eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
353 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
Whatever You are Be a Good one. هر کے کہ هستے یه دونہ خوبش باش. ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_230 _بابام! سرم و چند بازي به اطراف تكون دادم: _باباتم راضي ميكنم،
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 جدي نگاهش كردم: _بگو ببينم،قلبت واسم ميزنه؟! لبش و به دندون گرفت و با چشم هاش چند باري به تك تك اجزاي صورتم نگاه كرد و بعد اومد سمتم: _با همه اون اتفاقا،ميخوام بدوني قلبم واسه كسي جز تو نميزنه،حتي اگه بهم نرسيم! دستش و محكم توي دستم گرفتم: _ميرسيم،ميدوني تهش چيه؟ منتظر نگاهم كرد كه دستش و يه كمي فشار دادم و همزمان با قدم برداشتنم گفتم: _ميدزدمت! صداي خنده هاي مستانش توي فضا پيچيد: _ميبرمت ميخورمت! سريع جواب دادم: _ببين با دوتا حرف دوباره كودك درونت فعال شد يلدا كوچولو و خنديدم كه پاشو به زمين كوبيد و اسمم و كشيده صدا زد: _عماد...نزديكاي خونه بوديم كه يه دفعه يلدا دستم و گرفت: _عماد 'جونم'ي گفتم و به مسير روبه روم چشم دوختم كه ادامه داد: _بريم خونه چيكار كنيم؟! و منتظر نگاهم كرد كه با خنده ابرويي بالا انداختم: _يه دختر و پسر دوتايي زير يه سقف وقتي شيطون سربه سرشون ميذاره چيكار ميكنن؟ 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمعی روشن کن ....☺️🧡✨ 🌱 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
قلب من سه بخشه:❣ خدا،پدر،مادر❣ نگران نباش تو ضربان قلبمی😍💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
bᏒᎾᎳsᎬ ᎽᎾuᏒ ᎬᎽᎬs ᎳhᎪᏆ's mᎽ ᎠᎪᎽ ! مرور چشم های تو❣ تکلیف روز های منه!😍😘💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
بايد ببرن ❣ تو پرونده های ستادِ مبارزه با مواد مخدر،❣ آخه عجيب اعتياد آورن😍🤪💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_231 جدي نگاهش كردم: _بگو ببينم،قلبت واسم ميزنه؟! لبش و به دندون گر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 دماغش و با حالت بامزه اي بالا كشيد: _اولا شيطون غلط ميكنه بخواد سربه سر ما بذاره،دوما تو جرأت نداري از اون پسرا باشي كه به حرف شيطون گوش بده! و لبخند حرص دراري تحويلم داد كه جلوي در خونه ماشين و نگهداشتم: _كه من جرأت ندارم؟هوم؟! و نگاهم و خمار كردم كه با مشت محكم كوبيد به بازوم: _نميام،من نميام! نگاهم و رو لباش ثابت نگهداشتم: _يعني تو دلت نميخواد؟ حالا ديگه چشماش از حدقه بيرون زد: _چ...چي؟معلومه كه نه...اصلا دلم نميخواد...فكر كردي من از اوناشم؟ تند تند حرف ميزد و من كه هيچي از حرفاش نميفهميدم چشمام و باز و بسته كردم و با صداي نسبتا بلندي گفتم: _بوس...بوس دلت نميخواد؟! كه يه دفعه ساكت شد و آب دهنش و با صدا قورت داد: _هميشه حرفت و كامل بزن! چونش و بين دوتا انگشتم گرفتم و صورتش و سمت خودم چرخوندم: _آخه من كي با تو كاري داشتم كه حالا دفعه دومم باشه؟ ومنتظر نگاهش كردم كه تو همون حال آروم خنديد: 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
تو همونی که اگه ازم بپرسن امنیت یعنی چی !؟ میگم آغوشش 🌸🍃 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_232 دماغش و با حالت بامزه اي بالا كشيد: _اولا شيطون غلط ميكنه بخوا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 _بهت رو ندادم كه كاري نكردي وگرنه تو كه... پوفي كشيدم و پريدم وسط حرفش: _اينطوري كه ميگي فقط به خودت توهين ميكني و شونه اي بالا انداختم: _از ما گفتن بود! گيج شده بود: _يعني چي؟! ابرويي بالا انداختم و لپش و كشيدم: _يعني فكر كنم خانم يادش رفته با چه حيله و زرنگ بازي اي من و تور كرده! و مستانه خنديدم كه اين بار يلدا لپ من و كشيد و به ظاهر ريلكس جواب داد: _جناب عماد خان من فقط ميخواستم حالت و بگيرم ولي حالا نگاه كن،كيه كه عاشق شده؟ و خودش جواب خودش و داد: _تو! كيه كه هرجور شده ميخواد من و داشته باشه؟ تو! كيه كه... حرفش و قطع كردم: _كيه كه من و عاشق كرده؟ لبخند از سر رضايتي زد و همزمان با دادن كش و قوسي به بدنش جواب داد: _من! كه از خنده تركيدم: _اوه چه قاطع! و با مكث ادامه دادم: _جوابت غلط بود،حالا پياده شو كه دستم و گرفت: _كيه كه عاشقت كرده؟ با آرامش نگاهش كردم: _تو با اون طعم لبات! موج نگاهت خنده اش گرفت: _رنگِ چشمات... ناز و ادات! و سر خوش خنديد كه با يه اخم ساختگي گفتم: 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼