eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.8هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
چادر چیست؟ چادر...... ◽️در قران به زنان دستور داده شده که با خود را بپوشانند ◽️درزبان عرب جلباب یا چادر یک نوع وهمه جانبه هست که زنان مسلمان روی همه ی لباس‌های خود می پوشند به طوریکه تمام لباسها وحجم اندام و زینت‌های ان ها را مخفی کند ⬅️ پس هرگونه پوششی که برجستگی بدن معلوم باشد وباعث جلوه گری وخودنمایی شود حجاب به شمار نمی‌آید وبا منش یک زن پیرو مکتب فاطمی سازگار نیست ⬅️چادر تنها مصداق تعریف جلباب وحجاب مقدس زهرایی می‌باشد🥀 ▪️چرا چادر مشکی ؟؟ رنگ مشکی ✔️ رنگ خاموش ✔️ نگاه شکن ✔️نشانه هیبت. ✔️ابهت عفت ✔️وحافظ شخصیت ومتانت زن هست 💬امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید : زن جذاب ودلبراست هرکس زن می گیرد اورا در پوشش وحجاب کامل قرار دهد تا درانحصار شوهرش بوده ومورد هوس وتعرض وبازیچه بیگانه قرارنگیرد 📜۱غررالحکم مترجم چاپ دفتر نشر ۲/۴۶۵ منبع:📚کتاب حجاب عزت است یا اسارت ؟ 🌺 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویدئویی از شهید سلیمانی در عملیات آزادسازی پل الزرگه - صلاح‌الدین عراق @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
💐🍃💐🍃💐 🍃💐🍃 💐🍃💐 🍃 💐 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌷 #آرزوی_بزرگ 🌷✅ 💠#قسمت_پنجاه_و_دوم : شرم . تابستان تمو
💐🍃💐🍃💐 🍃💐🍃 💐🍃💐 🍃 💐 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌷 🌷✅ 💠 : دنیای بدون مرز کم کم داشتم فراموش می کردم ... خطی رو که خودم وسط اتاق کشیدم از بین رفته بود ... رفتار هادی، اون خط رو از توی سرم پاک کرد ... . ‍‍‍ هر چه می گذشت، احساس صمیمیت در وجود من شکل می گرفت ... اون صبورانه با من برخورد می کرد ... با بزرگواری اشتباهاتم رو ندید می گرفت ... و با همه متواضع بود ... حالا می تونستم بین مفهوم صبور بودن با زجر کشیدن و تحمل کردن ... تفاوت قائل بشم ... مفاهیمی چون بزرگواری و تواضع برام جدید و غریب بود ... برای همین بارها اونها رو با ترحم اشتباه گرفته بودم ... سدهایی که زندگی گذشته ام در من ساخته بود، یکی یکی می شکست ... و در میان مخروبه درون من ... داشت دنیای جدیدی شکل می گرفت ... با گذر زمان، حسرت درون من بیشتر می شد ... این بار، نه حسرتی به خاطر دردها و کمبودها ... این حس که ای کاش، از اول در چنین فرهنگ و شرایطی زندگی کرده بودم ... این حس غریب صمیمیت ... دوستی من با هادی، داشت من رو وارد دنیای جدیدی از مفاهیم می کرد ... اون کتاب های مختلفی به زبان فارسی بهم می داد ... خنده دار ترین و عجیب ترین بخش، زمانی بود که بهم کتاب داستان داد ... داستان های کوتاه اسلامی ... و بعد از اون، سرگذشت شهدا ... من، کاملا با مفهوم شهادت بیگانه بودم اما توی اون سرگذشت ها می تونستم بفهمم ... چرا بعد از قرن ها، هنوز عاشورا بین مسلمان ها زنده است ... و علت وحشت دنیای سرمایه داری رو بهتر درک می کردم ... کار به جایی رسیده بود که تمام کارهای هادی برام جالب شده بود ... و ناخودآگاه داشتم ازش تقلید می کردم ... تغییر رفتار من شروع شد ... تغییری که باعث شد بچه ها دوباره بیان سمتم و کم کم دورم رو بگیرن ... اول از همه بچه های افغانستان، من رو پذیرفتن ... هر چند، هنوز نقص زیادی داشتم ... تا اینکه ... آخرین مرز بین ما هم، اون روز شکست ... . هادی کلا آدم خوش خوراکی بود ... اون روز هم دیرتر از همه برای غذا رسید ... غذا هم قرمه سبزی ... وسط روز چیزی خورده بودم و اشتهای چندانی نداشتم ... هادی در مدتی که من نصف غذام رو بخورم، غذاش تموم شده بود ... یه نگاهی به من که داشتم بساط غذام رو جمع می کردم انداخت ... و در حالی که چشم هاش برق می زد گفت ... بقیه اش رو نمی خوری؟ ... سری تکان دادم و گفتم ... نه ... برق چشم هاش بیشتر شد ... من بخورم؟ ... بدجور تعجب کردم ... مثل برق گرفته ها سری تکان دادم ... اشکالی نداره ولی ... . با خوشحالی ظرف رو برداشت و شروع به خوردن کرد ... من مبهوت بهش نگاه می کردم ... در گذشته اگر فقط دستم به ظرف غذای یه سفید پوست می خورد ... چنان با من برخورد می کرد که انگار آشغال بهش خورده ... حتی یه بار ... یکی شون برای اعتراض، کل غذاش رو پاشید توی صورتم ... حالا هادی داشت، ته مونده غذای من رو می خورد ... . ⬅️ادامه دارد... @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
💐🍃💐🍃💐 🍃💐🍃 💐🍃💐 🍃 💐 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌷 #آرزوی_بزرگ 🌷✅ 💠#قسمت_پنجاه_و_سوم : دنیای بدون مرز کم
💐🍃💐🍃💐 🍃💐🍃 💐🍃💐 🍃 💐 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌷 🌷✅ 💠: رسم بندگی حال عجیبی داشتم ... حسی که قابل وصف نبود ... چیزی درون من شکسته شده بود ... از درون می سوختم ... روحم درد می کرد ... و اشک بی اختیار از چشم هام پایین می اومد ... . تمام سال های زندگیم از جلوی چشمم عبور می کرد ... تمام باورهام نسبت به دنیا و انسان هایی که توش زندگی می کردن فروریخته بود ... احساس سرگشتگی عجیبی داشتم ...تمام عمر از درون حس حقارت می کردم ... هر چه این حس و تنفرم از رنگ پوستم بیشتر می شد ... از دنیا و انسان هایی که توی اون زندگی می کردن ... بیشتر متنفر می شدم ... . هر چه این حس حقارت بیشتر می شد ... بیشتر دلم می خواست به همه ثابت کنم ... من از همه شما بهتر و برترم ... اما به یک باره این حس در من شکست... برای اولین بار ... قلبم به روی خدا باز شد ...برای اولین بار ... حس می کردم منم یک انسانم ...برای اولین بار ... دیگه هیچ رنگی رو حس نمی کردم ... وجودم رنگ خدا گرفته بود ... یه گوشه خلوت پیدا کردم ... ساعت ها ... بی اختیار گریه می کردم ... از عمق وجودم خدا رو حس کرده بودم ... . شب ... بلند شدم و وضو گرفتم ... در حالی که کنترلی در برابر اشک هام نداشتم ... به رسم بندگی ... سرم رو پایین انداختم ... و رفتم توی صف نماز ایستادم ... بچه ها همه از دیدن من، جا خوردن ... اون نماز ... اولین نماز من بود ... برای من، دیگه بندگی، بردگی نبود ... من با قلبم خدا رو پذیرفتم ... قلبی که عمری حس حقارت می کرد ... خدا به اون ارزش بخشیده بود ... اون رو بزرگ کرده بود ... اون رو برابرکرده بود ... و در یک صف قرار داده بود ...حالا دیگه از خم کردن سرم خجالت نمی کشیدم ... بندگی و تعظیم کردن ... شرم آور نبود ... من بزرگ شده بودم ... همون طور که هادی در قلب من بزرگ شده بود ... ⬅️ادامه دارد... @Modafeaneharaam
ختم به نیت🔰 🥀 هدیه به حضرت فاطمه زهرا سیدة النساءالعالمین (سلام الله علیها) و مولى الموحدین امیر المومنین علی ( علیه السلام ) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان و حاجت قلب نازنینشون (عجل الله تعالی فرجه الشریف)❤️ مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به پی وی بفرستید @Ahmad_mashlab1115
لطفا برای این شهید بی سر که بعد ۶ سال برگشت نماز شب اول قبر هم بخونید مصطفی ابن هاشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 ویژه 📹 فیلم دیده نشده از حاج قاسم در حال سخنرانی برای فرماندهان مقاومت 🔹 ارسالی کاربران @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم مامور برای خدمت زهرائیم روزی که تمام خلق حیران هستند ما منتظر شفاعت زهرائیم . . .🙏💚 پیشاپیش میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا (ع) مبارڪ باد 🎉 🎊 🎉 ‎‌‌‌‌‌ @Modafeaneharaam
✨امام علی ع : 👈 کسی که زیاد به گناهان فکر کند ، گناهان او را به سوی خود بکشاند . غررالحکم ص 186 ┗━َ━َ❥•✮•❥•━┅┄┄ @Modafeaneharaam
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
🚨 خواب جالب استاد در مورد امام زمان😱😳 یه شبی دانشگاه علوم قرآنی شاهرود سخنرانی داشتم اونجا گفتم آقا به ظهور مشتاق تر هست تا ما؟! اومدم جایی که اسکانم بود یه لحظه با خودم گفتم نکنه اشتباه گفتم حالا آقا منتظره وقتش برسه یهوو دیدم یه پرنده اومده تو خونه موقع بیرون رفتن راه رو گم کرده بود همینطور میخورد به شیشه خون می پاشید رو شیشه اومدم شیشه رو بشکونم تا برگشتم بزنم یک صدایی بیخ گوش چپم این طرف گفت...😭😱👇 http://eitaa.com/joinchat/2779709457Cea40fa4630
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
🚨دخترانی که به اسم چادر دارن خودنمایی و دلبری می کنن🚷 یه دیقه بیان این کلیپ رو ببینن👇👇😱 http://eitaa.com/joinchat/2779709457Cea40fa4630 ⚠️خطر واقعی برای جامعه مذهبی⚠️ ♨️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قَسَم‌های قاسم 🔺️ کلیپی دیدنی از مجموعه قسم‌های حاج قاسم در تمام سخنرانی‌ها @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 🔹 یکی از همرزمانش را که در سوریه مجروح شده بود، به بیمارستان برد. همانجا از شهادت مطلع شد. وقتی خبر شهادت محمودرضا را شنید، خودش را بالای سر محمودرضا رساند و گفت:«باید او را برگردانم». 🔸آن‌روز خیلی بی‌تاب شده بود. دوست مجروحش وقتی متوجه بی‌تابی اکبر می‌شود، به او می‌گوید: «محمودرضا خوابی دیده بود که چون تعبیرش را نمی‌دانست به تو نگفت ولی من الان به تو می‌گویم؛ محمودرضا خواب دیده بود که در یک باغ سرسبز با تو راه می‌رود و با هم می‌خندید.» 🔹صبح فردای شهادت محمودرضا بیضایی، اکبر به فرمانده گفت: اگر اجازه بدهید من لباسهای رزم شهید بیضایی را بپوشم. فرمانده گفت: «اگر لباس شهید را بپوشی، تو هم شهید می‌شوی!! اکبر گفت: هرچه خدا بخواهد همان می‌شود. 🔸اکبر بعد از صبحانه زد به خط؛ وقتی یک‌مقدار از مقر فاصله گرفت، یک خمپاره ۶۰ به نزدیک او اصابت کرد و پهلویش را شکافت. همرزمان بالای سرش که رسیدند، نفسهای آخرش بود. ساعت ۱۰ صبح شهید شد و پیکرش همان روز به ایران بازگشت. @Modafeaneharaam
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نام و نام خانوادگی : محمد آژند نام پدر : حسین تاریخ تولد : ۱۳۵۹/۴/۲۷ محل تولد : تهران تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۲۱ محل شهادت :حلب سوریه بازگشت پیکر مطهر : ۱۳۹۵/۳/۲۷ تدفین پیکرمطهر : ۱۳۹۵/۳/۳۱ مزار : شهریار ، گلزار شهدای بهشت رضوان محمد انسانی خونگرم ومتواضع ، قاری قرآن و مداح اهل بیت علیهم السلام ، با نام جهادی سید کمیل ، مشتاقانه عازم سوریه شد تا از حرم بی بی زینب سلام الله علیها به دفاع بپردازد ، محمد از همان کودکی هم به شهادت می اندیشید ، ودر بزرگسالی به آرزویش رسید ، پیکر مطهرش بعد از پنج ماه به میهن عزیزمان بازگشت ودر خاک بهشت رضوان آرام گرفت . @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 ماجرای غم انگیز دختر شهید افغانستانی که اشک‌های حاج قاسم سلیمانی را جاری کرد @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
إنّا أعطیناکَ الکوْثَر 💫 ✍ فاطمه؛ عطیهٔ خداوند ست به عالم! همان راهی که به عدد تمام انسانهای روی زمین به سمت آسمان باز شده! پیوندِ هر انسان با وجودِ عظیم او، برای شروع جریانِ تحولی که قـــرار است دنیایی را از خواب هزار ساله بیدار کند؛ کافیست! 🌟 ویژه ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸 @Modafeaneharaam
✍ وقـتی حـجابـمون حـفـظ بشـہ چـشـممون پـاڪـ مـیـشـہ وقـتی چشـممـون پـاڪـ شـد دلـمـون پـاڪ مـیـشـہ♥️ وقـتی دلـمون پـاکـ شـد خـــدا عــاشقـمون مـیشـہ وقـتی خدا عاشقمـون شد مـیشیـم🥀🌷 🦋🦋🦋 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 سردار حاج اسماعیل قاآنی: امریکایی‌ها در یازده سپتامبر خودزنی کردند. سر از پا نشناخته وارد منطقه ما شدند و بیست سال جنایت کردند. @Modafeaneharaam
°•~🕊✨ ‌‌‌‌وَ‌شَھـٰادَت‌نَصیب‌ِ‌ڪَسـٰانۍمۍشَـود کِہ‌در‌رَهِ‌؏ِـشـق‌بِـۍتَرس‌بٰـا‌جـٰانِ‌خود‌ بـٰازِ؎ڪُنَنَد...!:)♥️🙂 🥀 🥀 🥀 🥀 🥀 🌹 🕊 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به همه مادران سرزمینم 😍🌸 پیشاپیش این روز رو به همه مادران عزیز تبریک عرض میکنیم ❤️ @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا