را روشن کرد. نخودها را همراه مقداری لوبیا توی سینی ریخت. نخودی با چشمان پر اشک گفت:«به آرزویم نرسیدم، آش نذری نشدم»
پیرزن شروع به پاک کردن نخود و لوبیاها کرد. همانطور که نخودها و لوبیاها را جابهجا میکرد خواند:«لالالا گل پرپر، بخواب ای شیرخوار اصغر...»
پیرزن میخواند و اشک میریخت. نخودی به اطراف نگاه کرد. پرچم سیاه کنار ستون آشپزخانه را دید. چشمانش پر شد. پیرزن دستانش را بالا برد و گفت:«خدایا من فقط تونستم کمی نخود و لوبیا تهیه کنم خودت این آش نذری را از من قبول کن»
#باران
🌸🍂🍃🌸
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2514🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر روز عاشورا در کربلا بودی چه می کردی؟
#محرم #کلیپ
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2515🔜
#ارسالی_کاربر
عکس پسرم بعد نصب پرچم داخل پذیرایی خونمون
محمد امین حاتمی از تهران
خداقوت آقا محمد امین مرحبا به شما🌺🌺
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿