eitaa logo
دروس الشباب
395 دنبال‌کننده
122 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
در کلام عرب: و و : بین و : و همانند جمهور نحویین معتقداند که در قرار نمی گیرد. عبارت: : الاستثناء المفرّغ، و لا يقع فى كلام موجب؛ فلا تقول «ضربت إلا زيدا». : و ذلك لا يقع إلّا بعد نفي أو شبهه ك: «لا تزر إلّا فتى» ؛ «لا يتّبع إلّا الهدى» و «هل زكى إلّا الورع؟» اما معتقد است در هم می آید، اگر چه استعمالش کمتر است. الفوائد الصمدیة: ... و سمّي مفرّغا. و الكلام معه . : حداقل در 14 آیه از قرآن کریم، در قرار گرفته است، البته کسانی که وقوع آن در را انکار می کنند، برخی از این آیات را با تکلّف، برده اند هر چند از برخی از آنها عاجز شده اند و به طور غیر مستقیم، به وقوع آن در ، إعتراف نموده اند. و اما آیات: 1- وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ (سوره بقره آیه 45) 2- وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ (سوره بقره آیه 143) 3- فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ (سوره بقره آیه 2237) 4- ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ (سوره آل عمران آیه 112) 5- وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا (سوره نساء آیه 92) 6- وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ (سوره أنفال آیه 16) 7- وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ (سوره أنفال آیه 72) 8- لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (سوره توبه آیه 110) (لا یزال معنای ایجاب دارد) 9- لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَنْ يُحَاطَ بِكُمْ (سوره یوسف آیه 66) 10- إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي (سوره یوسف آیه 53) 11- يُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ (سوره حج آیه 65 12- الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ؛ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ (سوره مؤمنون آیات5و6) 13- أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا (سوره أحزاب آیه 6) 14- الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ؛ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ (سوره معارج آیات29و30) و فاضل الأمّة جناب می فرماید: و تأويل النفي في غير الألفاظ المذكورة نادر، كما جاء في الشواذ: «فشربوا منه إلا قليل منهم، أي لم يطيعوه إلا قليل منهم؛ و لا يجوز: مات الناس إلا زيد، أي لم‏ يعش الناس إلا زيد، و كذا لا يجوز في الأمر و الشرط، الإبدال و التفريغ، نحو ليقم القوم إلا زيد، و إن قام أحد إلا زيد قمت، یعنی: تأویل بردن جمله موجب به جمله منفی در غیر از (أبی ، قلَّ ، أقَلَّ) نادر است. از امور : از عجایب این است که نحویین و حتی وقوع بعد از «مازال» و مشتقات آن را ممتنع می دانند، زیرا تأویل آن به نفی ممکن نیست، در حالی که این سخن در آشکار با است: لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ (سوره توبه آیه 110) https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#معنویه سؤال: آیا مضاف به معرفه، معرفه است؟ در مثال «غلامُ زیدٍ» اگر زید دارای 10 غلام باشد، این اضافه مفید است یا ؟ پاسخ: برای دریافت پاسخ باید به مقدمه ذیل توجه نمایید: دو گونه است: 1- ، یعنی: اسمائی که از نظر معنایی بر فرد جزئی و معیّنی دلالت می کنند و از نظر لفظی نیز احکام اسم معرفه بر آنها مترتب است. مانند: ضمایر و اسماء إشاره و اسم موصول و علم شخص 2- ، یعنی: اسمائی که از نظر لفظی معرفه شمرده شده و لذا برای مبتدا شدن نیازمند مسوّغ نیستند و صفت آنها هم معرفه می آید، ولی از نظر معنایی با اسم نکره فرقی ندارند و همانند اسم جنس می باشند، مثال این قسم عبارتست از: علم جنس و معرفه به أل جنس ابن مالک درباره علم جنس می گوید: وَ وَضَعُوا لِبَغضِ الأجناسِ عَلَم ** کَعَلَمِ الأشخَاصِ لَفظاً وَ هوَ عَمّ اکنون درباره مضاف به معرفه، در صورتی که دارای افراد متعدد باشد، همانند «غلام زید» در جایی که 10 زید، غلام دارد، باعث تعریف لفظی خواهد بود ولی از نظر معنایی، غلام نکره مخصصه است نه معرفه. شیخ بهایی رحمه الله در تعریف معرفه می فرماید: الإسم إن وضع لشیء بعینه معرفة در https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#معنویه : از دیدگاه در ، آنچه باعث می شود ، در زمان اضافه به معرفه، بگردد، بودنِ آن است نه شدنِ آن. به عقیده وی، در صورتی که ، دارای متعدد باشد، آن به جنس است، یعنی لفظا معرفه است و از لحاظ معنایی فقط تخصیص می خورد. : اقول : « تعریفُ المضافِ بالعهدِ أو الجنسیةِ المقارِنَینِ للإضافةِ کما قالوا ، لا بالمضافِ الیه ؛ ضرورةَ أنَّ «غلام زید» لا یَصِیرُ مُعَرَّفاً بالمضافِ الیه ، لجواز أن یکونَ لِزَیدٍ أَغلِمَةً مُتَعَدِّدَةً... .» در https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
لینک جدید کانال: https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
فرق معنایی «» و «» و «بغلامِک» و «بغلامٍ لک»: سؤال: چرا در آیه: «وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ قالَ ائْتُوني‏ بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبيكُمْ » (سوره یوسف؛ آیه59) به جای از ترکیب استفاده نموده است؟ پاسخ: نحویین در فرق: «مررت بغلامك»، و «بغلام لك»، گفته اند: جمله اول در صورتی به کار می رود که مضاف بین متکلم و مخاطب، معهود باشد. ولی جمله دوم به معنای این است که مضاف، برای متکلم معهود و شناخته شده نمی باشد. (الدر المصون) در تفسیر کشف الأسرار؛ و دقائق التأویل و حقائق التنزیل؛ تفسیر أبی السعود و ...درباره علت عدول از به گفته اند: با اینکه یوسف آنان را می شناخت و باید می گفت ولی از ترکیب نکره استفاده کرد، چون هنوز نمی خواست خود را به آنان معرفی کند و اینکه آنان برادر دیگری دارند را از خودشان شنیده بود، پس گویا منظور آیه چنین است: «بأخٍ لكُم قَد سَمِعتُ بِهِ». يعنى نزد من آريد برادرى را كه وصف او شنيدم و شما برایم گفتید. آنچه ذیل این آیه گفتیم، می تواند توضیح بر عبارت باشد که فرمود: تعریف مضاف، به «عهد» یا «جنس» است. با ذکر شود. () https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
: اسماء دائم الإضافه ای که چهار حالت دارند. غُلِبَتِ الرُّومُ (2) في‏ أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ (3) في‏ بِضْعِ سِنينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ(4) (سوره روم) قراءات: : مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ نقل نموده که برخی مِنْ قَبْلِ وَ مِنْ بَعْدِ (به کسر و بدون تنوین) خوانده اند. قرائت منقول توسط فراء را تخطئه نموده و گفته صحیح آن است که مِنْ قَبْلٍ وَ مِنْ بَعْدٍ (به کسره و با تنوین) بخوانند. و البته برخی هم آیه را اینچنین خوانده اند. (الدر المصون) اکنون این سؤال مطرح است که بین «» و «» و «» چیست؟ : بین این قراءات دو فرق است: یک و یک ؛ و البته درک و نوشیدن ، بعد از درک ، میسّر خواهد بود. : «»: فقط معنای مضاف إلیه در نیت و تقدیر است. «»: لفظ مضاف إلیه در تقدیر است (و معلوم است که وقتی لفظ در تقدیر باشد، معنایش هم مراد است.) «»: هیچ چیزی در تقدیر نیست و إصطلاحا می گویند مضاف الیه «نسیاً منسیّاً» است. : «» (مبنی بر ضم): وقتی می گوییم فقط معنای مضاف الیه در تقدیر است، یعنی: 1- مضاف إلیه، به خاطر وجود قرینه حذف شده است. 2- برای تعبیر از مضاف إلیه، لفظ خاصی منظور نیست. مثلا در همین آیه به قربنه «وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ» (آیه3)، مضاف إلیه «مِن قبلُ و مِن بعدُ» حذف شده و تقدیر آن می تواند هر یک از «من قبل غَلَبِهِم و من بعد غَلَبِهِم» یا «من قبله و من بعده» یا «من قبل ذلک و من بعد ذلک» باشد. (توضیح اینکه: گاهی خود لفظی که برای تعبیر به کار می رود در مقصود گوینده دخالت دارد همانند اینکه می گویند: «بفرمایید بنشینید» یا «بنشین» یا «بتمرگ») «»: متکلم لفظ مضاف إلیه را به خاطر رعایت اختصار حذف نموده در حالی که همان لفظی که قرینه می فهماند منظور است. مثلا در این آیه تقدیر چنین است: در تقدیر است «من قبل غَلَبِهِم و من بعد غَلَبِهِم» (در این حالت، جای این سؤال هست که علت ترجیح یک واژه بر واژگان دیگر چیست؟ چرا متکلم فقط این لفظ را اراده کرده است؟ این واژه چه معنایی را می فهماند که سایر واژگان از فهماندن آن قاصراند.) «» (با کسر و تنوین): در این حالت، هیچ چیز در تقدیر نیست و قبل و بعد، نکره محضه اند. نظیر اینکه در فارسی می گوییم: «قبلاً گفته ام» یا «بعداً خواهم گفت». می بینید که در زبان فارسی هم در زمانی از این واژه با تنوین استفاده می کنیم که می خواهیم به طور کاملا مبهم سخن بگوییم و قید خاصی منظورمان نمی باشد. : این بحث اختصاصی به و ندارد و در ذیل نیز مطرح است: ، ، ، ، ، ، با ذکر شود. () https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB