eitaa logo
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
131 فایل
📚دوره آموزش اساتید :مداحان مبلغان پيشرفت ، در راستای تمدن نوین اسلامی فرهنگ سازی زمینه ظهور ارائه سرفصل های اموزشی👇👇 *سبک زندگی اهلبیت (ع) *انسان شناسی *طرح اجرایی قرآن زنده است *مقتل شناسی *اصول و فنون *نواها ونغمه * فرزند آوری و فرزندپروری
مشاهده در ایتا
دانلود
1. مناجات.mp3
6.48M
( عجل الله تعالی فرجه ) تفسیر عشق ، درس الفبای کربلاست لب تشنه خضر در پیِ صحرای کربلاست باز این چه شورش است که درخلق عالَم است نیل فرات تشنه موسای کربلاست عیسی به عرش رفت ولی روضه خواند و گفت عریان به روی خاک مسیحای کربلاست باید علی شود زکریای کربلا وقتی که روی نی سر یحیای کربلاست مجنون کجاست تا که ببیند چه چشم ها دنبال ردّ محملِ لیلای کربلاست بعد از گذشتِ این همه سال از شهادتش خلقت هنوز مات معمّای کربلاست ای با خبر ز سِرّ معما ، شما بگو ای روضه خوانِ ناحیه ، آقا ، شما بگو آهی بکِش ، به باد بده دودمان ما شعری بخوان که شعله بیفتد به جان ما صَمصامِ انتقام خدا صبرمان دهد یک شب اگر شما بشوی روضه خوانِ ما تاریخ را ورق بزن ، از کربلا بگو برگرد چارده سده پیش از زمان ما این روضه های باز که با السلام هاش لُکنت گرفته است سراپا زبان ما ... شأن نزول کیست که خون گریه می کنی؟ ای کاش کارد بگذرد از استخوان ما آقا ، نوشته اند که جدت کفن نداشت گیرم کفن نبود ، چرا پیرهن نداشت ! از پایکوب اسب سواران « شنیده ام ... » بردند روی نیزه ، سری را که تن نداشت انگشتری که با خودش آورده بود کو؟ ای کاش هیچ وقت عقیق یمن نداشت چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه ها همراه کاروان خود ، ای کاش زن نداشت ...
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه_حضرت_زینب ( سلام الله علیها ) #روضه_امام_حسین علیه السلام #روضه_شب_دوم_محرم #مجلس_یزید
( سلام الله علیها ) مثل فردا وقتی خیمه هارو برپا کردند ، حضرت فرصتی پیدا کرد مشغول اصلاح شمشیرش شد ، همینکه شمشیر رو اصلاح میکرد ، زیرلب میگفت : « یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ ... کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ الاَصیلِ » ( لهوف ص 33 ) ... یه مرتبه سیدا ، عمه جانِ تون ، زینب شنید ، نوشتنند پا برهنه از توو خیمه بیرون دوید ، هی توو صورتش میزد ، نوشتن گریبان پاره کرد ، داداش این حرفا چیه میزنی ؟ حسین جان سخنانت بوی مرگ میده ، داداش ... ای کاش مرده بودم این ساعت رو نمیدیدم ، مثل اینکه امروز مادرم زهرا از دنیا رفت ، بابام علی از دنیا رفت ، برادرم حسن از دنیا رفت ، با صدای گریه بی بی زینب ، همه زن و بچه گریه کردند ، ابی عبدالله آرومشون کرد ، خودِ ابی عبدالله با بچه ها گریه میکرد ، با زن ها گریه میکرد ... می ترسم ای حسین ز خواهرت جدا بشی روانه سمتِ قتلگاهِ کربلا بشی شهید تیر و نیزه های کوفیا بشی دلواپسم حسین ، خیلی برای تو آتیش به قلبم میزنند این دشمنای تو میترسم آخرش باشه نصیب من داغ برادرایِ مظلوم و غریب من شاعر : ؟ یه دست رو قلب زینب گذاشت ، زینب که آرام میشد همه آرام میشدند ، قلب زینب رو آرام کرد ، خواهرم آرام باش ، خواهرم صبر کن ، صبر کن ... این دستی که رو قلب زینب گذاشت ، بی بی آرام شد ، همه جا صبر کرد ، حتی کنار بدن بی سر اومد صبر کرد ، دستش رو زیر بدن برد « اَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقُربانْ » ... درِ دروازه کوفه خطبه خواند ، توو مجلس عبیدالله با شهامت گفت : « مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا » ... همه جا ایستاد ، ایستاد ، ایستاد ... اما یه جا صبرش رو از کف داد ، بگم کجا ؟ وقتی وارد مجلس یزید شد ، تا نگاه کرد سر بریده ی برادر رو میان طشت طلا دید ، ... حسین حسین ... معمولا روضه خونها ، میخونند میگن وقتی چوب زد یزید ، بی بی گریبان پاره کرد ، اما نه ، مقتل اینطور ننوشته ، ... تا نگاه کرد دید سر بریده میان طشت طلاست ، دیدند دست برد گریبان پاره کرد ، .. حسییین ... چه عجب طشتی برای این سرت آورده اند حسین جان چه عجب توو طشت طلا گذاشتنت ؟ تا حالا سرت بالای نیزه بود ، تا حالا سرت رو توو صندوقچه میگذاشتند ، حالا سرت رو توو طشت طلا گذاشتند ، حسین ... ای سرِ منزل به منزل ای سر یحیی نشان ای تمامی غرورِ من فدای غیرتت لطف کن این مرد شامی را از این مجلس بران آقا ببخش ... مگه این مرد شامی چه کرده ؟ حسین جان بلند شو ببین میگه سکینه رو به عنوان کنیز به من بده ... این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند شب بیا ویرانه هرچه خواستی قرآن بخوان