بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
#گزیده_تفسیر_سوره_نساء_آیه
و ليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذرّيّة ضعافاً خافوا عليهم فليتّقوا الله و ليقولوا قولاً سديداً (9)
علاقه به فرزند و نوه و خواستن آسايش آن ها و انزجار از رنج آنان فطري است. قرآن حكيم با توجه دادن به اين اصل فطري هشدار مي دهد كه اگر كسي در وصيت، توزيع ميراث يا حالت هاي ديگر به نحوي به يتيم بي پناه ستم رواداشت، فرزندان به جا مانده وي نيز مشمول چنين ظلم نابجايي خواهند بود و آن ترس احتمالي از سرنوشت تلخ نسل آينده، به هراس فعلي و قطعي بدل خواهد شد.
ترس مزبور عقلايي است، از اين رو خداوند سبحان آن را امضا كرده است؛ يعني بايد بترسند؛ و چون در بسياري از مردم، انذار بيش از تبشير اثر دارد، عنصر محوري اين آيه و آيه بعد را انذار تشكيل داده و به همگان، به ويژه كساني كه اموال يتيمان در اختيار آن هاست هشدار مي دهد كه اگر حقوق يتيم را رعايت نكنند، عذاب دنيايي (تعدي به اموال و حقوق يتيمان آنان و در نتيجه فقر و گرسنگي آن ها) و عذاب اخروي تهديدشان مي كند و اين دو خطر و عذاب، فرجام دو عمل آن هاست: 1. ظلم به يتيم كه عذابش آتشخواري و سوختن به آتش جهنّم است. 2. رنجاندن اولياي يتيم، چون پس از مرگ تا هنگام برپايي قيامت، انسان ها از رنج فرزندانشان در دنيا با خبر و متأثر مي شوند.
از آنجا كه «ذرّيه»، هم فرزندان بلافصل و هم نوادگان را شامل مي شود، وعيد آيه كساني را كه فرزند خردسال بلافصل ندارند نيز تهديد مي كند: (وليَخشَ الَّذينَ لَو تَرَكوا مِن خَلفِهِم ذُرِّيَّةً ضِعافاً... )، چنان كه با افراد عقيم نيز افزون بر بيان از راه تعليل و برهان عقلي ـ كه عمل هركس زنده است و با او پيوند مستقيم دارد ـ از راه تمثيل سخن مي گويد كه خودتان را در موقعيت كساني بگذاريد كه فرزنداني صغير به جا گذاشته اند، پس با احساس نگراني براثر تصور رنج خود از تصاحب ظالمانه اموال آنان پس از مرگ شما، به حقوق يتيمان تعدّي نكنيد.
گرفتار شدن فرزندان بر اثر ظلم پدران به يتيمان مردم، با آياتي همچون (ولاتَكسِبُ كُلُّ نَفسٍ إلاّعَلَيها ولاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري)[1]
منافاتي ندارد، زيرا اعمال انسان افزون بر زنده و جاويد بودن، به فاعل خود مرتبط و از او جداناشدني اند و از سويي نسل گذشته، حال و آينده يك خانواده براثر وحدت رحامت، خون، غذا و... يك واقعيت و يك سلسله به شمار مي روند و در حقيقت فرزند ادامه وجود عنصري پدر و مادر است، از همين رو هم اعمال گذشتگان در فرزندانشان ظاهر مي شود و هم اعمال فرزندان براي گذشتگان اثر دارد و نيز براثر همين اشتراك و پيوند، انسان پس از مرگ نيز به سرنوشت ذرّيه خود حسّاس است و از لذّت آنان شاد مي شود و از اندوهشان مي رنجد.
اثرگذاري ظلم والدين بر فرزند، به معناي روا بودن ستم به آن فرزند و
===========
[1]ـ سوره انعام، آيه 164.
محروميت او از اجر و حق شكايت نيست. او براي تحمّل ستم مأجور است و پدر كيفر گناه خود را خواهد ديد و رنج فرزند، عذابي ديگر براي اوست.
مراد آيه اين نيست كه با ستم والدين، ظلم در جامعه سنت مي شود، در نتيجه فرزندان او نيز چون در همان جامعه زندگي مي كنند طبعاً از اين سنت سيئه متأثر مي شوند، بلكه نفس ظلم والدين بر فرزندان اثر دارد، هرچند سنت نشود. از سوي ديگر، اگر ظلم سنت شود تنها به فرزندان ظالمان ستم نمي شود، بلكه همگاني مي گردد، حال آنكه آيه تهديد ويژه درباره ايتام ستمگران است نه عموم جامعه، هرچند بر ديگران نيز اجمالاً اثر دارد.
بايد از خدا درباره يتيمان پروا كرد و سخن درست و متقن گفت: (فَليَتَّقوا اللهَ وليَقولوا قَولاً سَديدا) و چون (قَولا) فعل را نيز شامل مي شود، (وليَقولوا قَولاً سَديدا) يعني در مورد اموال يتيمان، دقيق و درست و محكم كار كنيد؛ مبادا به حقوق آنان تجاوز كنيد و حقشان را نپردازيد يا با آن ها رفتار ناشايست داشته باشيد.
فرمان به «تقوا» و «قول سديد» تأكيدي است بر نهي برگرفته از صدر آيه: (وليَخشَ الَّذين... ).
تسنيم ج 17 صص 432 تا 434
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#نقد_سخنان_رایج
من میاندیشم، پس هستم.
[کرامتی: سخن مذکورِ مشهورِ دِکارت، مورد نقد علامه شهید مطهری قرار گرفته است] 👇
پس اینکه «من هستم» روی حس مخصوص خود آگاهی بدیهی است و قابل استدلال نیست، دانشمندان استدلالات خود را متوجه بیان حقیقت «من» یا «خود» نمودهاند نه بیان اصل وجود «من» زیرا وجود من یک امر بدیهی است.
از اینجا واضح میشود که استدلال معروف دکارت از راه فکر و اندیشه بر اینکه «من هستم» که به عبارت مخصوص ادا میشود «من میاندیشم پس هستم» مخدوش است زیرا هستی هر کسی مانند خود اندیشیدن، بدیهی است بلکه بدیهیتر است زیرا آگاهی از اندیشیدن با اضافه به میم (میاندیشم) فرع بر آگاهی و شعور به خود است.
استاد مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 1، ص122
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مفردات_قرآن
سورهی بلد
" حل" مانند كلمه" حلول" به معناى اقامت و استقرار در مكان است، و مصدر در اينجا به معناى اسم فاعل (حلول كننده) است.
" كبد" به معناى رنج و خستگى است.
" لبد" به معناى بسيار است.
" نجد" به معناى راهى است به سوى بلندى، و مراد از" نجدين" راه خير و راه شر است و اگر راه خير و شر را نجد خوانده، براى اين بوده كه هر دو مستلزم رنج و مشقت است.
" اقتحام" به معناى داخل شدن به سرعت و با فشار و شدت در چيزى است، و كلمه" عقبة" به معناى راه سنگلاخى و دشوار است كه به طرف قله كوه منتهى مىشود، و" اقتحام عقبه" اشاره است به انفاقهايى كه براى انفاقگر بسيار دشوار باشد.
{" فَكُّ رَقَبَةٍ"} يعنى آزاد كردن برده.
" مسغبة" به معناى گرسنگى و قحطى است، و كلمه" مقربة" به معناى قرابت نسبى است، و كلمه" متربة" از ماده" تراب" (خاك) گرفته شده و معنايش خاكنشينى از شدت فقر است.
و معناى آيه اين است كه: انسان مورد بحث به هيچ عقبهاى قدم ننهاد، نه بندهاى آزاد كرد، و نه در روز قحطى طعامى داد، نه به يتيمى خويشاوند، و نه به مسكينى خاكنشين.
{" عَلَيْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَةٌ"} يعنى آتشى مستولى بر آنان است كه از هر سو احاطهشان مىكند.
ترجمه تفسیر المیزان ج 20 صص 484 تا 492
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 #ببینید | دلها و چشمها، مجذوب و مبهوت سخنان ایشان بود...
💠 گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار خانواده آیتالله محمدتقی مصباح یزدی (رضوان الله علیه)
۱۴۰۱/۱۰/۰۵
📱 @mesbahyazdi_ir
15.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنجره متفاوتی به چند حضور شهید سلیمانی در برخی دیدارها و برنامههای خاطرهانگیز با رهبر انقلاب
🔺https://eitaa.com/shahab_sagheb
17.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادی کنیم از کسانی که اهل مذاکره با آمریکا بودن 😏
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
12.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظاتی از شعرخوانی آقای مجتبی رمضانی در آغاز دیدار امروز مقام معظم رهبری، به مناسبت پنجمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی. ۱۴۰۳/۱۰/۱۲
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
#گزیده_تفسیر_سوره_نساء_آیه
إنّ الّذين يأكلون أموال اليتامي ظلماً إنّما يأكلون في بطونهم ناراً و سيصلون سعيراً (10)
آيه قبل مكافات دنيوي تجاوز به حقوق و اموال يتيمان را بيان مي كرد و اين آيه عذاب باطني و اخروي آن را.
كيفر سخت كساني كه ستمكارانه در اموال يتيمان تصرف مي كنند اين است كه تنها آتش مي خورند نه چيز ديگر: (إنَّ الَّذينَ يَأكُلونَ أموالَ اليَتامي ظُلماً إنَّما يَأكُلونَ في بُطونِهِم نارا)، زيرا روش ظالمانه و تعدّي مستمر كه از (يَأكُلون) فهميده مي شود، چيزي از حق و حلال براي انسان ستمگر باقي نمي گذارد. از سوي ديگر يتيم ـ كه هيچ پناه و تكيه گاهي جز خدا ندارد و از همين رو دعايش خالصانه، مؤثر و مستجاب است ـ توان دفاع از حق خويش را ندارد، بدين سبب ستم به او با ظلم هاي ديگر متفاوت و بسي بزرگ و جانكاه است، از اين رو كيفر آن افزون بر روسوزي، به درون ظالم سرايت مي كند و باطن او را نيز مي سوزاند: (إنَّما يَأكُلونَ في بُطونِهِم نارا).
حرمت خوردن مال يتيم، در مصرف كردن مواد غذايي منحصر نيست، بلكه هرگونه تصرف ظالمانه در اموال يتيم، حرام و ممنوع است، بنابر اين، عبارت (إنَّما يَأكُلونَ في بُطونِهِم نارا) نيز به كيفر خوردن اختصاص ندارد.
كلمه (ظُلما) در مقام تحديد و مفيد حصر است، بنابراين، تجارت و تعامل عادلانه با مال يتيم جايز است، چون هيچ گونه ستمي به وي نمي شود.
قيد (في بُطونِهِم) اولاً براي تأكيد است، زيرا روشن است كه شي ء خوردني درون شكم مي رود. ثانياً مفيد آن است كه تنها آتش مي خورند و شكمشان را از آن آكنده مي كنند، به گونه اي كه جا براي چيز ديگر نيست، وگرنه مي فرمود: «في بعض بطونهم». ثالثاً اشاره است به خط مشي اين گونه افراد كه بر مسير شكم است.
به هر روي، آيه شريفه چهره حقيقي تجاوز به مالِ يتيم را آتشخواري معرفي مي كند. آيه از باب مجاز و تشبيه و به اين معنا نيست كه خوردن مال يتيم معصيت است و به جهنّم مي انجامد، بلكه طبق ظاهر آيه، تصرف ظالمانه در مال يتيم واقعاً خوردن آتش است. بايد به اين معناي ظاهر ملتزم شد، هرچند راز و رمزش معلوم نباشد.
متجاوز به حقوق و اموال يتيمان هم اكنون آتشخواري را شروع كرده و با آتش قرين است؛ ولي در عالم طبيعت آن را ادراك نمي كند و با مرگ و در نتيجه برطرف شدن علايق دنيوي و به پايان رسيدن مستي طبيعت، سوخت و سوز خود را حس مي كند.
متجاوزان به اموال يتيمان به زودي (در معاد) در آتش فروزان بريان خواهند شد: (سَيَصلَونَ سَعيرا). اين عذاب اخروي، ظهور و بروز همان آتشخواري دنياست كه از تصرف ظالمانه در مال يتيم پديد آمده بود.
مرگ زودهنگام متجاوز به اموال يتيمان، يا كوته عمري او نسبت به ابديت او در جهان آخرت، زمينه صدق زودرس بودن معاد و تعبير (سَيَصلَون) را فراهم مي كند.
تسنيم ج 17 صص 471 و 472
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مهدویت
خاتم اوصياء، وارث منحصر به فرد كمالات
امام عصر(عج) خصوصيت روشني دارند كه در ديگر امامان معصوم پوشيده داشته مي شد و آن وراثت زمين است. ساير ائمه هدايت(عليهمالسلام) هم وارث بودند و هم مورّث؛ يعني هم امامت را ارث مي بردند و هم آن را به ارث مي نهادند؛ امّا درباره امام عصر(عج) اين گونه نيست و به بيان لطيف مرحوم سيد حيدر آملي» حضرت خاتم الاولياء وارث منحصر به فرد است؛ يعني تنها وارثي است كه همه كمالات گذشتگان خود را به ارث برده است و چون بعد از او ولي ديگري نخواهد آمد، كسي هم ميراثبر او و نيز وي مورّث كسي نيست.
===========
[1]ـ سوره نمل، آيه 62.
[2]ـ تأويل الآيات، ص 399؛ بحار الانوار، ج51، ص59.
مرحوم سيد حيدر آملي نكته مزبور را از اين آيه قرآن كريم فهميده است كه (ونُريدُ اَن نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ استُضعِفوا فِي الارضِ ونَجعَلَهُم اَئِمَّةً ونَجعَلَهُمُ الورِثين).[1]
مي گويد كه وقتي خبر با «الف و لام» ذكر مي شود مفيد حصر خبر در مبتدا است؛ به اين معني كه تنها آن حضرت(عج) وارث محض است.
===========
[1]ـ سوره قصص، آيه 5.
جوادی آملی، امام مهدی (عج) موجود موعود صص 82 و 83
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#قانون_اساسی
اصل شانزدهم
از آنجا که زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی عربی است و ادبیات فارسی کاملاً با آن آمیخته است این زبان باید پس از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه در همۀ کلاسها و در همه رشته ها تدریس شود.
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
خدا سالروز ولادت پربرکت امام محمد باقر علیه السلام را بر شما مبارک کند.
در حديثي از امام باقر عليه السلام خطاب به جابربنيزيد جعفي كه يكي از اصحاب سرّ حضرت ميباشد، نقل شده است:
بدان [اي جابر] كه تو پيرو ما نخواهي بود مگر آنكه اگر همة همشهريان تو گرد آيند و بگويند: جابر مرد بدي است، نگران نشوي و اگر همه بگويند: جابر مرد خوبي است، باز هم دلخوش نگردي؛ بلكه خود را بر كتاب خدا عرضه كن [ابنشعبة الحراني، تحف العقول، ص284.]
اهلبيت عليهم السلام درصددند افراد را بهگونهاي تربيت كنند كه از مال، جان، عزت، آبرو و عزيزان خود در راه انجام وظيفة الهي دريغ نكنند و متزلزل نشوند. تربيتشدگان مكتب اهل بيت عليهم السلام، بهيقين، اين روحية ايثار را در جهاد فرهنگي نيز حفظ و تمام عمر را صرف تبيين و ترويج ارزشها و عقايد اسلامي ميكنند. اگر چنين كسي در اين راه ملامت شود، هرگز متزلزل و پشيمان نميشود. كسي كه با هدف و انگيزة الهي به تحصيل علوم ديني و تبليغ معارف الهي، يا به كار ديگري ميپردازد، هرگز از ملامت ديگران دلسرد نميشود؛ ازاينرو، هرچه بگويند: «اگر فلان كار را ميگرفتي، ماهيانه چقدر درآمد داشتي؛ و با اين قرض و بدهكاري و خانة گِلي و اين وضع فلاكتبار كه نميتوان درس خواند و دين را ترويج کرد و...»، در عقيدة صحيح او تأثيري نميگذارد و او را سست نميسازد.
مصباح یزدی، زلال نگاه، موانع کسب و ارتقای بصیرت، ص مجهول
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
مکتب حاج قاسم
وقتی گفته میشود، حاج قاسم سلیمانی یک مکتب است، باید دانست که:
اولاً مکتب، جهانبینی و ایدئولوژی (نمیدانم آیا برای عبارت ایدئولوژی، معادل ساخته شده یا نه) دارد. جهانبینی، شامل هست و نیستهای مهم است و ایدئولوژی، باید و نبایدهای مهم را در بر میگیرد. پس معنای مکتب بودن این شهید محبوبمان این است که هم باید عقاید او مورد معرفت قرار گیرد و هم عملکردش مورد دقت.
ثانیاً وقتی او یک مکتب است، معنایش این است که باید افرادی معلم آن مکتب قرار گیرند و افرادی در آن مکتب متعلم شوند.
ثالثاً معلوم است که مکتب حاج قاسم در طول مکتب اسلام عزیز است نه در عرض (و مقابل) آن. منتها چون گفتارِ نشاندهنده عقاید او و رفتار ناشی از عقایدش را احساس کرده و میکنیم، از این طریق بهتر و آسانتر با مکتب اسلام آشناتر میشویم.
فاتح دلها، شهید سلیمانی، افتخار اسلام و ایران است.
مکتبش پررهرو و یادش انسانساز.
محمدرضا کرامتی
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402