10.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حاج_سعید_حدادیان
#روضه_حضرت_علی_اکبر
#علیه_السلام
« با استفاده از ملودی »
#اذان
فَلَمَّا لَمْ يَبْقَ مَعَهُ سِوَى أَهْلِ بَيْتِهِ خَرَجَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ( علیه السلام ) وَ كَانَ مِنْ أَصْبَحِ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَحْسَنِهِمْ خُلُقاً ، فَاسْتَأْذَنَ أَبَاهُ فِي الْقِتَالِ ، فَأَذِنَ لَهُ ...
آنگاه که احدی از یاران ابی عبدالله باقی نماندند الا اهلبیتش ، علیِ بنِ الحسین ( علیه السلام ) ، برای اِذنِ میدان گرفتن آمد ، آن علی اکبری که ، بهترین مردم در نورانیت صورت و در حُسنِ خُلق بود ، تا اِذنِ میدان خواست ، ابی عبدالله درنگ نکردند ، سریع به علی اجازه میدان دادند ...
(لهوف سید بن طاوس ص113)
#روضه_در_همایون
#نغمه_حجاز
#گوشه_شوشتری
محرم 1397
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
قسمت اول : #روضه_امام_حسین #علیه_السلام #استاد_حاج_اسماعیلی شب جمعه ، حرمِ تو مرکز عشق وجنونه
قسمت اول :
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
#استاد_حاج_اسماعیلی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
شب جمعه ، حرمِ تو
مرکز عشق وجنونه
هر کی کربلاست
توو این شب
ذکر « یاحسین » میخونه
( تو رو خدا دلتون میخواست امشب کربلا باشین ؟ )
چقدرشلوغه دورت ،
آقا توو این شب زیبا
چشم هر عاشق و شیداست
شبیه زمزم و دریاست
( جای ماها خالیه کربلا ، جاموندهای از زیارت اربعین ، امشب دور همدیگه جمع شدیم بگیم ارباب : اگر چه از زیارت اربعین جا موندیم ، اما دلمون کربلائیه ، می بینم بعضی ها ازکربلا تازه برگشتن ، عطر و بوی ابی عبدالله توو مجلس ما پیچیده )
همه اومدند به پابوس
همه اومدند زیارت
به امید اینکه آقا
بهشون بشه عنایت
میدونم کرامت تو
حد و اندازه نداره
زیر قُبه ، شبه جمعه
لطف و مرحمت میباره
زیارت عاشورا خوندن
چه ثوابی داره امشب
هدیه به حسین و عباس
هدیه به رباب و زینب
بَه ، چه جای با صفایی
( اینجا نباش ، توو حرم ابی عبدالله باش ، توو اون شلوغیهای دورِ ضریح مطهر ، کنار شش گوشه ی ابی عبدالله ، یه جایی برای دلت پیدا کن ، سر بزار به ضریح ، با خودت نجوا کن )
بَه ، چه جای با صفایی
بَه ، چه بین الحرمینی
همه میخونند زیر لب
چه اباالفضل و حسینی
یکی با کرامت و فضل
یکی شُهره در رشادت
یکی اوج مردی و شور
یکی اسوه ی شهادت
یکی شد ذبیحُ العطشان
یکی ساقی العطاشان
یکی بی سر ، ولی تشنه
یکی بی دستِ ، و سقا
خلاصه خیلی کریمی
حرمت نداره همتا
( تویی مولای ابالفضل
یا حسین ای گل زهرا ) 2
( اما ، حالا اهل گریه ، تا اینجا مناجات بود ، درد و دل بود ، ازاینجا به بعد میخواهیم گریه کنیم )
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
قسمت دوم : #روضه_امام_حسین #علیه_السلام #استاد_حاج_اسماعیلی شنیدم حضرت زهرا شب جمعه حرم توست
قسمت دوم :
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
#استاد_حاج_اسماعیلی
شنیدم حضرت زهرا
شب جمعه حرم توست
( اونایی که شب جمعه توو حرم بودید ، چه حال و هوایی داره ، وقتی اون نسیم خنکِ ، بوی عطر یاس توو حرم می پیچه )
شنیدم حضرت زهرا
شب جمعه حرمِ توست
میونه صحن و رواقت
بی قراره ماتمِ توست
از حرم تا قتلگاه و
میره با ناله و شیون
( اینا همش حدیثه ، امام صادق فرمود ... چی کار میکنه مادرِ سادات ؟ )
از حرم تا قتلگاه و
میره با ناله و شیون
میخونه روضه و میگه
پسرم رو تشنه کُشتن
یه صدای ناله ای داره ، مادر سادات ، یه چیزی رو به عنوان روضه ، به زبان میآره ، چی میگه ؟ « بُنَیَّ » ... اینقدر این ناله سوزناکه ، زمین و آسمان به گریه میافتند ... « بُنَیَّ قَتَلوک ، وَ مِنَ الْمَاءِ مَنَعوک » دیگه چی میگه مادر سادات ؟
میگه ای غریب مادر
کی بریده حنجرت رو
کی به خاک و خون کشیده
بدن مطهرت رو ... ؟
انگار این صحنه ، دوباره جلو چشم مادر سادات ، زنده میشه ، کدام صحنه ؟ یکیش اون صحنه ای بود ، زینب از خیمه گاه ، به سمت قتلگاه می دوید ، هی صدا میزد : برادر ...
او می دوید و من می دویدم
( اهل ناله ، اهل گریه ، با مادر سادات هم صدا بشید )
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل ، من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
( طاقت داری بگم ؟ )
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر
من غیر از او دل ...
(دیوان جودی عنبرانی ص371)
اینجا بود اون لعین ملعون ، میگه همین که نشستم رو سینه ی مبارک ، دیدم صدای سوزناکی داره میاد ، هی صدا میزنه :
(غریب مادر حسین )3
شهید مادر حسین
( هر جا نشستی صدا بزن ،
سه مرتبه یاحسین )
1. مناجات.mp3
6.48M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
تفسیر عشق ،
درس الفبای کربلاست
لب تشنه خضر در پیِ
صحرای کربلاست
باز این چه شورش است
که درخلق عالَم است
نیل فرات
تشنه موسای کربلاست
عیسی به عرش رفت
ولی روضه خواند و گفت
عریان به روی خاک
مسیحای کربلاست
باید علی شود
زکریای کربلا
وقتی که روی نی
سر یحیای کربلاست
مجنون کجاست
تا که ببیند چه چشم ها
دنبال ردّ محملِ
لیلای کربلاست
بعد از گذشتِ
این همه سال از شهادتش
خلقت هنوز
مات معمّای کربلاست
ای با خبر ز سِرّ معما ،
شما بگو
ای روضه خوانِ ناحیه ،
آقا ، شما بگو
آهی بکِش ،
به باد بده دودمان ما
شعری بخوان
که شعله بیفتد به جان ما
صَمصامِ انتقام
خدا صبرمان دهد
یک شب اگر شما بشوی
روضه خوانِ ما
تاریخ را ورق بزن ،
از کربلا بگو
برگرد چارده سده
پیش از زمان ما
این روضه های باز
که با السلام هاش
لُکنت گرفته است
سراپا زبان ما ...
شأن نزول کیست
که خون گریه می کنی؟
ای کاش کارد بگذرد
از استخوان ما
آقا ، نوشته اند که جدت
کفن نداشت
گیرم کفن نبود ،
چرا پیرهن نداشت !
از پایکوب اسب سواران
« شنیده ام ... »
بردند روی نیزه ،
سری را که تن نداشت
انگشتری که
با خودش آورده بود کو؟
ای کاش هیچ وقت
عقیق یمن نداشت
چشمی به چشم قاتل و
چشمی به خیمه ها
همراه کاروان خود ،
ای کاش زن نداشت ...
#شاعر_علی_عباسی
#روضه_شب_دوم_محرم
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه_حضرت_زینب ( سلام الله علیها ) #روضه_امام_حسین علیه السلام #روضه_شب_دوم_محرم #مجلس_یزید
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
مثل فردا وقتی خیمه هارو برپا کردند ، حضرت فرصتی پیدا کرد مشغول اصلاح شمشیرش شد ، همینکه شمشیر رو اصلاح میکرد ، زیرلب میگفت : « یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ ... کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ الاَصیلِ » ( لهوف ص 33 ) ... یه مرتبه سیدا ، عمه جانِ تون ، زینب شنید ، نوشتنند پا برهنه از توو خیمه بیرون دوید ، هی توو صورتش میزد ، نوشتن گریبان پاره کرد ، داداش این حرفا چیه میزنی ؟ حسین جان سخنانت بوی مرگ میده ، داداش ... ای کاش مرده بودم این ساعت رو نمیدیدم ، مثل اینکه امروز مادرم زهرا از دنیا رفت ، بابام علی از دنیا رفت ، برادرم حسن از دنیا رفت ، با صدای گریه بی بی زینب ، همه زن و بچه گریه کردند ، ابی عبدالله آرومشون کرد ، خودِ ابی عبدالله با بچه ها گریه میکرد ، با زن ها گریه میکرد ...
می ترسم ای حسین
ز خواهرت جدا بشی
روانه سمتِ
قتلگاهِ کربلا بشی
شهید تیر و
نیزه های کوفیا بشی
دلواپسم حسین ،
خیلی برای تو
آتیش به قلبم میزنند
این دشمنای تو
میترسم آخرش
باشه نصیب من
داغ برادرایِ
مظلوم و غریب من
شاعر : ؟
یه دست رو قلب زینب گذاشت ، زینب که آرام میشد همه آرام میشدند ، قلب زینب رو آرام کرد ، خواهرم آرام باش ، خواهرم صبر کن ، صبر کن ... این دستی که رو قلب زینب گذاشت ، بی بی آرام شد ، همه جا صبر کرد ، حتی کنار بدن بی سر اومد صبر کرد ، دستش رو زیر بدن برد « اَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقُربانْ » ... درِ دروازه کوفه خطبه خواند ، توو مجلس عبیدالله با شهامت گفت : « مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا » ... همه جا ایستاد ، ایستاد ، ایستاد ... اما یه جا صبرش رو از کف داد ، بگم کجا ؟ وقتی وارد مجلس یزید شد ، تا نگاه کرد سر بریده ی برادر رو میان طشت طلا دید ، ... حسین حسین ... معمولا روضه خونها ، میخونند میگن وقتی چوب زد یزید ، بی بی گریبان پاره کرد ، اما نه ، مقتل اینطور ننوشته ، ... تا نگاه کرد دید سر بریده میان طشت طلاست ، دیدند دست برد گریبان پاره کرد ، .. حسییین ...
چه عجب طشتی برای
این سرت آورده اند
حسین جان چه عجب توو طشت طلا گذاشتنت ؟ تا حالا سرت بالای نیزه بود ، تا حالا سرت رو توو صندوقچه میگذاشتند ، حالا سرت رو توو طشت طلا گذاشتند ، حسین ...
ای سرِ منزل به منزل
ای سر یحیی نشان
ای تمامی غرورِ من
فدای غیرتت
لطف کن این مرد شامی را
از این مجلس بران
آقا ببخش ... مگه این مرد شامی چه کرده ؟ حسین جان بلند شو ببین میگه سکینه رو به عنوان کنیز به من بده ...
این قدر قرآن مخوان
این چوب ها نامحرمند
شب بیا ویرانه
هرچه خواستی قرآن بخوان
#شاعر_علی_اکبر_لطیفیان
#روضه_شب_دوم_محرم
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه_حضرت_علی_اصغر ( علیه السلام ) #استاد_حیدرزاده تیر خوردى ، وسط خیمه زمین خوردم من ..
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
امشب علی اصغر آوردند ، یه شب ، شبه علی اصغره ...
تیر خوردى ، وسط خیمه
زمین خوردم من ..
هیچ کسی مثل مادر نمیسوزه ، ... الان این خانم بچه اش رو داده آوردند اینجا ، علی اصغرش کرده ... اما میگه بچه ام داره گریه میکنه ، کاش توو بغلم بود ، ای کاش شیرش میدادم ...
تیر خوردى ، وسط خیمه
زمین خوردم من ..
بعد از این گریه شود
روزى چشمان رباب
عاقبت بر جگرم
حرمله زهرش را ریخت
واى بر حالِ دلِ
بى سر و سامان رباب
#شاعر_قاسم_نعمتی
( این بچه هایی که « وسط هییت » می برند بالا ، چی از صورتش می بینی ؟ فقط یه نگاه زیر گلوش کن ، ببین حجم گردنش چقدره ؟ حسین حسین حسین ... )
#زمزمه_حضرت_علی_اصغر
#علیه_السلام
رو دست مادرت بخواب
« علی یِ اصغرم »
برات نمونده جرعه آب
« علی یِ اصغرم »
آتیش گرفت دل رباب
« علی یِ اصغرم »
لالایی ، دلبرم
شیرین زبونِ من
اینقدر« تَلَظّی » نکن
ای آرومِ جونِ من
خشکیده حنجرِت
خشکیده شد لبات
گریه نکن عزیزِ من
بند اومده صدات
الهی که بشه غمت
نصیب مادرت
هدف نشه
برای دشمن تو حنجرت
نباشه سایه ی سرم
رو نیزه ها سرت
سخته تحملش
برای مادرت
غرقِ به خون شه پیکرت
ازخونِ حنجرت
سپیدی گلوت
پیدا شده علی
میون لشکر ، هِلهله
برپا شده علی
الهی بچه ای
نمونه تشنه کام
نسوزه صورتش
با هُرمِ داغِ آفتاب
نصیب مادرش نشه
غم دل رباب
تو گریه میکنی
من زار میزنم
چه کار کنم برای تو
ای پاره ی تنم
توو خیمه ها نبود
یک قطره آب و شیر
آه ای خدا
شش ماهه رو
ازدستِ من بگیر ...