eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.8هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
350 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_229 _خيلي گشنم بود عماد،دست پخت آواهم دوست ندارم اين شد كه اومدم!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 _بابام! سرم و چند بازي به اطراف تكون دادم: _باباتم راضي ميكنم،اصلا دوماد بهتر از من از كجا ميخواد پيدا كنه؟ و چرخي جلوش زدم: _خوشتيپ نيستم كه هستم... تحصيل كرده نيستم كه هستم... از همه مهم تر، عاشقت نيستم كه... پريد تو حرفم: _كه نيستي! با اخم گفتم: _اگه نبودم كه انقدر پيگيرت نبودم سريع جواب داد: _اگه بودي كه... و اين بار من حرفش و قطع كردم: _ببين يلدا،من هم عاشقتم ،هم شوهرتم! اين و تو اون مخ پوكت بگنجون! كيفش و رو شونش جابه جا كرد و راه افتاد: _شوهري كه بابام قبولش نداره! كنارش قدم برداشتم: _مهم قلبِ توعه كه هنوز واسه من ميزنه! و بين راه ايستادم كه متعجب برگشت به سمتم: _چيشد؟ 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
برای من باش بهانه‌ی زنده ماندنم که باشی هیچ چیز نمی‌تواند مرا از روی زمین بردارد ... ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
تازه بعد از به خود آمدم و فهمیدم که چه اندازه به دنیای وابسته شدم ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
وَآن‌بھاروآن‌وھم‌سبز‌رنگ‌کھ بردریچھ‌گذرداشت،بادلم‌میگفتـ ؛ نِگاه‌ڪن،‌‌شڪوفه‌ها‌میدھد امید . . !🌱^^ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
🐳• پښ ڪجاسٺ ؟ 🦋• یادداشٺ هاێ دࢪد جاودانگے؟ 🖋 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
Whatever You are Be a Good one. هر کے کہ هستے یه دونہ خوبش باش. ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_230 _بابام! سرم و چند بازي به اطراف تكون دادم: _باباتم راضي ميكنم،
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 جدي نگاهش كردم: _بگو ببينم،قلبت واسم ميزنه؟! لبش و به دندون گرفت و با چشم هاش چند باري به تك تك اجزاي صورتم نگاه كرد و بعد اومد سمتم: _با همه اون اتفاقا،ميخوام بدوني قلبم واسه كسي جز تو نميزنه،حتي اگه بهم نرسيم! دستش و محكم توي دستم گرفتم: _ميرسيم،ميدوني تهش چيه؟ منتظر نگاهم كرد كه دستش و يه كمي فشار دادم و همزمان با قدم برداشتنم گفتم: _ميدزدمت! صداي خنده هاي مستانش توي فضا پيچيد: _ميبرمت ميخورمت! سريع جواب دادم: _ببين با دوتا حرف دوباره كودك درونت فعال شد يلدا كوچولو و خنديدم كه پاشو به زمين كوبيد و اسمم و كشيده صدا زد: _عماد...نزديكاي خونه بوديم كه يه دفعه يلدا دستم و گرفت: _عماد 'جونم'ي گفتم و به مسير روبه روم چشم دوختم كه ادامه داد: _بريم خونه چيكار كنيم؟! و منتظر نگاهم كرد كه با خنده ابرويي بالا انداختم: _يه دختر و پسر دوتايي زير يه سقف وقتي شيطون سربه سرشون ميذاره چيكار ميكنن؟ 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمعی روشن کن ....☺️🧡✨ 🌱 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
قلب من سه بخشه:❣ خدا،پدر،مادر❣ نگران نباش تو ضربان قلبمی😍💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
bᏒᎾᎳsᎬ ᎽᎾuᏒ ᎬᎽᎬs ᎳhᎪᏆ's mᎽ ᎠᎪᎽ ! مرور چشم های تو❣ تکلیف روز های منه!😍😘💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
بايد ببرن ❣ تو پرونده های ستادِ مبارزه با مواد مخدر،❣ آخه عجيب اعتياد آورن😍🤪💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_231 جدي نگاهش كردم: _بگو ببينم،قلبت واسم ميزنه؟! لبش و به دندون گر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 دماغش و با حالت بامزه اي بالا كشيد: _اولا شيطون غلط ميكنه بخواد سربه سر ما بذاره،دوما تو جرأت نداري از اون پسرا باشي كه به حرف شيطون گوش بده! و لبخند حرص دراري تحويلم داد كه جلوي در خونه ماشين و نگهداشتم: _كه من جرأت ندارم؟هوم؟! و نگاهم و خمار كردم كه با مشت محكم كوبيد به بازوم: _نميام،من نميام! نگاهم و رو لباش ثابت نگهداشتم: _يعني تو دلت نميخواد؟ حالا ديگه چشماش از حدقه بيرون زد: _چ...چي؟معلومه كه نه...اصلا دلم نميخواد...فكر كردي من از اوناشم؟ تند تند حرف ميزد و من كه هيچي از حرفاش نميفهميدم چشمام و باز و بسته كردم و با صداي نسبتا بلندي گفتم: _بوس...بوس دلت نميخواد؟! كه يه دفعه ساكت شد و آب دهنش و با صدا قورت داد: _هميشه حرفت و كامل بزن! چونش و بين دوتا انگشتم گرفتم و صورتش و سمت خودم چرخوندم: _آخه من كي با تو كاري داشتم كه حالا دفعه دومم باشه؟ ومنتظر نگاهش كردم كه تو همون حال آروم خنديد: 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
تو همونی که اگه ازم بپرسن امنیت یعنی چی !؟ میگم آغوشش 🌸🍃 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_232 دماغش و با حالت بامزه اي بالا كشيد: _اولا شيطون غلط ميكنه بخوا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 _بهت رو ندادم كه كاري نكردي وگرنه تو كه... پوفي كشيدم و پريدم وسط حرفش: _اينطوري كه ميگي فقط به خودت توهين ميكني و شونه اي بالا انداختم: _از ما گفتن بود! گيج شده بود: _يعني چي؟! ابرويي بالا انداختم و لپش و كشيدم: _يعني فكر كنم خانم يادش رفته با چه حيله و زرنگ بازي اي من و تور كرده! و مستانه خنديدم كه اين بار يلدا لپ من و كشيد و به ظاهر ريلكس جواب داد: _جناب عماد خان من فقط ميخواستم حالت و بگيرم ولي حالا نگاه كن،كيه كه عاشق شده؟ و خودش جواب خودش و داد: _تو! كيه كه هرجور شده ميخواد من و داشته باشه؟ تو! كيه كه... حرفش و قطع كردم: _كيه كه من و عاشق كرده؟ لبخند از سر رضايتي زد و همزمان با دادن كش و قوسي به بدنش جواب داد: _من! كه از خنده تركيدم: _اوه چه قاطع! و با مكث ادامه دادم: _جوابت غلط بود،حالا پياده شو كه دستم و گرفت: _كيه كه عاشقت كرده؟ با آرامش نگاهش كردم: _تو با اون طعم لبات! موج نگاهت خنده اش گرفت: _رنگِ چشمات... ناز و ادات! و سر خوش خنديد كه با يه اخم ساختگي گفتم: 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
دل را سـرِ شـوقـے .. •|😍🍃|• اگـرمـ هـسـت ..•|😻💞|• تـو آنـے ..•|😇💋|• ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_233 _بهت رو ندادم كه كاري نكردي وگرنه تو كه... پوفي كشيدم و پريدم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 _خيلي خب پياده شو و تموم حرفاي امروز و هم فراموش كن،صرفا جهت گذشتن خر از پل بود كه گذشت! و با حالت خاصي موهام و مرتب كردم و از ماشين پياده شدم اما يلدا دست به سينه نشسته بود تو ماشين و با لب و لوچه ي آويزون زل زده بود به داشبورد كه خم شدم تو ماشين: _إ إ إ،خر كه هنوز رو پله؟نميخواي رد شي از اين پل؟ خواستم بخندم كه امون نداد: _خر خودتي و... چپ چپ نگاهش كردم كه ادامه داد: _خودم!كه الآن با توام! حالا ديگه وقت خنديدن بود كه با خنده ماشين و دور زدم و در سمت يلدا رو باز كردم و قبل از اينكه پياده شه گفتم: _گويند كه عشاق جهان عقل ندارند... از ماشين پياده شد و ادامه ي حرفم و با لحن با مزه اي گفت: _يعني تو خري من به مراتب ز تو خر تر... و روبه روم ايستاد كه بين خنده هام تو گوشش گفتم: _اين خر هيچوقت فكر نميكرد كه عاشق شه! زد رو شونم و سري به نشونه ي تاييد تكون داد: _اين خرم همينطور! و به خودش اشاره كرد... 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
قد آغوش منی ❣ نه زیادی نه کمی😍😘💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
هدایت شده از °•♡‌کافه‌عشق♡•°
در سرم نیست بجز حال و هوایِ تُ و عشق شادم از اینڪه همه حال و هوایم تُ شدی ..!♥ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
مثلِ نفس هایم دوستت دارم همانقدر بی اختیار همانقدر تا پایِ جان... ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
🖊 چه بیهوده دل بستم به قاب خالی عکست ندانستم که تو سالهاست گریختی از من و عشقم ... ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_234 _خيلي خب پياده شو و تموم حرفاي امروز و هم فراموش كن،صرفا جهت گ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 به محض ورود به خونه روي يكي از مبلاي راحتي نشست كه با نفس عميقي كنارش نشستم و دستش و توي دستام گرفتم: _واست كيك درست كنم؟ گوشه چشمي نگاهم كرد: _هنوز طعم سوختگيش و يادم نرفته! و خنديد كه دستش و ول كردم و مايل به سمتش نشستم: _كلا هر چيزي كه بايد فراموش بشه رو از ياد نميبري! و پوفي كشيدم كه صداي خنده هاش آروم و آروم تر شد: _عماد فقط نگاهش كردم كه ادامه داد: _اگه اون حرفارو نميزدي،اگه اون روز اون اتفاقا نمي افتاد حالا عقد كرده بوديم و لازم نبود با هزار دروغ و حيله الان باهم باشيم و نگاه ماتم زدش و ازم گرفت كه خودم و بهش نزديك تر كردم و صورتش و به سمت خودم چرخوندم: _بذار خيالت و راحت كنم يلدا از امروز تا ته دنيا تو مال مني،هر اتفاقي كه ميخواد بيفته بازم تو مال مني! شوق به چشماش برنميگشت كه ادامه دادم: _هزار بار گفتم دو هزار بار ديگه ام ميگم نهايتش اينه كه ميدزدمت،اونوقت پدرت راضي ميشه تلخ اما خنديد: _پس دزدم بودي و من خبر نداشتم! جدي نگاهش كردم: 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
من همه درد خودم را به تو گفتم جانا ! اینکه درمان بکنی یا نکنی ؛ مختاری ... ‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
‌تْــمــام وجودَم، درگیر ⊲دوســت داشـتنِ⊳ توســت 😍 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_235 به محض ورود به خونه روي يكي از مبلاي راحتي نشست كه با نفس عميق
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 _دزد؟من بخاطر تو قاتلم ميشم! حالا انگار واسه چند لحظه همه تلخي هارو فراموش كرد: _عماد؟ 'جونم'ي گفتم و همزمان دستم و دور كمرش انداختم كه گفت: _تو اون چند وقته صيغه تو از من متنفر نبودي؟تو اون شب خواستگاري كه من با لجبازي بله گفتم به خونم تشنه نبودي؟! با يادآوري اون روزها قهقهه اي زدم و بهش اشاره كردم كه روي پاهام بشينه! همزمان با نشستنش نوك انگشت اشارم و روي لباي برجسته و خوش فرمش كردم و با لحن خاصي جواب دادم: _روز اولي كه ديدمت مطمئن بودم كه تو با بقيه فرق داري و يه حس سردرگم داشتم،اذيتت ميكردم بي اينكه دليلي داشته باشم و حتي توي شب خواستگاري دلم ميخواست خفت كنم! اما خب بعدها يه چيزايي مانع از آدم كشيم شد! و نگاهم و روش ثابت نگهداشتم كه يه دستش و نوازشوار رو گردنم كشيد و موشكافانه نگاهم كرد: _چه چيزايي؟ بي هيچ مكثي يه دستم و پشت كمرش ثابت نگهداشتم و دست ديگم و دور گردنش انداختم و سرش و جلوتر آوردم انقد جلو كه بوسش کردم 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼