eitaa logo
دهڪده ‌مثبت
2.6هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
13 فایل
یه دهڪده مثبت، تا توے اون یه زندگی آروم‌ و بدور از افڪار منفی رو تجربه ڪنی♥️ پیشنهادات وارسالی‌هاے زیباتون رو اینجا می‌خونم🌱 @Goolnarjes313 https://harfeto.timefriend.net/16851976543119 لطفامعرفی‌مون کن @Dehkade_mosbat
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️متحوّل شدن جامعه 🌺و يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ. (1) 🍀و (هود ادامه داد) اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او باز گرديد و توبه نماييد تا او از آسمان پى در پى بر شما باران بفرستد، (چنانكه گويى همه‏ى آسمان در حال ريزش است) و نيرويى بر نيروى شما بيفزايد، و (از راه حق) به خاطر گناه اعراض نكنيد و روى برنتابيد. 🌸 استغفار و توبه از گناهان، واجب است. 🌼 استغفار و توبه‏ى فردى، سرنوشت جامعه را عوض نمى‏كند، بلكه جامعه بايد متحوّل شود تا امداد الهى سرازير گردد. ‏ ❄️ اعمال و عقايد، در رويدادهاى طبيعى مؤثّرند.(قوم عاد به خاطر شرك و گناه، به كمبود و خشكسالى گرفتار شده بودند. 🌺 نظام و حكومت اسلامى اگر خواهان توسعه اقتصادى است بايد طرح‏هاى معنوى را درجامعه توسعه دهد. 🍀 جزاى دنيوى توبه و بازگشت به سوى خدا، ثروت و قدرت است. 🌸 گمان نكنيم كه ايمان به خدا و توجّه به او، به معناى دور شدن از مال و سرمايه است. 🌼 اگر قدرتِ ايمان، به قدرت جسمانى اضافه گرديد، كامل مى‏شويم. ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️ ☘️1) هود/ 53 📚تفسير نور: ج‏4، 73. 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
⚡️از وقتی مادر، مجدد حرف خواستگاری را زده بود، عباس بارها خودش را سرزنش کرده بود که چرا از همان اول، مادر را در جریان نگذاشته و حالا دیگر، دیر شده بود. نگاهی به صفحه مونیتور کرد. گزارش عملیات دیروز را خواند و تکمیل کرد. گزینه ارسال را زد و گزارش در صفحه داخلی پایگاه آتش نشانی، ذخیره شد. سری به پیج بچه ها زد و چند مطلبی که نوشته بودند را پسند زد. بی سیم را برداشت و از پشت میز بلند شد. دل و دماغ نداشت. خود را مشغول انجام کارهای روزمره و اداری نشان داد و از بچه ها دوری کرد. به روشویی رفت. بی سیم را به کمربندش وصل کرد. به آینه روبرو نگاه کرد و قیافه غم زده اش را به لبخند مصنوعی، باز کرد. شیر آب را باز کرد. بسم الله گفت. مشتش را پر آب کرد و به صورت زد. زیر لب گفت: - از دست من کاری بر نمی یاد. نمی خام رو حرف مامان حرف بزنم. می سپرم دست خودت. 💧مجدد مشتش را پر آب کرد. نیت قربه الی الله کرد و آب را به صورت پاشید. نگرانی اش، تبدیل به آرامش شده بود. پشت میز کارش برگشت. بی سیم را روی میز گذاشت. برگه مرخصی همکارش را امضا کرد و اسمش را در پایگاه، ثبت کرد. نامه را مهر زد و بایگانی کرد. پیامک مادر آمد که: - برای آخر هفته خوبه هماهنگ کنم؟ دارم با مادرش صحبت می کنم. 🔹قرار خواستگاری را روز پنجشنبه گذاشتند. حاج عبدالکریم، خیالش از بابت عباس راحت بود اما طبق معمول همیشگی اش، تحقیق کردن را هم انجام داد. هم خودش و هم به یکی از دوستان سپرد. جریان را به دایی جواد گفت و از او هم خواست بررسی هایش را بکند و حالا، نتیجه تحقیق نوشته شده دوست پدر، دست مادر بود و داشت آن ها را می خواند. - پدرش فوت کرده؟ تو عملیات؟ خدا رحمتش کنه. 🔸ضحی نگران بود. از وقتی مادر به او گفته بود همان جوان بین راه، می خواهد به خواستگاری ات بیاید، احساس های متناقضی را با هم تجربه می کرد. هم می ترسید و هم خوشحال بود چون خواستگار را دیده بود و حرفها و برخی نقطه نظراتش را می دانست. می ترسید که نکند باز هم آن حساسیتی که دارد، کار دستش دهد. نمی دانست چه کند. به پیشنهاد مادر، تصمیم گرفت از خانم دکتر بحرینی کمک بگیرد: - سلام علیکم خانم وفایی جان. الحمدلله. عزیزم خانم دکتر فرصت دارند؟ بله ی وقت کوتاه می خواستم. چشم گوشی دستمه. ... جانم. تلفنی هم می شه ولی حضوری بهتره. نه اخر هفته دیره. راستش در مورد.. یک مشورت می خواستم بگیرم. بله ممنون می شم. 📞وفایی گوشی را به دکتر بحرینی که کنار میز منشی ایستاده بود داد: - سلام علیکم خانم دکتر سهندی. مشتاق دیدار. جانم. راحت باش عزیزم. بله... بله... درسته. به نظرم قبلش، یک جلسه مشاوره تنهایی داشته باشی خوبه. یک جلسه هم با همدیگه. کِی هست؟ بله متوجه ام. خودم با خانم دکتر هماهنگ می کنم. ان شاالله که خیره. خیلی کار خوبی کردی زنگ زدی. خیلی خوشحال شدم عزیزم. به مادر سلام برسونین. فدای شما. خدانگهدارت. - چی شد خانم دکتر؟ - چیزی نیست. دکترفاطیما به کجا رسید؟ - هنوز تصمیمشونو نگرفتن. - چند جلسه صحبت کردن؟ - اونطور که من فهمیدم چهار جلسه. به نظرتون .. - بله. بهشون بگید هر دو با هم ی جلسه خدمت خانم دکتر برن. همین یکی دو روز براشون وقت بزارید. طول کشیدن زیادی هم آفت زاست. شیطون بیکار ننشسته. 🔹خانم دکتر بحرینی به اتاق رفت. برنامه خانم دکتر روان پزشکشان را داخل سیستم چک کرد. تا دو روز آینده، همه ساعت ها بسته شده بود. همه هم موارد مشاوره قبل از ازدواج بودند. شماره ضحی را پیدا کرد و پیامک زد: " سختت نیست با خودم حرف بزنی؟ وقت روان پزشکمون پره. اگه با من راحتی، برای ساعت 5 تا اذان فرصت دارم" 🔸گوشی روی دست ضحی خشک شد. مانده بود چه جوابی بدهد. از طرفی با خانم دکتر بحرینی احساس راحتی می کرد و از طرف دیگر، مشاوره کردن با ریاست یک بیمارستان خصوصا در مورد ازدواج، یعنی نشان دادن تمام نقاط ضعفی که داشت و می ترسید که دیگر نتواند در آنجا کار کند. اگر چه هنوز شرایط استخدام را نداشت اما امیدش را که داشت. لرزش گوشی، حواس پرت شده اش را متمرکز کرد. پیامک دیگری آمده بود: - ضحی دلم برات تنگ شده بابا. چرا نیومدی بیمارستان؟ پرهام کارت داشت. اصلا پرهام رو ول کن. بیا همون کافی شاپی که منو بردی. طبقه همکف میز رزو کردم. همین الان. بدو بدو. 🔺خواست بنویسد الان که نمی توانم اما پیامک بعدی، او را منصرف کرد. 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✨السلام علیک یا اباصالح المهدی 🌺آقاجان چقدر دوست دارم این فرازهای زیبای دعای افتتاح را که بر خدا امید و اشتیاق داریم که دولت باکرامتتان را با ظهورتان برساند و به اسلام و اهلش عزت ببخشد. 🌸مشتاقانه و بی صبرانه چشم به راه چنین روزی هستیم. روزی که حکومتتان سراسر گیتی را دربرگرفته باشد و ما گوش به فرمان اوامرتان باشیم. 🍀اللهم عجل لولیک الفرج 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
✍️بخشش در نهان و آشکار 🌺قلْ لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خِلالٌ (1) 🍀(اى پيامبر) به بندگان من (آنان) كه ايمان آورده ‏اند، بگو: نماز را برپا دارند، و از آنچه به آنان روزى داده‏ ايم، پنهان و آشكار انفاق كنند قبل از آن كه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى باشد و نه دوستى و رابطه ‏اى. 🌸 ايمان قلبى كافى نيست، نماز، انفاق و عمل صالح لازم است. 🍀 اسلام دين جامع است. رابطه با خدا و كمك به محرومان، در كنار هم و شرط قبولى يكديگرند. 🌸 مورد انفاق، تنها مال نيست، از هر چه داريم بايد انفاق كنيم. (چه علم و ثروت، چه آبرو و قدرت) 🍀انفاق بايد از رزق خدا يعنى مال حلال باشد. 🌸 انفاق آشكار، سبب تربيت نسل و تشويق ديگران و رفع تهمت از خود است و انفاق پنهانى عامل رشد و اخلاص است. و نیز انفاق علنى مربوط به انفاق‏هاى واجب مثل خمس و زكات است و انفاق مخفى مربوط به موارد مستحبّ مثل صدقه است. 🍀 با پول و پارتى نمى‏توان از عذاب قيامت فرار كرد. 🔹(1) ابراهیم/31 📚تفسير نور ،ج‏4، 414 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
💉 💉 متن سوال: تزریق خون به بدن در حال روزه چه حکمی دارد؟ 🔻🔻🔻 پاسخ🔻 ✍️آیت الله (دام ظله العالی)) ✅ باسمه تعالي. جايز است. ✍️آیت الله (دام ظله العالی)) ✅ بسم الله الرّحمن الرّحيم. اشكال ندارد. ✍️ آیت الله (دام ظله العالی)) ✅ احتياط اتمام آن روزه و قضاي آن است. استفتائات جديد، 1384، ج2، ص148، س424 ✍️ آیت الله (دام ظله العالی)) ✅ بنابر احتیاط واجب مبطل روزه است ∞═┄༻•✾✿❤️✿✾•༺┄═∞ 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
دهڪده ‌مثبت
#قسمت_سوم #معیار_انتخاب_اصلح 💯از شیوه‌های تبلیغاتی صحیح استفاده نماید. 🌺البته آقایانی هم که در تلو
💯از شیوه‌های تبلیغاتی صحیح استفاده نماید. 🌺شعارها را نگاه کنید، ببیند شعارهائى که تعیین میکنند، چه جور شعارهائى است؟ گاهى بعضى‌ها - البته اشتباه میکنند - براى جلب آراء، شعارهائى میدهند که این شعارها از حدود قدرت و اختیاراتشان بیرون است؛ اینها را مردم هوشمند ما میتوانند بشناسند، مراقبت کنند، دقت کنند. 🌸آنچه که براى مردم لازم است، آنچه که فوریت بیشترى دارد، آنچه که با واقعیات و امکانات کشور سازگار است، آنچه که به افزایش قدرت درونى ملت مى‌انجامد، آنها را در شعارهایشان بگنجانند؛ این یکى از معیارها است. 🔰بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ ۱۳۹۲/۰۲/۲۵ 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
🔺بلافاصله، پیامک دوم سحر رسید: - بیخود ننویس نمی تونم! می دونم که برنامه خاصی نداری. درس خوندنو ول کن پاشو بیا. ده دقیقه دیگه اینجایی ها. می خوام یکی رو بهت معرفی کنم. زود اومدی ها. 🔹به پیامک خانم دکتر بحرینی مجدد نگاه کرد و از پشت میزش بلند شد. گوشی به دست، به سمت اتاق پدر رفت. پدر روی صندلی زاویه اتاق، در حال مطالعه بود. کتاب را بست. ضحی روی زمین روبروی پدر نشست. پدر روی شکم خم شد و سرش را پایین تر آورد که به دخترش نزدیک تر شود. احساس نگرانی را در صورت ضحی می دید و دل دل کردنش را برای حرف زدن. به در باز اتاق نگاه کرد و خواست بلند شود اما ضحی دست روی زانوی پدر گذاشت: - نیازی نیست. آروم می گم. راستش.. گفتنش راحت نیست. اونم تو سنی که من دارم. خجالت می کشم. اما به کمک تون نیاز دارم 🍁 ترس و نگرانی ها و جلسات مشاوره و حرف مشاور و حالا هم حرف خانم دکتر و نگرانی اش را از جلسه مشاوره گذاشتن با ریاست بیمارستان؛ درِ گوش پدر گفت. حرفهای ضحی که تمام شد، پدر کمر صاف کرد و کتابی له شده بین سینه و پاهایش را روی میزکوچک کنار دستش گذاشت. چند دقیقه مکث کرد و گفت: - تصمیم خوبی گرفتی. ببین اگه خانم دکتر، آدم با تقوا و باخدایی هست، نگران گفتن نقاط ضعفت برای مشورت نباش. مشورت با متقی، منفعت خالصه. 🌸 ضحی هم همین طور فکر می کرد. پدر پرسید: - صبح ها صدای قرآن از اتاقت می شنوم. آیات رو تکرار می کنی. داری حفظ می کنی؟ و وقتی لبخند ضحی و جوابش را شنید گفت: - طیب الله. بیام ازت تحویل بگیرم؟ - چی بهتر از این. 🔹ضحی از دقت و حمایت پدر، خوشحال شد و صورت پدر را بوسید. پدر، ضحی را در آغوش کشید و پیشانی اش را بوسید و زیر لب، خدا را شکر کرد. از اتاق پدر که بیرون آمد، پاسخ پیام خانم دکتر را داد. خواست گوشی را روی میز بگذارد که مجدد صدای پیامک بلند شد. سحر بود. بعد از صحبت با پدر، آنقدر پرانرژی شده بود که فراموش کرد تصمیم گرفته بود جواب سحر را ندهد؛ با همان انرژی نوشت: "باشه اومدم" گوشی را داخل کیف گذاشت. به سمت کمد رفت تا لباس بپوشد. 🔺تا قرار ساعت پنج، یک ساعتی وقت داشت. پیش خود حساب کرد آب میوه ای با سحر می خورد و سرقرار می رود. چادر سر کرد و از پدر و مادر خداحافظی کرد. اصلا به ذهنش خطور نکرد که سحر، با او چه کار دارد و چرا کافی شاپ بهار قرار گذاشته است؟ حتی لحظه ای به این فکر نکرد که چرا طبقه همکف؟ مگر طبقه ویژه بانوان بالا نیست؟ 🔹سوار ماشین شد و تا کافی شاپ، فقط به حرفهایی که می خواست به خانم دکتربحرینی بزند فکر کرد. داخل کافی شاپ که شد، سحر را با سر و وضعی مرتب تر از همیشه دید. شال آبی رنگی سرکرده و مانتوی بلند آبی پوشیده بود. این را وقتی فهمید که از روی صندلی بلند شد. احساس کرد چقدر قدبلندتر شده است. کنار سحر نشست و به او دست داد. سحر، به دست های ضحی نگاه کرد و با نوک انگشت، انگشتانش را گرفت: - مدل جدیده؟ - چی؟ - همین که دست می دی. - بده؟ - نه خب. بگذریم. خوبی؟ ببین گفتم بیای چون می خواستم باهات ی مشورت بکنم و در اصل، ی کار تولیدی مشترک راه بندازیم - مثلا چه جور کاری؟ 🔸سحر گوشی را جلوی صورت ضحی گرفت. صفحه ای را باز کرد و توضیح داد. صفحه دیگری را باز کرد و نمونه دیگری از کار را توضیح داد. - حتی ایرانی اش هم هست. ببین. البته ما در این سطح نمی خوایم کار کنیم. کمی بیشتر. یعنی حتی کالاهایی که مربوط به بچه هم می شه مثل کرم مرطوب کننده پای بچه و .. هم می یاریم و به مردم می فروشیم. - این ها چه ربطی به خدمات مامایی داره؟ - یعنی چی؟ کار مامایی است دیگه. پشتیبانی مادران باردار و آموزش و... حتی نگاه کن؛ می تونیم ورزش های مخصوص بارداری رو هم مثل این توضیح بدیم. حالا البته نه مثل این. این خارجیه. ببین تو دکتری. می تونی نکات پزشکی رو هم براشون بگی. نظرت چیه؟ 🔹ضحی به پشتی صندلی تکیه داد. چادرش را روی پایش کمی مرتب تر کرد و گفت: - کار جذابیه. چی شد همچین فکری به سرت زد؟ - یکی از دوستان پرهام این پیشنهاد رو مطرح کرد. می خواد سرمایه گذاری کنه. ایشون رو هم شما معرفی کرد و روند کار رو توضیح داد. تو بیمارستان شریک پرهامه. 🔺دست ضحی، زیر چانه اش ستون شد. به صورت آرایش کرده سحر نگاه کرد و بی تفاوت گفت: - خب؟ 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ✨ 🌺آقاجان به نیمه ماه مبارک رمضان نزدیک می شویم، همان روزی که کریم اهل بیت(علیه السلام) پا به عرصه گیتی نهاد و شادی را به خانه امام علی و حضرت فاطمه(علیهماالسلام) ارمغان آورد. 🌸آقاجان درِ خانه کریمی می رویم که هیچکس، دست خالی از در ِخانه اش نرفته است. 🍀آقاجان می شود دعا کنی دست خالی به در خانه اش می روم دست پر برگردم؟ دستی که پر شده باشد از اجابت دعاهای فرج من، که امسال سال ظهورتان باشد. اللهم عجل لولیک الفرج 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
✍️حیات طیبه 🌺منْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ؛(1) 🌼هر كس از مرد يا زن كه مؤمن باشد و كار شايسته كند، حتماً به زندگى پاك و پسنديده ‏اى زنده ‏اش مى‏ داريم و قطعاً مزدشان را نيكوتر از آنچه انجام داده‏ اند، پاداش خواهيم داد. 🌸«حيات طيبه» آن است كه انسان دلى آرام و روحى مؤمن داشته باشد، مؤمن مشمول دعاى فرشتگان است، مشمول تأييدات الهى است، اين‏گونه افراد خوف و حزنى ندارند. 🍀 ملاك پاداش، سنّ، نژاد، جنسيّت، موقعيّت اجتماعى، سياسى و ... نيست. 🌸 زن و مرد در كسب كمالات معنوى يكسانند. 🍀 شرط قبولى عمل صالح، ايمان است. 🌸 حتّى يك عمل صالح، بى‏پاسخ نمى‏ماند. 🍀 كار خوب به تنهايى كافى نيست، خود انسان هم بايد خوب باشد. 🌸 انسانِ بدون ايمان و عمل صالح، گويى مرده است. ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️ 🔹(1) نحل/97 📚تفسير نور، ج4،ص577. 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
💢اهداء خون وحجامت ✅پرسش: حکم اهداء خون وحجامت برای روزه دارچیست؟ 🌺پاسخ: همه مراجع : اگر باعث ضعف شود، مكروه است 📚توضيح المسائل 16 مرجع، مسأله 1573- العروه الوثقی،جلد 2 ،کتاب الصوم،فصل فیمایجب الامساک ،مسأله3. 📞 پاسخگویی تلفنی با شماره 096400 💻 ارسال سوالات از طریق "وب پاسخگو" User.pasokhgoo.ir 📱 ارسال سوالات از طریق "اپلیکیشن پاسخگو " cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
دهڪده ‌مثبت
#قسمت_چهارم #معیار_انتخاب_اصلح 💯از شیوه‌های تبلیغاتی صحیح استفاده نماید. 🌺شعارها را نگاه کنید، ببی
💯از شیوه‌های تبلیغاتی صحیح استفاده نماید. 🍀وعده‌های غیر عملی ندهند؛ بعضی از نامزدها، وعده‌هایی به مردم میدهند که خودشان هم میدانند از دست آنها ساخته نیست؛ شما که نمیتوانی این وعده را عملی کنی، چرا به مردم وعده میدهی؟ چرا مردم را امیدوار میکنید به چیزی که میدانید نخواهد شد؟ 🌺گاهی وعده‌های غیر قانونی میدهند! [میگویند] فلان عمل را انجام میدهیم درحالی‌که میدانند آن عمل خلاف قانون است؛ یا خلاف قانون اساسی است، یا خلاف قانون عادی است؛ وعده‌های این‌جوری هم ندهند؛ شعارهای غیر قانونی ندهند. با مردم صادقانه باید برخورد کرد. بیانات در دیدار دست‌اندرکاران برگزاری انتخابات ۱۳۹۴/۱۰/۳۰ 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
✍️به تعداد نقیبان(پیشوایان) بنی اسرائیل 🌺قالَ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليهما السلام : سَأَلتُ جَدّي رَسولَ اللَّهِ صلى اللّه عليه و آله عَنِ الأَئِمَّةِ بَعدَهُ ، فَقالَ عليه السلام : الأَئِمَّةُ بَعدي عَدَدَ نُقَباءِ بَني إسرائيلَ اثنا عَشَرَ ، أعطاهُمُ اللَّهُ عِلمي وفَهمي ، وأَنتَ مِنهُم يا حَسَنُ . قُلتُ : يا رَسولَ اللَّهِ فَمَتى‏ يَخرُجُ قائِمُنا أهلَ البَيتِ ؟ قالَ : يا حَسَنُ ، إنَّما مَثَلُهُ كَمَثَلِ السّاعَةِ «ثَقُلَت فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ ، لا تَأتيكُم إلّا بَغتَةً» . 🍀امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: «از جدّم پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ، امامان پس از ايشان را جويا شدم. فرمود: "امامان پس از من، به تعداد نقيبان بنى اسرائيل، دوازده تن هستند. خداوند، علم و فهم مرا به آنان عطا فرموده و تو - اى حسن - از آنان هستى". گفتم: اى پيامبر خدا! قائم ما اهل بيت، كِى خروج مى‏كند؟ فرمود: "اى حسن! مَثَل او، مَثَل قيامت است [كه‏] «در آسمان‏ها و زمين [بر ساكنانش‏] سنگين است و جز ناگهان به سراغتان نمى‏آيد» " . 📚دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هشتم، ص 84. 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114 علیه السلام