⚡️ معرفی کتاب
📖کتاب #پرواز_تا_بی_نهایت
«کتاب «پرواز تا بینهایت» با تحقیق و نگارش علیاکبر حکمت قاضی میرسعید، محمد طاهریآذر، رحمتالله سلمانماهینی، از دیگر آثاری است که درباره شهید عباس بابایی نوشته شده است.
این کتاب در سه فصل «کودکی تا انقلاب»، «انقلاب تا رشادت» و «رشادت تا شهادت» به زندگانی، رشادتها و محسنات اخلاقی شهید بابایی، مانند تواضع، دینداری، بی ریایی و ... از زبان همسر، مادر، نزدیکان و همکاران نظامی و غیرنظامی میپردازد.
از ویژگیهای خاص این کتاب، موجز و مفید بودن حکایتهای متن است که مخاطب را با تنوع روبهرو میکند و حاصل گفتوگو با بیش از 200 تن از همکاران، دوستان، آشنایان و اعضای خانواده شهید بابایی در سراسر ایران است.
#پرواز_تا_بی_نهایت📚
🌸🌱@hadidelhaa🌱🌸
『دخترانفاطمی|پسرانعلوی』
⚡️ معرفی کتاب 📖کتاب #پرواز_تا_بی_نهایت «کتاب «پرواز تا بینهایت» با تحقیق و نگارش علیاکبر حک
🍂برش کتاب
📗کتاب #پرواز_تا_بی_نهایت
در بخشی از کتاب به نقل از سرهنگ علی مطلق میخوانیم:
«... در مراسم چهلم شهادت تیمسار بابایی، در میان ازدحام سوگواران، مرد میانهسالی با کلاه نمدی و شلواری گشاد که معلوم بود از اهالی روستاهای اطراف اصفهان است بر مزار عباس خاک بر سر میریخت و به شدت میگریست. گریهاش دل هر بینندهای را سخت به درد میآورد. آرام به او نزدیک شدم و با بغضی که در گلو داشتم پرسیدم: -پدرجان! این شهید با شما چه نسبتی داشت؟ مرد سرش را بلند کرد و گفت: - او همه زندگی ما بود. ما هر چه داریم از او داریم. گریه امانش نداد تا صحبت خود را ادامه دهد. از او خواستم تا از آشناییاش با عباس بگوید. با همان حالی که داشت گفت: ـ من اهل ده زیار هستم. اهالی روستای ما قبل از اینکه شهید بابایی به آنجا بیاید از هر نظر در تنگنا بودند. ما نمیدانستیم که او چه کاره است؛ چون همیشه با لباس بسیجی میآمد. او برای ما حمام ساخت. مدرسه ساخت. حتی غسالخانه برای ما ساخت و همیشه هرکس گرفتاری داشت برایش حل میکرد. همه اهالی او را دوست داشتند. هر وقت پیدایش میشد، همه با شادی میگفتند: «اوس عباس اومد». او یاور بیچارهها بود. تا اینکه مدتی گذشت و پیدایش نشد. گویا رفته بود تهران. روزی آمدم اصفهان. عکسهایش را روی دیوار دیدم. مثل دیوانهها هرکه را میدیدم میگفتم: او دوست من بود؛ ولی کسی حرف مرا باور نمیکرد. بچههای نیروی هوایی را دیدم گفتم: او دوست من بود. گفتند: پدرجان تو میدانی او چکاره بود؟ گفتم: او دوست من و دوست همه اهالی ده ما بود. او همیشه میآمد به ما کمک میکرد. گفتند: او تیمسار بابایی فرمانده علمیات نیروی هوایی بود. دلم از اینکه او ناشناس آمد و ناشناس رفت. آتش گرفته بود...»(صفحه166)
#پرواز_تا_بی_نهایت📚
🌸🌱@hadidelhaa🌱🌸
کتاب شهید عباس بابایی.PDF
886K
📚عنوان کتاب : پرواز تا بی نهایت
✍️ناشر: نشر اجا
📖موضوع : دفاع مقدس
بصورت pdf
🌱🌸@hadidelhaa🌸🌱
【• #حرفاے_بزرگ_ودلی🗣 •】
« صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا »
[سورهمبارڪهاحزاب،آیہ۵۶]
+اصلا اساسِ عاشقے به تسلیم است.. 🌼
|•°@hadidelhaa°•|
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_دوازدهم
🌸در داخل این کتاب📖، در کنار هرکدام از کارهای روزانه من، چیزی شبیه یک تصویر کوچک 🖼وجود داشت که وقتی به آن خیره می شدیم ، مثل فیلم🎥 به نمایش در می آمد . درست مثل قسمت ویدیو🎞 در موبایل های جدید📱، فیلم آن ماجرا را مشاهده میکردیم . آن هم فیلم سه بعدی با تمام جزئیات! یعنی در مواجهه با دیگران، حتی فکر افراد را هم میدیدیم🙃 .
🌸 لذا نمی شد هیچ کدام از آن کارها را انکار کرد . غیر از کارها ،حتی نیت های ما ثبت شده بود .حرفی هم نمیشد بزنیم . اما خوشحال بودم 😌که از کودکی، همیشه همراه پدرم در مسجد و هیئت بودم🙂 . از این بابت به خودم افتخار می کردم ☺️و خودم را از همین حالا در بهترین درجات بهشت میدم 😍.
🌸 همینطور که به صفحه اول نگاه میکردم😃 و به اعمال خوبم افتخار می کردم ،یک دفعه دیدم ،یکی یکی اعمال خوبم در حال محو شدن است 😳! صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبدیل به کاغذ سفید شده بود 😮. با عصبانیت 😡به آقایی که پشت میز بود گفتم :چرا این ها محو شد🧐 .
🌸مگه من این کارهای خوب رو نکردم ؟ گفت: بله درسته،اما همان روز غیبت یکی از دوستانت رو کردی🤭، اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.😓 با عصبانیت گفتم 😠: چرا؟ چرا همه اعمال من ؟ او هم غیر مستقیم اشاره کرد به حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم🤩 که می فرمایند: سرعت نفوذ آتش 🔥در خوردن گیاه 🌱خشک به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات یک بنده نمی رسد😞 *1
🌸رفتم صفحه بعد، آن روز هم پر از اعمال بود . نماز اول وقت، مسجد، بسیج،هیئت و رضایت پدر مادر و ....فیلم تمام اعمال موجود بود، بود اما لازم به مشاهده نبود . تمام اعمال خوب، مورد تایید من بود . آن زمان دوران دفاع مقدس بود و خیلی ها مثل من بچه مثبت بودند😊 .
🌸 خیلی از کارهای خوبی که فراموش کرده بودم تمام برای من یادآوری می شد ✨. اما با تعجب😳 دوباره مشاهده کردم که تمام اعمالم در حال محو شدن است😱 ! گفتم: این دفعه چرا؟ من که در این روز غیبت نکردم!؟ جوان گفت: یکی از رفقای مذهبی ات را مسخره کردی🚫 . این عمل زشت باعث نابودی اعمالت شد .
*1المناقب جلد4صفحه75
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_سیزدهم
🌸بعد،بدون اینکه حرفی🤫 بزند، آیه سی ام سوره یس برای یادآوری شد: روز قیامت برای مسخره کنندگان😥 روز حسرت بزرگی 😰است .[ یا حسره علی العباد ما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزون] خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد .
🌸 من خیلی اهل شوخی و خنده😅 و سرکار گذاشتن😋 رفقا بودم . با خودم گفتم: اگه اینطور باشه که خیلی اوضاع من خرابه 🤦🏻♂. رفتم صفحه بعد ، روز بعد هم کلی اعمال خوب داشتم . اما کارهای خوب من پاک نشد 😍.
🌸با اینکه آن روز هم شوخی کرده بودم، اما در این شوخی ها، با رفقا گفتیم و خندیدیم اما به کسی اهانت نکردیم🙂 . غیبت نکرده بودم . هیچ گناهی همراه با شوخی های من نبود . برای همین شوخی ها و خنده های من، به عنوان کار خوب🌟 ثبت شده بود🤩. با خودم گفتم: خدا را شکر🙏🏻 .
🌸 یاد حدیث افتادم که امام حسین علیه السلام💓 می فرمایند: برترین اعمال بعد از اقامه نماز، شاد کردن دل ♥️مومن است ؛ البته از طریقی که گناه در آن نباشد*1
خوشحال شدم و رفتم صفحه بعد، با تعجب😳 دیدم که ثواب حج در نامه عمل من ثبت شده!با آقایی که پشت میز نشسته بود با لبخندی😇از سر تعجب گفتم: حج؟!من در این سن کی مکه رفتم که خبر ندارم!؟
🌸گفت:ثواب حج ثبت شده ، برخی اعمال باعث می شود که ثواب چندین حج در نامه📃 عمل شما ثبت شود . مثل این که از سر مهربانی به پدر و مادرت نگاه کنی😍*2 یا مثلاً زیارت با معرفت امام رضا✨علیه السلام و ....
🌸اما دوباره مشاهده کردم که یکی یکی اعمال خوب من در حال پاک شدن😔 است. دیگر نیاز به سوال نبود . خودم مشاهده کردم که آخر شب با رفقا جمع شده بودیم که مشغول اذیت کردن یکی از دوستان بودیم😞، یاد آیه ۶۵ سوره زمر افتادم که می فرمود: برخی اعمال باعث حبط [نابودی] اعمال [خوب انسان] می شود .
🌸به دو نفری که در کنارم بودند گفتم:شما یک کاری بکنید!؟ همینطوری اعمال خوب من نابود می شود 😭. سری به نشانه ناامیدی 😣و این که نمیتوانند کاری انجام دهند برای تکان دادند. همینطور ورق می زدم و اعمال خوبی را میدیدم که خیلی برای زحمت کشیده بودم ،اما یکی یکی محو می شد☹️ . فشار روحی شدیدی داشتم😓 . کم مانده بود که دق کنم .
🌸نابودی همه ثروت معنوی ام را به چشم می دیدم . نمیدانستم چه کنم . هرچه شوخی کرده بودم اینجا جدی جدی ثبت شده بود . اعمال خوب من، همه از پرونده ام خارج می شد و به پرونده دیگران منتقل می شد .😦
*1=المناقب،جلد4صفحه75
*2= پیامبر فرمودند: هرفرزند نیکو کاری که با مهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه، ثواب یک کامل مقبول به او داده می شود، سوال کردند، حتی اگر روزی صد مرتبه به آنها نگاه کند؟ فرمود: آری خداوند بزرگ تر و پاک تر است . بحار الانوار جلد74صفحه73
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_چهاردهم
{نیت}
🌸[و کتاب📚اعمال آنان در آنجا گذارده میشود . پس گناهکاران را می بینی در حالی که از آنچه درآن است ترسان😧 و هراسان 😰هستند و می گویند: وای بر ما😱، این چه کتابی است است که هیچ عمل کوچک و بزرگ را کنار نگذاشته، مگر اینکه ثبت کرده است📝 . اعمال خود را حاضر می بیند👀 و پروردگار✨ از به هیچ کس ستم نمی کند. ] [کهف49]
🌸صفحات را که ورق میزدم ، وقتی عملی بسیار ارزشمند 💎بود، آن عمل درشت در بالای صفحه نوشته شده بود . در یکی از صفحات، به صورت بسیار بزرگ نوشته شده بود: کمک به یک خانواده فقیر
🌸شرح جزئیات و فیلم🎬 آن موجود بود ، ولی راستش را بخواهید من هرچه فکر کردم🧐 به یاد نیاوردم که به آن خانواده کمک کرده باشم ! یعنی دوست داشتم ،اما توان مالی نداشتم☹️ که به آنها کمک کنم . آن خانواده را میشناختم . آنها در همسایگی ما بودند و اوضاع مالی💰 خوبی نداشتند .
🌸خیلی دلم♥️می خواست به آنها کمک کنم، برای همین یک روز از خانه خارج شدم🚶🏻♂ و به بازار رفتم . به دو نفر از اعضای فامیل که وضع مالی خوبی داشتند مراجعه کردم . من شرح حال آن خانواده را گفتم و این که چقدر در مشکلات🤦🏻♂ هستند ،اما آنها اعتنایی نکردند 🙁. حتی یکی از آنها به من گفت: بچه، این کارا به تو نیومده . این کار بزرگترهاست .
🌸 آن زمان من 15 سال بیشتر نداشتم ، وقتی این برخورد را با من داشتند، من هم دیگر پیگیری نکردم . اما عجیب😳 بود که در نامه عمل من، کمک به آن خانواده فقیر ثبت شده بود! به جوان پشت میز گفتم:من که کاری برای آنها نکردم🤷🏻♂؟
🌸او هم گفت: تو نیت✨ این کار را داشتی و در این راه تلاش🌱 کردی، اما به نتیجه نرسیدی . برای همین ،نیت و حرکتی که کردی، در نامه عملت ثبت شده😊 .
🌸 یاد حدیث رسول گرامی اسلام😍 در نهج الفصاحه، ص 593افتادم: خدای والا میفرماید: وقتی بنده من کار نیکی💛 را اراده کند و نکند [یا نتواند انجام دهد] آن را یک کار نیک برای وی ثبت می کنم .....😇
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_پانزدهم
البته فکر🤔 و نیت✨ کار خوب، در بیشتر صفحات ثبت📝 شده بود . هر جایی که دوست داشتم☺️ کار خوبی انجام دهم ولی توان و امکانش را نداشتم☹️، اما برای اجرای آن قدم🐾 برداشته بودم، در نامه 📖عمل من ثبت شده بود. البته باز هم مشاهده می کردم که اعمال خوب خودم را با ندانم کاری و اشتباهات و گناهانی که بیشتر در رابطه با دیگران بود از بین می بردم😭 . هر چه جلوتر می رفتم، نامه عملم بیشتر خالی میشد😥! خیلی از این بابت ناراحت بودم و از طرفی نمی دانستم چه کنم😓 . ای کاش کسی بود که میتوانستم گناهانم را به گردن او بیاندازم و اعمال خویش را بگیرم! اما هر چه میگذشت و بدتر می شد 🤦🏻♂. نکته دیگری که شاهد بودم اینکه؛ هر چه به سنین بالاتر میرسیدم، ثواب کمتری از نمازهای جماعت و هیئت ها در نامه عمل میدیدم! به جوانی که پشت میز نشسته بود گفتم: در این روز ها من همگیِ نمازهایم را به جماعت خواندم . من در این شبها هیئت رفتم🚶🏻♂ . چرا اینها در نامه عملم نیست ؟ رو به من کرد و گفت: خوب نگاه👀 کن . هر چه سن و سال بیشتر میشد، ریا و خودنمایی در اعمالت زیاد میشد🤕 . اوایل خالصانه به مسجد و هیئت میرفتی اما بعدها، مسجد میرفتی تا تو رو ببینند🧔🏻 . هیئت میرفتی تا رفقایت نگویند چرا نیومدی ! اگر واقعاً برای خدا بود، چرا به فلان مسجد نمی رفتی🙂! چرا در فلان هیئت دوستانت که بودن شرکت نمی کردی؟ بعد ادامه داد: اعمالی که بوی ریا بدهد پیش خدا ارزشی ندارد🚫 . کاری که غیر خدا در آن شریک باشد به درد همان شریک میخورد نه به درد خدا . اعمال خالص است را نشان بده تا کار شما سریع حل شود . مگر نشنیده ای: [اَلاعمالُ بِالنیات . اعمال به نیت ها بستگی دارد 🌱.]
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@hadidelhaa