eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
26هزار عکس
17.2هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ قسمت_هفدهم 💠 ما زن‌ها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشته بود که از وحشت اسارت به دست همه تن و بدن‌مان می‌لرزید. اما عمو اجازه تسلیم شدن نمی‌داد که به سمت کمد دیواری اتاق رفت، تمام رخت‌خواب‌ها را بیرون ریخت و با آخرین رمقی که به گلویش مانده بود، صدایمان کرد :«بیاید برید تو کمد!» 💠 چهارچوب فلزی پنجره‌های خانه مدام از موج می‌لرزید و ما مسیر آشپزخانه تا اتاق را دویدیم و پشت سر هم در کمد پنهان شدیم. آخرین نفر زن‌عمو داخل کمد شد و عمو با آرامشی ساختگی بهانه آورد :«اینجا ترکش‌های انفجار بهتون نمی‌خوره!» 💠 اما من می‌دانستم این کمد آخرین عمو برای پنهان کردن ما دخترها از چشم داعش است که نگاه نگران حیدر مقابل چشمانم جان گرفت و تپش‌های قلب را در قفسه سینه‌ام احساس کردم. من به حیدر قول داده بودم حتی اگر داعش شهر را اشغال کرد مقاوم باشم و حرف از مرگ نزنم، اما مگر می‌شد؟ 💠 عمو همانجا مقابل در کمد نشست و دیدم چوب بلندی را کنار دستش روی زمین گذاشت تا اگر پای داعش به خانه رسید از ما کند. دلواپسی زن‌عمو هم از دریای دلشوره عمو آب می‌خورد که دست ما دخترها را گرفت و مؤمنانه زمزمه کرد :«بیاید دعای بخونیم!» در فشار وحشت و حملات بی‌امان داعشی‌ها، کلمات دعا یادمان نمی‌آمد و با هرآنچه به خاطرمان می‌رسید از (علیهم‌السلام) تمنا می‌کردیم به فریادمان برسند که احساس کردم همه خانه می‌لرزد. 💠 صدای وحشتناکی در آسمان پیچید و انفجارهایی پی در پی نفس‌مان را در سینه حبس کرد. نمی‌فهمیدیم چه خبر شده که عمو بلند شد و با عجله به سمت پنجره‌های اتاق رفت. حلیه صورت ظریف یوسف را به گونه‌اش چسبانده و زیر گوشش آهسته نجوا می‌کرد که عمو به سمت ما چرخید و ناباورانه خبر داد :«جنگنده‌ها شمال شهر رو بمبارون می‌کنن!» 💠 داعش که هواپیما نداشت و نمی‌دانستیم چه کسی به کمک مردم در محاصره آمده است. هر چه بود پس از ۱۶ ساعت بساط آتش‌بازی داعش جمع شد و نتوانست وارد شهر شود که نفس ما بالا آمد و از کمد بیرون آمدیم. تحمل اینهمه ترس و وحشت، جان‌مان را گرفته و باز از همه سخت‌تر گریه‌های یوسف بود. حلیه دیگر با شیره جانش سیرش می‌کرد و من می‌دیدم برادرزاده‌ام چطور دست و پا می‌زند که دوباره دلشوره عباس به جانم افتاد. 💠 با ناامیدی به موبایلم نگاه کردم و دیگر نمی‌دانستم از چه راهی خبری از عباس بگیرم. حلیه هم مثل من نگران عباس بود که یوسف را تکان می‌داد و مظلومانه گریه می‌کرد و خدا به اشک او رحم کرد که عباس از در وارد شد. مثل رؤیا بود؛ حلیه حیرت‌زده نگاهش می‌کرد و من با زبان جام شادی را سر کشیدم که جان گرفتم و از جا پریدم. 💠 ما مثل دور عباس می‌چرخیدیم که از معرکه آتش و خون، خسته و خاکی برگشته و چشم او از داغ حال و روز ما مثل می‌سوخت. یوسف را به سینه‌اش چسباند و می‌دید رنگ حلیه چطور پریده که با صدایی گرفته خبر داد :«قراره دولت با هلی‌کوپتر غذا بفرسته!» و عمو با تعجب پرسید :«حمله هوایی هم کار دولت بود؟» 💠 عباس همانطور که یوسف را می‌بویید، با لحنی مردد پاسخ داد :«نمی‌دونم، از دیشب که حمله رو شروع کردن ما تا صبح کردیم، دیگه تانک‌هاشون پیدا بود که نزدیک شهر می‌شدن.» از تصور حمله‌ای که عباس به چشم دیده بود، دلم لرزید و او با خستگی از این نبرد طولانی ادامه داد :«نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانک‌ها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن! فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچه‌ها میگفتن بودن، بعضی‌هام می‌گفتن کار دولته.» و از نگاه دلتنگم فهمیده بود چه دردی در دل دارم که با لبخندی کمرنگ رو به من کرد :«بچه‌ها دارن موتور برق میارن، تا سوخت این موتور برق‌ها تموم نشده می‌تونیم گوشی‌هامون رو شارژ کنیم!» 💠 اتصال برق یعنی خنکای هوا در این گرمای تابستان و شنیدن صدای حیدر که لب‌های خشکم به خنده باز شد. به جوانان شهر، در همه خانه‌ها موتور برق مستقر شد تا هم حرارت هوا را کم کند و هم خط ارتباط‌مان دوباره برقرار شود و همین که موبایلم را روشن کردم، ۱۷ تماس بی‌پاسخ حیدر و آخرین پیامش رسید :«نرجس دارم دیوونه میشم! توروخدا جواب بده!» 💠 از اینکه حیدرم اینهمه عذاب کشیده بود، کاسه چشمم لرزید و اشکم چکید. بلافاصله تماس گرفتم و صدایش را که شنیدم، دلم برای بودنش بیشتر تنگ شد. نمی‌دانست از اینکه صدایم را می‌شنود خوشحال باشد یا بابت اینهمه ساعت بی‌خبری توبیخم کند که سرم فریاد کشید :«تو که منو کشتی دختر!»... ادامه_دارد..... ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 ⭕️اَیَحْسَبُ الْاِنْسانُ اَنْ یُتْرَکُ سُدًی آیا آدمی پندارد که اورا مُهمِل از تکلیف وثواب وعقاب گذارند ؟ (۳۶ /قیامت) مهمل یعنی فرو گذاشته شده ، رها شده ،بی اساس ، بیهوده 🌕داستان سه دقیقه تا قیامت 🌕 💬احوال کسی که لحظاتی توانسته از محدوده ی زمان ومکان که کالبد انسان درآن گیراست خارج شود ۰ پیمانه ی عمر تمام نشده وفرشته ی مرگ ، آنان را برای همیشه از بدن جدانکرده است ۰ خداوند از این طریق به بقیه ی انسانها یاد آور می شود که غرق دنیای مادی نشوند وخودرا برای و آماده سازند ۰ ✍در اینجا به سراغ یکی از کسانی می رویم که تجربه ای خاص داشته ۰ کسی که برای چند دقیقه از دنیای مادی خارج می شود و با التماس به دنیا برمی گردد او گوئی بیان مطلب کتاب‌های است شما هم با ما همراه شوید۰ 😊 پسری بودم که در مسجد و پای منبر ها بزرگ شدم۰ در خانواده‌ای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم۰ در دوران مدرسه و سال‌های پایانی شب و روز ما حضور در مسجد بود ۰ 🔹سال های آخر دوران دفاع مقدس با اصرار و التماس و دعا و ناله به درگاه خداوند سرانجام توانستم برای مدتی کوتاه حضور در جمع رزمندگان اسلام و فضای معنوی جبهه را تجربه کنم ۰ 🔹راستی من در آن زمان در یکی از شهرستان های کوچک استان اصفهان زندگی می کردم ۰ دوران و برای من خیلی زود تمام شد و بر دل من ماند۰ 🔹 اما از آن روز، تمام تلاش خودم را در راه انجام میدادم ۰ می دانستم که شهدا قبل از در موفق بودند لذا در نوجوانی تمام من این بود که گناه نکنم وقتی به مسجد می‌رفتم سرم پایین بود که یک وقت با نداشته باشم ۰ 🔹 یک شب با خدا کردم و خیلی گریه کردم در همان حال و هوای هفده سالگی از خدا خواستم تا من این و ها و نشوم۰ ❌ بعد با التماس از خدا خواستم که مرگ مرا زودتر برساند گفتم من نمیخواهم داشته باشم من میترسم به دنیا مبتلا شوم و خود را کنم لذا به حضرت عزرائیل التماس می‌کردند که زودتر به سراغم بیاید۰ ✍ادامه دارد ۰۰۰۰۰
تلنگر وقتی ولی الله به میدان می‌آید، دیگر وقت نماز قضا خواندن نیست...‼️ باید دید کجای اردوگاه سیدالشّهداء علیه‌السلام خالی است؟ همانجا را پر کرد... دنبال کار خودمان نباشیم، اگر یکی به دنبال آیت‌الله شدن باشد و آن یکی، به دنبال خانه خریدن باشد، حتماً این تعلقات، ما را از ولیّ خدا دور می‌کند... ✅ باید اول صبح که بر ۸می‌خیزد، و این باشد که کجای اردوگاه خالی است، خودش را در آنجا کند! اگر این آمادگی و حالت انتظار وجود داشت، انسان به نصرت ولی خدا موفق می‌شود، همین‌که حضرت پرچم برداشت چنین شخصی آماده است، چون همه‌ کارهایش را انجام داده است! نه اینکه وقتی جنگ شروع شد تازه به فکرنماز و روزه‌های قضا و به فکر قرض‌هایش باشد! حالا که سیدالشّهداء علیه‌السلام به میدان آمده، وقت نماز قضا خواندن نیست، اینها را باید قبلاً می‌خواندی! استاد_سیدمحمدمهدی_میرباقری @Emam_kh
سی سال پیـش و ها و ها با نوای "ای مھدی صاحب زمان آماده ایم" پر کشیدند و امروز و ها و ها با نوای "منم باید برم ؛ آره برم سرم بره" آسمانی شدند🕊 دیروز جاویدالاثر شد و امروز برخی از مفقودالاثـر نام آنها شد •🕊• ونام اینها شد •🌹• آنها با نوای جان میگرفتند و اینها با نوای و آن روز درِ باغ شھادت را بستند و اینها ناله‌کنان التماس کردند : ! +و امروز نوای : گواهی بر ایـن مدعاست که دعایشان بھ اجابت رسیده اسـت:)💔🕊 و اما ما... گویی ما سھمی جـز آنها و اینها نداریم... فرمونـد : دیــروز بـراۍ دروازه‌ای بھ آسمـان باز بود و امــروز معبری تنـگ... گویا این معبر بازهـم درحال دروازه شدن اسـت! پ.ن : هنوز هم برای شھـید شدن فرصت هست را باید صاف کرد... :)
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیات 122و123 سوره آل عمران 🌸 إذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ(122) و لقد نصرکم الله ببدر و أنتم أذلة فاتقوا الله لعلكم تشكرون (123) 🍀 ترجمه: هنگامی كه دو گروه از شما تصمیم گرفتند كه سستى نمایند، اماّ خداوند یاور آنان بود پس مؤمنان بر خداوند توكّل می كنند. (122) و همانا خداوند شما را در جنگ بدر در حالی که ناتوان بودید یاری کرد، پس خداوند را تقوا پیشه کنید، باشد که سپاس گزاری کنید.(123) 🌷 : تصمیم گرفتن 🌷 : دو گروه 🌷 : از شما 🌷 : سستی کنند 🌷 : یار و یاور 🌷 : پس توکل می کنند، توکل یعنی تکیه کردن یعنی کار را به خدا سپردن 🌷 : همانا 🌷 : شما را یاری کرد 🌷 : ناتوان 🌷 : باشد 🔴 در جلسه قبلی نگاهی کلی درباره داستان جنگ احد داشتیم در این جلسه به گوشه ای از این جنگ احد می پردازیم. وقتی به پیامبر خبر رسید که مشرکان مکه می خواهند به مدینه حمله کنند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم با مسلمانان در این مورد فرمودند. در این جلسه دو نظریه مطرح شد: : در مدینه بمانیم و در کوچه ها سنگر بگیریم تا همه بتوانند به ما کمک کنند. : از مدینه خارج شده و در بیرون شهر بجنگیم. در نتیجه نظریه دوم پذیرفته شد و تصمیم گرفته شد که در خارج از مدینه به مصاف دشمن بروند. دو گروه از مسلمانان به نام هاى «بنو سلمه» از قبیله ى اوس و «بنو حارثه» از قبیله ى خزرج، تصمیم گرفتند كه از شركت در جنگ اُحد خوددارى كنند. دلیل سستى این دو گروه : ترس از دشمن كه بیشتر از مسلمانان بودند و ناراحتى از اینكه چرا در مقام مشورت به رأى ما توجّه نشد و به جاى دامنه اُحد، در شهر سنگر نگرفته اند. 🌸 ولى با لطف خود این دو گروه را از افتادن به دام گناه و فرار از میدان جنگ نگهداشت و آنان را در ولایت خود حفظ كرد و دلباخته شدند. آیه 122 سوره آل عمران این ماجرا را یاد آوری می کند إذ همت طائفتان منكم أن تفشلا و الله وليهما و على الله فلیتوكّل المؤمنون: يعنى يادتون باشد که هنگامی که دو گروه از شما تصمیم گرفتند که سستی نمایند، اما خداوند یاور آنان بود پس مؤمنان بر خداوند توکل می کنند. و خداوند به آنان کمک کرد که از این فکر بازگردند. اگر آدمی ارتباط خود را با خدا قطع نکند درمواقع حساس و بسیار سخت که انسان در حال سقوط است ، به یاریش می رسد. 🌸 بلافاصله در آیه بعد یعنی آیه 123 سوره آل عمران می فرماید: و لقد نصرکم الله ببدر و أنتم أذلة: و همانا خداوند شما را در جنگ بدر در حالی که ناتوان بودید یاری کرد. یعنی شما که در یاری خداوند را با چشم خود مشاهده کردید پس در جنگ احد دچار سستی نشوید. نام منطقه ای در جنوب غربی مدینه است و بین مکه و مدینه است در بدر چاه آبی بود که بسیار زلال و شفاف است به گونه ای که شب به ویژه اگر بصورت بدر باشد یعنی بصورت قرص کامل باشد تصویر ماه در آب چاه می افتد به این خاطر به آن منطقه بدر می گویند. 🌸 در سال دوم هجری قمری بین مسلمانان مدینه و مشرکان مکه رخ داد که تعداد مسلمانان 313نفر بود ولی تعداد مشرکان هزار نفر بود اما در نصف روز مسلمانان پیروز شدند. فاتقوا الله لعلکم تشکرون: پس تقوای پیشه کنید باشد که سپاس گزاری کنید. یعنی حفظ کردن ، نگه داشتن اتقوا الله یعنی خداوند را برای خودتون نگه دارید خداوند را از دست ندهید. مسلمانان نترسید در حالی که شما ناتوان بودید و تجهیزات مناسبی نداشتید خداوند شما را در جنگ بدر یاری کرد. 🔹 پيام های آیه122و123 سوره آل عمران ✅ از تصمیمات ما آگاه است و پیامبرش را از افكار مردم آگاه مى سازد. ✅ روزهاى و از آنها را فراموش نكنید. ✅ اگر تحت ولایت خدا نباشد، سست مى شود. ✅ مؤمنان را به حال خود رها نمى‌كند و در مواقع حساس دست آنان را مى گیرد. ✅ فكر ، اگر به مرحله‌ ى عمل نرسد، انسان را از تحت ولایت الهى خارج نمى كند. ✅ یگانه داروى سستى، بر خداست. ✅ توكّل بر ، عامل پیروزى است. ✅ یاری ، نشانه ی ولایت الهی بر مؤمنان است. ✅ امدادهاى را در ميدان هاى كارزار فراموش نكنيم. ✅ هر کسی یاری خداوند را می خواهد باید پیشه کند. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه 113 سوره نساء 🌸 و لَولَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَّآئِفَةٌ مِّنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ مَا يُضِلُّونَ إِلَّآ أَنْفُسَهُمْ وَمَايَضُرُّونَكَ مِنْ شَىْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمْ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيما 🍀 ترجمه: و اگر فضل و رحمت خداوند بر تو نبود، گروهى از آنان تصمیم داشتند كه تو را از مسیر حقّ گمراه كنند، امّا جز خودشان را گمراه نمى كنند و به تو هیچ زیانى نمى زنند. و خداوند كتاب و حكمت را بر تو نازل كرد، و آنچه را نمى دانستى به تو آموخت. و فضل خداوند بر تو، بزرگ بوده است. 🌷 : تصميم داشتن 🌷 : گروه 🌷 : تو را گمراه کنند 🌷 : به تو زیان نمی زنند 🌷 : بر تو 🌷 : بزرگ 🔴 اين آيه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است و اشاره به گوشه ديگرى از ماجراى بنى ابيرق است كه در چند آيه قبل به آن اشاره شد و ماجرا اين بود که طايفه «بنى ابيرق» طايفه‌ اى نسبتاً معروف بودند؛ سه برادر از اين طايفه به نام «بشر» و «بشير» و «مبشر» نام داشتند، «بشير» به خانه مسلمانى به نام «رفاعه» دستبرد زد و شمشير و زره و مقدارى از مواد غذايى را به سرقت برد، برادر زاده رفاعه به نام «قتاده» كه از مجاهدان بدر بود جريان را به خدمت «صلّى اللّه عليه و آله» عرض كرد. برادران سارق وقتى باخبر شدند جمعى از قبیله خود را به خدمت «صلّى اللّه عليه و آله» فرستادند تا سارق را تبرئه كنند و قتاده را به تهمت ناروا زدن متّهم کردند. 🌸 اين آیه خطاب به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ: و اگر فضل و رحمت خداوند بر تو نبود، گروهی از آنان تصمیم داشتند که تو را از مسیر حق گمراه کنند. آنها مى ‌خواستند با متهم ساختن يک فرد بی گناه و سپس كشيدن «صلّى اللّه عليه و آله» به اين ماجرا، هم ضربه‌ اى به شخصيّت اجتماعى و معنوى پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله و سلم» بزنند و هم اغراض سوء خود را درباره يک مسلمان بی گناه عملى سازند، ولى خداوندى كه حافظ پيامبر خويش است، نقشه ‌هاى آنها را نقش بر آب كرد. سپس مى فرماید: وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ: اما جز خودشان را گمراه نمی کنند و به تو هیچ زیانی نمی زنند. 🌸 سپس علّت مصونيّت پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» را از گمراهى و خطا و ، چنين بيان مى ‌كند وَ أَنْزَلَ اللّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ: و خداوند کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد و آنچه را نمی دانستی به تو آموخت. و در پايان آيه مى ‌فرمايد: وَ كانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً: و فضل خداوند بر تو ، بزرگ بوده است. در جمله فوق يكى از دلايل اساسى مسأله آمده است و آن اين كه خداوند علوم و دانش هايى به پيامبر آموخته كه در پرتو آن در برابر گناه و خطا بيمه مى ‌شود، زيرا و در مرحله نهايى موجب عصمت است. 🔹 پيام های آیه 113 سوره نساء 🔹 ✅ دشمنان، حتّى براى و لغزاندن او طرح و برنامه دارند، پس رهبران جامعه باید به هوش باشند. ✅ تصمیم به منحرف ساختن دیگران، در حقیقت تصمیم به منحرف كردن خود است. ✅ ، آنگونه كه قرآن را بیمه كرده، پیامبرش را نیز بیمه مى كند. ✅ تعلیم حكمت و فرستادن كتاب، نمونه ى روشن فضل و لطف الهى و رمز عصمت صلى الله علیه وآله است. ✅ به پیامبرش، علم غیب و اسرار را مى آموزد. ✅ از نشانه هاى حقّانیت پیامبر، این است كه مى گوید: تو بدون تعلیم الهى امكان آگاهى از امورى را نداشتى. آرى، اگر ساخته پیامبر بود، هرگز به خودش این نسبت را نمى داد. ✅ معلّم پیامبر است، پس هیچ خطا واشتباهى در تعلیم، رخ نمى دهد. ✅ مدار بشر حتّى پیامبر خدا، محدود است. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
✨﷽✨ ✍حجت الاسلام والمسلمین ⁉️ما چکار کنیم که دین دار واقعی باشیم و دین خودمان را حفظ کنیم ؟ ما باید عوامل دینی را تقویت بکنیم تا بتوانیم در لغزشگاهها مقاومت کنیم . نقطه قوت هایی است که و باورهای دینی ما را شارژ می کند . برای کسانی که می خواهند را طی بکنند و این بار را درست به مقصد برسانند و سعادت دنیا و آخرت را شامل حال خودشان بکنند اولین کار این است که آنها بلند داشته باشند . یعنی انسانی باشد که خیلی زود خسته نشود . به افرادی که منحرف هستند کاری ندارد ولی برای افرادی که می خواهند مسیر الهی را بروند دام پهن می کند و هایش را به سمت آنها می برد. در داریم که شیطان می گوید من بر می نشینم و مانع می شوم و فریب می دهم . پس کسانی که از صراط خارج هستند ، شیطان کاری به آنها ندارد . چنین فردی باید همت بلند داشته باشد و برای هر کاری نتیجه ی زود نخواهد . خدا و دین ما ، افرادی را که همت بلند دارند دوست دارد . @Emam_kh