eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
17.1هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 🌙 اعمال شب ۲۱رمضان: 1️⃣ دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت امام زمان -علیه‌السّلام- از مهم‌ترین اعمال این شب است. 2️⃣ غسل 3️⃣ زیارت امام حسین -علیه‌السّلام- (چون زیارت آن‌حضرت برای همه در دسترس نیست همین که سه بار بگوید «صلّی الله علیک یا أبا عبد الله ورحمةالله وبرکاته» و یا زیارات خاص آن‌حضرت که در مفاتیح‌الجنان مذکور است را بخواند ان شاءالله کفایت می‌کند.) 4️⃣ خواندن دعای جوشن‌کبیر 5️⃣ شب‌زنده‌داری 6️⃣ قرآن به سر گرفتن (که در اعمال مشترکه شب‌های قدر مذکور است و در مراسمات انجام می‌گیرد.) 7️⃣ بسیار صلوات فرستادن و لعن فرستادن به ظالمان و غاصبان حقوق أهل‌البیت و به خصوص حضرت امیرمؤمنان -علیهم‌السّلام- 8️⃣ دو رکعت نماز بخواند و پس از سوره حمد، هفت بار سوره «توحید» را بخواند و پس از نماز هفتاد بار بگوید: «أستغفر الله وأتوب الیه» 🌺 البته که استغفار و مناجات و دعا برای امام‌زمان -علیه‌السّلام- و مؤمنین و خانواده و خود از بهترین کارها در این شب نیز می‌باشد. 📗 برگرفته از کتاب شریف «مفاتیح الجنان» @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 173 درکش می کردم در موقعیت سختی قرار داشت در نگاهش ترس و شرمندگی به مساوی دیده می شد و دلم را به درد می‌آورد. برای خاتمه دادن به این وضعیت دستم را روی دکمه زنگ گذاشتم و فشردم. دست های لرزان رژان را برای آرام کردنش در دست گرفتم. در توسط عمه مینا باز شد چشم های سرخ شده از گریه اش به محض افتادن به صورت رژان از لرزید و باز به گریه افتاد. رژان هم با شدت بیشتری گریه از سر گرفت. عمه بی هیچ حرفی از جلوی در کنار رفت و راه را برای ورودمان باز کرد. دستم را به کمر زدم و به داخل هدایتش کردم. عمه زهرا و عمه رویا که چشم به در دوخته بودند خیره به رژان از روی مبل بلند شدند. سکوت در خانه حکم مرگ می داد؛ مرگ رژانی که با ابهت پا روی پا می انداخت و پر غرور به مبل تکیه می زد! رژانی که در، ست کردن رنگ لاک با لباسش و رنگ لنز با موی سرش استادانه خرج می‌کرد، حالا با ساده ترین پوشش و بی هیچ توجهی به هماهنگی شان سر شکسته و لرزان سکوت مرگبار خانه را رنگ می‌کرد. اصوات نامفهوم شادی سکوت خانه را شکست. نگاه رژان لحظه ای به صورت دخترش که در آغوش ژیلا بود کشیده شد. مردمک چشمش غوغای دلش از دلتنگی را فریاد زد ولی سریع نگاه دزدید تا جلوی عمه رویا که حالا از شوک دیدار خارج شده و رد خشم در صورتش نشسته بود فرزند نابهنگام اش را به آغوش نکشد‌. صدای داد لرزان عمه رویا همه مان را ترساند. -کجا بودی این همه وقت؟ برای چی برگشتی؟ به گریه افتاد و ادامه داد: خیر نبینی رژان با چه رویی برگشتی؟ ها؟ الان من به بابات چی بگم؟ بگم این بچه کیه؟ کاش سر زای حرومیت مرده بودی رژان تا اینجوری خارم نکنی! خار بشی رژان، جلوی بابات خارم کردی! این بود اون آزادی و تساوی حقوق زن و مرد؟! این بود به روز بودن و امروزی بودن؟! خدا ذلیلت کنه... با دست به شادی اشاره کرد و میان ضربه های محکمی ک با دست به صورت خود می زد داد زد: این بود؟! آره؟! عمه مینا و عمه زهرا سعی داشتند دست هایش را بگیرد تا به صورتش نکوبد ولی دست بردار نبود. دستهایشان را پس زد و با چشم های اشکی و دردمانده اش به صورت هر دو نگاه کرد و زجه زد: چطور آروم باشم؟! آبروم رفت. زندگیم رفت. این دختره بوی مرگ انداخته تو جون زندگیمون. مگه وضعیتم رو نمی بینید!؟ من خاک بر سر حالا چه جور جلوی مردم سربلند کنم؟! بگم این بچه رو از کجا آوردیم؟! صورتش را با دست هایش پوشاند و نام خدا را صدا زد: خدا... روژان که از گریه زیاد رو به پس افتادن بود طاقت نیاورد و سمت عمه قدم برداشت‌ جلوی پایش نشست و با جان کندنی صدایش زد: مامان؟ صدای عمه قطع شد. نفس ما هم... رژان زار زد: غلط کردم مامان. حرص عمه به دست هایش منتقل شد و به قصد آرام کردن دل زخم خورده ی خود محکم و بی وقفه شروع به زدن رژان کرد. - غلط کردم؟! همین؟! با غلط کردن آبروی ما بر می گرده؟! کاش به جای تو لخته خون زاییده بودم رژان. کاش خودم مرده بودم و شاهد بی آبرویی تو نبودم. غلط کردم؟! فکر می کنی الان دیگه همه چی درست شد با غلط کردن تو؟! به زور دست های عمه را گرفته بودیم تا رژان را نکشد ولی خود رژان تلاش و تقلای برای خلاصی از زیر دست مادرش را نداشت. عمه که دیگر جانی برای زدن نداشت نالید: دستامو ول کنید. می خوام تربیتش کنم. شما چیکار دارید؟ دستامو ول کنید. ژیلا که از گریه ی زیاد به سکسکه افتاده بود، التماس کرد: مامان تورو خدا بسه. گناه داره گفت که غلط کرده. ببین حال و روزش رو. جون تو بدنش نیست. تازه از بیمارستان مرخص شده. جو کمی آرام شد. رژان را از جلوی پای عمه بلند کردم و روی مبل نشاندم. حال هیچکس خوب نبود، سمت آشپزخانه رفتم و قندهای قندان را در پارچ آب خالی کرده و با قاشق دسته بلندی شروع به هم زدنش کردم. چند لیوان در سینی چیدم و به سالن بازگشتم و به زور به خورد عمه رویا و روژان دادم. رژان سکوت کوتاه ایجاد شده را شکست. نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد.... 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 174 رژان سکوت کوتاه ایجاد شده را شکست. - مامان من... باز به گریه افتاد و نتوانست ادامه دهد. ژیلا بی طاقت شادی را روی زمین گذاشت و سمت رژان دوید و خودش را در آغوشش انداخت. هر دو با دلتنگی همدیگر را به آغوش کشیده و با صدای بلند گریه سر دادند و گریه ی بقیه را هم درآوردند. دقایقی گذشت ژیلا از آغوش رژان بیرون آمد، دستش را گرفت و بلندش کرد و سمت عمه رویا کشید. به گریه و التماس افتاد: مامان تو رو خدا مگه تو نبودی از دوریش گریه می کردی؟! مگه تو نبودی به فکر خورد و خوراکش بودی؟! مگه تو نبودی نگران درد زایمانش بودی؟! پس چرا اینجوری می کنی؟! مگه به کیان التماس نمی کردی که پیداش کنه؟! بیا پیدا شده... توروخدا مامان یادت بیار اونارو. روژان با حرف های ژیلا خودش را در آغوش عمه انداخت و ضجه زد: غلط کردم مامان تو رو خدا از خودت نرون من و. دستم را جلوی دهانم گذاشتم تا صدای هق هقم بلند نشود دلم برای روژان می سوخت؛ خطا کرده بود و تا عمر داشت برای یک لحظه دل به دل شیطان دادن باید تاوان پس می داد... دلم برای عمه هم می سوخت؛ یک شبه پیر شده بود از خطای دخترش و تا عمر داشت دیگر رو پا و جوان نمی‌شد. کم خطایی نبود ولی تا بوده همین بوده! عشق مادری کورترین عشق دنیاست... دست های دلتنگش را دور رژان پیچید و به گریه افتاد. - خارم کردی مادر، خدا خارت نکنه نفهمی چی میگم! - از این خارتر مامان؟! ببین وضعیتم رو..‌ به خدا شرمنده ام به خدا روم نمیشد برگردم تا عمر دارم شرمندتونم زبونم نمی چرخه به خدا که اینها رو بگم... ببخش مامان! عمه مینا شانه های رژان را گرفت و از عمه رویا جدا کرد و گفت: خاله دورت بگردم یکم آروم کنید خودتون رو. ساعت هشته. الان ها دیگه مردها پیداشون میشه‌. ژیلا با ناراحتی بینی اش را بالا کشید و شادی را از روی زمین بلند کرد و در آغوش گرفت و گفت: تازه بابا بیاد مصیبت داریم. عمه زهرا چشم غره ای به ژیلا رفت و به رژان اشاره زد. - زبون به دهن بگیرد دختر! چه مصیبتی هیچی نمیشه. بابات که اومد اون بچه رو ببر تو اتاق فعلا نبینه تا یکم آروم شه جو. عمه مینا با تایید گفت: راست میگه خاله اینجوری بهتره. نگاه رژان روی شادی ثابت مانده بود. قبل از همه، عمه زهرا متوجه شد و رو به ژیلا گفت: فعلاً بیار بچه رو بده بغل مامانش یکم آروم بگیره تا بعد. بچه که آرام و در خواب بود! منظور عمه آرام گرفتن خود رژان بود که بی تاب به نظر می‌رسید. ژیلا با لب های لرزان سمت رژان رفت و شادی را در آغوشش گذاشت. اشک های رژان روی گونه اش جاری شدند. صورت شادی را لمس کرد و بدون اینکه نگاه بی قرارش را از صورت دخترش بگیرد گفت: تازه که دنیا آمده بود شیرش نمی دادم خیلی گریه می‌کرد بغلش هم نمی کردم. به دوست هام هم گفتم اهمیت ندید تا از گرسنگی و شدت گریه بمیره... ولی... دلم طاقت نیاورد. به گریه افتاد و سرش را بلند کرد و ادامه داد: میدونم بچه حلال نیست ولی بهش دل بستم. خطا رو من کردم، گناه رو من کردم شادی بی گناه ترینه. توروخدا اذیتش نکنید. نویسنده : زهرا بیگدلی 🍁🍂🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🔻 شیخ کلینی روایت کرده : 🌟 امام باقر علیه‌السلام در شب‌های بیست‌ویکم و بیست‌وسوم تا نیمه شب می‌خواند و پس از آن شروع به خواندن نماز می‌کرد.آگاه باش که در هر شب از شب‌های این دهه مستحب است. روایت شده : ✨حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در هر شب این دهه غسل می‌کرد؛ و نیز اعتکاف در این دهه استحباب و فضیلت بسیار دارد و بهترین اوقات برای این دهه است و روایت شده : ▫️که اعتکاف در این دهه برابر دو و دو عمره دارد.بنای رسول خدا صلی الله علیه و آله این بود که چون دهه آخر می‌شد، در مسجد اعتکاف می‌کرد؛ چادری مویین برای آن حضرت می‌زدند و آن جناب کمر عبادت را محکم می‌بست و بستر خواب را به هم می‌پیچید. ▫️و آگاه باش که در چنین شبی شهادت مولایمان حضرت علیه السلام واقع شد و در این شب غصّه‌های آل محمّد صلی الله علیه و آله و شیعیانشان تازه می‌شود و روایت شده: ▫️که در آن شب مانند شب شهادت امام حسین علیه السلام سنگی از روی زمین برداشته نشد، مگر آنکه زیر آن خون تازه بود. ✨شیخ مفید فرموده : در این شب صلوات بسیار فرست و در نفرین بر ستم‌کنندگان به آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم و لعن فرستادن بر قاتل امیرالمؤمنین علیه السلام سعی و کوشش کن. 🍁🍂🍁🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به فرق نازنینش کی اثر میکرد شمشیر به گمانم ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر التماس دعا داریم @Emam_kh
🔴 رفیق جاسوس 🔺 توییت پنج سال پیش جیسون رضائیان (جاسوسی که سپاه دستگیر کرد و آمریکا در ازای آزادی اش یک میلیارد و هفتصد میلیون دلار نقد پرداخت کرد) خطاب به : "شما به شهر می‌آیی و مقاله در واشینگتن پست چاپ می‌کنی و به من زنگ نمی زنی؟ فکر می کردم ما «دوست» هستیم..." 🔹آقای ظریف نمی خواهید بگویید که رفاقت با جاسوس آمریکایی هم سیاستی بوده که از بالا به شما ابلاغ شده و شما هیچ اختیاری نداشته اید؟؟؟ ✍"قاسم اکبری" @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️افشاگری از پشت پرده مذاکرات و سفرهای به کشورهای حاشیه خلیج فارس 🔻نیّت ظریف و روحانی از پخش برملا شد... @Emam_kh
دولت روحانی 🔴 دولتی که هشت سال تمام فرصت های این مملکت را گره به قرار داد با شیطان بدعهد زد مافیایی که نه تنها خسارت محض را به این مردم تحمیل کرد بلکه بخش عمده ای از صنایع تولیدی ما را به بن بست رساند. از تحمیل فتنه های وقت و بی وقت بنزینی و بورسی گرفته تا شهادت بزرگ مرد تاریخ ایران همه از اثرات خیانت هایش می باشد. 🔻آری دولتی که در تمام نظر سنجی ها، آرائش بین 3 تا 7 درصد می باشد چند روزی است که تلاش می کند تا با انتشار یک صوت دوباره مردم را دچار دو قطبی نظامیگری یا مذاکره کند 🔸چه کنیم که برای رشد ملت صبوری بر همه ی این امتحانات لازم و ضروری است 🔸چه کنیم که در چند روز آینده مواجهیم با و ظریف؟ بگذارید جهت برگرداندن حافظه ی تاریخی ملت ایران فهرست بعضی از جنایات دولت روحانی و معاونش جهانگیری را مرور کنیم؛ 📌اول؛ عدم عمل به وعده ی صد روزه و انداختن تمامی بحران های دولتش به گردن دولت های سابق 📌دوم؛ افزایش قیمت نجومی دلار از 3600 تومان به 27 هزار تومان 📌سوم؛ ایجاد ارز 4200 تومانی برای بهره وری آقازاده و نورچشمی های دولت برای واردات بیل و کلنگ و ناخن مصنوعی 📌چهارم؛ افزایش یبکاره و 3 برابری قیمت بنزین در صبح جمعه تعطیل 📌پنجم؛ نابودی صنعت هسته ای و نماد اقتدار کشور به وسیله ی انفجار بمب و مذاکرات ذیلانه 📌ششم؛ ترور مردم در مجلس توسط داعش به وسیله ی خلاهای جدی وزارت اطلاعات و وزارت ارتباطات در حوزه ی فضای مجازی 📌هفتم؛ تجاوز به نوجوان ایرانی در عربستان و کشیدن روسری از سر بانوی ایرانی در مملکت اجنبی به واسطه ی ذلت دستگاه دیپلماسی کشور 📌هشتم؛ کشته سازی تعداد زیادی از هموطنان در ماجرای آزمایش داروهای به اصطلاح ضد کرونا 📌نهم؛ بستن مسیر کربلا و گشودن مسیر تایلند و ترکیه 📌دهم؛ تعطیلی مسکن مهر و نداشتن هیچگونه جایگزینی برای مسکن محرومان 📌یازدهم؛ سفر به کیش و قشم درست در ایامی که این مردم به واسطه ی سیل تا گردن در زیر آب بودند 📌دوازدهم؛ گفتن ناسزا و استفاده ی مکرر از صفات ناپسند نسبت به منتقدان دولتش 📌سیزدهم؛ اختلاس های نجومی اطرافیان و بستگان خود و معاونان دولتش 📌چهاردهم؛ زندگی و مشی شاهانه و خارج از عرف خود و دولتش که بنا بود نماینده ی پابرهنگان و مستضعفین انقلاب باشند 📌پانزدهم؛ ایجاد تورم وحشتناک و افزایش چند صد برابری قیمت ها و شکستن کمر ملت در برابر زلزله های اقتصادی دولتش ✅ و هزاران جنایات و ذلت دیگر که دولت روحانی به معاونت جهانگیری به این کشور تحمیل کردند و کشور را به پرتگاه تعامل با شیطان بزرگ کشاندند. بلی همین وقیح های زمانه در تلاشند تا بار دیگر عزت این ملت را لگدمال کنند باشد که مردمان بصیر باشند ✍ رضا خانعلی_زاده @Emam_kh
💠 رهبر معظم انقلاب:  قدر لیله‌القدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که ان‌شاالله قلم تقدیر الهی در شبهای قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آن‌چنان که شایسته‌ی مردم مومن و عزیز ماست، رقم بزند. ۱۳۸۲/۰۸/۲۳ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سید بحرالعلوم در شب قدر از خدا چه خواست؟ ♦️سخنرانی علامه حسن زاده آملی حفظه الله @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸شب پذیرش توبه‌ها به احترام علی (علیه السلام)🔸 خداوند، هم در روز ضربت علی و هم در روز شهادتش، به احترام علی (علیه السلام)، توبۀ خیلی‌ها را قبول می‌کند. دیشب توبه‌های بسیاری پذیرفته شد و فردا شب هم همین طور خواهد بود. این قانون خداست. این دو شب مقدمۀ شب سوم هستند. شب قدر سوم از دستتان نرود. لَیلَهُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهرٍ (سورۀ قدر آیه 3). چرا خدا شب قدر را از هزار ماه برتر کرده است؟ انسانی را فرض کنید که صد سال سن داشته باشد و در این سن تازه از خواب غفلت بیدار شده است و می‌گوید، صد سال از عمرم به هدر رفت، چطور گذشته را تدارک کنم؟! خداوند شب قدر را برای همین گذاشته است. تو بیا تدارک کن، ما ثواب هزار ماه را یعنی هشتاد و چهار سال را به تو می‌دهیم. یک شب قدر را به یاد خدا سپری کن، در قبال آن، هشتاد و چهار سال به یاد من هستی. چرا خداوند این کار را می‌کند؟ این از خوش مرامی و بزرگی اوست. می‌داند که نمی‌توانیم جبران کنیم، یک شب را گذاشته است که این یک شب را قدر بدانیم. هیچ مولایی نسبت به بندگانش این طور رفتار نمی‌کند. امامان ما راست گفته‌اند: فَلَمْ آر مَوْلاً کَریماً اَصْبَرَ عَلی عَبْدٍ لَئیمٍ مِنْک: خدایا هیچ مولای کریمی چون تو ندیده‌ام که صبور باشد و بندۀ پستی چون من را تحمل کند. @Emam_kh
39.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خـ♡ـدایا در این لحظات نورانی و در شب قدر برایمان بنویس↶↶↶ قلـب بی گنـاه ذهـن قـرآنی فکر ربـانـی زبـان ذاکـر نفـس با اطمینـان روح بلنـد همـت تـوبه نصـوح از همه گناهـان و نیکی روزه‌هـا و نمـازهایمـان طاعـات و عبـادات قـبول حـق🌹🍃 شبتون نورانی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🔻آیت الله 💢شب پذیرش توبه‌ها به احترام علی (علیه السلام) ✨خداوند، هم در روز ضربت علی و هم در روز شهادتش، به احترام علی (علیه السلام)، توبۀ خیلی‌ها را قبول می‌کند. ▪️ دیشب توبه‌های بسیاری پذیرفته شد و فردا شب هم همین طور خواهد بود. این قانون خداست. این دو شب مقدمۀ شب سوم هستند. شب قدر سوم از دستتان نرود. لَیلَهُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهرٍ (سورۀ قدر آیه 3). ▫️چرا خدا شب قدر را از هزار ماه برتر کرده است؟ انسانی را فرض کنید که صد سال سن داشته باشد و در این سن تازه از خواب غفلت بیدار شده است و می‌گوید، صد سال از عمرم به هدر رفت، چطور گذشته را تدارک کنم؟! ✨خداوند شب قدر را برای همین گذاشته است. تو بیا تدارک کن، ما ثواب هزار ماه را یعنی هشتاد و چهار سال را به تو می‌دهیم. یک شب قدر را به یاد خدا سپری کن، در قبال آن، هشتاد و چهار سال به یاد من هستی. ⁉️ چرا خداوند این کار را می‌کند؟ این از خوش مرامی و بزرگی اوست. می‌داند که نمی‌توانیم جبران کنیم، یک شب را گذاشته است که این یک شب را قدر بدانیم. ▪️هیچ مولایی نسبت به بندگانش این طور رفتار نمی‌کند. امامان ما راست گفته‌اند: فَلَمْ آر مَوْلاً کَریماً اَصْبَرَ عَلی عَبْدٍ لَئیمٍ مِنْک: خدایا هیچ مولای کریمی چون تو ندیده‌ام که صبور باشد و بندۀ پستی چون من را تحمل کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣سلام_امام_زمانم❣ کاش در این رمضان لایق دیدار شَوم سحری با نظر لطف تو بیدار شَوم کاش منّت بگذاری به سَرم مهدی جان تا که همسفرهٔ تو لحظهٔ دیدار شَوم 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 @Emam_kh
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ لِعَبدِ اللّه ِ بنِ عبّاسٍ رحمةُ اللّه ِعلَيهِ وكانَ يقولُ : ما انتَفَعتُ بكلامٍ بَعدَ كلامِ رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله كانتِفاعِي بهذا الكلامِ ـ : أمّا بَعدُ، فإنَّ المَرءَ قد يَسُرُّهُ دَرْكُ ما لَم يَكُن لِيَفُوتَهُ ، ويَسُوؤهُ فَوتُ ما لَم يَكُن لِيُدرِكَهُ ، فَليَكُن سُرُورُكَ بما نِلتَ مِن آخِرَتِكَ ، وليَكُنْ أسَفُكَ على ما فاتَكَ مِنها. امام على عليه السلام ـ به عبد اللّه بن عباس رحمه الله كه پس ازشنيدن كلام ايشان ، مى گفت : با هيچ گفتارى پس از گفته رسول خدا، چنين بهره مند نشدم ـ فرمود : اما بعد ، آدمى را گاه به دست آوردن چيزى شاد مى كند كه در هر حال به آن مى رسيد و چيزى اندوهگين مى كند كه هرگز به آن نمى رسيد . پس ، شادى تو در جايى باشد كه به امرى از امور آخرتت دست يابى و اندوهت آن جا باشد كه امرى از امور آخرتت را از دست دهى . نهج البلاغة: الكتاب22.
🍁سلام_امام_زمانم_تسلیت سلام برعلی شیرخـدا سلام برعدالتش سلام برمردانگی و غیرتش سلام برشب زنده داریش سلام بریاران باوفایش سلام به شما دوستان گلم روزتان علی پسند شهادت حضرت امیر المومنین علی علیه السلام تسلیت باد🍁🍂 @Emam_kh
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ ⁉️ چرا امام علي علیه السلام در چاه ميگريست ؟ 🔖 در روايتي از آمده است: شبي از شب ها همراه حضرت علي علیه السلام مرا به صحرا رفتیم و سپس از کوفه خارج شديم. ◽️به مسجد جعفي رسيديم. آن حضرت چهار رکعت نماز خواند و پس از سلام و تسبيح دست هاي خود را بلند کرد و گفت : ▪️خدايا! تو را چگونه بخوانم در حالي که بنده گناهکار تو هستم و چگونه تو را نخوانم در حالي که عاشق تو هستم. خدايا! با دستان آلود و چشمان اميدوار به سويت آمده ام. خدايا! تو مالک همه نعمت هايي و من اسير خطاها هستم. ◽️آن حضرت پس از به سجده رفت و صورت به خاک گذاشت و يکصد مرتبه گفت: خدايا عفوم کن. ▪️پس از اين از خارج شديم و رفتيم تا به صحرا رسيديم. حضرت علي علیه السلام خطي به دور من کشيد و فرمود : از اين خط بيرون نيا. مرا تنها گذاشت و رفت و در دل تاريکي گم شد. آن شب، شب تاريکي بود. ➖پيش خودم گفتم : اي ميثم! آيا مولا و سرورت را در اين بيابان تاريک و با آن همه دشمن تنها رها کردي؟! پس در نزد خدا و پيامبر چه عذري خواهي داشت؟! ◽️پس از آن خوردم که مولايم را پيدا خواهم کرد. به دنبال آن حضرت رفتم و او را جستجو کردم. وقتي آن حضرت را از دور ديدم، به طرفش راه افتادم، وقتي که رسيدم ديدم آن حضرت تا نصف بدن به چاه خم شده است و با چاه سخن مي گويد و هم با او سخن مي گويد. وقتي که آن حضرت آمدن مرا احساس کرد پرسيد: کيستي؟ گفتم: ميثم هستم. ▪️فرمود: مگر نگفتم از آن دايره پايت را بيرون مگذار؟! گفتم: نتوانستم تحمل کنم و ترسيدم که دشمنان، بر تو آسيب برسانند. پرسيدند: آيا چيزي از آنچه گفتم شنيدي؟ گفتم: نه سرورم، چيزي نشنيدم. ◽️فرمود: اي ميثم! وقتي که سينه ام از آنچه در آن دارم احساس تنگي کند، زمين را با دست مي کَنَم و راز خودم را به آن مي گويم و هر وقت که زمين گياه مي روياند، آن گياه از تخمي است که من کاشته ام. ✍️📌 توجه به چند نکته در اين رابطه ما را در درک علت و چرايي اين کار کمک خواهد کرد: 1⃣ همان‌طور که در اين روايت آمده، علیه السلام پيش از سخن گفتن و درد دل با چاه، و درد دلي را با خداي متعال داشته است. و اين چنين نبوده است که با درد دل کردن در چاه از خداوند غفلت نمايد. 2⃣حرف زدن امام علیه السلام و درد دل کردن با چاه منافات با مخاطب قرار دادن خداوند متعال ندارد. ممکن است در عين درد دل گفتن و راز و نياز با خداوند متعال، سر در چاه فرو مي‌برده است؛ چرا که مکان و زمان راز و نياز، به خصوص هنگام مصائب بزرگ و جانکاه، در آرامش بخشيدن به انسان تأثير دارد. و ممکن است اين عمل امام موجب آرامش بيشتر او مي‌شده و اين خود نيز در مسير خداوندي است. در روايتي از امام باقر علیه السلام خطاب به يکي از پيروانشان نيز توصيه شده که هرگاه دلت به تنگ آمد، چاله‌اي کنده و راز خود را درون آن بازگو کن. 3⃣ چنانچه در روايت آمده؛ خود ميثم تمّار از اين راز علي علیه السلام سر در نياورد و امام علي علیه السلام هم براي ميثم آشکار نکرد؛ آن‌حضرت در دل شب تاريک و به دور از ميثم با عالم ملکوت ارتباط داشت و اين ارتباط خاص آن‌حضرت است. بر اين اساس نمي‌توان گفت حضرت علي علیه السلام از دست غم و اندوه و مصيبت‌هايي که به او رسيده بود، به چاه پناه آورده و درد دل با چاه مي‌کرد. در واقعداين يک سرّي بود که حضرت علي علیه السلام نخواست براي کسي آشکار شود. 🍁🍂🍁🍂🍁