هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
یاد ایامی
(بخش ۵):
👈بخش قبلی👉
قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
(قسمت چهارم):
... «سلحشوران علوی» نامیدن اولین گروه مبارزاتی بنده علیه #رژیم_منحوس_پهلوی (در سال ۱۳۵۶ در محله #شهید_بخارایی جنوب تهران) نیز اقتباسی از عنوان یکی دیگر از داستانهای حماسی-مذهبی همین استاد پر برکت بود (که دو ماه پیش ۱۴۰۳/۶/۳۰ در سن ۸۰ سالگی رحلت کردند) و به نوبه خود در شورآفرینی انقلابی در نسل دهه چهلیها نقش بسزایی داشت.
(در باره دهه چهلیها مقاله مستقلی خواهم نوشت. همانان که نیروهای گهوارهای امام خمینیره نامیده شدند! همان نسل سلحشور بینظیری که دودمان #شاهنشاهی و بلافاصله #صدامیان را بر باد دادند و عرصه زمین را بر #استکبار_جهانی در جهان، تنگتر و تنگتر کردند و #نهضت ادامه دارد.)
۲) در نحوه تبدیل داستان به فیلمنامه (با آن #دکوپاژ آهنین) هم که بنده حرفهای کار کرده بودم و هیچکسی هم از لحاظ شکلی و تکنیکی و فرم به آن ایرادی نداشت.
۳) برای تولید آن بصورت فیلم سینمایی هم آنقدر ارزش و مطلوبیت داشت که بنده و ع.ع. و خیلی از دوستان برای آن یکسال دوندگی بکنیم و تشکیلات نسبتاً معظمی بنام «مرکز سینمایی فجر» را پدید آوریم که تبدیل به اولین #فرهنگسرای_جمهوری اسلامی ایران شد.
⁉️ ولیکن چرا در مقایسه با #سریال_سربداران، پس زده شد؟!
از طرف گروه فیلم و سریال #رسانه_ملی، به بنده نگفتند که فرضاً بودجه و امکانات محدودی داریم و به دلایلی، سریال #سربدران، اولویت یافته است و اثر شما بماند برای فرصتهای بعدی، بلکه صریحاً بخاطر اینکه بافت محتوایی آن، #مکتبی ارزیابی شد، مردود اعلام کردند!
در واقع به زعم خودشان، یک #انگ_سیاسی بدان زدند! و حال آنکه مکتبی بودن محتوای آن، افتخارآمیز بود نه اینکه عیب اساسی غیرقابل اغماضی باشد!
حال میشود تصور کرد که چه دستهایی در کار بودند از طرف قطبزاده تا به تفکرات امثال بنده، میدان ندهند!
اما برای بنده، تجربه جالبی بود و بنده را واداشت تا موضع خودم را تعیین بکنم. یا باید مکتبی بودن را رد بکنم و ادعا بکنم که من مکتبی نیستم و بلکه لیبرالمسلک هستم! و یا باید مکتبی بودن را بپذیرم و پای هزینههای آن هم بایستم. لذا موضوع تحول پیدا کرد به موضوع #حق و #باطل!
این مسئله باعث شد که بنده مکتبی بودن و مکتبیتر شدن را ترجیح بدهم و بحمدالله تاکنون بر همین مدار (ضدیت با هر نوع #پلیدی و #پلشتی) ماندهام و صد البته که هزینههای گزافی هم تاکنون پرداختهام!
آری! در آن مقطع، در اندیشه رهیافتی برای ایجاد مسیری جهت #صدور_انقلاب_اسلامی از طریق #سینما به دنیا بودم که ناگهان #جنگ_تحمیلی صدامیان شروع شد و از کارگری نه چندان مثمر در بازار تهران هم (بعد از ۴ سال) دیگر خسته شده بودم!
لذا بمحض احضار متولدین سال ۱۳۴۱ به #خدمت_زیر_پرچم، رفتم #سربازی! که بعد از آموزشی دو ماهه در پادگان زیبای لشگرک #تهران، به #باختران افتادم و لذا خودم را به پادگان شماره ۲ #کرمانشاه معرفی کردم و بعنوان جمعی گروه ۴۰۴ #مخابرات، مشغول خدمت شدم ولیکن در همان ماه اول به درخواست قرارگاه لشکر ۸۱ زرهی، به قرارگاه مرکزی اعزام شدم که سربازان آن، زندگی خیلی مرفهی داشتند! اما با #روحیه_انقلابی من سازگاری نداشت و لذا چندان دوام نیاوردم و به گروهان خودم برگشتم و اینبار توسط شعبه عقیدتی-سیاسی پادگان جذب و بعنوان مسئول نظارت بر آشپزخانه پادگان (که یکی از اهداف تخریبی نفوذیهای سازمان منافقین برای مسمومیت سربازان بود)، مأمور شدم که رفاهیات بیشتری نسبت به قرارگاه داشت که مهمتر از همه، آنقدر وقت اضافی داشتم که به عضویت #گروه_تئاتر «اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی باختران» در آمدم و تقریباً یکروز در میان در تمرینات آن شرکت میکردم و منتهی شد به اجرای نقشی در نمایشی با عنوان «ما تا آخر ایستادهایم» که بمناسبت دهه فجر ۱۳۶۰ در #تئاتر_شهر کرمانشاه، سالن نمایش ایلام، پادگان اللهاکبر اسلامآباد غرب، پادگان ابوذر سرپلذهاب، پادگان هوانیروز کرمانشاه و برخی مساجد کرمانشاه به نمایش در آوردیم.
بعد از اتمام تمرینات و اجرای نمایش مذکور، خوشی سربازی در آشپزخانه پادگان و رفت و آمد آزاد به شهر، زد زیر دلم و داوطلب حضور در #خطوط_مقدم جبهههای #حق_علیه_باطل شدم که به گردان ۱۱۹ تیپ اللهاکبر مستقر در #جبهه_میمک معرفی شدم (۱۳۶۱). اما #جانبازی بنده در #جبهه_سومار اتفاق افتاد (۱۳۶۲) که مصادف شد با اتمام دوره سربازی و احتیاط و به تهران برگشتم.
و در دوره نقاهت خود، وارد #حوزه_علمیه شرق تهران (مدرسه علمیه آیةالله جلالی خمینی) شدم و #سناریست_مکتبی و #سرباز_مکتبی بودنم تبدیل شد به #طلبه_مکتبی و در همان دهه شدم #افسر_مکتبی شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران!
و اما نخستوزیری؛ ...
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
ملتی، قربانی دعوای مادرشوهر!
یکی از مسائل دربار #آخرین_شاه ایران، دعوای #مادر_شاه با #زن_شاه بود که کلکلی بیپایان داشتند!
#تاج_الملوک، برای تحقیر #فرح_دیبا، او را #آخوند_زاده و #سید_زاده خطاب میکرد و اینکه از #نسل_عرب است و عربی که با حمله به #ایران، سلسله #شاهنشاهی_ایران را مدتی دچار اختلال کرد!
ولیکن زن شاه که از نوجوانی، گرایشات چپگرایانه یافته بود و تا آخر عمرش هم بر این پندار بود که «دین؛ افیون تودههاست!»، و حال آنکه خودش افیون تودهها شده بود. زیرا هیچگونه اعتقادی به اسلام و دیانت و حتی دلبستگی نسبی و نسلی خودش به سادات نداشت اما با حضور در #اماکن_مذهبی موجب #تحمیق_ملت میشد و حتی پابرهنه رفتنش به زیارت مقبره #خیام_نیشابوری صرفاً برای #تخدیر_ملت بود و نیز تحتالشعاع قرار دادن واقعه تاریخی پابرهنه رفتن #شاه_عباس به پابوس مرقد #امام_رضا(ع) از اصفهان تا مشهدالرضا!
(البته شاه عباس هم قصد قربتی نداشت بلکه بخاطر انصراف اذهان #شیعیان از #زیارت انقلابآفرین عتبات عالیات بویژه #کربلای_معلی بود!)
در هر حال، آن #عجوزه (زن رضاخان که نهایتاً بعد از گندیدن جسدش در گورستان بیخانمانهای آمریکا دفن شد!!)، برای آزار بیشتر عروسش، عدهای از نویسندگان و هنرمندان را به کار گرفت تا علیه #سادات و نسل #عرب در ایران، #لجن_پراکنی بکنند!
#دو_قرن_سکوت هم در چنان فضای #عرب_ستیزی و #اسلام_ستیزی نوشته شد و مستمسکی شده برای #امت_اسراعیلی جهت ضدیت با #اسلام و #نظام!
اگرچه عربستیزی از #صهیونیزم است.
(زرینکوب چاپ هفتم کتابش را اصلاح کرد)
✍حم
۰۳/۹/۹
🌐حیفه نبینی
🎲محل نظرات
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻 @SMHM212
آینده شوم تهران!
(قسمت ۰۷):
لزومی هم ندارد که #خرابی_تهران را در #بمباران_اتمی دشمنان بیرونی ببینید (لااقل به این زودیها) زیرا اول باید آن #وقایع_محرّمه صورت بگیرد. ظاهراً خرابی آن به غرق شدن این شهر در #لجن متعفنی است که خود پدید می آورند. شاید هم در پی یک #زلزله سنگین رخ بدهد که اتفاقاً یکی از تهدیدات جدی و فعلی این شهر هم است. بنده چند سال پیش شنیدم که حتی گروهی ژاپنی از متخصصین زلزله وقتی دعوت شدند که زلزله احتمالی تهران را مورد بررسی علمی قرار بدهند و قرار بوده که دو ماه در اینجا مطالعه میدانی داشته باشند ناگهان بعد از دو هفته عازم فرودگاه میشوند تا #تهران را ترک کنند. آنها قراردادشان را عملاً ابطال میکنند و میگویند حضور در این شهر دیوانگی است! تهران یک #بمب_ساعتی بیش نیست که هر لحظه ممکن است همه اهالی آنرا معدوم سازد!
[طبق برخی مطالعات؛ طبقات زیرین #شهر_تهران، همانند غار و مغاره، خالی است و پیشبینی میشود که طاقدیسهای آن، روزی درهم شکسته و کل کلانشهر تهران (العیاذ بالله) در قعر زمین که مملو از #لجن است، فرو میرود! و لذا تا تهران از صفحه روزگار، #محو و #اهالی_کثیف و متعفن و #ضد_ولایت آن، #غرق_لجن نشوند، #امام_زمان(عج) هم تشریف فرما نخواهند شد!]
البته اگر #روایات را ملاک تصمیمگیری خود بدانیم فعلاً جای نگرانی نیست زیرا هنوز آن #شورا تشکیل نشده و هنوز #زمزمه_شوم #حذف_ولایت تبدیل به #مصوبه نشده است! و هنوز ... اگرچه سایر مقدمات منتهی به این مسائل در حال شکلگیری هستند و بنده نشانههای آنها را آشکارا میبینم و برای شما هم خواهم گفت. شاید کسی گمان کند که این روایات معتبر نباشند. چه بسا ممکن است که فرضاً روزی کسی آمده به تهران و در اینجا مورد اذیت و آزار اراذل و اوباش آن قرار گرفته و از جانب دیگران هم حمایتی نشده و دستی هم به قلم داشته و لذا نشسته در وصف این شهر و مردمانش چنین حرفهایی را نوشته! آیا چنین چیزی یا امثال آن در میان بوده است؟ باید عرض کنم که خیر! زیرا بخشی از این روایات در کتبی مثل #غیبت_نعمانی، #کبریت_احمر و #بحار_الانوار درج شدهاند؛ کتابهایی که قبل از بوجود آمدن تهران (بعنوان شهر) تألیف گشتهاند. تهران حدود ۳۰۰ سال است که شهر شده و از خود اسم در کرده وگرنه در زمان نوشتن آن کتابها معلوم نیست حتی یک روستای کوچکی بوده است.
مطلب دیگر #دار_الزوراء نامیدن این شهر در برخی از روایات است و اینکه در تفسیر آن از #بغداد هم اسم برده شده (و جالب آنکه اسم تیم ملی #فوتبال_عراق هم در حال حاضر #الزورآء است!) ولیکن بازهم متأسفم که بهاطلاع برسانم خیر!
این #شهر_شوم، خود تهران است. زیرا #امام_صادق(ع) نشانی دقیقی میدهند و صریحاً میفرمایند: در آینده شهری بنا نهاده خواهد شد در حوالی #شهر_ری (سرزمین و #ملک_ری در آنزمان مشهور بوده و شهر ری وجود خارجی داشته و حتی عمربنسعد (علیه اللعنة) در رؤیای استانداری آن تن به مشارکت و آغاز در قتل #امام_حسین(ع) داد)، #امام آدرس شفافتری میدهند: در دامنه کوهی بلند و «تسمی بالطهران»! تهران نامیده خواهد شد. آیا کوهی بلندتر از کوههای شمال تهران و دامنه #دماوند در حوالی ری سراغ دارید. آری همینجاست. همین شهری که بنده و شما #واعظین آن به شمار میرویم! و فراموش نکنیم که امام صادق(ع) بعد از آدرسيكه ميدهند (در مضمون «في حوالي الري ... تبني ... بلدة ... تسمي بالطهران» يعني در آينده شهري بنياد نهاده خواهد شد در حومه شهر ري و در دامنه كوهي بزرگ كه #طهران ناميده خواهد شد)، در باره طهران فرمودهاند؛ «فـرّوا منـها» (از آنجا فرار كنيد). یعنی هر گونه مقاومتی هم بیفایده است! حال اگر این روایت #صحیح باشد و ما واعظین که مقتدایمان امام صادق(ع) است آیا مکلفیم که این #سخن_امام را به اطلاع #مردم_تهران برسانیم یا خیر؟! و چگونه این کار را به انجام برسانیم؟
فرار از تهران به کجا؟!
سرانجام #بیداری_اسلامی چیست؟
روایات میگویند: «[سید] #یمنی در پی نبرد #سفیانی با وی وارد #عراق میشود و نیروهای یمنی و #ایرانی جهت رویاروی با سفیانی وارد عمل میشوند و از #روایات چنین ظاهر میشود که نقش نیروهای یمن در نبرد سفیانی، نقش پشتیبانی از نیروهای ایرانی است؛ زیرا از لحن اخبار چنین فهمیده میشود که طرف درگیر با سفیانی، مردم مشرقزمین یعنی #یاران_خراسانی و #شعیب هستند و گویا یمنیها پس از یاری رساندن به آنان به #یمن باز میگردند.»
(فرهنگ الفبایی مهدویت؛ موعودنامه/ چاپ۲۴/ مجتبی تونهای/۱۳۹۰/ ص۷۸۵)
... ادامه دارد.
👌تذکر: این مقاله در سال ۱۳۹۰ تألیف شده (که بازنویسی #سخنرانی بنده در همان سال بود که در محل #جامعه_وعاظ انجام گرفت و مورد اعتراض شدید #روحانیون واقع شد!) و نکات داخل کروشه [...] را جهت توضیحات بیشتر، امروز بر آنها افزودم.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲۴
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
بلوغهای پنجگانه ایرانیان و
پیشگیری از بلوغ پنجم آنان
با عقیمسازی بلوغ چهارم!!!
در حافظههای رایانهای خود بدنبال مقاله «۵ بلوغ ایرانیان» میگشتم که اسکرینشاتهای آنرا در قالب ۷ قطعه پیدا کردم!
این مقاله را سالها پیش نوشته و در کانال #ملکوت_معراج (که یکی از ۱۲ تا کانال بنده در تلگرام بود) به اشتراک گذاشتم و با فیلتر شدن آن، همه آن صفحات مجازی از بین رفتند!
باز هم دنبال متن مقاله خواهم گشت و اگر یافتم به اشتراک خواهم گذاشت انشاءالله ولیکن عجالتاً به اشتراک گذاشتن همینها هم غنیمت است!
آنچه که اینجا لازمست بیافزایم، اینست که در هر دوره از بلوغهای مذکور، عدهای هم از #سیر_تکاملی خود بازماندند و لذا امروز در ایران با چهار گروه از ایرانیهای نابالغ مواجهیم و بالتبع، نه تنها اشتراک نظر و گفتمانی با هم نداریم بلکه ایبسا در مقابل همدیگر، صفآرایی هم داریم.
#امت_اسراعیلی پارسیزبان، یکی از خطرناکترین گروههای نابالغ ایرانی است که بنام #ایران اما #علیه_ایران با #صهیونیزم_شیطانی همآوا و هماهنگ شدهاند و در صدد براندازی «نهضت+نظام اسلامی» هستند و به علت تهی بودن از اندیشه و خرد و #بصیرت، ظرفیت #بلوغ_پذیری ندارند و لذا دور هم که جمع میشوند، زامبیگونه تبدیل به «کرگدنهای ویرانگر و کروکودیلهای غارتگر» شده و #بی_شرفی خود را به انتهای خود میرسانند! نمونه #توحش آنها را در جنایتی که علیه #آرمان_وردی و #عجمیان و امثال آن دو #شهید مرتکب شدند، دیدیم.
⁉️آیا ایرانیان در بلوغ چهارم خود، سترون خواهند شد؟!
✍حسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۱۰/۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏