eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
693 ویدیو
365 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
مـدد نما که به پابوسی شما برسم دلم هوای نجف کرده یاعلی مددی هــزار شـکر که نان تنـور فاطمه‌ات مرا گدای نجف کرده یا علی مددی 🤲 🙏 https://eitaa.com/Maddahankhomein
مـدد نما که به پابوسی شما برسم دلم هوای نجف کرده یاعلی مددی هــزار شـکر که نان تنـور فاطمه‌ات مرا گدای نجف کرده یا علی مددی 🤲 🙏 https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمان: حجم: 607.2K
◾️ تقدیم به شهید راه خدمت، شهید جمهور«سید ابراهیم رئیسی»: کوچ سیمرغ غمِ مانده به پیشانی ماست قوتِ غم غالب این چند صباح دل هاست... ما همان قصه ی پر غصه ی صبریم ولی درد این بار گلوگیرتر و باز عزاست کاش می شد که بُت این خبر سنگین را می شکستی به حضورت و زمان برمی گشت... چشم ها منتظر و باورمان رو به فریب منتظر تا که بگویند:«رئیسی برگشت!»... آری این بار خدا رأی بزرگی به تو داد انتخابش شدی و واسطه ات آقا بود... عید میلاد کریمش شد و آماده شدی فرصتی بهتر از این روز برای تو نبود... مرگ پیش تو حقیر است خودت می دانی... جگر شیر و سفر ، عشقِ تو بردوش گرفت «آسمان بار امانت نتوانست کشید» کوه این بار تو را سخت در آغوش گرفت... ✍ 🎤 🤲 @Maddahankhomein
زمان: حجم: 804.4K
❣﷽ (ع) ای یگانه منجی عالم بیا زاده ی  پیغمبر خاتم بیا گوشه چشمی بما کن ازکرم ای امام ابن امام ای محترم 💚💚 کی شود فصل خزانها سررسد انتظار  شیعیان بر سر رسد یابن الزهرا .بیقرارم  بیقرار مانده ام در گوشه ای چشم انتظار 💚💚 حق  زهرا کن نگاهی بر دلم از فراغت خون دل شد حاصلم العجل مولای خوبان،العجل منتقم ای نور ایمان العجل لولیک فرج 🤲  🖌 @Maddahankhomein
17.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روز یـکشنبـــه روز زیارتی 🌸حضرت علـــــے علیه السلام 🌸حضـرت زهــرا سلام الله علیها مـدد نما که به پابوسی شما برسم دلم هوای نجف کرده یاعلی مددی هــزار شـکر که نان تنـور فاطمه‌ات مرا گدای نجف کرده یا علی مددی 🤲 🙏 https://eitaa.com/Maddahankhomein
🍃صلی الله علیڪ یاحضرٺ ارباب🍃 🌸صبحم شروع مےشود آقا بہ نامتان 🍃روزےِ من همہ جا ذکر نامتان 🌸صبح علي الطلوع سلام بر شما 🍃من دلخوشم بہ جواب سلامتان 🌸اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ 🍃وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ 🌸عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. 🍃 بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ 🌸وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ 🍃مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌸وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🍃وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌸 وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🙏 @Maddahankhomein
4_5943015890369908644.ogg
زمان: حجم: 417.2K
(ع) ‍ 🌹☆҉‿➹⁀🌸☆҉‿➹⁀☆🌹 یثرب وادی طور عالمی در شادی و شور در زمین از لطف داور آمده نورعلی نور گل امشب وا شده جهان زیبا شده زلطف خاص حق جواد بابا شده نقی خوش آمدی(۴) 👏👏👏 از قدوم این مه دین شهر یثرب گشته گلشن ذکر لبهای محبان یا جواد چشم تو روشن ز الطاف خدا شد عالم باصفا دهد بوی جنان گل ابن الرضا نقی خوش آمدی(۴) 👏👏👏 مظهر نور خدایی دومین ابن الرضایی این جهان و روز محشر تو همه امید مایی امام مهربان تویی آرام جان مرا صاحب کرم ز درگاهت مران نقی خوش آمدی(۴) 👏👏👏 شب میلاد تو ای گل این دل تنگم ز سینه گه رود در سامرایت گه رود شهر مدینه بهشتم کوی تو دو دستم سوی تو دعا فرما که من بگیرم بوی تو نقی خوش آمدی(۴) 👏👏👏🌸🌸 ازطفولیت نقی جان سامرایت جنت ماست همچو آباء گرامت مهر و حبت عزت ماست اگر ناقابلم گدایی کاهلم ز لطف و مرحمت نما حل مشکلم نقی خوش آمدی(۴) 👏👏👏🌸🌸 همه عالم محو رویت بر مشامم عطرو بویت شب میلادت نقی جان دست خالیم بسویت منم مهمان تو گدای خوان تو بود مشکل گشا نقی دستان تو نقی خوش آمدی(۴) 👏👏👏🌸🌸 ✍ 🎤 🤲 ‍ 🌹☆҉‿➹⁀🌸☆҉‿➹⁀☆🌹 ‍https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
(ع) ━⊰❀•❀🌺🌹🌺❀•❀⊱━ مدینه بار دیگر غوغا شد گلی از گلشن دین پیدا شد از قدوم گل عالم هادی خانه ی نهم امام زیبا شد دوباره یثرب شده رویایی درون شهر مدینه شد غوغایی در عالم گشته شب زیبایی رسیده هادی امام بی همتایی مدد یا هادی مدد یا هادی مدد یا هادی مدد مدد یا هادی(۲) 👏👏👏🌺 این خبر باد صبا آورده سمانه شمس هدی آورده بهر یاری ولایت امشب پسری ابن رضا آورده دوباره روح ولایت آمد دهمین شمس دین،نور هدایت آمد به شیعه امشب عنایت آمد به ما لطف و جود بی نهایت آمد مدد یا هادی مدد یا هادی مدد یا هادی مدد مدد یا هادی 👏👏👏🌺 مدینه عجب صفایی دارد سمانه شور و نوایی دارد خانه ی نهم امام از شادی به عجب حال و هوایی دارد دوباره ماهی هویدا آمد امام هادی امشب به دنیا آمد دوباره یاسی شکوفا آمد دهم نور حق روح تولا آمد مددیا هادی مدد یا هادی مدد یا هادی مدد مدد یا هادی 👏👏👏🌺 شور و شادی همه جا مشهود است نهمین امام ما خوشنود است حی داور ز کرامات خود در رحمت سوی ما بگشوده است زلطف داور دوباره‌ عیداست دوباره نور خدا به دل تابیده است سپهر دین را چنان خورشید است ولای او در سینه ی ما جاوید است مددیا هادی مددیا هادی مدد یا هادی مدد مدد یا هادی 👏👏👏🌺 یابن زهرا شده‌ام مهمانت شاملم لطف تو واحسانت آمدم دست تهی سوی تو آقاجون دست من و دامانت دوباره بر تو پناهم مولا نما از لطف و کرم نگاهم مولا گل زهرایی گواهم مولا ز تو دارم من عزت و جاهم مولا مدد یا هادی مدد یا هادی مدد یا هادی مدد مدد یا هادی 👏👏👏🌺 شکرحق خیر کثیری مولا آمده عبد فقیری مولا شب میلاد شدم مهمانت دست من را تو بگیری مولا تو چونان شمعی منم پروانه نشستم من در کنار این گلخانه منم چون خارو تویی ریحانه نگاهم کن آقا که نیم بیگانه مددیا هادی مددیا هادی مدد یا هادی مدد مدد یا هادی 👏👏👏👏👏👏 ✍ 🎤 🤲 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🍃صلی الله علیڪ یاحضرٺ ارباب🍃 🌸صبحم شروع مےشود آقا بہ نامتان 🍃روزےِ من همہ جا ذکر نامتان 🌸صبح علي الطلوع سلام بر شما 🍃من دلخوشم بہ جواب سلامتان 🌸اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ 🍃وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ 🌸عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. 🍃 بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ 🌸وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ 🍃مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌸وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🍃وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌸 وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🙏 https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیه السلام 🔹 🔹 🏴🏴🏴 ... نقل کرده خوش صفات در بحارش، از (عیون المعجزات) در زمان حضرت مولا علی کز ولایش ، قلب ها شد منجلی خشکسالی ، کوفه را در بر گرفت شهر را اندوه ، سرتاسر گرفت کامِ مردم ، از عطش خشکیده بود خاک کوفه ، تشنه و تفتیده بود این گمان می رفت ، کز کمبودِ آب کِشت و زرعِ کوفیان گردد خراب کوفیان درمانده و مضطر شدند پس به سوی ساقیِ کوثر شدند شکوه ها بردند ، نزد بوتراب از چنان وضعِ بد و قحطیّ آب عرض کردند : ای امیر المؤمنین نَفسِ احمد ، رحمهٌ للعالمین تشنگی ، ما را ز پا افکنده است ریشه ی اُمّیدواری ، کنده است باغهامان را نمانده بار و برگ می روند احشامِ ما ، در کامِ مرگ بیم داریم از چنین قحطیّ آب که نشانی نیست ، حتّی از سراب نیستی ، گردد تمامِ هستِ ما اهل و مال و جان، روند از دستِ ما ای که بر ما حجّتی بی گفتگو نزد حق داری مقام آبرو مُستجاب الدّعوه ای ، بنما دعا بهر ما باران طلب کن از خدا حضرتش فرمود با مولا حسین کای مرا آرامِ جان و نورِ عین کن دعا ، اندوهشان زایل شود رحمت حق ، بر همه نازل شود دست بگشا سوی درگاهِ اله از خدایِ مهربان ، باران بخواه ز امرِ مولا ، کرد فرزندش قیام تا زداید غم ز قلبِ خاص و عام دست حاجت ، سوی معبودش گشود گفت : حق را حمد و احمد را درود عرض کرد: ای کردگار مهربان بهر ما رحمت فرست از آسمان ای خداوندی که هر نعمت ز تو است خیر و برکت ، عزّت و قوّت ز تو است ابرِ لطفت را به شهرِ ما بیار گو : ببارد ، کشت ها آرد به بار شاد گردان ، مردم افسرده را زندگی دِه ، این زمینِ مُرده را رحم کن بر بندگانِ ناتوان آبِ بسیاری در این جو، کن روان گفت چون : آمینَ ربّ العالمین گشت نازل رحمتِ حق بر زمین ز ابرِ رحمت ریخت بارانِ زیاد خشکسالی رفت مردم را ز یاد کرد با بارن به فصلِ قحط آب حق دعایِ حجّتش را مستجاب چشمه ها و چاه ها، پُر آب کرد آن زمینِ تشنه را سیراب کرد با دعایِ خود ، شفیعِ سیّئات کوفیان و کوفه را دادی نجات بعدِ چندی رفت در نزدِ امام مردی از اطرافِ کوفه ، با سلام گفت حضرت را که بعد از چند روز موج می زد آب در صحرا هنوز الغرض بگرفت غمها خاتمه از عنایاتِ عزیز فاطمه کوفیان گشتند ممنونِ حسین خویش را دیدند مدیونِ حسین پس بگفتند : ائتلافی می کنیم این عنایت را تلافی می کنیم سال هایِ سال ، خیلِ کوفیان بودشان این داستان ، وِردِ زبان چند سالِ بعد، شد آن مقتدا میهمانِ کوفیان ، در کربلا در جوابش ، زیرِ تیغِ آفتاب بر حسین و عترتش بستند آب روز عاشورا ، عزیز فاطمه شد به میدان در برِ چشمِ همه کودکِ شش ماهه اش را رویِ دست برگرفت و گفت با آن قومِ پست هان ! مگر زاریّ او نشنیده اید؟! یا (تلظّی) کردنش، نادیده اید؟! گر که با من از جفا دارید جنگ بهرِ مهمان ، عرصه را کردید تنگ نیست اصغر را سرِ جنگ سپاه نزد هر ملّت بُوَد او بی گناه رحم بر حالِ پریشانش کنید یک نظر بر کامِ عطشانش کنید ... «ایزدی» برگیر از آن بند قماط تا شود راحت عبورت از صراط 1 ـ شیخ حسن بن عبد الوهّاب ؛ عیون المعجزات ؛ ص ۸۷ ـ علامه مجلسی ؛ بحار الانوار؛ ج ۴۴ ؛ ص ۱۷۸ ؛ ح ۱۶ به نقل از عیون المعجزات.🏴🏴🏴 🤲 http://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم 🏴 🏴 🏴 🔹 علیهاالسلام 🔹 ... شیخ عباس قمّیِ مشهور آنکه بادا مزار او پر نور پسری داشت اهل منبر بود عالم و عامل و سخنور بود نام نیکش علیّ و وقت خطاب پدرش بود گل ، پسر چو گلاب بین وعّاظ نامی تهران شهره در روضه بود و فنّ بیان مدتی از فشار و پرکاری حنجرش شد دچار بیماری تار صوتیّ وی ، فتاد از کار وز سخن ماند آن نکو گفتار نزد چندین پزشک شهر شتافت کس به دردش ره علاج نیافت گشت در شهرها مناطق را یافت آخر طبیب حاذق را گفت با وی ، طبیب حاذق او نَه به منبر برو ، نه حرفی گو هر چه می خواستی ز اهل و عیال بنویسش بجای قال و مقال استراحت بده به حنجر خود بلکه گیری شفا ز داور خود گر چه بود از علاج وی ، نومید نسخه ای از برای او پیچید بلکه با استراحت و دارو بِه شود تارهای صوتیِ او پسر شیخ هم قبول نمود گر چه این شیوه اش ملول نمود چند مدت بدین روال گذشت روز ها بهر او ، چو سال گذشت خسته دل گشت واعظ خوش نام از چنان وضع و گردش ایّام بود در خاطرش بسی تشویش داشت ماه صیام را در پیش بهر منبر به موسمِ رمضان وعده ها داده بود در تهران نگران بود بهر آن جلسات شب قدرِ مساجد و هیئات حنجر او بجای بهبودی بود نزدیک مرزِ نابودی واعظ ، این وضع را تحمل کرد به خدای اَحد ، توکل کرد کرد یک روز ظهر ، بعدِ نماز دست حاجت ، سوی حسین دراز گفت : ای نور دیده ی زهرا به غلامت ، عنایتی فرما درد آورده ام ، دوایم ده روضه خوانِ تواَم ، شفایم ده در زبان ، قدرت بیانم نیست بیش از این‌ طاقت و‌ توانم نیست کرد با دوست ، گفتگویش را شُست با اشک دیده ، رویش را چونکه بعد از توسلش خوابید خواب سردارِ سر جدا را دید باز در خواب ، عرض حاجت کرد درد دل ، در حضورِ حضرت کرد سوی او حضرتش اشاره نمود لب گشود و چنین بیان فرمود گر امیدِ شفا تو را به سر است گو به آن کاو نشسته پیشِ در است روضه ی دختر مرا خواند گریه بر او بلا بگرداند در غم دخترم ، سرشک افشان تا شفایت دهد خدای جهان پس به فرمانِ آن امام شهید زود ، رو سوی در نمود و بدید شوهرِ خواهرش در آنجا بود سیّدی اهل علم و تقوا بود گفت : روضه به آه و ناله بخوان قدری از دختر سه ساله بخوان گریه بر دختری که بت شکن است داروی درد بی دوای من است سید از دیده اشک غم افشاند روضه حضرت رقیه نخواند شاید از باب او ، حیا می کرد شرم از شرحِ ماجرا می کرد عاقبت ، زاده ی پیمبرِ نور داد بر سید این چنین دستور روضه ی دخترم رقیه بخوان زآنچه دید از بنی امیّه بخوان چون به دستور نور چشم رسول شد به ذکر مصائب ، او مشغول پسر شیخ ، دیده تر می کرد بود در خواب و ناله سر می کرد همسرش ضجه های او چو شنید بر سرش خویش را رساند و بدید سیل جوشد ز چشم خونبارش کرد زآن خوابِ ناز ، بیدارش گشت بیدار و گفت با زاری خواب او بوده بِه ز بیداری بر دلش ماند حسرت بسیار که ز کف رفته ، فرصت دیدار عصرِ آن روز رفت نزد طبیب بر طبیب ، این قضیه بود عجیب تار صوتیّ و حنجرِ عالم بود چون روز اوّلش سالم دید زآن ابتلا و بیماری در گلویش نمانده آثاری کرد از نُو ، معاینه او را گفت : خوردی کدام دارو را ؟ خوب افتاده دارویت به مزاج کرده یک درد لاعلاج ، علاج در پی حلّ این معمّا شد ایستاد و جواب ، جویا شد واعظ ، از شوق ، لحظه ای بگریست گفت : این کار ، کارِ دارو نیست قصه ی آن توسلات عجیب بازگو کرد در حضور طبیب منقلب شد پزشک و حالی یافت با خدا ، حال اتصالی یافت قلمش بر زمین فتاد از دست پشت میز طبابتش بنشست دید اعجاز را عیان با عین ریخت اشک از بصر ، بیاد حسین گفت : درد تو را علاج نبود شربتی خوش بر این مزاج نبود رفع بیماری ات در اوج خطر جز توسل نداشت راه دگر ( ) به حق ، توکل کن به همین خاندان ، توسل کن با توسل به عترت اطهار شُو مقرّب به درگه دادار این توسل ، نشانِ ایمان است سَنَدش آیه های قرآن است 🤲 http://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیه السلام 🔹 🔹 🏴🏴🏴 ... نقل کرده خوش صفات در بحارش، از (عیون المعجزات) در زمان حضرت مولا علی کز ولایش ، قلب ها شد منجلی خشکسالی ، کوفه را در بر گرفت شهر را اندوه ، سرتاسر گرفت کامِ مردم ، از عطش خشکیده بود خاک کوفه ، تشنه و تفتیده بود این گمان می رفت ، کز کمبودِ آب کِشت و زرعِ کوفیان گردد خراب کوفیان درمانده و مضطر شدند پس به سوی ساقیِ کوثر شدند شکوه ها بردند ، نزد بوتراب از چنان وضعِ بد و قحطیّ آب عرض کردند : ای امیر المؤمنین نَفسِ احمد ، رحمهٌ للعالمین تشنگی ، ما را ز پا افکنده است ریشه ی اُمّیدواری ، کنده است باغهامان را نمانده بار و برگ می روند احشامِ ما ، در کامِ مرگ بیم داریم از چنین قحطیّ آب که نشانی نیست ، حتّی از سراب نیستی ، گردد تمامِ هستِ ما اهل و مال و جان، روند از دستِ ما ای که بر ما حجّتی بی گفتگو نزد حق داری مقام آبرو مُستجاب الدّعوه ای ، بنما دعا بهر ما باران طلب کن از خدا حضرتش فرمود با مولا حسین کای مرا آرامِ جان و نورِ عین کن دعا ، اندوهشان زایل شود رحمت حق ، بر همه نازل شود دست بگشا سوی درگاهِ اله از خدایِ مهربان ، باران بخواه ز امرِ مولا ، کرد فرزندش قیام تا زداید غم ز قلبِ خاص و عام دست حاجت ، سوی معبودش گشود گفت : حق را حمد و احمد را درود عرض کرد: ای کردگار مهربان بهر ما رحمت فرست از آسمان ای خداوندی که هر نعمت ز تو است خیر و برکت ، عزّت و قوّت ز تو است ابرِ لطفت را به شهرِ ما بیار گو : ببارد ، کشت ها آرد به بار شاد گردان ، مردم افسرده را زندگی دِه ، این زمینِ مُرده را رحم کن بر بندگانِ ناتوان آبِ بسیاری در این جو، کن روان گفت چون : آمینَ ربّ العالمین گشت نازل رحمتِ حق بر زمین ز ابرِ رحمت ریخت بارانِ زیاد خشکسالی رفت مردم را ز یاد کرد با بارن به فصلِ قحط آب حق دعایِ حجّتش را مستجاب چشمه ها و چاه ها، پُر آب کرد آن زمینِ تشنه را سیراب کرد با دعایِ خود ، شفیعِ سیّئات کوفیان و کوفه را دادی نجات بعدِ چندی رفت در نزدِ امام مردی از اطرافِ کوفه ، با سلام گفت حضرت را که بعد از چند روز موج می زد آب در صحرا هنوز الغرض بگرفت غمها خاتمه از عنایاتِ عزیز فاطمه کوفیان گشتند ممنونِ حسین خویش را دیدند مدیونِ حسین پس بگفتند : ائتلافی می کنیم این عنایت را تلافی می کنیم سال هایِ سال ، خیلِ کوفیان بودشان این داستان ، وِردِ زبان چند سالِ بعد، شد آن مقتدا میهمانِ کوفیان ، در کربلا در جوابش ، زیرِ تیغِ آفتاب بر حسین و عترتش بستند آب روز عاشورا ، عزیز فاطمه شد به میدان در برِ چشمِ همه کودکِ شش ماهه اش را رویِ دست برگرفت و گفت با آن قومِ پست هان ! مگر زاریّ او نشنیده اید؟! یا (تلظّی) کردنش، نادیده اید؟! گر که با من از جفا دارید جنگ بهرِ مهمان ، عرصه را کردید تنگ نیست اصغر را سرِ جنگ سپاه نزد هر ملّت بُوَد او بی گناه رحم بر حالِ پریشانش کنید یک نظر بر کامِ عطشانش کنید ... «ایزدی» برگیر از آن بند قماط تا شود راحت عبورت از صراط 1 ـ شیخ حسن بن عبد الوهّاب ؛ عیون المعجزات ؛ ص ۸۷ ـ علامه مجلسی ؛ بحار الانوار؛ ج ۴۴ ؛ ص ۱۷۸ ؛ ح ۱۶ به نقل از عیون المعجزات.🏴🏴🏴 🤲 http://eitaa.com/Maddahankhomein