eitaa logo
دکتر محمدرضا کرامتی
496 دنبال‌کننده
899 عکس
991 ویدیو
38 فایل
دکتر رشته علوم قرآن و حدیث از دانشگاه فردوسی مشهد «نشر مطالب کانال، فقط همراه لینک آن رواست» نکات تفسیری نقد ترجمه‌های قرآن، آثار متفکران و... مفردات قرآن معرفی کتاب فرق کلمات طرح سؤال عقاید امامیه اخلاق احکام و... @mohammadrezakaramatitafsirdoost
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج رَبَّنا اِنَّكَ مَن تُدخِلِ النّارَ فَقَد اَخزَيتَهُ وما لِلظّالِمينَ مِن اَنصار (192) دخول در دوزخ سبب خزي و رسوايي است، بدين سبب اولوا الالباب در مقام دعا و آمرزش خواهي از پيشگاه الهي و با حفظ ادب دعا درخواست خود درباره نجات از آتش را چنين تعليل مي كنند كه هر كسي را خداوند به جهنم درآورد، او را خوار كرده است. خداي منزه از ظلم، برخي را بدان سبب كه ظالم اند به آتش مي اندازد و آن ها را خوار مي كند و چون در آخرت نمي توان از اسباب و انساب كمك گرفت، هيچ نصرتي بهره ظالم نخواهد شد و هيچ ناصري براي هيچ ستمكاري نيست. هركسي، خواه كافر يا غير كافر و چه ظالم به دين خدا (شرك) يا ستمكار به غير كه به دوزخ درآيد، خواه به ادخال جاودانه يا غير جاودانه، خوار است و اين خزي كه به معناي رسوايي است نه هلاك، به مقدار ماندگاري در جهنم است كه اگر هميشگي (خلود) باشد، خواري نيز جاودانه است و چنانچه موقت باشد، خزي نيز ناپايدار است و با نرفتن به جهنم خزي نيز منتفي است. خلاصه، هر كس به هر اندازه مشمول عذاب باشد، به همان نسبت خوار نيز هست و عذاب برخاسته از اين ذلت از عذاب جسماني دوزخ دردناك تر است. تذكّر: 1. اين آيه شامل همه افراد مرتبط با دوزخ، اعم از كيفري ها و فرشتگان نگهبان دوزخ نيست تا نيازمند تخصيص يا تقييد باشد. 2. نفي نصرت از ظالمان با شفاعت منافات ندارد و اطلاق اين آيه با آيات شفاعت تقييد مي شود. افزون بر اين، شفاعتْ درخواست متضرّعانه در پيشگاه خداست؛ نه از باب نصرت مستقل و رفع قاهرانه. تسنيم ج 16 صص 667 و 668 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
سوره‌ی شمس " ضحى" به معناى گستردگى نور آفتاب است، ولى بعدها به معناى آن هنگامى استعمال شد كه آفتاب بعد از طلوع خورشيد گسترده مى‌شود، و روز بالا مى‌آيد. " جلى" از مصدر تجليه است، كه به معناى اظهار و بر ملا كردن است، و ضمير مؤنث" ها" به ارض بر مى‌گردد. {" وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها"} يعنى به شب سوگند در آن هنگام كه زمين را فرا مى‌گيرد. " طحو" كه مصدر فعل" طحى" است به معناى گستردن است. " فجور" به معناى دريدن پرده حرمت دين است. در حقيقت وقتى شريعت الهى از عمل و يا از ترك عملى نهى مى‌كند، اين نهى پرده‌اى است كه بين آن عمل و ترك عمل و بين انسان زده شده، و ارتكاب آن عمل و ترك اين عمل دريدن آن پرده است. " تقوى" به معناى آن است كه انسان خود را از آنچه مى‌ترسد در محفظه‌اى قرار دهد. و منظور از اين محفظه و تقوا به قرينه اينكه در مقابل فجور قرار گرفته اجتناب از فجور و دورى از هر عملى است كه با كمال نفس منافات داشته باشد. " فلاح" كه مصدر ثلاثى مجرد" افلح" است، به معناى ظفر يافتن به مطلوب و رسيدن به هدف است. " زكاة" كه مصدر ثلاثى مجرد" زكى" است به معناى روييدن و رشد گياه است به رشدى صالح و پربركت و ثمربخش، و كلمه" تزكيه" به معناى روياندن آن است به همان روش. كلمه" دسى" از ماده" دس" بوده است چيزى كه هست‌ يكى از دو سين آن قلب به ياء شده، و به صورت" دسى" در آمده، كه ماضى باب تفعيلش" دسى" مى‌شود، و اين ماده به معناى آن است كه چيزى را پنهانى داخل در چيز ديگر كنيم، و مراد از اين كلمه در آيه مورد بحث به قرينه اينكه در مقابل تزكيه ذكر شده، اين است كه انسان نفس خود را به غير آن جهتى كه طبع نفس مقتضى آن است سوق دهد، و آن را بغير آن تربيتى كه مايه كمال نفس است تربيت و نمو دهد. " طغوى" مانند كلمه" طغيان" مصدر است. " سقيا" يعني آبشخور " عقر" به معناى ريشه كن كردن چيزى است كه به سر بريدن شتر و مطلق كشتن نيز اطلاق مى‌شود. " دمدمه" به معناى خراب كردن بنا بر روى كسى است. ترجمه‌ تفسیر المیزان ج 20 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
مهدي(عج) سزاوارترين فرد به ابراهيم(عليه‌السلام) وجود مبارك خاتم پيامبران، محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم سزاوارترين فرد به ابراهيم است: (اِنَّ اَولَي النّاسِ بِاِبرهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعوهُ وهذا النَّبِي والَّذينَ ءامَنوا)[3] ، زيرا هرچه را ابراهيم نگريست، آن وجود مبارك نيز ديد: (ما كَذَبَ الفُؤادُ ما رَاي)[4] و بدانچه ابراهيم با آن بينا شد، بدان بينا گرديد: (ما زاغَ البَصَرُ وما طَغي)[5] و آن كس را كه =========== [3]ـ سوره آل عمران، آيه 68. [4]ـ سوره نجم، آيه 11. [5]ـ سوره نجم، آيه 17. ابراهيم(عليه‌السلام) سرپرست و دوست گرفت، آن حضرت به سرپرستي و دوستي برگزيد: (اِنَّ وليِّي اللهُ الَّذي نَزَّلَ الكِتبَ وهُوَ يَتَوَلَّي الصّلِحين)[1] و از آنچه ابراهيم بيزاري جست، آن حضرت تبري نمود: (اَنَّ اللهَ بَرِي ء مِنَ المُشرِكينَ ورَسولُه)[2] و آن گاه پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم نزديك و نزديك تر شد: (ثُمَّ دَنا فَتَدَلّي فَكانَ قابَ قَوسَينِ اَو اَدني)[3] و چيزي قربان كرد كه ابراهيم(عليه‌السلام) نكرده بود: آن حضرت كسي را به قربانگاه برد كه هم او از رسول خدا بود و هم رسول خدا از او و آن قرباني، وجود مبارك حسين بن علي(عليه‌السلام) بود كه مرگ و شهادت با عزّت و كرامت را بر طاعت فرومايگان مقدم شمرد، تا در نهايت به بهاي ايمني كعبه از سركشان فرومايه، سر مباركش از تن جدا گرديد. راز مطلب اخير آن است كه رسول اعظم فرمود كه من از حسينم و حسين از من: حسين منّي و أنا من حسين[4] و از سوي ديگر امام حسين(عليه‌السلام) فرمود كه از رسول خدا شنيدم كه فرمود: هركس سلطان ستمگري را ديد كه حرام خدا را روا مي شمارد و عهد او را مي شكند و در ميان بندگان خدا به ستم عمل مي كند، چنانچه با گفتار و كردار بر او نشورد، سزاست كه خدا او را در جايگاه آن ستمگر يعني در آتش داخل كند: انّ رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم قد قال في حياته: من رأي سلطاناً جائراً مستحلاژ لحُرُم الله، ناكثاً لعهد الله، مخالفاً لسنّة رسول الله، يعمل في عباد الله بالإثم و العدوان فلم يغيّر عليه بقول و لا فعلٍ، كان حقاً علي الله أن يدخله مدخله[5] از اين رو امام حسين(عليه‌السلام) كه از رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم بود و رسول خدا از وي، خويشتن و اهل بيت و =========== [1]ـ سوره اعراف، آيه 196. [2]ـ سوره توبه، آيه 3. [3]ـ سوره نجم، آيات 8 ـ 9. [4]ـ الارشاد، ج 2، ص 127. [5]ـ تاريخ طبري، ج3، ص306؛ احقاق الحق، ج11، ص609؛ ر.ك: بحار الانوار، ج44، ص382. اصحابش را قرباني كرد، تا دين خدا از كجي و تحريف در امان ماند و پيمان خدا را از شكستن و خلق خدا را از ستمديدن نگاهبان باشد. از آنچه گذشت از كلام وجود مبارك امام عصر(عج) آشكار شد كه در آغاز قيام عدل گسترانه خود بر ضد ستم، پس از اقامه نماز نزد مقام ابراهيم، خويش را سزاوارترين فرد به پيامبران، به ويژه ابراهيم خليل و رسول اكرم(عليهم‌السلام) مي خواند. جوادی آملی، امام مهدی (عج) موجود موعود صص 80 تا 82 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
چهل فاطمه قرآن راجع به حضرت صديقه طاهره مي‏فرمايد : «انا اعطيناك الکوثر» ديگر كلمه‏اي بالاتر از كوثر نيست . در دنيائي كه زن را شر مطلق ، و عنصر فريب و گناه مي‏دانستند ، قرآن مي‏گويد نه تنها خير است‏ بلكه كوثر است ، يعني خير وسيع ، يك دنيا خير . مي‏آئيم در متن تاريخ‏ اسلام . از همان روز اول دو نفر مسلمان مي‏شوند : علي و خديجه كه ايندو نقش مؤثري در ساختن تاريخ اسلام دارند . اگر فداكاريهاي اين زن كه از پيغمبر 15 سال بزرگتر بود نبود ، از نظر علل ظاهري مگر پيغمبر مي‏توانست‏ كاري از پيش ببرد ؟ تاريخ ابن اسحاق يك قرن و نيم بعد از هجرت راجع به‏ مقام خديجه و نقش او در پشتيباني از پيغمبر اكرم و مخصوصا در تسلي بخشي‏ به پيغمبر اكرم ، مي‏نويسد بعد از مرگ خديجه كه ابوطالب هم در آن سال از دنيا رفت ، واقعا عرصه بر پيغمبر اكرم تنگ شد به طوري كه نتوانست . . . ( 2 ) بماند . تا آخر عمر پيغمبر هر گاه اسم خديجه را مي‏بردند ، اشك‏ مقدسشان جاري مي‏شد . عايشه مي‏گفت يك پيرزن كه ديگر اين قدر ارزش‏ نداشت ، چه خبر است ؟ مي‏فرمود تو خيال مي‏كني من به خاطر شكل خديجه‏ مي‏گريم ؟ خديجه كجا شما و ديگران كجا ؟ اگر به تاريخ اسلام نگاه بكنيد مي‏بينيد كه تاريخ اسلام يك تاريخ مذكر مؤنث است ولي مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش . پيغمبر صلي الله‏ عليه و آله وسلم ياران مذكري دارد و ياران مؤنثي ، هم راوي زن دارد و هم‏ راوي مرد كه در كتبي كه در هزار سال پيش نوشته شده است ، شايد اسم همه آنها هست و ما روايات زيادي داريم كه راوي آنها زن بوده است . كتابي است كه به نام بلاغات النساء يعني خطبه‏ها و خطابه‏هاي بليغي كه‏ توسط زنها ايراد شده است . اين كتاب از . . . بغدادي است كه در حدود سال 250 هجري يعني در زمان امام عسكري عليه السلام مي‏زيسته است ( چنانكه‏ مي‏دانيد حضرت امام عسكري عليه السلام در سنه 260 وفات كردند ) . از جمله‏ خطبه‏هايي كه بغدادي در كتابش ذكر كرده است ، خطبه حضرت زينب در مسجد يزيد و خطبه ايشان در مجلس ابن زياد و خطبه حضرت زهرا عليه السلام در اوائل خلافت ابوبكر است . در اين ضريح جديدي كه اخيرا براي حضرت معصومه ساخته‏اند ، روايتي را انتخاب كرده‏اند كه راويها همه زن هستند تا مي‏رسد به پيغمبر اكرم . در ضمن ، اسم همه آنها فاطمه است ( حدود چهل فاطمه ) . روايت كرده فاطمه‏ دختر . . . از فاطمه دختر . . . تا مي‏رسد به فاطمه دختر موسي بن جعفر . بعد ادامه پيدا مي‏كند تا فاطمه دختر حسين بن علي بن ابيطالب و در آخر مي‏رسد به فاطمه دختر پيغمبر . يعني شركت اينها اينقدر رايج بوده ، ولي‏ هيچوقت اختلاط نبوده . بسياري از راويان بودند كه مي‏آمدند روايت حديث‏ مي‏كردند . زنها مي‏آمدند استماع مي‏كردند . اما زنها در كناري مي‏نشستند و مردها در كناري . مردها در اطاقي بودند و زنها در اطاقي . ديگر نمي‏آمدند صندلي بگذارند كه يك مرد بنشيند و يك زن ، زن ميني ژوب بپوشد و تا بالاي رانش پيدا باشد كه بله ، خانم مي‏خواهند تحصيل علم بكنند . اين ، معلوم است كه ظاهرش يك چيز است و باطنش چيز ديگر . اسلام مي‏گويد علم‏ ، اما نه شهوتراني ، نه مسخره بازي ، نه حقه بازي ، مي‏گويد شخصيت. مطهری، حماسه حسینی، ج 1 صص 327 تا 330 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج رَبَّنا اِنَّنا سَمِعنا مُنادِياً يُنادي لِلاِيمانِ أن آمِنوا بِرَبِّكُم فَآمَنّا رَبَّنا فَاغفِر لَنا ذُنوبَنا وكَفِّر عَنّا سَيِّئاتِنا وتَوَفَّنا مَعَ الاَبرار (193) لبيبان كامل ميان عقل و نقل و قلب و سمع جمع مي كنند؛ بدين سان كه با مطالعه عميق آفرينش نظام كيهاني، به مبدأ و معاد آن پي مي برند و حق بودن نظام آفرينش و نزاهت آن را از باطل كاملاً مي يابند و اعلام مي كنند و طبق فتواي عقل برهاني در صدد يافتن راه و راهنماي نقلي بر مي آيند و با گوش شنوا نداي دلپذير منادي الهي را شنيده[1] و بي درنگ به آن ايمان مي آورند و از راه ايمان به رسالت پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم به جزئيات احكام ايمان مي آورند، همان گونه كه با تفكر در آفرينش آسمان ها و زمين، به مبدأ، معاد و وحي و نبوت پي مي برند و به اصول و خطوط كلي دين ايمان مي آورند. تعبير «اولوا الالباب» همه امت ها و پيامبران(عليهم‌السلام) را شامل مي شود. بر همين اساس عنوان «منادي» كه جنس و جامع است، خداي سبحان و رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و عترت طاهرين آن حضرت(عليهم‌السلام) و قرآن كريم، بلكه همه پيامبران(عليهم‌السلام) =========== [1]ـ استفاده از «نداء» به جاي «دعوت»، به جهت اهميت مطلب است. كتاب هاي آسماني، وارثان انبيا و عالمان ديني را دربر مي گيرد. البته نخستين منادي و منادي اصلي و حقيقي به ايمان، يا براي ايمان، خداست و ديگر مناديان در مراتب بعدي اند كه همه انسان ها به ويژه مؤمنان را به تعالي و رستگاري ندا مي دهند و هر شنونده اي به ميزان تعالي روحي و مرتبه ايماني اش مرتبه اي از اين مراتب ندا و سخن را مي شنوند، بنابراين خداوند سبحان هم با پيامبر سخن مي گويد و هم با مردم؛ و كلام او را كه همواره ثابت است اكنون نيز مي توان شنيد؛ ليكن مستمع وحي فقط پيامبر است. جهان آفرينش از نداي حق آكنده است و افزون بر مناديان مزبور، كه در اين آيه با تنوين تعظيم و تجليل از آنان ياد شده است، نداي الهي از همه مخلوقات به گوش دل مي رسد و انسان عاقل و فرزانه اي كه به قبولي اعمال خود جزم ندارد، آن گاه كه در امتثال آن ندا خود را بدهكار مي بيند، به اقتضاي لبيب بودنش، به خدا پناه مي برد و نخستين سخني را كه بر زبان مي آورد اين است كه از پروردگارش مي خواهد گناهان او را بپوشاند و آن ها را بزدايد و محو كند. گناهان ساتر و كافرند و صفحه دل را مي پوشانند و خداوند سبحان كافرروبي و ساترزدايي مي كند. گفتني است طلب مغفرت و تكفير سيئات براي معصوم(عليه‌السلام) جنبه دفع دارد نه رفع؛ يعني از خدا مي خواهد كه آلوده نشود. البته به لحاظ درخواست عدم توقف در كمال متوسط و براي رهايي از آن حدّ و نيل به مقام برتر مي تواند صبغه رفع داشته باشد. اهل ذكر و فكر پس از درخواست غفران ذنوب و تكفير و ازاله سيئات[1] از =========== [1]ـ «ذَنْب» از «ذَنَب» به معناي دنباله و پيامد كار است و نامگذاري «سيّئه» بدين نام از آن روست كه سبب بدي و سوء حال مي شود (ر.ك: مفردات، ص331، «ذ ن ب» ). خداوند حشر و نشر با نيكان را مي طلبند. آنان از پروردگار خويش مي خواهند كه هنگام قبض روح، آن را كامل در رديف ارواح ابرار جاي دهد و چون هر كسي همان گونه كه زندگي مي كند خواهد مرد، معناي اين درخواست آن است كه زندگي اولوا الالباب با زندگي و عقايد و اخلاق و اعمال ابرار هماهنگي دارد و با آنان خواهند بود، بنابراين مطلوب اساسي آنان نيل به كمال و تكميلش و حفظ آن تا لحظه توفّي است. تسنيم ج 16 صص 682 تا 684 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
فصل دوم _ زبان، خط، تاریخ و پرچم رسمی کشور اصل پانزدهم زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است. https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
عقیده ما (شیعیان إثنا عشری) در مورد صفات امام و علمش و معتقدیم که امام مانند نبی است. باید در صفاتی مانند شجاعت، کرم، عفت، صدق و عدل و نیز در تدبیر، عقل و حکمت و خلق، افضل مردم باشد. و همان دلیل در نبی، دلیل در امام هم هست. اما علمش، او معارف، احکام و تمام معلومات را از طریق نبی یا امام قبل از خود تلقی می‌کند. کتاب عقائد الإمامية ص 67 ترجمه و تلخیص، توسط کرامتی https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج رَبَّنا وآتِنا ما وعَدتَنا عَلي رُسُلِكَ ولاتُخزِنا يَومَ القيامَة اِنَّكَ لاتُخلِفُ المِيعاد (آل عمران، 194) اولوا الالباب در آخرين دعا، همه آنچه را تاكنون خواسته اند و افزون بر آن، انجاز همه پاداش هايي را كه خداوند از زبان پيامبران(عليهم‌السلام) در كتاب هاي آسماني به امت هاي پيشين و مؤمنان اهل عمل صالح وعده داده است براي خود كه موفّق به ايمان و عمل صالح شده اند خواستارند. براي دعاي لبيبان اين معنا نيز محتمل است: پروردگارا! دعاهاي پيامبران پيشين را درباره ما اجابت فرما! خداوند سبحان يقيناً خلف وعد و عهد ندارد، بنابراين مقصود از درخواست ايتاي وعده و وفا به عهد از او، يا تضرّع منقطعانه به سوي او و تعبّد عاجزانه در ساحت وي است؛ يا اين معناست كه خدايا ما را با ابرار بميران تا به وعده ات عمل كني و ما را مشمول آن قرار دهي؛ يا اينكه خدايا ما را از كساني قرارده كه طبق وعده ات به آنان كرامت مي بخشي؛ يا اينكه درخواست تعجيل كمك و تسريع نصرت الهي براي فائق آمدن بر باطل و مبطل مراد است. اولوا الالباب در دعاهايشان در اين آيات، دو بار صريحاً از خدا مي خواهند كه آنان را به خزي گرفتار و رسوا نكند و در بار سوم تلويحاً مسئلت خود را ضمن درخواست توفّي با ابرار بازگو مي كنند. همه وعده هاي الهي به سبب رحمت او قطعي اند؛ امّا نصوص انشايي ناظر به عذاب، عفو يا تخفيف وعيد و تهديد وارد در آن ها محتمل اند و گاهي مصلحت در صرف انشاي تهديدي است؛ ليكن نصوص نقلي خبري (نه انشايي) ناظر به اصل دوزخ كه از ورود عده اي در دوزخ خبر مي دهند، هرچند تهديد ضمني و وعيد تلويحي دارند، قطعاً صادق و مطابق با واقع اند و گروهي حتماً دوزخي اند. تسنيم ج 16 صص 706 و 707 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
د. «تجافی به معنای دستها را بر زمین گذاردن و زانوها را از زمین برداشتن و حالت نیمخیز و آماده برای حرکت است؛ مانند مأمومی که در رکعت دوم امام به نماز جماعت میرسد و در حال تشهد امام در آن رکعت، حالت تجافی (آماده برخاستن) میگیرد. امام سجاد علیه السلام در شب بیست و هفتم ماه مبارك رمضان تا صبح از خدا می‌خواست که چنان به ایشان توفیق دهد که نسبت به دنیا همیشه آماده برخاستن باشد و از دنیا پرواز کند. این حالت را «تجافی عن دار الغرور» گویند. تسنيم 129/27 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
✨دعای هفتم صحیفه سجادیه از دعاهای نقل شده از امام سجاد علیه السلام است که به خواندن آن برای رفع بلا، گرفتاری، آسان شدن امور و برآورده شدن حاجات سفارش شده است.✨ «بسم الله الرحمن الرحیم» 💫💐 یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یٔفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ. فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بی‌ یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بی‌مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی‏ مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بی‌یا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بی‌ذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.🌿
شمول بنی آدم بنی آدم شامل همه‌ی انسان‌ها حتی حضرت آدم عليه السلام نیز خواهد شد نظیر کریمه‌ی 172 أعراف که اخذ میثاق اختصاص به فرزندان آدم ندارد بلکه شامل آن حضرت هم خواهد بود. آن زمان مأخذ را ننوشته‌ام اما به احتمال أقوا یکی از آثار علامه جوادی آملی است.
پیام امام خمینی به مناسبت شهادت دکتر مفتح - 58/09/27 بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون آنگاه که منطق قرآن آن است که ما از خدائیم و به سوی او می رویم و مسیر اسلام، بر شهادت در راه هدف است و اولیاء خدا، علیهم السلام شهادت را یکی از دیگری به ارث می بردند و جوانان متعهد ما برای نیل شهادت در راه خدا درخواست دعا می کرده و می کنند، بدخواهان ما که از همه جا وامانده دست به ترور وحشیانه می زنند، ما را از چه می ترسانند؟ آمریکا خود را دلخوش می کند که با ایجاد رعب در دل ملت که سربازان قرآنند، می تواند وقفه ای در مسیر حق و عقب گردی از جهاد مقدس در راه خدا ایجاد کند، غافل از اینکه ترس از مرگ برای کسانی است که دنیا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بی خبرند اینان از کور دلی، صحنه های شورانگیز ملت عزیز و شجاع ما را در هر شهادتی، پس از شهادتی که در پیش چشمان خیره آنان منعکس است نمی بینند. صم بکم عمی فهم لا یعقلون اینان می بینند که هزار و سیصد سال بیشتر از صحنه حماسه آفرین کربلا می گذرد و هنوز خون شهیدان ما در جوش و ملت عزیز ما در حماسه و خروش است. جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقای مفتح و دو نفر پاسداران عزیز اسلام رحمةالله علیهم به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامی را افروخته تر و جنبش قیام ملت را متحرک تر کردند. خدایشان در جوار رحمت واسعه خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد. امید بود از دانش استاد محترم و از زبان و علم او بهره ها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود و امید است از شهادت امثال ایشان بهره ها برداریم. من شهادت را بر این مردان برومند اسلام تبریک و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسلیت می دهم. سلام بر شهیدان راه حق. روح الله الموسوی الخمینی https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402