یک جرعه عشق
روزی حضرت امیر المومنین علیه السلام در بیرون خانه با گروهی از اصحابش بود که برای او فالوده هدیه آوردند ، حضرت فرمود دست دراز کنید و میل کنید ، خودش نیز دست دراز کر د تا فالوده بر دارد ولی دستش را کشید ، پرسیدند چه شد به ما فرمودی بخوریم و خودت دست پس کشیدی ، فرمود یادم آمد که پیامبر از آن میل نفرمود خوشم نیامد که من بخورم.
از این کار حضرت یاد کار پسرش #عباس در روز #عاشورا افتادم که وارد فرات شد و مشتی آب بر داشت و خواست بنوشد که عطش امام #حسین و اهل بیت او را به یاد آورد و آب را ریخت و علی رغم تشنگیش جیزی از آن ننوشید.
(قمی ، سفینة البحار ، ج3 ص 542 ، اسوه چ1 قم ، 1414ق)
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
عزاداری برای امام حسین علیه السلام در بستر تاریخ3
مولوی (672-604) در مثنوی حکایتی نقل می کند که دال بر این است که در عصر او یعنی قرن هفتم هجری قمری مراسم #عزاداری سالار شهیدان علیه السلام در روز #عاشورا یک رسم ریشه دار در بین مردم حلب است : « روز عاشورا همه اهل حلب * باب انطاکیه اندر تا به شب * گرد آید مرد و زن جمعی عظیم * ماتم آن خاندان دارد مقیم * ناله و نوحه کنند اندر بکا * شیعه عاشورا برای کربلا * بشمرند آن ظلمها و امتحان * کز یزید و شمر دید آن خاندان * نعره هاشان می رود در ویل و وشت * پر همی گردد همه صحرا و دشت * دفتر 6 ، ابیات 781-777)
#مقتل خوانی در #ایران حد اقل در اواخر قرن نهم و بعد از آن امری مرسوم و متداول بوده است ، ملاحسین واعظ کاشفی نویسنده روضة الشهداء - متوفی به سال 910 – این کتاب را به گفته خود در سنین پیری نوشته است که گویند حدود دو سال قبل از فوت او بوده است و پس از آن به هرات رفت و در آنجا وعظ می کرد و نماز جمعه اقامه می کرد .( کاشفی ، روضة الشهداء ، صص 2 ، 4 و6 ، مقدمه شعرانی ، چ اسبلامیه )
او می نویسد :«جمعی از محبان اهلبیت هر سال که محرم می شود به مصیبت شهداء را تازه می کنند و به عزاداری اولاد پیامبر می پردازند ، همه را دلها بر آتش حسرت بریان و دیده ها از غایت حیرت گریان گردد و اخبار مقتل شهداء که در کتب مسطور است تکرار می کنند » و سپس هدفش از نوشتن روضة الشهداء را نبود مقتل جامع ذکر می کند.( همان ، ص 12 )
پس قبل از حکومت صفویه (906-1145) عزاداری محرم و مقتل خوانی مرسوم بود.
#حسین
#محرم
#ایران
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
فأنت أخو السبطين في يوم مفخر
و في يوم بذل الماء أنت أبو الفضل
در روز رزمگاه در کنار دو سبط پیامبر حسن و حسین تو را می بینم و بی درنگ تو را اخوالسبطین می نامم ، و اما در روز عاشورا وقتی درمیان نهر آب تشنه بودی و به یاد برادر و اهلبیت او مشت آب را بر روی انبوه آبها ریختی تو را ابو الفضل می نامم .
نفس المهموم ص 307 از ابو جعفر محمد بن امیر الحاج الحسینی)
تاسوعای حسینی تسلیت باد
#عباس
#تاسوعا
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
امروز #عاشورا یا عید قربان است کرب و بلا یکسر از خون گلستانست.
#عاشورا #حسینی تسلیت
https://www.instagram.com/p/CSvUot3oGYO/?utm_medium=share_sheet
#پنجره ، کانالی با موضوعات #متنوع دینی
#مطالب و نکاتی که نظرم را جلب می کند و دوست دارم دیگران هم بدانند ، در اینجا می آورم ، از متون #دینی ، اولیای دین ،#احکام و یا آنچه که #دینمداران از کنار آن نباید بگذرند
#پنچره ملتزم نیست در هر مناسبت #دینی یا #ملی مطلبی بگذارد ، #پنجره بنا را بر کمتر گذاشتن مطلب قرار داده است
#پنجره معتقد به #نظام و #رهبری آن ، و ملتزم به #قانون #اساسی و #عرفی #کشور است
#پنجره #پنجره ی به سوی آزاد اندیشی ، #درک صحیح از دین و #مسؤلیت #اجتماعی است
ایتا:
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
splus.ir/mohammadgelayeri :سروش
https://www.instagram.com/p/CSy3f_NtxvX/?utm_medium=share_sheet
دوازدهم #محرم 95 به قول شهید اول روز وفات امام #سجاد علیه السلام ( قمی ، وقائع الایام ص 241)
شیخ مفید : در 95 هجری در 57 سالگی در مدینه وفات یافت و در کنار عمویش حسن بن علی در بقیع دفن شد و مدت امامت او 34 سال بود. ( مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 138 - قم، چاپ: اول، 1413 ق. )
محدث قمی : « بدان كه در وفات آن حضرت ما بين علما اختلاف بسيار است. و مشهور آن است كه در يكى از سه روز بوده: دوازدهم محرّم، يا هيجدهم، يا بيست و پنجم آن، سنه نود و پنج، يا نود و چهار، و سال وفات آن حضرت را سنة الفقهاء مىگفتند از كثرت مردن فقها و علما.
در مدّت عمر شريف آن حضرت نيز اختلاف است، اكثر پنجاه و هفت سال گفتهاند.»
و شيخ كلينى به سند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه : "حضرت على بن الحسين عليه السّلام را در وقت وفات پنجاه و هفت سال بود، و وفات آن حضرت در سال نود و پنج واقع شد. و بعد از امام حسين عليه السّلام سى و پنج سال زندگانى كرد." »
منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، ج2، ص: 1167
سبب وفات حضرت
قمی : «از اخبار معتبره كه بر وجه عموم وارد شده ظاهر مىشود كه آن حضرت را به زهر شهيد كردند.
و ابن بابويه و جمعى را اعتقاد آن است كه وليد بن عبد الملك آن حضرت را زهر داده، و بعضى هشام بن عبد الملك گفتهاند.
و ممكن است كه هشام بن عبد الملك به جهت آن عداوت و بغضى كه از آن حضرت در دل گرفت از آن روزى كه آن حضرت در طواف كعبه استلام حجر كرد و هشام نتوانست، و فرزدق شاعر آن جناب را به آن اشعار معروفه مدح كرد چنان كه در فصل معجزات آن حضرت به آن اشاره شد. به اين سبب و سببهاى ديگر برادر خود وليد بن عبد الملك را كه خليفه آن زمان بود وادار كرده باشد كه آن حضرت را زهر دهد. پس هر دو آن حضرت را زهر دادهاند و صحيح است نسبت قتل آن حضرت به هر دو تن. (همان ، ص: 1168)
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
مخالفت تيم اقتصادي #دولت با #FATF علت مخالفت نماينده با كابينه
🎥 محمودزاده: آقای رئیسی، با این تیم اقتصادی که انتخاب کردهاید، نمیتوانید به جنگ اقتصادی بروید
🔹نماینده مخالف کلیات برنامه پیشنهادی دولت: تیم اقتصادی شما فاقد سابقه اجرایی کافی هستند و مخالف پیوستن ایران به FATF هستند. آیا نمیشد از همه اقتصاددانان از هر طیف و جناحی دعوت میکردید؟
🔹زنان نیمی از جمعیت کشور هستند، اما چرا زنان در جایگاه دولت سیزدهم جایگاهی ندارند؟
@Farsna
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
راز نمازو سایر عبادات در کلام امام #سجاد علیه السلام :
در دعای اول #صحیحفه سجادیه در بند 8 و 9 اشاره دارد به این که هر یک از انسانها و چهارپایان دارای حدودی هستند ، و عبادات موجب می شود که انسانها از مرز انسانیت به مرز چهارپایان سقوط نکنند .
«حمد و سپاس خدایی را که سپاس در برابر نعمتهای گسترده ، پیاپی و فراوان خود (با الهام و ارسال پیامبران ) را به بندگان خود شناساند و آنها را محروم نکرد ، و اگر راه حمد را نمی شناختند از مرزهای انسانیت خارج و به مرز چهارپایان وارد می شدند همانطور که قران کریم در سوره فرقان آیه 44 در باره ی اینگونه انسانها فرمود :"آنها همانند چهارپایان بلکه گمراه تر هستند ." »
(8) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسْبَغَ عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِي مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِي رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ. (9) وَ لَوْ كَانُوا كَذَلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِيَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِيمِيَّةِ فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ: «إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا.»
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
معاد 1
مساله ی #معاد از جمله اصول #دین است که آثار اخلاقی بر آن مترتب است. استاد مصباح یزدی می فرماید: از دقت در آیات قرآنی به دست می آید که بخش عمده ای از سخنان پیامبران و بحثها و جدالهایشان با مردم اختصاص به موضوع معاد داشته است و حتی می توان گفت که تلاش آنها برای اثبات این اصل بیش از تلاشی بوده که برای اثبات توحید کرده اند زیرا اکثر مردم سرسختی بیشتری برای پذیرفتن این اصل نشان می داده اند.
علت این سرسختی را می توان در دو عامل خلاصه کرد: یکی عامل مشترک در انکار هر امر غیبی و نامحسوس و دیگری: عامل مختص به موضوع معاد یعنی میل به بی بند و باری و عدم مسئولیت ، ... أیحسب الانسان أن لن نجمع عظامه بلی قادرین علی ان نسوی بنانه،بل یرید الانسان لیفجر امامه (القیامه 5-3 )
(آموزش عقاید 3/11/12 نشر با سازمان تبلیغات اسلامی، ج 13 پائیز 74 )
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
#معاد 2
انسان گاه شبهه ی علمی دارد و قرآن با او به عنوان #رایزن #فرهنگی برخورد می کند« ایحسب الانسان ان لن نجمع عظامه ، بلی قادرین علی ان نسوی بنانه » آیا انسان فکر می کند قیامتی نیست و ما استخوانهای پراکنده او را جمع و او را زنده نمی کنیم ؟ چرا قادریم تا سر انگشتان او را نیز کامل کنیم .(قیامت 3 و 4)
آنگاه می فرماید که آنها شبهه ی #علمی ندارند بلکه شهوت عملی دارند «بل یرید الانسان لیفجر امامه » آنهامی خواهند با انکار #معاد مانعی برای گناهان پیش رو نداشته باشند . (قیامت 6) که با آنها به عنوان #راهزن فرهنگی برخورد می شود. آنکه شبهه ی علمی دارد به عنوان رایزن فرهنگی می پذیرد و در شهوت علمی راهزن فرهنگی را نفی می کند. ( #جوادی آملی ، سخنرانی در جمع طلاب در مسجد اعظم قم 28/8/1376 و نیز درس فقه سال 79 در فیضیه قم )
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
#نذر مادر متوکل سر #امام #هادی علیه السلام
شيخ كلينى و شيخ مفيد و ديگران از ابراهيم بن محمّد طاهرى روايت كردهاند كه خراجى (يعنى قرحه و جراحتى) در بدن متوكّل به هم رسيد كه مشرف بر هلاك گرديد و كسى جرأت نمىكرد كه نيشترى به آن برساند، پس مادر متوكّل نذر كرد كه اگر عافيت يابد مال جليلى براى حضرت امام علىّ نقى عليه السّلام بفرستد، پس فتح بن خاقان با متوكّل گفت كه: اگر مىخواهى نزد حضرت امام علىّ نقى عليه السّلام بفرستيم شايد دوايى براى اين مرض بفرمايد، گفت: بفرستيد.
چون به خدمت آن حضرت رفتند و حال او را عرض كردند، فرمود كه: پشكل گوسفند را كه در زير پاى گوسفند ماليده شده در گلاب بخيسانند و بر آن خراج بندند كه نافع است ان شاء اللّه تعالى. چون آن خبر را آوردند جمعى از اتباع خليفه كه حاضر بودند خنديدند و استهزاء كردند.
فتح بن خاقان گفت: مىدانم كه حرف آن حضرت بىاصل نيست و آنچه فرموده است به عمل آوريد ضررى نخواهد داشت، چون دوا را بر آن موضع بستند در ساعت منفجر شد و متوكّل از درد و الم راحت يافت و مادرش مسرور شده، پس ده هزار دينار در كيسه كرده سر كيسه را مهر كرد و براى آن جناب فرستاد.
چون متوكّل از آن مرض شفا يافت مردى كه او را بطحايى مىگفتند نزد متوكّل بود بد آن حضرت را بسيار گفت، و گفت: اسلحه و اموال بسيار جمع كرده است و داعيه خروج دارد، پس شبى متوكّل سعيد حاجب را طلبيد و گفت: بىخبر به خانه امام علىّ نقى عليه السّلام برو و هر چه در آنجا از اسلحه و اموال كه بيابى براى من بياور.
سعيد گفت: در ميان شب نردبانى برداشتم و به خانه آن حضرت رفتم و نردبان را بر ديوار خانه گذاشتم، چون خواستم به زير روم به واسطه تاريكى راه را گم كردم و حيران شدم، ناگاه حضرت از اندرون خانه مرا ندا كرد كه اى سعيد! باش تا شمع از براى تو بياورند. چون شمع آوردند به زير رفتم ديدم كه حضرت جبّهاى از پشم پوشيده و عمامهاى از پشم به سر بسته و سجّاده خود را بر روى حصيرى گسترده و بر بالاى سجّاده رو به قبله نشسته است پس فرمود كه: برو و در اين خانهها بگرد و تفتيش كن، من رفتم و جميع حجرههاى خانه را تفتيش كردم در آنها هيچ نيافتم مگر يك بدره كه بر سرش مهر مادر متوكّل بود و يك كيسه سر به مهرى ديگر، پس فرمود كه: مصلّاى مرا بردار چون برداشتم در زير مصلّا شمشيرى يافتم كه غلاف چوبى داشت و بر روى آن غلاف هيچ نگرفته بودند، آن شمشير را با دو بدره زير برداشتم و نزد متوكّل رفتم، چون مهر مادر خود را بر آن ديد او را طلبيد و از حقيقت حال سؤال كرد، مادرش گفت: من براى او فرستادهام و هنوز مهرش را بر نداشته است. چون كيسه ديگر را گشود چهار صد دينار در آن بدره بود. پس متوكّل يك بدره ديگر به آن ضمّ كرد و گفت: اى سعيد! اين بدرهها را با آن كيسه و شمشير براى او ببر و عذر خواهى از او بكن.
چون آنها را به خدمت آن حضرت بردم گفتم: اى سيّد من! از تقصير من بگذر كه بىادبى كردم و بىرخصت به خانه تو در آمدم چون از خليفه مأمور بودم معذورم، حضرت فرمود:
وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ.( شعراء 227)
يعنى: به زودى خواهند دانست آنها كه ستم مىكنند كه بازگشت آنها به سوى كجا است.
منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، ج3، صص: 1876 -1877
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
آشنائی با مکتب تفکیک 1
به مناسبت وفات استاد دانشمند مرحوم محمدرضا حکیمی
محمد رضا حکیمی دارای آثار فراوان #دینی است که یکی از آنها «الحیاة» است که به همراهی دو برادر دیگرش نوشته و توسط آرام ترجمه شده است ، او پیرو #مکتب #تفکیک است ، مکتب تفکیک در عرصه اندیشه #اسلامی به عدم عدم به کارگیری ره آورد عقل در تفسیر متون #دینی شناخته می شود
او در تبیین مکتب تفکیک ضمن این که ای مکتب را پیرو عقل می داند معتقد است ره آورد وحی بالاتر از این است که با عقل عادی مدد شود و می نویسد :«اين مشربهاى فلسفى ، و عرفانى ، و كلامى ، و تفسيرى ، و فقهى ، و اخلاقى ( سلوكى ) ، و سياسى ، و اقتصادى . . اينها همه زاييدهء دورى از اهل قرآن و عالمان « علم قرآنى » است ( يعنى گرفتن كتاب و حذف معلَّم كتاب ) ، و دنبال اين مكتب و آن نحله و مشرب رفتن ؛ و از« عيون صافية تجرى بأمر ربّها » محروم ماندن ، چشمه ساران زلالى كه همواره به امر خداى خويش مىجوشند ، و همواره « علم راستين » مىآموزند ، و به سوى « عمل راستين » فرا مىخوانند .»
او ضمن تأکید بر اهمیت و رسالت عقل در درک متون دینی معتقد است که اصرار کتاب و سنت بر تعقل نمی تواند بدون بیان روش تعقل باشد تا مردم نیازمند میراث یونان و امثال آن نباشند ، همانطور که در روش سلوک طریقی دارد تا نیاز مند سلوک هندی و امثال آن نباشند .
بنا ب این مکتب تفکیک را بی توجهی به عقل یا کم توجهی به آن منسوب کردن ناراوا است. ( محمد رضا ، محمد و علی حکیمی ، الحیاة ، ترجمه آرام ج 2 صص 274 و 275 و ج3 ص 471
#حکیمی
#دانشمند
#اسلامی
#ایرانی
https://eitaa.com/MohammadGelayeri