eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
17.1هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 نماز تجربه گری که بواسطه مرگ پس از مرگ نماز خوان شد قسمت هفدهم؛ باور تجربه‌گر: دکتر محمد تمدن رستگار @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیات ۱۱۲ و ۱۱۳ سوره مائده 🌸 إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَآئِدَةً مِنَ السَّمَآءِ ۖ قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۱۱۲) قَالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ (۱۱۳) 🍀 ترجمه: و زمانی كه حواریّون گفتند: ای عیسی ابن مریم! آیا پروردگارت می ‌تواند برای ما سفره‌ ای كه غذا در آن باشد از آسمان نازل كند؟ گفت: اگر ایمان دارید خدا را تقوا پیشه كنید (۱۱۲) گفتند: می‌خواهیم از آن بخوریم و دل‌های ما آرامش یابد، و بدانیم كه تو [در ادّعای نبوّتت‌] به ما راست گفته‌ای، و ما بر آن از گواهان باشیم (۱۱۳) 🌷 : یاران حضرت عیسی علیه السلام 🌷 : آیا می تواند 🌷 : پروردگارت 🌷 : سفره ای که در آن غذا باشد 🌷 : آسمان 🌷 : می خواهیم 🌷 : بخوریم 🌷 : آرامش یابد 🌷 : راست گفته ای 🌷 : گواهان 🌸 در این آیات به جريان معروف نزول مائده آسمانى اشاره شده است و به این خاطر این سوره را سوره مائده نامیدند. یعنی سفره آسمانی. ابتدا می فرماید: «إِذْ قالَ الْحَوارِيُّونَ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ: و زمانی که حواریون گفتند: ای عیسی ابن مریم! آیا پروردگارت می تواند برای ما سفره ای که غذا در آن باشد از آسمان نازل کند؟» منظور از یاران خاص و نزدیک حضرت عیسی هستند. علیه السلام از اين تقاضا كه بوى شک و ترديد مى‌ داد پس از آوردن آن همه آيات و نشانه‌هاى ديگر نگران شد «قالَ اتَّقُوا اللّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ: گفت: اگر ایمان دارید خدا را تقوا پیشه کنید» 🌸 به‌ حضرت عيسى علیه السلام گفتند كه هدف ما از اين پيشنهاد، لجاجت‌ورزى نيست بلكه مى‌خواهيم از اين بخوريم و علاوه بر نورانيّتى كه بر اثر تغذيه از غذاى آسمانى در قلب ما پيدا مى ‌شود، قلب ما اطمينان و پيدا كند و با مشاهده اين معجزه بزرگ به سر حدّ یقین برسيم و بدانيم آنچه به ما گفته ‌اى راست بوده و بتوانيم بر آن گواهى دهيم که اینگونه می فرماید که آنها: «قالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَكُونَ عَلَيْها مِنَ الشّاهِدِينَ: گفتند: می خواهیم از آن بخوریم و دل های ما آرامش یابد و بدانیم که در ادعای نبوتت به ما راست گفته ای و ما بر آن از شاهدان باشیم» 🔹 پیام های آیات ۱۱۲و‌۱۱۳ سوره مائده ✅ اگر سوء نیت هم نداشته باشیم ولی در گفتگو ها باید مراقب بود. ✅ ، نشانه ایمان است. حضرت عیسی علیه السلام به حواریون گفت اگر ایمان دارید تقوا پیشه کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 آخرین لحظات علی علیه السلام 🎤استاد عالی اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @Emam_kh
🌀 علی کیست؛ خوارج چه کسانی هستند 📝 خوارج امروز هم هستند! 💠 امام خامنه‌ای ❇️ على، یعنى اسلام مجسّم، یعنى قرآن ناطق، یعنى بزرگ‌ترین شاگرد اسلام، به دست ابن‌ملجم کشته شد؛ ❓ابن‌ملجم کیست؟ ♨️ ابن‌ملجم یکى از خوارج است و چند ویژگى دارد: 1⃣ اوّلاً بظاهر مسلمان است، آن هم مسلمان بسیار متعبّدى که قرآن را هم از بَر و بخوبى می‌خوانَد و خیلى هم در اسلامِ خود متعصّب و پایبند است؛ 2⃣ ویژگى دومّش این است که هیچ‌کس را قبول ندارد؛ حتّى على را! على را هم مسلمان نمی‌داند! او معتقد است که على سازش‌کار است؛ او معتقد است که على یک عنصر غیر انقلابى است؛ او به خاطر اینکه على با معاویه در لحظه‌اى بسیار حسّاس و خطیر و به خاطر ضرورتى بزرگ جنگ را به آتش‌بس کشانید، [با علی] مخالفت می‌کند. آیا انگیزه‌ى واقعى او هم دفاع از اسلام است؟ تردید باید داشت، 🔻 امّا ظاهراً به نام اسلام بزرگ‌ترینِ مسلمانها را متّهم به سازش‌کارى می‌کند، متّهم به ارتجاع می‌کند؛ چون على را مرتجع می‌داند، پس خود مدّعىِ ترقّى‌خواهى و انقلابی‌گرى است. 🔻 با نام اسلام، با نام قرآن، با نام انقلابى بودن، با نام پارسایى و پایبندی به اسلام و اخلاق اسلامى، با نام قاطعیّت، مسلمان‌ترین، پارساترین، قاطع‌ترین، مفیدترین، ارزنده‌ترین و بزرگ‌ترین پیروان اسلام را به خاک و خون می‌کشد. 🔻 خوارج نهروان یک چنین گره مشکل و معضلى بودند در زمان على، و این خط همیشه باقى است و امروز هم هست. 🔻 . با ادّعاى اسلام، با متّهم کردن فرزندان راستین اسلام، با دشمنى‌کردن با مغزها و لُبهاى اسلام و قرآن. 📅 ۲۴ مرداد ۱۳۵۸ ع مناهج @Emam_kh
sharh-doa-roozhaye-mah-e-ramezan-mojtehedi_sharh-doa-rooz-aval-ramezan_21.mp3
2.12M
🔰 شرح و تفسیر ادعیه_روزانه ماه رمضان 💠 دعای روز ۲۱ 🎤 با بیان شیرین آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله علیه 👌 به همراه بیان یک نکته شرعی مورد توجه در @Emam_kh
‼️ خلال کردن دندان برای روزه 🔷 كسى كه مى‏ خواهد روزه بگيرد، لازم نيست پيش از اذان، دندان هايش را خلال كند ولى اگر بداند غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مى ‏رود چنانچه خلال نكند و چيزى از آن فرو رود، روزه ‏اش باطل مى ‏شود بلكه اگر فرو هم نرود بنا بر احتياط واجب بايد قضاى آن روز را بگيرد. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️توصیه شهید سلیمانی به مطالعه کتاب‌هایی که درباره‌ی حکومت چهارساله امیرالمومنین (علیه السلام) نوشته شده است... @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️از آنجا که بدحجابی و بی‌حجابی یکی از عوامل گسترش فحشاء و بی‌عفتی در جامعه است برای فرد بدحجاب عذابی دردناک در دنیا و در آخرت خواهد بود! قرآن کریم در آیه 19 سوره نور می‌فرماید: إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ 🔹کسانی که دوست دارند در میان مؤمنان [و در جامعه اسلامی] فحشاء و زشتی رواج یابد برای آنان عذابی دردناک در دنیا و آخرت می‌باشد؛ و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید! @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید این بار در حرم علی بن موسی الرضا ع چه کردند با روحانیون @Emam_kh
رمان قسمت دویستو سوم طلبکار گفت... وا چیش تعجب داره... داشتم میرفتم خرید... اونم گفت دوست داري بیام... گفتم بیا... دقیق و متفکر نگاهش کردم... - آهان،همین؟!... مستاصل نگاهم کرد... - بعدم رفتیم نهار خوردیم... از زیر چشم نگاهش کردم... - بدون بیتا؟!... لبش را کج کرد... - بدون بیتا... شام را اعلام کردند همان موقع... به سمت میز شام رفتم... حوصله ي عرض اندام و طرح سوال در ذهن مردم را نداشتم... شام را هم کنار مینا نشستم و نگار و دریا هم به ما اضافه شدند... با شوخی و خنده شام را خوردیم... و من که عاشق هیجان دور دور دنبال عروس و داماد بودم... محکم دستانم را بهم کوبیدم... - بچه ها پاشید بریم سریع... از در سالن با عجله بیرون رفتیم... و امیرعباس را دیدم که با ژست فوق العاده اي... دست در جیبش فرو برده بود و با آقاجون صحبت میکرد... و دل مرا می برد،نزدیکش آمدم... اول به آقاجون سلام دادم... و آرام ساعد دست امیرعباس را گرفتم... سري تکان داد و چشمی به آقاجون گفت... - بله آقاجون مراسم هست... آقاجون گفت... "- بابا جوونن دوس دارن شادي کنن... یه کاري کنید همسایه ها صداشون در نیاد"... امیرعباس دوباره سري تکان داد... - چشم آقاجون حواسم هست... آقاجون دستی روي شانه ي امیرعباس گذاشت... - مراقب خودتون باشید پسرم... با اجازه اي به آقاجون گفتیم و سوار ماشین امیرعباس شدیم... و من ذوق زده و با هیجان گفتم... آخ جون من عاشق دور دورم... سري تکان داد و با شیطنت مردانه اي گفت... " - نوچ حیف شد... من می خواستم ببرمت دور دور دنبال ماشین عروس... ولی دیدم عاشق من نیستی قضیه منتفی شد"... لبم را جلو دادم و کمی قیافه ام را مظلوم کردم... - لا اله االااالله امتحان الهی میگیري وسط خیابون؟!... خندیدم... " - میرسیم خونه... اونوقت لباتو اونجوري کن ... ببین عاقبت به کجا کشیده میشه"... صداي بوق ماشین عروس را که شنیدم... با هیجان به امیرعباس گفتم... آخ جون امیرعباس بدو بدو... الان گمشون میکنیم... خندید و گفت... " - چشم... زن گرفتم یا بچه دار شدم نمی دونم والا"... اهمیتی به حرفش ندادم... خدا می داند چقدر به من خوش گذشت... مسابقه با ماشین عروس و گشت وگذار در خیابان ها... و خدا میداند چه لذتی بردم وقتی از کنارم جم نمی خورد و دائم هواسش به من بود... مگر طوفانی هم می توانست این حال مرا بد کند... منکه گمان نکنم... خسته و کوفته سوار ماشین امیرعباس شدیم... با بقیه جوان تر ها به سمت خانه رفتیم... و چقدر امیرعباس حرص خورد از دستشان... که ساعت دو شب بوق بوقشان براي مردم آسایش نذاشته بود... همان داخل ماشین بود که خوابم برد و دیگر نفهمیدم چه گذشت... نیمه شب با احساس معذبی چشمانم را باز کردم... نگاهی به امیرعباس کردم که راحت خوابیده بود... ادامه دارد... 💖 🧚‍♀●◐○❀
رمان قسمت دویستوچهارم یعنی امیرعباس مرا تا بالا بغل گرفته بود؟!... منکه یادم نمی آمد دیشب را که به داخل خانه آمده باشم... نگاهی به اتاق امیرعباس انداختم... و با آن لباس احساس خفگی بهم دست داد... کلافه و آرام صدایش کردم... - امیرعباس... مست خواب گفت... - هوم... تکانی به دستش دادم... - دارم خفه میشم... لای چشمانش را باز کرد و دستش را شل تر کرد... از جا بلند شدم - کجا؟!... آرام گفتم... " - میرم لباسمو عوض کنم خیلی موذبم... درستم نیست کسی ببینه من تو اتاق شمام"... و با خنده و شیطون نگاهش کردم... نگاهی کرد و سرش را تکان داد... و بی خیال دوباره روي تخت دراز کشید و چشمانش را بست... و ساعدش را روي چشمانش گذاشت... و متعجب از بی اعتنایی اش راه خروج را در پیش گرفتم... که در همان حالت گفت... "- فیلم بازي کن خانوم... در برو... ..." روزي میرسه که راه فرارم نداشته باشی با خجالت بیرون رفتم و لباسم را عوض کردم و خود را روي تخت انداختم... و بی آنکه چیز دیگري بفهمم از شدت خستگی خوابم برد... صبح با انرژي از خواب بلند شدم و کمی به خود رسیدم... البته از رویارویی با بچه ها کمی مضطرب بودم و خجالت میکشیدم... که دیروز امیرعباس جلوي آنها در آغوشم گرفته بود وتا بالا آورده بود مرا... بالاخره پایین رفتم و با دیدن همه که دور هم جمع شده بودند... براي صبحانه گل لبخندم شکفت... و شکفتی ام با دیدن دارا بیشتر شد... او اینجا چه میکرد؟!... اصلا ندیده بودمش... سلامی دادم به همه و مخصوص به دارا سلام دادم و گفتم... - چه خبر پسر عمو جان؟!... چه بی خبر آمدي؟!... تعجبی جواب سلامم را داد و گفت... یعنی دیشب منو تو عروسی ندیدي؟!... نگاهش کردم ... " - نه... من دیشب اینقدر ذوق زده بودم... که هیچکس و جز عروس و داماد ندیدم، شرمنده... ..." رسیدن بخیر سري تکان داد و گفت... - اومدنم چند منظورست... براي خداحافظی هم اومدم... سوالی نگاهش کردم و نگاهم کشیده شد به زن عمو... که اشک به چشمانش آمده بود... بورسیه شدم... از آلمان برام دعوتنامه فرستادن... خوشحال محکم دستی به هم کوباندم... - این که عالیه مبارکت باشه... سري تکان داد که همزمان شد با آمدن امیرعباس... این را از دستی که روي کمرم قرار گرفت فهمیدم... دارا نگاهش روي امیرعباس و سپس روي من چرخید... - تبریک دوباره به شمام میگم... و عذر خواهی میکنم بابت نبودنم تو مراسمتون... ادامه دارد... 💖 🧚‍♀●◐○❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 4 ) 🔹 ارزش نصیحت کننده ✅ نکته دیگری که باید حواسمان به آن باشد این است که نصیحت و خیرخواهی، منوط به این نیست که طرف مقابل خوشش بیاید یا نیاید ، چون واقعاً خیر او را باید خواست. 🔻در نامه ۳۱ ، حضرت به امام حسن (علیه السلام) می نویسند : « وَ امْحَضْ أَخَاكَ النَّصِيحَةَ حَسَنَةً كَانَتْ أَوْ قَبِيحَةً » " نسبت به برادرت حتماً محض نصیحت باش، چه خوشش بیاید چه بدش بیاید. " البته در نگاه مولا علی (علیه السلام) هر نصیحتی ، یک هدیه ای است که باید پذیرفت. 🔻 در خطبه ۱۲۱ می فرماید :   « وَ اقْبَلُوا النَّصِيحَةَ مِمَّنْ أَهْدَاهَا إِلَيْكُمْ » ؛ " نصیحت را از هر کسی که آن را به شما هدیه کند بپذیرید. " ✅ آخرین نکته هم این است که اگر کسی تحذیر و نصیحت و هشدار دیگران را نپذیرد ، حتماً به حسرت و پشیمانی خواهد رسید. 🔻 در خطبه ۳۵ مولا علی (علیه السلام) می فرماید : « فَاِنَّ مَعْصِيَةَ النّاصِحِ الشَّفيقِ الْعالِمِ الُْمجَرِّبِ تُوْرِثُ الْحَسْرَةَ » ؛ " همانا تخطی کردن (معصیت کردن) نسبت به ناصحی مهربان که دانا و با تجربه است ، نتیجه اش حسرت خواهد بود. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این جملات رهبر انقلاب در ۲۳ مرداد ۱۳۷۰ بیان شده اما تاریخ انقضا ندارد. کاش تک تک مسئولین از سران سه قوه تا فلان نماینده و استاندار و فرماندار و دهیار این چند جمله را پرینت بگیرند و روزی یکبار بخوانند: "شما چگونه میخواهید محبت و اطمینان مردم را جلب کنید؟ مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسایل خودمان رفتیم، به فکر زندگی شخصی خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیت‌المال هیچ حدی برای خودمان قایل نشدیم - مگر حدی که دردسر قضایی درست بکند! - و هرچه توانستیم خرج کردیم، مگر اعتماد مردم باقی میماند؟ مگر مردم کورند؟ نمیشود ما در زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمی که خیلیشان از اولیات زندگی محرومند. در این راه، از خیلی چیزها باید گذشت. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت..." @Emam_kh
🔴 پناه بر خدا از توجیهات مسخره در ایام فتنه ۸۸ وقتی به هاشمی رفسنجانی گله می کردند که چرا دخترش فائزه در فلان شب وسط اغتشاشات تهران حضور داشته؟ جواب داده بود : فائزه به من گفته برای خرید ساندویچ به آن جا رفته است!! رفقا یادتان می آید چقدر از این توجیه مسخره حالمان به هم خورد و از هاشمی عصبانی بودیم؟؟!! فقط خواستم در ایام یادآوری کنم که خیلی باید مراقب باشیم تا خودمان هم گرفتار این توجیهات مسخره نشویم که حال مستضعفین از ما نیز به هم خواهد خورد ... ✍"قاسم اکبری" @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا