eitaa logo
پنجره🇮🇷
112 دنبال‌کننده
667 عکس
316 ویدیو
24 فایل
موضوعات متنوع دینی محمد گلایری مدرس حوزه علمیه @MohammadGelayeri46 ۰۹۱۱۳۱۲۵۵۴۲ 📢نقل مطالب کانال بدون ذکر منبع مجاز است
مشاهده در ایتا
دانلود
یک جرعه عشق روزی حضرت امیر المومنین علیه السلام در بیرون خانه با گروهی از اصحابش بود که برای او فالوده هدیه آوردند ، حضرت فرمود دست دراز کنید و میل کنید ، خودش نیز دست دراز کر د تا فالوده بر دارد ولی دستش را کشید ، پرسیدند چه شد به ما فرمودی بخوریم و خودت دست پس کشیدی ، فرمود یادم آمد که پیامبر از آن میل نفرمود خوشم نیامد که من بخورم. از این کار حضرت یاد کار پسرش در روز افتادم که وارد فرات شد و مشتی آب بر داشت و خواست بنوشد که عطش امام و اهل بیت او را به یاد آورد و آب را ریخت و علی رغم تشنگیش جیزی از آن ننوشید. (قمی ، سفینة البحار ، ج3 ص 542 ، اسوه چ1 قم ، 1414ق) https://eitaa.com/MohammadGelayeri
عزاداری برای امام حسین علیه السلام در بستر تاریخ3 مولوی (672-604) در مثنوی حکایتی نقل می کند که دال بر این است که در عصر او یعنی قرن هفتم هجری قمری مراسم سالار شهیدان علیه السلام در روز یک رسم ریشه دار در بین مردم حلب است : « روز عاشورا همه اهل حلب * باب انطاکیه اندر تا به شب * گرد آید مرد و زن جمعی عظیم * ماتم آن خاندان دارد مقیم * ناله و نوحه کنند اندر بکا * شیعه عاشورا برای کربلا * بشمرند آن ظلمها و امتحان * کز یزید و شمر دید آن خاندان * نعره هاشان می رود در ویل و وشت * پر همی گردد همه صحرا و دشت * دفتر 6 ، ابیات 781-777) خوانی در حد اقل در اواخر قرن نهم و بعد از آن امری مرسوم و متداول بوده است ، ملاحسین واعظ کاشفی نویسنده روضة الشهداء - متوفی به سال 910 – این کتاب را به گفته خود در سنین پیری نوشته است که گویند حدود دو سال قبل از فوت او بوده است و پس از آن به هرات رفت و در آنجا وعظ می کرد و نماز جمعه اقامه می کرد .( کاشفی ، روضة الشهداء ، صص 2 ، 4 و6 ، مقدمه شعرانی ، چ اسبلامیه ) او می نویسد :«جمعی از محبان اهلبیت هر سال که محرم می شود به مصیبت شهداء را تازه می کنند و به عزاداری اولاد پیامبر می پردازند ، همه را دلها بر آتش حسرت بریان و دیده ها از غایت حیرت گریان گردد و اخبار مقتل شهداء که در کتب مسطور است تکرار می کنند » و سپس هدفش از نوشتن روضة الشهداء را نبود مقتل جامع ذکر می کند.( همان ، ص 12 ) پس قبل از حکومت صفویه (906-1145) عزاداری محرم و مقتل خوانی مرسوم بود. https://eitaa.com/MohammadGelayeri
فأنت أخو السبطين في يوم مفخر و في يوم بذل الماء أنت أبو الفضل‏ در روز رزمگاه در کنار دو سبط پیامبر حسن و حسین تو را می بینم و بی درنگ تو را اخوالسبطین می نامم ، و اما در روز عاشورا وقتی درمیان نهر آب تشنه بودی و به یاد برادر و اهلبیت او مشت آب را بر روی انبوه آبها ریختی تو را ابو الفضل می نامم . نفس المهموم ص 307 از ابو جعفر محمد بن امیر الحاج الحسینی) تاسوعای حسینی تسلیت باد https://eitaa.com/MohammadGelayeri
امروز یا عید قربان است کرب و بلا یکسر از خون گلستانست. تسلیت https://www.instagram.com/p/CSvUot3oGYO/?utm_medium=share_sheet
، کانالی با موضوعات دینی و نکاتی که نظرم را جلب می کند و دوست دارم دیگران هم بدانند ، در اینجا می آورم ، از متون ، اولیای دین ، و یا آنچه که از کنار آن نباید بگذرند ملتزم نیست در هر مناسبت یا مطلبی بگذارد ، بنا را بر کمتر گذاشتن مطلب قرار داده است معتقد به و آن ، و ملتزم به و است ی به سوی آزاد اندیشی ، صحیح از دین و است ایتا: https://eitaa.com/MohammadGelayeri splus.ir/mohammadgelayeri :سروش https://www.instagram.com/p/CSy3f_NtxvX/?utm_medium=share_sheet
دوازدهم 95 به قول شهید اول روز وفات امام علیه السلام ( قمی ، وقائع الایام ص 241) شیخ مفید : در 95 هجری در 57 سالگی در مدینه وفات یافت و در کنار عمویش حسن بن علی در بقیع دفن شد و مدت امامت او 34 سال بود. ( مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 138 - قم، چاپ: اول، 1413 ق. ) محدث قمی : « بدان كه در وفات آن حضرت ما بين علما اختلاف بسيار است. و مشهور آن است كه در يكى از سه روز بوده: دوازدهم محرّم، يا هيجدهم، يا بيست و پنجم آن، سنه نود و پنج، يا نود و چهار، و سال وفات آن حضرت را سنة الفقهاء مى‏گفتند از كثرت مردن فقها و علما. در مدّت عمر شريف آن حضرت نيز اختلاف است، اكثر پنجاه و هفت سال گفته‏اند.» و شيخ كلينى به سند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه : "حضرت على بن الحسين عليه السّلام را در وقت وفات پنجاه و هفت سال بود، و وفات آن حضرت در سال نود و پنج واقع شد. و بعد از امام حسين عليه السّلام سى و پنج سال زندگانى كرد." » منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، ج‏2، ص: 1167 سبب وفات حضرت قمی : «از اخبار معتبره كه بر وجه عموم وارد شده ظاهر مى‏شود كه آن حضرت را به زهر شهيد كردند. و ابن بابويه و جمعى را اعتقاد آن است كه وليد بن عبد الملك آن حضرت را زهر داده، و بعضى هشام بن عبد الملك گفته‏اند. و ممكن است كه هشام بن عبد الملك به جهت آن عداوت و بغضى كه از آن حضرت در دل گرفت از آن روزى كه آن حضرت در طواف كعبه استلام حجر كرد و هشام نتوانست، و فرزدق شاعر آن جناب را به آن اشعار معروفه مدح كرد چنان كه در فصل معجزات آن حضرت به آن اشاره شد. به اين سبب و سبب‏هاى ديگر برادر خود وليد بن عبد الملك را كه خليفه آن زمان بود وادار كرده باشد كه آن حضرت را زهر دهد. پس هر دو آن حضرت را زهر داده‏اند و صحيح است نسبت قتل آن حضرت به هر دو تن. (همان ، ص: 1168) https://eitaa.com/MohammadGelayeri
مخالفت تيم اقتصادي با علت مخالفت نماينده با كابينه 🎥 محمودزاده: آقای رئیسی، با این تیم اقتصادی که انتخاب کرده‌اید، نمی‌توانید به جنگ اقتصادی بروید 🔹نماینده مخالف کلیات برنامه پیشنهادی دولت: تیم اقتصادی شما فاقد سابقه اجرایی کافی هستند و مخالف پیوستن ایران به FATF هستند. آیا نمی‌شد از همه اقتصاددانان از هر طیف و جناحی دعوت می‌کردید؟ 🔹زنان نیمی از جمعیت کشور هستند، اما چرا زنان در جایگاه دولت سیزدهم جایگاهی ندارند؟ @Farsna https://eitaa.com/MohammadGelayeri
راز نمازو سایر عبادات در کلام امام علیه السلام : در دعای اول سجادیه در بند 8 و 9 اشاره دارد به این که هر یک از انسانها و چهارپایان دارای حدودی هستند ، و عبادات موجب می شود که انسانها از مرز انسانیت به مرز چهارپایان سقوط نکنند . «حمد و سپاس خدایی را که سپاس در برابر نعمتهای گسترده ، پیاپی و فراوان خود (با الهام و ارسال پیامبران ) را به بندگان خود شناساند و آنها را محروم نکرد ، و اگر راه حمد را نمی شناختند از مرزهای انسانیت خارج و به مرز چهارپایان وارد می شدند همانطور که قران کریم در سوره فرقان آیه 44 در باره ی اینگونه انسانها فرمود :"آنها همانند چهارپایان بلکه گمراه تر هستند ." » (8) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ‏ مِنَنِهِ‏ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسْبَغَ عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِي مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِي رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ. (9) وَ لَوْ كَانُوا كَذَلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِيَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِيمِيَّةِ فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ: «إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا.» https://eitaa.com/MohammadGelayeri
معاد 1 مساله ی از جمله اصول است که آثار اخلاقی بر آن مترتب است. استاد مصباح یزدی می فرماید: از دقت در آیات قرآنی به دست می آید که بخش عمده ای از سخنان پیامبران و بحثها و جدالهایشان با مردم اختصاص به موضوع معاد داشته است و حتی می توان گفت که تلاش آنها برای اثبات این اصل بیش از تلاشی بوده که برای اثبات توحید کرده اند زیرا اکثر مردم سرسختی بیشتری برای پذیرفتن این اصل نشان می داده اند. علت این سرسختی را می توان در دو عامل خلاصه کرد: یکی عامل مشترک در انکار هر امر غیبی و نامحسوس و دیگری: عامل مختص به موضوع معاد یعنی میل به بی بند و باری و عدم مسئولیت ، ... أیحسب الانسان أن لن نجمع عظامه بلی قادرین علی ان نسوی بنانه،بل یرید الانسان لیفجر امامه (القیامه 5-3 ) (آموزش عقاید 3/11/12 نشر با سازمان تبلیغات اسلامی، ج 13 پائیز 74 ) https://eitaa.com/MohammadGelayeri
2 انسان گاه شبهه ی علمی دارد و قرآن با او به عنوان برخورد می کند« ایحسب الانسان ان لن نجمع عظامه ، بلی قادرین علی ان نسوی بنانه » آیا انسان فکر می کند قیامتی نیست و ما استخوانهای پراکنده او را جمع و او را زنده نمی کنیم ؟ چرا قادریم تا سر انگشتان او را نیز کامل کنیم .(قیامت 3 و 4) آنگاه می فرماید که آنها شبهه ی ندارند بلکه شهوت عملی دارند «بل یرید الانسان لیفجر امامه » آنهامی خواهند با انکار مانعی برای گناهان پیش رو نداشته باشند . (قیامت 6) که با آنها به عنوان فرهنگی برخورد می شود. آنکه شبهه ی علمی دارد به عنوان رایزن فرهنگی می پذیرد و در شهوت علمی راهزن فرهنگی را نفی می کند. ( آملی ، سخنرانی در جمع طلاب در مسجد اعظم قم 28/8/1376 و نیز درس فقه سال 79 در فیضیه قم ) https://eitaa.com/MohammadGelayeri
مادر متوکل سر علیه السلام شيخ كلينى و شيخ مفيد و ديگران از ابراهيم بن محمّد طاهرى روايت كرده‏اند كه خراجى (يعنى قرحه و جراحتى) در بدن متوكّل به هم رسيد كه مشرف بر هلاك گرديد و كسى جرأت نمى‏كرد كه نيشترى به آن برساند، پس مادر متوكّل نذر كرد كه اگر عافيت يابد مال جليلى براى حضرت امام علىّ نقى عليه السّلام بفرستد، پس فتح بن خاقان با متوكّل گفت كه: اگر مى‏خواهى نزد حضرت امام علىّ نقى عليه السّلام بفرستيم شايد دوايى براى اين مرض بفرمايد، گفت: بفرستيد. چون به خدمت آن حضرت رفتند و حال او را عرض كردند، فرمود كه: پشكل گوسفند را كه در زير پاى گوسفند ماليده شده در گلاب بخيسانند و بر آن خراج بندند كه نافع است ان شاء اللّه تعالى. چون آن خبر را آوردند جمعى از اتباع خليفه كه حاضر بودند خنديدند و استهزاء كردند. فتح بن خاقان گفت: مى‏دانم كه حرف آن حضرت بى‏اصل نيست و آنچه فرموده است به عمل آوريد ضررى نخواهد داشت، چون دوا را بر آن موضع بستند در ساعت منفجر شد و متوكّل از درد و الم راحت يافت و مادرش مسرور شده، پس ده هزار دينار در كيسه كرده سر كيسه را مهر كرد و براى آن جناب فرستاد. چون متوكّل از آن مرض شفا يافت مردى كه او را بطحايى مى‏گفتند نزد متوكّل بود بد آن حضرت را بسيار گفت، و گفت: اسلحه و اموال بسيار جمع كرده است و داعيه خروج دارد، پس شبى متوكّل سعيد حاجب را طلبيد و گفت: بى‏خبر به خانه امام علىّ نقى عليه السّلام برو و هر چه در آنجا از اسلحه و اموال كه بيابى براى من بياور. سعيد گفت: در ميان شب نردبانى برداشتم و به خانه آن حضرت رفتم و نردبان را بر ديوار خانه گذاشتم، چون خواستم به زير روم به واسطه تاريكى راه را گم كردم و حيران شدم، ناگاه حضرت از اندرون خانه مرا ندا كرد كه اى سعيد! باش تا شمع از براى تو بياورند. چون شمع آوردند به زير رفتم ديدم كه حضرت جبّه‏اى از پشم پوشيده و عمامه‏اى از پشم به سر بسته و سجّاده خود را بر روى حصيرى گسترده و بر بالاى سجّاده رو به قبله نشسته است پس فرمود كه: برو و در اين خانه‏ها بگرد و تفتيش كن، من رفتم و جميع حجره‏هاى خانه را تفتيش كردم در آن‏ها هيچ نيافتم مگر يك بدره كه بر سرش مهر مادر متوكّل بود و يك كيسه سر به مهرى ديگر، پس فرمود كه: مصلّاى مرا بردار چون برداشتم در زير مصلّا شمشيرى يافتم كه غلاف چوبى داشت و بر روى آن غلاف هيچ نگرفته بودند، آن شمشير را با دو بدره زير برداشتم و نزد متوكّل رفتم، چون مهر مادر خود را بر آن ديد او را طلبيد و از حقيقت حال سؤال كرد، مادرش گفت: من براى او فرستاده‏ام و هنوز مهرش را بر نداشته است. چون كيسه ديگر را گشود چهار صد دينار در آن بدره بود. پس متوكّل يك بدره ديگر به آن ضمّ كرد و گفت: اى سعيد! اين بدره‏ها را با آن كيسه و شمشير براى او ببر و عذر خواهى از او بكن. چون آن‏ها را به خدمت آن حضرت بردم گفتم: اى سيّد من! از تقصير من بگذر كه بى‏ادبى كردم و بى‏رخصت به خانه تو در آمدم چون از خليفه مأمور بودم معذورم، حضرت فرمود: وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ.( شعراء 227) يعنى: به زودى خواهند دانست آن‏ها كه ستم مى‏كنند كه بازگشت آن‏ها به سوى كجا است. منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، ج‏3، صص: 1876 -1877 https://eitaa.com/MohammadGelayeri
آشنائی با مکتب تفکیک 1 به مناسبت وفات استاد دانشمند مرحوم محمدرضا حکیمی محمد رضا حکیمی دارای آثار فراوان است که یکی از آنها «الحیاة» است که به همراهی دو برادر دیگرش نوشته و توسط آرام ترجمه شده است ، او پیرو است ، مکتب تفکیک در عرصه اندیشه به عدم عدم به کارگیری ره آورد عقل در تفسیر متون شناخته می شود او در تبیین مکتب تفکیک ضمن این که ای مکتب را پیرو عقل می داند معتقد است ره آورد وحی بالاتر از این است که با عقل عادی مدد شود و می نویسد :«اين مشربهاى فلسفى ، و عرفانى ، و كلامى ، و تفسيرى ، و فقهى ، و اخلاقى ( سلوكى ) ، و سياسى ، و اقتصادى . . اينها همه زاييدهء دورى از اهل قرآن و عالمان « علم قرآنى » است ( يعنى گرفتن كتاب و حذف معلَّم كتاب ) ، و دنبال اين مكتب و آن نحله و مشرب رفتن ؛ و از« عيون صافية تجرى بأمر ربّها » محروم ماندن ، چشمه ساران زلالى كه همواره به امر خداى خويش مىجوشند ، و همواره « علم راستين » مىآموزند ، و به سوى « عمل راستين » فرا مىخوانند .» او ضمن تأکید بر اهمیت و رسالت عقل در درک متون دینی معتقد است که اصرار کتاب و سنت بر تعقل نمی تواند بدون بیان روش تعقل باشد تا مردم نیازمند میراث یونان و امثال آن نباشند ، همانطور که در روش سلوک طریقی دارد تا نیاز مند سلوک هندی و امثال آن نباشند . بنا ب این مکتب تفکیک را بی توجهی به عقل یا کم توجهی به آن منسوب کردن ناراوا است. ( محمد رضا ، محمد و علی حکیمی ، الحیاة ، ترجمه آرام ج 2 صص 274 و 275 و ج3 ص 471 https://eitaa.com/MohammadGelayeri