eitaa logo
دروس الشباب
397 دنبال‌کننده
122 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
دروس الشباب
#ادبیات #بلاغت #فقه #نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا #حقیقت-شرعیه #حقیقت_لغویه #اصول-فقه #قسمت_پنجم: تر
-فقه ادامۀ از موضوع سخن در استدلال به آیه 22 از سوره نساء بود: «وَ لٰا تَنْكِحُوا مٰا نَكَحَ آبٰاؤُكُمْ مِنَ النِّسٰاءِ إِلّٰا مٰا قَدْ سَلَفَ ...» گفتیم دربارۀ معنای واژۀ «نکاح» در «ما نکح آیاؤکم» اختلاف است: 1- آیا معناى حقيقى نكاح همان «عقد» است؟ (حقیقت شرعیه). 2- آیا منظور از نکاح همان وطی و عمل زناشویی است؟ (حقیقت لغوی) نظر علمای عامه را در ببیان کردیم. و اما : مشهور علمای امامیه این واژه را در این آیه به معنای (حقیقت شرعیه) دانسته اند. (تمهيد القواعد الأصولية و العربية؛ ص: 101 نوشته شهید ثانی) البته برخی بحث در را مطرح کرده و گفته اند در اینجا هم معنای لغوی و هم معنای شرعی آن اراده شده است. (عدة الاصول اثر شیخ طوسی، 21.) مرحوم شیخ در کتاب عدة الأصول، عقاید معتزلیان و ساییر متکلمین و اصولیان را دربارۀ استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا به خوبی مطرح کرده و ادلۀ آنها را توضیح داده است. مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از میراث فقاهت خراسان
🔹دست دشمن را بخوانیم "این‌قدر گفتند مماشات تمام شد! این بود ؟!" کمی صبر کنید. کمی از بالا به ماجرا نگاه کنید. هدف نهایی دشمن چیست؟ هدف نهایی دشمن، سقوط جمهوری اسلامی از طریق حمله نظامی یا کودتا یا تحریم یا کشتن انقلابی‌ها یا راه‌های تجربه شده‌ی استعمارگران در تاریخ ایران نیست. هدف، سقوط جمهوری اسلامی از طریق فروپاشی اجتماعی ایران و از بین بردن همبستگی ملی و دینی ایرانیان است. هر کاری که علیه جمهوری اسلامی انجام می‌شود برای ناکارآمدسازی جمهوری اسلامی و رسیدن به فروپاشی اجتماعی است. اگر قطعنامه‌ای صادر می‌شود، اگر تحریمی وضع می‌شود، اگر نفوذ در میان مسئولان رده بالا صورت می‌گیرد، اگر تهاجم بی‌سابقه ادراکی و رسانه‌ای شکل می‌گیرد و ایران را در بدترین وضعیت ممکن جلوه می‌دهد، اگر با آتش زدن مسجدها، خیابان‌ها، خانه‌ها و مغازه‌ها و کشتن نمادهای امنیت جسمی و روانی مردم، یعنی پلیس، بسیجی و روحانی، امنیت را از مردم گرفتند همه و همه با هدف ناکارآمد جلوه دادن جمهوری اسلامی انجام می‌شوند. اگر هدف دشمن، از بین بردن همبستگی ایرانیان و راه انداختن جنگ داخلی است، هر گونه اقدام در جهت شعله‌ور کردن آتش میان ایرانیان و دوقطبی‌سازی و تحریک احساسات طرف مقابل، در راستای هدف دشمن است و شک نکنید بازی در زمین دشمن خواهد بود. برای این که ببینیم مماشاتی وجود دارد یا نه این اولویت‌ها را در نظر بگیریم👇: ۱- توجه به نیروهای هدایت‌کننده به جای نیروهای میدانی؛ نیروی میدانی که با شعارهای تند، خرابکاری و خونریزی در میدان است، با هدایتِ چندلایه سرتیم‌ها آمده تا آتشی میان دو قطب جامعه برافروزد. او یک نفر است و مقیاسش خودش و پیرامونش است. اما هر چقدر به سرتیم‌های اصلی و لایه‌های بالایی برگردیم مقیاس فعالیت‌های خرابکارانه گسترده‌تر می‌شود. بنابراین اولویت با ردیابی سرتیم‌ها و لیدرهاست. ۲- توجه به ریشه‌های از جنس شناخت به جای میوه‌های از جنس رفتار؛ رفتار ناهنجارِ نیروهای میدانی دشمن، میوه درختی است که ریشه در ذهن فرد دارد. هدفِ بخشی از نیروهای میدانی، رسیدن به رفاه، عدالت و آرامش از طریق یک انقلاب مردمی است. اما غافل است از این که در یک جنگ ادراکی، شکست خورده و خودش بخشی از نقشه راه فروپاشی اجتماعی قرار گرفته است. حال، واکنش ما از یک سو باید مقابله با عناصر ناامنی باشد و از سوی دیگر، بازی در نقشه فروپاشی اجتماعی نباشد و دوقطبی و کینه‌ها و عقده‌ها را عمیق‌تر نکند. این نگرانی و دغدغه در جنگ با دشمن بعثی و داعشی وجود نداشت. اما در برخورد با جوانانی که در جنگ ادراکی اسیر شده و آتش‌افروزی می‌کنند وجود دارد. اولویت با جهاد تبیین، تولید روایت‌های دسته اول و مستند از قضایا و رخدادها و همگرایی و گفت‌وگو با معترضان و جلوگیری از عوامل واگرایی و تنش‌زا است. البته برخوردهای سلبی و انتظامی در مواقع حساس، لازم و ضروری است و کوتاهی در برخورد سریع با عناصر مسلح، خودش عامل نارضایتی خواهد بود. ۳- توجه هم‌زمان به امنیت در عرصه‌های دیگر مثل زیرساخت‌ها و تأسيسات؛ در جنگ ترکیبی، ساحت‌های جنگ، متنوع است. بخش وسیع‌تری از امنیت، در سطوحی نامحسوس قرار دارد که حفظ امنیت در آن سطوح اگر مهم‌تر و کلیدی‌تر نباشد کمتر نیست، مثل امنیت سایبری، امنیت خطوط حمل و نقل، امنیت غذایی، امنیت برون‌مرزی و ... . طبیعی است که توان و نیروی نهادهای امنیتی و نظامی و انتظامی به تمام ساحت‌های امنیت، تقسیم شود. پس کمی کلان‌تر، عمیق‌تر و جامع‌تر نگاه کنیم و دست دشمن را بخوانیم. 📌 محمد مروارید (مدرس سطوح عالی حوزه علمیه مشهد) .................................................... اخبار علما و اساتید حوزه علمیه خراسان را در کانال میراث فقاهت خراسان دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/2033975358C93349617f8 @mfkh_ir
آیۀ 3 سوره بقره: «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ » برخی توهم نموده اند که (یؤمنون) فعل متعدی است ، و لذا از دخول باء جر بر «الغیب» تعجب نموده اند یا مفعول را محذوف دانسته اند. در حالی که یؤمنون لازم است و مفعولش با واسطه باء جر می آید. توضیح مطلب : *اولا- «آمن» از باب افعال و به دو معنا استعمال می شود : أحدهما متعديا بنفسه يقال :« آمنته » أي جعلت له الأمن ومنه قيل لله مؤمن ، والثاني غير متعد ومعناه «صار ذا أمن» .(مفردات راغب) و معلوم است که «یؤمنون» در آیه محلّ بحث از قسم دوم و لازم است . **ثانیا- معنای باب افعال در «آمَنَ» یا صیرورت است و یا مطاوعه و اثر پذیری .(البحر المحیط) ***ثالثا- «آمن» لازم ، هم با «باء» متعدی می شود و هم با «لام» . زمخشری در این باره در تقسیر کشاف می گوید: والإيمان : إفعال من الأمن . يقال : أمنته وآمنته غيري . ثم يقال : آمنه إذا صدّقه . وحقيقته : آمنه التكذيب والمخالفة . وأمّا تعديته بالباء فلتضمينه معنى أقرّ وأعترف . وأمّا ما حكى أبو زيد عن العرب : ما آمنت أن أجد صحابة أي ما وثقت فحقيقته : صرت ذا أمن به ، أي ذا سكون وطمأنينة ، وكلا الوجهين حسن في { يُؤْمِنُونَ بالغيب } أي يعترفون به أو يثقون بأنه حق . عبارت ابوحیان در بحر المحیط چنین است: « الإيمان : التصديق ، { وما أنت بمؤمن لنا } ، وأصله من الأمن أو الأمانة ، ومعناهما الطمأنينة ، منه : صدقة ، وأمن به : وثق به ، والهمزة في أمن للصيرورة كأعشب ، أو لمطاوعة فعل كأكب ، وضمن معنى الاعتراف أو الوثوق فعدى بالباء ، وهو يتعدى بالباء واللام { فما آمن لموسى } والتعدية باللام في ضمنها تعد بالباء ، فهذا فرق ما بين التعديتين .» مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABA
هدایت شده از KHAMENEI.IR
661462785_1248477469.mp3
17.93M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمع کثیری از بسیجیان. ۱۴۰۱/۹/۵ 💻 Farsi.Khamenei.ir
احکام آیات : 1- آيه 8 و 9 از سوره مائده: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ. ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ‏. : أ) تشريع طهارات سه گانه: وضوء و غسل و تيمم. ب و ج) كيفيت و ترتيب هر يك از آنها. د) تخفيف در احكام و رفع حرج از باب امتنان و به عنوان نعمتی بر مردم 2- آيه 46 از سوره نساء: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‏ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى‏ تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً. : أ) بطلان نماز در حالت مستی. ب) وجوب غسل جنابت. ج) تشریع تیمم برای کسی که نمی تواند غسل کند. د) حرمت توقف جنب در مسجد. هـ) تیمم بر زمین نکته: فاضل مقداد در کتاب کنز العرفان می گوید: این آیه دربارۀ 31 حکم شرعی را اثبات می کند. 3- آيه 4 از سوره بينه: وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ‏. : أ) وجوب نيت و قصد قربت و اخلاص در همه عبادات 4- آيه 76 و 77 و 78 از سوره واقعه:‏ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ‏ : حرمت مسّ قرآن بدون طهارت. 5- آخر آيه 109 از سوره توبه‏: فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ‏ : طهارت از نجاسات و نیز استحباب طهارت داشتن همیشگی (رجوع کنید به: کنز العرفان فی فقه القرآن) 6- آخر آيه 50 از سوره فرقان:‏ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً : طهارت ذاتى آب و پاک کننده بودن آن 7- وسط آيه 11 از سوره انفال:‏ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ‏ : آب مایۀ تحصیل طهارت از حدث و خبث 8- آيه 222 از سوره بقره:‏ وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً‏ فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ، إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ- الْمُتَطَهِّرِينَ‏. برخی از مطرح در این آیه: أ) نجس بودن حيض ب) وجوب غسل بعد از اتمام حیض ج) وجوب اجتناب از زنان در حال حیض د) محل یا زمان جواز مباشرت با زنان. 9- اول آيه 28 از سوره توبه:‏ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا- الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا : أ) نجس العين بودن مشركان ب) ممنوع الورود بودن آنها از دخول در مسجد الحرام. 10- آيه 92 از سوره مائده:‏ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‏. : أ) حرمت شراب و قمار و ... ب) نجاست خمر 11- آيه 4 و 5 از سوره مدّثّر: وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ : وجوب غيرى طهارت لباس برای نماز 12- اول آيه 118 از سوره بقره:‏ وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ... : سنن ابراهیمی که 10 چیز است. مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABA
و و آیا مشرکین و کفار می باشند؟ یا پاک هستند؟ یکی از آیاتی که گفته شده دال بر نجس بودن مشرکین و کفار است آيه 28 سوره توبه است:‏ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا- الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا استدلال به آیۀ فوق در گرو چند اشکال صرفی و نحوی و لغوی است: : نَجَس به معنای پلیدی است یا نجاست اصطلاحی فقهی (گویا این ایه یکی از مثال های عملی و ثمرۀ اثبات حقیقت شرعیه است. برخی فقها این آیه را بر معنای شرعی اصطلاحی اش حمل نموده اند.) : «نَجَس» مصدر است یا صفت مشبهه؟ : : اگر «نَجَس» مصدر باشد، چون مصدر نمی تواند خبر از اسم ذات باشد، باید «ذو» در تقدیر بگیریم همانند (زیدٌ قیامٌ) یعنی: زیدٌ ذو قیامٍ پس: آیه دال بر نجس بودن کفار و مشرکین نیست بلکه دال بر این است که آلوده به نجاسات و پلیدی ها هستند زیرا از نجاسات اجتناب نمی کنند. اشکال:حمل مصدر بر ذات از باب و بدون تقدیر «ذو» صحیح است مانند: علیٌّ عدلٌ پس: آیه به نحو مبالغه آمیز دال بر نجس بودن مشرکین و کفار است. : صفت مشبهه است. پس آیه می فهماند که خود مشرکین و کفار «نجس» اند. اشکال صفت بودن «نجس»: «نجس» مفرد است و «مشرکون» که مبتداست جمع می باشد، پس خبرش نمی تواند مفرد بیاید و باید آن را مصدر گرفت. نکته: در معنای مقصود از مشرکون نیز بحث است. برای مطالعه بیشتر: القواعد الفقهیة ج5 ص333 مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABA
هدایت شده از خانه علم و مهارت طه
❇️ با استعانت از الطاف الهی، سلسله مباحث خارج نحو با گرایش نحو متعالی برگزار می‌گردد. 💠 مدرس: استاد حجة السلام و المسلمین سجاد قربانی (زید عزّه) ✳️ مخاطبین: اساتید ادبیات، فضلای درس خارج فقه و اصول که تسلط کامل بر نحو دارند. ❇️ پیش نیاز: تسلط کامل بر دروس ادبی رایج حوزه، انگیزه برای مطالعه پژوهش‌های سنگین و جدید نحوی، آمادگی برای پذیرش نظریات جدید؛ 🕰 زمان برگزاری: دوشنبه تا چهارشنبه ساعت ۱۲:۳۰ الی ۱۴ 💠 مکان برگزاری: قم؛ مدرسه علمیه امام کاظم علیه السلام 📅 شروع: از دوشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۱؛ 📌دوره به صورت حضوری و مجازی خواهد بود. ( شرکت در دوره به صورت مجازی، مستلزم پرداخت ۵۰ هزار تومان می‌باشد) 🔖جهت ثبت نام از لینک زیر اقدام بفرمائید: https://formafzar.com/form/l0ap5 🌐جهت کسب اطلاع بیشتر به کانال زیر مراجعه کنید: https://eitaa.com/joinchat/3280928965C37d1129dcb
و سؤال: و چیست؟ پاسخ: : الإنسان حیوان ناطق : الإنسان عبدٌ عارفٌ بحمدِ اللهِ شاکرٌ لنعمتِهِ اکنون متن صحیفه و ترجمه آن را در فصل انسان و بهائم ببینید: الصحيفة السجادية ؛ ؛ ص28 (1) (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا ابْتَدَأَ بِالدُّعَاءِ بَدَأَ بِالتَّحْمِيدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ،) .... (8) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسْبَغَ عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِي مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِي رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ. (9) لَوْ كَانُوا كَذَلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ إِلَى فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ: «إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا.» الصحيفة السجادية / ترجمه و شرح فيض الإسلام ؛ ؛ ص31 و سپاس خداى را كه اگر بندگانش را از شناختن سپاسگزارى خود بر نعمتهاى پى در پى كه بايشان داده و بخششهاى پيوسته كه براى آنها تمام گردانيده باز ميداشت (امر نفرموده بود كه شكر نعمتهايش بجا آورند) هر آينه نعمت‏هايش را صرف نموده او را سپاس نميگزاردند، و در روزى كه عطا فرموده فراخى مييافتند و شكرش بجا نميآوردند-] [9 و اگر چنين ميبودند (شكر نميكردند) از حدود انسانيّت بمرز بهيميّت (چارپايان، كه مرتبه بى خردى است) روى ميآوردند و چنان بودند كه در كتاب محكم و استوار خود (قرآن مجيد س 25 ى 44) وصف فرموده: انْ هُمْ الاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ اضَلُّ سَبيلاً، يعنى) ايشان (ناسپاسان) جز مانند چارپايان نيستند بلكه گمراهترند (زيرا چارپايان هيچيك از قواى طبيعى را تعطيل و بيكار ننموده بلكه هر يك را براى آنچه آفريده شده بكار مياندازند، پس اگر گمراه باشند در طلب كمال كوتاهى ننموده‏اند بخلاف انسان كه اگر قوّه عقليّه را كه بمعرفت حقّ راهنما است و امتياز او از چارپايان بهمين قوّه است تعطيل نموده از كار بيندازد از چارپايان گمراهتر و سزاوار كيفر است) ________________________________________ على بن الحسين عليه السلام، امام چهارم - فيض الاسلام اصفهانى، على نقى، الصحيفة السجادية / ترجمه و شرح فيض الإسلام، 1جلد، فقيه - تهران، چاپ: دوم، 1376ش. شرح : رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين ؛ ج‏1 ؛ ص308 و في إضافة الحدود مجموعة إلى الإنسان‏ إشارة إلى اتصاف الإنسان بامور متعدّدة بها عمّا سواه من الكمالات العلميّة و العمليّة التي كلّ واحد منها بالنسبة إليه حدّ بخلاف البهيميّة فليس لها إلا حدّ عدم العقل و في نسخة قديمة: و لدخلوا في حريم البهيميّة و هو قريب من معنى الحدّ، فان حريم الدار ما حولها من حقوقها و مرافقها سمّي بذلك لأنّه يحرم على غير مالكها أن يستبدّ بالارتفاق به، و منه حريم البئر أربعون ذراعا .......... و الإنسان: اسم جنس يقع على الواحد و الجمع و الذّكر و الأنثى و اختلفوا في اشتقاقه مع اتّفاقهم على زيادة النّون الأخيرة. ________________________________________ كبير مدنى، سيد عليخان بن احمد، رياض السالكين في شرح صحيفة سيّد الساجدين، 7جلد، دفتر انتشارات اسلامى - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1409ق. مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#منطق #صحیفه_سجادیه و #علم_منطق سؤال: #جنس و #فصل #انسان چیست؟ پاسخ: #منطق: الإنسان حیوان ناطق #صحی
: سید کبیر در خط آخر متن فوق درباره واژه سخن گفته است: انسان: اسم جنس افرادی است و لذا برای واحد و جمع، و مذکر و مؤنث استعمال می شود. البته درباره اشتقاق آن اختلاف است. ولی در اینکه آخر است اجماع وجود دارد. از دوستان: شما اشتقاق را بنویسید تا استفاده کنیم. مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
شهادت مادر سادات (سلام الله علیها و علیهم) را به تمامی محبین حضرتش تسلیت می گویم. فاطمه (سلام الله علیها) بهانه خلقت عالم است.
هیچ کس از پیش خود چیزی نشد هیچ آهن خنجر تیزی نشد هیچ قنادی نشد استاد کار تا که شاگرد شکر ریزی نشد مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
در وزن دو احتمال است: 1- فَعِیل: اصلش«تقیی»،یاء اول ساکن و دوم متحرک است لذا قاعده إدغام جاری شده؛«تقیّ»شد. 2- فَعُول: اصلش«تَقُوی»بود،واو و یاء در یک کلمه کنار هم قرار گرفتند و اولی ساکن بود،واو قلب به یاء شده«تَقُیی»و یاء در یاء ادغام گردید«تَقُیّ»،به جای ضمه قبل از یاء نیز به خاطر مناسبت کسره آمد،«تَقِیّ»شد. مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
حدود11 سال است که یک پوشه تحت این عنوان باز کرده و نکاتی را یادداشت می کنم. یکی از این لطیفه ها به نام مبارک است. شاعر گفته: نـام نـام جمـله انبیاسـت چون که صد آمد نود هم پیش ماست و در کتابی که نامش را یادم نیست این گونه نوشته بود: تمام حالات عبادی در نام « » جمع است، زیرا: « » اشاره به و قامت راست است و « » اشاره به ( یعنی شکل این حرف به سان شخصی است که خمیده و در حالت رکوع است) و « » به شکل است و « » به شکل (به سان شخص جالس در محضر معبود) مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
اسم منسوب به (نام دیگر ) است. بنابر این یعنی: اهل نجف الدین استر آبادی در مقدمه می گوید: الحمد للّه الذي .... ؛ و صلواته على أنبيائه، و مبلّغ أنبائه، محمد بن عبد اللّه المبشّر به قبل ميلاده، و على الأطهار من و ؛ .... فإن جاء مرضيا، فببركات ، صلوات اللّه على مشرّفه، لاتفاقه فيه «2»، و إلا فمن فيما ينتحيه؛ توضیح شهرت این کتاب: ایشان بعد از حمد الهی و درود بر و آن سرور، و اصحاب؛ می گوید: اگر این کتاب مورد باشد، به برکت (امام علی علیه السلام) است که این کتاب در این شهر (غرا) نوشته شده و اگر مورد نبود، به خاطر است. مناقشه در انتساب به : با اینکه هیچ یک از عامه در شیعه بودن جنابش شک ندارند و در کتاب های لغوی و تراجم به منسوبین نجف گفته اند، برخی از متأخرین عامه مثل مصحح شرح الرضی خواسته افتخار مجاورت شاه نجف را از نجم الأئمه رضی سلب نماید لذا در پاورقی ضمن ذکر مطالب فوق، می گوید احتمال انتساب به مدینه و قبر پیامبر بیشتر است. در حالی که سیوطی می گوید از زندگی ایشان اطلاعی در دست نیست. ضمن اینکه شعراء و علمائی که اهل نجف بوده و با عنوان شناخته شوند بسیارند لکن کسی که منسوب به مدینه باشد و به نام مشهور باشد نیافتم. مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
: كلمة در آية شريفه (وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ)، (احزاب: 33) به دو گونه قرائت شده است: 1- بيشتر قاريان آن را به قاف، 2- نافع و عاصم به فتح قاف، قرائت كرده اند. اين كلمه طبق هر دو قرائت، صيغة دوازدهم فعل امر حاضر و خطاب به زنان است و ازاين رو، در ساخت آن ميان مفسران اختلافي نيست؛ اما در ريشة اين كلمه، براساس هر دو قرائت احتمالات متعددي مطرح شده كه عبارت است از: 1. مصدر مضاعف به معناي سكونت و استقرار؛ فعل امر از اين ريشه، به فتح و كسر قاف صحيح است؛ زيرا فعل مضاعف از سه باب فَعَلَ يَفْعُلُ مثل مَدَّ يَمُدُّ و فَعَلَ يَفْعِلُ مثل فَرَّ يَفِرُّ و فَعِلَ يَفْعَلُ مثل عَضَّ يَعَضُّ آمده است (مير سيدشريف، 1376، ج1، ص133). فعل قرّ يقرّ از دو باب اخير آمده است (ر.ك: ابن سيده، 2000، ماده قرر؛ زبيدي، بي تا، ماده قرر؛ فيروزآبادي، بي تا، ماده قرر). بنابراين، كلمة طبق هر دو قرائت، از اين ريشه محتمل است. 2. وَقار مصدر معتل الفاء (مثال واوي) به معناي طمأنينه و آرامش؛ ماضي و مضارع از اين ريشه وَقَر يَقِرُ مثل وَعَدَ يَعِدُ و فعل امر آن قِرْن به كسر قاف مثل عِدْن است. احتمال اشتقاق كلمه از اين ريشه، طبق قرائت كسر قاف قِرْن (ر.ك: جوهري، 1407، ماده وقر) است، نه هر دو قرائت. 3. القُرّ مصدر مضاعف به دو معنا آمده است: يكي به معناي سردي و دوم به معناي ثبوت و قرار (ر.ك: ابن فارس، بي تا، ماده قر؛ جوهري، 1407، ماده قر). احتمال اشتقاق قَرْنَ از اين ريشه، طبق هر دو قرائت صحيح و به اعتبار معناي دوم است، نه اول. البته راغب اصفهاني معناي ثابت ماندن و قرار گرفتن را نيز از ماده قُرّ دانسته است (ر.ك: راغب اصفهاني، 1404، ماده قر). 4. قَوْر مصدر معتل العين (اجوف واوي) به معناي اجتماع؛ ماضي و مضارع آن، قار يَقارُ مثل خاف يخاف و امر آن قَرْنَ به فتح قاف مثل خَفْنَ است. اين احتمال منسوب به ابوالفتح همداني است (زمخشري، بي تا، ج3، ص535؛ اندلسي، 1422، ج7، ص 223). در برخي كتاب هاي تفسيري (ابن عجيبه، 2002، ج 6، ص 37؛ ابوالسعود، بي تا، ج 7، ص 102) و ادبي نيز بدون ذكر قايل آمده است (صبان، 1412، ج4، ص344؛ استرآبادي، 1402، ج 3، ص 245؛ مرادي، 1428، ج3، ص1637). 5. قَرْي مصدر ناقص، به معناي جمع و اجتماع (فراهيدى، بي تا، ماده قري؛ ازهرى، 1421، ماده قري؛ جوهرى، بي تا، ماده قري)؛ ماضي و مضارع اين ماده قَري يَقْري مثل رمي يرمي است. اين احتمال را خليل بن احمد براي قرائت قِرْن به كسر قاف ذكر كرده است (فراهيدي، بي تا، ماده وقر). نقد و بررسي اقوال فوق ادامه دارد.... مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
ابدال امروز یکی از دوستان در تعارفات گفتاری اش گفت: . گفتم: می دانی است؟ گفت نه. چون دیدم تعجب کرده اند گفتم داریم می گویند: و منظورشان همان می باشد. مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از دروس الشباب
در کلام عرب: و و : بین و : و همانند جمهور نحویین معتقداند که در قرار نمی گیرد. عبارت: : الاستثناء المفرّغ، و لا يقع فى كلام موجب؛ فلا تقول «ضربت إلا زيدا». : و ذلك لا يقع إلّا بعد نفي أو شبهه ك: «لا تزر إلّا فتى» ؛ «لا يتّبع إلّا الهدى» و «هل زكى إلّا الورع؟» اما معتقد است در هم می آید، اگر چه استعمالش کمتر است. الفوائد الصمدیة: ... و سمّي مفرّغا. و الكلام معه . : حداقل در 14 آیه از قرآن کریم، در قرار گرفته است، البته کسانی که وقوع آن در را انکار می کنند، برخی از این آیات را با تکلّف، برده اند هر چند از برخی از آنها عاجز شده اند و به طور غیر مستقیم، به وقوع آن در ، إعتراف نموده اند. و اما آیات: 1- وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ (سوره بقره آیه 45) 2- وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ (سوره بقره آیه 143) 3- فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ (سوره بقره آیه 2237) 4- ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ (سوره آل عمران آیه 112) 5- وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا (سوره نساء آیه 92) 6- وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ (سوره أنفال آیه 16) 7- وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ (سوره أنفال آیه 72) 8- لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (سوره توبه آیه 110) (لا یزال معنای ایجاب دارد) 9- لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَنْ يُحَاطَ بِكُمْ (سوره یوسف آیه 66) 10- إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي (سوره یوسف آیه 53) 11- يُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ (سوره حج آیه 65 12- الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ؛ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ (سوره مؤمنون آیات5و6) 13- أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا (سوره أحزاب آیه 6) 14- الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ؛ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ (سوره معارج آیات29و30) و فاضل الأمّة جناب می فرماید: و تأويل النفي في غير الألفاظ المذكورة نادر، كما جاء في الشواذ: «فشربوا منه إلا قليل منهم، أي لم يطيعوه إلا قليل منهم؛ و لا يجوز: مات الناس إلا زيد، أي لم‏ يعش الناس إلا زيد، و كذا لا يجوز في الأمر و الشرط، الإبدال و التفريغ، نحو ليقم القوم إلا زيد، و إن قام أحد إلا زيد قمت، یعنی: تأویل بردن جمله موجب به جمله منفی در غیر از (أبی ، قلَّ ، أقَلَّ) نادر است. از امور : از عجایب این است که نحویین و حتی وقوع بعد از «مازال» و مشتقات آن را ممتنع می دانند، زیرا تأویل آن به نفی ممکن نیست، در حالی که این سخن در آشکار با است: لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ (سوره توبه آیه 110) https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
هدایت شده از رضا طادی
سلام علیکم و رحمة الله ببخشید استاد، آیه ۱۱۰ سوره توبه کلام غیرموجب نیست؟ لایزال به معنای عدم ایجاب در زوال نیست؟
علیکم السّلام برادر جان لا حرف نفی و یزال فعلی است که معنای نفی دارد و لذا جمع آنها کلام را موجب می کند (نفی در نفی=اثبات).
هدایت شده از رضا طادی
ببخشید استاد، اینکه این آیات رو چطور به تأویل بردن رو در کدام منابع میشود پیدا کرد؟
تفسیر البحر المحیط و کشاف و امثال اینها
هدایت شده از عزیزی
چاکر خودش یه کلمه مستقل فارسی هست و مچکرم کلا تلفظ غلط متشکرم هست کما قلت فلا یقاس علیه!
به تعیّن کلمه دیگری شده است.
یعنی منقول است.
هدایت شده از عزیزی
ر.ک دهخدا
نکته استاد عزیزی قابل تامل است برای همین در کانال به اشتراک گذاشتم
📋کمپین «کارت به کارت طلا» با هدف رواج سکۀ طلا در مبادلات اقتصادی، توسط خبرگزاری فارس تائید شد. 💡چشم انداز کمپین : انتقال شتابیِ مالکیت سکۀ امامی و رواج پرداخت طلایی در مبادلات 🏅لطفا برای حمایت از «کارت به کارت طلا» فقط 10 ثانیه وقت بگذارید👇 https://www.farsnews.ir/my/c/171620 کانال موسسه @MataNevesht
آیت‌الله سید محمدصادق روحانی درگذشت 🔹آیت‌الله سید محمدصادق روحانی از مراجع تقلید، عصر دیروز دار فانی را وداع گفت.
👓 سخنان آیت الله روحانی درباره پیمان ننگین کمپ دیوید (سازش با اسرائیل) : برای آزادی فلسطین باید !   ـ پیمان کمپ دیوید ضد اسلام است. هدف این پیمان، تقویت اسراییل است. این پیمان بر خلاف دستورات اسلامی است. کارهای انور سادات باعث تعجب است و نمی ‌دانیم او به چه علت این کار را انجام داده است. اما بدانید مردم مصر، ملت عرب و مسلمانان انشاء الله پیروز خواهند شد و سعادت الهی نصیبشان خواهد شد.   ـ مساله فلسطین، مساله تمام مسلمانان است، و ما همیشه از آن دفاع کرده ‌ایم. من همیشه برای احقاق حقوق ملت فلسطین دعا می ‌کنم. باید پرسید این تعداد یهودیان اندک چگونه می ‌خواهند بر یک میلیارد مسلمان پیروز شوند؟ 📌 پی‌نوشت: فقهای اسلام با هر عقیده و روش و منش سیاسی همیشه از مظلومیت فلسطین گفته و دفاع کرده اند! اما عده‌ای هم هستند که در قم می‌خواهند خودشان را فقیه جلوه دهند ولی تا کنون حتی یک تظاهرات روز قدس شرکت نکرده‌اند و مسئله فلسطین مسئله رده آخر آنها هم نیست! اعاذنا الله منه! @HozeTwit