eitaa logo
🕊شهیدعباس دانشگر۱۲🕊(یزد)
1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
5.2هزار ویدیو
155 فایل
﷽ کانال۱۲ کانون شهیدعباس دانشگر مشخصات‌شهید: 🍃تولد:۱۸/ ۰۲ /۱۳۷٢ 🍂شهادت:۲٠/ ۰۳ /۱۳۹۵ 🌹محل تولد:سمنان 🥀محل شهادت:سوریه لقب: جوان مومن انقلابی نام جهادی:کمیل خادم کانال: @Aramesh_15 برای آشنایی بیشتردرکانال زیرعضوشوید: @kanoon_shahiddaneshgar
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 همیشه و در هر شرایطی خنده بر لب داشت به طوری که بعد از شهادتش نام گرفت. بسیار با اخلاق ، مهربان و صبور بود. بسیار به معنویات از جمله نماز اهمیت میداد بسیار به آراستگی ظاهر داشت و همیشه مرتب بود. گذشت زیادی داشت. بی نهایت از غیبت و نفرین کردن تنفر زیادی داشت و ترجیح میداد به جای نفرین، در حق فرد مقابل دعای خیر کنیم ... هرگز دل کسی را نشکست و بسیار شوخ طبع بود 🇮🇷ولادت:۱۳۷۶/۰۹/۱۹ (اصفهان) 🇮🇷شهادت:۱۳۹۷/۱۱/۲۴ (زاهدان) ┏━━━━━━🦋° 🇮🇷 °🦋━┓ ☫ ┗━━━━🦋° ❤️ °🦋━━━┛
وقتی پیکرش رو از سوریه آوردن قابل شناسایی نبود ، پدرش از روی ضربه‌های چاقویی که در روی بازوی چپش بود ، هویت رسول رو تایید کرد… شهیدرسول_خلیلی
📸 تصویر شهید ستوان سوم علیرضا کیخا و شهید سرباز وظیفه مبین رشیدی که امروز در حمله تروریستی به کلانتری زاهدان به شهادت رسیدند 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ⭕️ غائله حمله تروریستی به کلانتری زاهدان پایان یافت 🔸قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه: صبح دیروز یک تیم تروریستی چهار نفره که قصد ورود به کلانتری ۱۶ زاهدان را داشتند، با مقاومت جانانه کارکنان خدوم انتظامی مواجه و همه تروریست ها به هلاکت رسیدند. 🔹در این حادثه دو تن از مدافعین امنیت به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar
رویِ دیـــوار قـلبــم... عکــسِ کــسی اســت ڪــه هرگاه دلم تنـگِ بـهشت میشود به چشـمـانِ او خیره می‌شــــوم!... ❤️
رویِ دیـــوار قـلبــم... عکــسِ کــسی اســت ڪــه هرگاه دلم تنـگِ بـهشت میشود به چشـمـانِ او خیره می‌شــــوم!... ❤️ 🌹 ╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar
راه و مسیر اصلی را شهدا به ما نشان دادند،بیهوده و بیراهه نرویم... 🌱
«♥️🕊» شھادت... شوخی‌نیست!به‌حرف‌‌نیست، قلبت‌رابومیکنندبوی‌دنیابدهی‌رَدی! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ♥️✋🏻 ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar
«اندازه‌ِتـمام‌نـفس‌هٰای‌ِخستہ‌ات، مٰادر‌بہ‌‌من‌نفس‌بده‌تا‌نوڪری‌کنم!"» 🩵 ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar
° ° نمیدانم‌شهادت‌شرط‌زیبادیدن‌است یادل‌به‌دریا‌زدن‌ولی‌هرچه‌هست،جزدریادلان‌ دل‌به‌دریانمیزنند💙🌊:) ° ° ° ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar
🌹✅چهل شاخص جوان انقلابی از منظر امام خامنه ای مدظله‌العالی 🔹١-خود را مدیون اسلام و انقلاب می داند. 🔸٢-مؤمن به انقلاب و مبانی آن است. 🔹٣-به آینده انقلاب و نظام اسلامی امیدوار است. 🔸٤-دوستدار انقلاب و نظام اسلامی است. 🔹٥-معتقد به آرمان های انقلاب است. 🔸٦-مبانی جمهوری اسلامی را می داند. 🔹٧-خودش را برای همه میدان های مورد نیاز انقلاب (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی) آماده می کند. 🔸٨-پیشتاز حرکت های انقلابی است و در راه تحقق آرمان های انقلاب اسلامی ثابت قدم است. 🔹۹- اهل نماز اول وقت و به جماعت است. 🔸١٠-در صف اول دفاع از آرمان ها وارزش های انقلابی حضور دارد. 🔹١١-رابطه خود را با امام و آرمان هایش پیوسته حفظ می کند. 🔸١٢-معتقد به استقلال فکری، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است. 🔹١٣-خودش را برای مسئولیت های بزرگ اماده می کند. 🔸١٤-به دنبال کسب آگاهی سیاسی و بصیرت است. 🔹١٥-تاریخ معاصر را خوب می داند. 🔸١٦-نسبت به دشمنی های دشمنان حساس، خروشناک است. 🔹١٧-به دنبال کسب علم ودانش است. 🔸١٨-نسبت به محیط پیرامونی خود حساس ، فعال و اثر گذار است. 🔹١٩-به دنبال وحدت و هم افزایی در جامعه است. 🔸٢٠-کار وتفکراتش اسلامی و انقلابی است. 🔹٢١-با اطرافیان خود مجادله احسن دارد. 🔸٢٢-خوش بین به فرهنگی اسلامی است. 🔹٢٣-خوش روحیه است. 🔸٢٤-باهوش است و نمی گذارد بنام امر به معروف از او سوء استفاده نمایند. 🔹٢٥-امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه شرعی وانقلابی خود می داند. 🔸٢٦-اخلاص در امور را سرلوحه خود قرار می دهد. 🔹٢٧-پر انگیزه و مطالبه گر است. 🔸٢٨-پايبند به تعلقات معنوی، خانوادگی ومیهنی است. 🔹٢٩-با منطق محکم از مسئولین انتقاد می کند. 🔸٣٠-نظام سلطه را با همه ابعاد و لایه هایش می شناسد. 🔹٣١-مقید به کار تشکیلاتی است. 🔸٣٢-قانون گراست. 🔹٣٣-دلش نورانی است . 🔸٣٤-رابطه قلبی ومعنوی خود را با خداوند تقویت می کند. 🔹٣٥-اهل قرآن است. 🔸٣٦-اهل دعا و مناجات با خداست. 🔹٣٧-اهل اعتکاف است. 🔸٣٨-میانه رو است؛ افراط وتفریط نمی کند. 🔹٣٩-از طعن و بدگویی که دیگران در حق او انجام میدهند نمی هراسد. 🔸٤٠-عدالت خواه است.
📸 ✅دیدار دختران هیئت بنات الحسین علیه السلام ، روستای حسن آباد پایگاه راضیه(س) شهرستان دامغان با مادر وپدر شهید عباس دانشگر ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar
دوران ابتدایی بود. هر روز صبح وقتی می خواست به مدرسه برود، سرش را می شست و می ایستاد جلوی آینه و به موهایش شانه می کشید . در دوران دبیرستان ، پنج نوع عطر خریده بود. شیشه های عطر را به ردیف کنار طاقچه چیده بود. هر روز که به مسجد و مدرسه می رفت خود را با یک عطر خوشبو می‌کرد. 👤به نقل از↓ ″ مـادر بزرگوار شهـید ″ 📚برگرفته از کتاب↓ ″لبخندی‌به‌رنگ‌شهادت،فصل۱″
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سالروز شهادت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب که در ۲۰ آذر ۱۳۶۰ توسط منافقین کوردل به شهادت رسید را گرامی می داریم! 🔹 سومین شهید محراب آیت‌الله شهید عبدالحسین دستغیب؛ از مردان بزرگی بود که همگان وی را به تقرب به خدا و دستگیری از بندگان می‌شناسند، آثار ماندگارش که پس از سال‌ها هنوز مورد مراجعه مشتاقان عرفان اسلامی است، شاهدی بر این مدعاست. کتاب‌هایی مانند قلب سلیم، گناهان کبیره، قیام حسینی، خطبه شعبانیه، سیدالشهدا(علیه‌السلام)، معاد، توحید، بهشت جاودان از جمله آثار این شهید بزرگوار است. شهید دستغیب، اصول اعتقادی و مسایل مرتبط با آن را در نوشتار و گفتار خود آنچنان سهل و زلال می‌گشود که هر مخاطبی را با هر بضاعتی از دانش و اندیشه مستغنی ساخته و به آگاهی لازم می‌رساند. 🌹
اسفندماه سال ۱۳۹۴ بود یک روز از سرکار به خانه برمی‌گشتم که از دور دیدم دم در ماشینی پارک‌شده است با خودم گفتم لابد میهمان آمده خوب که نگاه کردم متوجه شدم ماشین خود من است آن‌قدر آن را تمیز شسته بودند که فکر کردم ماشین همسایه است وارد خانه که شدم با عباس تماس گرفتم و پرسیدم ماشین رو شما شستی گفت کرایه که از ما نمی‌گیری حداقل یه دستی به ماشینت بزنیم به‌خاطر این‌که ماشین را برای سیاحت به او داده بودم دلش طاقت نیاورده بود و می‌خواست جبران کند . 👤به نقل از↓ ″ احمدِدانشگر ،عمو و پدرخانم شهید ″ 📚 بر گرفته از کتاب↓ " لبخندی‌به‌رنگ‌شهادت ،فصل۱۵ " ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar
هرشهیدے... نشانیست‌از‌یڪ‌‌‌راه‌ناتمام؛ یڪ‌فانوس که‌دارد‌خاموش‌مے‌شود؛ وحالا‌تو‌مانده‌اے یڪ‌شهیدویڪ‌راه‌ناتمام... فانوس‌را‌بردار وراه‌خونین‌شهدا‌را ادامه‌بده! 🪔🩷 🪽 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar
بـهـ وَصــلِ خـود دَوایـی کن ! دلِ دیـوانـه ِے مٰـا را ...🩵
چهره اش بچه سال بود و برای من جالب بود که با این سن کم، این همه طرح و نظر در ذهنش وجود دارد. پیش از اینکه دبیری کانون اندیشه مطهر را بپذیرد، به عنوان فعال کانونی زیاد به دفتر من می آمد وطرح می آورد. با رفقایش تیمی تشکیل داده بودند و فعالیت و برنامه ریزی می کردند. من با خودم فکر می کردم آن نوجوانی که در هتلی در مشهد با او شوخی کردم، چقدر نوجوان پخته ای است. آن اوایل دو سه دیدار غیر رسمی داشتیم و در همان دیدار ها علاقمند شده بود که من را ببیند. اولین بار که تنها به اتاقم آمد و درباره طرح هایش صحبت کرد احساس کردم که طرح ها بهانه است و او آمده تا مرا ببیند. بعد از اینکه صحبت هایش درباره طرح ها تمام شد، باب گفتگو و خوش و بش باز شد. همان جا فهمیدم که قلب صاف و بسیار زلالی دارد. 👤به نقل از↓ ″ سردار حمید اباذری ،فرمانده‌شهید ″ 📚برگرفته از کتاب↓ ″ لبخندی‌به‌رنگ‌شهادت‌ ،فصل۳ ″
میگویند تنها اباذری جسم پاره پاره عباس را دید. 💭 می‌گفت بچه ها رو قبل رفتن جمع کردم تو اتاقم گفتم ۱۰ نفرید مطمئن باشید که ۲تا۳نفرتون یا شهید میشن یا مجروح، بازهم مصمم‌ترینشون عباس بود.. گذشت… گفت از این جمع همشون هم قسم شده بودن که عباس رو عملیات ها نبرن و کلا مواظبش باشن این آخرین بار هم خطی که اینا بودن کلا ۸ یا ۹ نَفَر از بچه های دانشگاه امام حسین بودن که عباس خبردار میشه بچه ها وضعیتشون خوب نیست. عباس و یه نَفَر دیگه با ماشین میرن جلو، یه جایی کنار دیوار پارک میکنه. وقتی خواستن بیان پایین، با موشک ضد تانک ماشین رو میزنن، تا پیاده بشه “بین در و دیوار” نارنجک منفجر میشه و میسوزه. حاجی گریه میکرد ،شونه هاش می‌لرزید… حاجی گفت من جنازشو دیدم نه پهلو مونده بود…نه صورت… نه چشم…عباس خوش سیما بود،… سیمای قشنگشم گذاشت و رفت .. آره حقش بود مثل زهرا (سلام‌الله) شهید بشه ،تو آتیش ،بین در و دیوار با پهلو و صورت زخمی.. ••صلواتی بفرستیم به نیابت این شهید عزیز، هدیه محضر حضرت فاطمه سلام الله علیها به امید شفاعتشون الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ ❤️🤲🏻
🌹•{از ولادت تا شهادت}• 🍃برگ نهم: شهید دانشگر در ۲۳ بهمن سال ۱۳۹۴ دختر عموی خود را به همسری برگزید و صیغه موقت خوانده شد. چند صباحی از دوران نامزدی نمی گذشت که مقدمات سفر به سوریه فراهم شد. در جواب فرمانده اش، سردار اباذری که به او گفته بود: " شما تازه صاحب همسر شدی، هنوز دو ماه از نامزدی ات هم نگذشته؛" گفته بود:« میترسم زمین گیر شوم و توفیق از من سلب شود». شهید دانشگر اعتقاد داشت حضور در جبهه مقاومت واجب عینی است و باید از حرمین شریفین با تمام توان دفاع کنیم. خانواده اش نیز مانع تصمیمش نشدند و حقیقت راهی که عباس انتخاب کرده بود ایمان داشتند. در نهایت او با اصرار زیاد به فرمانده اش، در اول۱ اردیبهشت سال۱۳۹۵ داوطلبانه عازم سوریه شد. ╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮ ✓کانال‌مکتب‌شهید‌عباس‌دانشگر↓↓ 🆔@maktababbasdanshgar ✓کانال‌کانون‌شهید‌عباس‌دانشگر↓↓ 🆔@kanoon_shahiddaneshgar ‌‌╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯
🌹•{از ولادت تا شهادت}• 🍃برگ دهم: همسر شهید میفرماید:«قرار بود عید به سوریه اعزام شوند، ولی به دلایلی اعزامش به تأخیر افتاد به همین خاطر دوم اردیبهشت ماه اعزام شد. روزی که قرار بود عباس آقا به سوریه برود من در مدرسه بودم. روزهای قبل از آن هم امتحان داشتم. به همین خاطر نتوانستیم زیاد باهم صحبت کنیم. وقتی به خانه آمدم دیدم که برایم یک نامه نوشته و آن را روی میزم گذاشته بود. خوشحال شدم که عباس برایم نامه نوشته، ولی وقتی نامه را خواندم خیلی نگران شدم چون نوشته‌هایش بوی رفتن می‌داد. احساس کردم آخرین نوشته‌هایش در این دنیا است. خیلی جملات عارفانه نوشته بود. در نامه نوشته بود "رفتم تا وابسته نشوم" چون می ترسید به دنیا وابسته شود و نتواند از آن دل بکند و فراموش کند که در آن سوی مرزها چه اتفاقاتی دارد می‌افتد.» ╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮ ✓کانال‌مکتب‌شهید‌عباس‌دانشگر↓↓ 🆔@maktababbasdanshgar ✓کانال‌کانون‌شهید‌عباس‌دانشگر↓↓ 🆔@kanoon_shahiddaneshgar ‌‌╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯
🌹•{از ولادت تا شهادت}• 🍃برگ هفدهم: پدر بزرگوار شهید: عباس کلاس اول یا دوم ابتدایی بود که برای زیارت حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام با خانواده به مشهد مقدس رفتیم. از مسافرخانه ای که در آن اقامت داشتیم تا حرم، نزدیک به یک کیلومتر فاصله بود. برای رسیدن به حرم، باید از کوچه های پیچ در پیچ می گذشتیم و بعد از طی مسیری طولانی به حرم می رسیدیم. روز آخر به فرزندانم، عباس و مهدی و علیرضا گفتم بیاید برای زیارت وداع با هم به حرم برویم. به حرم که رسیدیم، کفش ها را یک جا به کفشداری تحویل دادیم و محلی را مشخص کردیم و قرار شد که نیم ساعت بعد همه دوباره آنجا جمع شویم. نیم ساعت گذشت و به محل قرار برگشتم اما عباس نیامده بود. با علیرضا و مهدی هر چه در حرم گشتیم، خبری از اون بود. به واحد گمشده ها رفتم و مشخصات عباس را دادم. یک ساعتی گذشت. از پیدا کردنش در حرم نا امید شدم. برگشتیم به مسافرخانه و در کمال تعجب دیدم که عباس در اتاق است! تعجبم از این بود که در آن سن کم، چطورپا برهنه و تنها، راه مسافرخانه را از میان کوچه های پیچ درپیچ پیدا کرده است. ذکاوتش را ستودم. ╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮ ✓کانال‌مکتب‌شهید‌عباس‌دانشگر↓↓ 🆔@maktababbasdanshgar ✓کانال‌کانون‌شهید‌عباس‌دانشگر↓↓ 🆔@kanoon_shahiddaneshgar ‌‌╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯
🌹•{از ولادت تا شهادت}• 🍃برگ بیست‌و‌ششم: مصطفی عبدالشاه، دوست شهید: عید غدیر سال ۱۳۸۶بود. امام جماعت بعد از نماز ظهر بلند شد و گفت امروز دوبه دو دست. بدهید. می خواهیم صیغه برادری بخوانیم تا در دنیا و آخرت یار و یاور هم باشیم. هنوز حرف های امام جماعت به پایان نرسیده بودکه نماز گزاران به بغل دستی هایشان نگاه می‌کردند و می‌سنجیدند که می‌خواهند با چه کسی برادر شوند! من نگاهی به سمت راستم انداختم. عباس کنار من نشسته بود. آن روزها قد کوتاه و بدن ضعیفی داشت اما خوش برخورد بود. با خودم فکر می کردم که او چطور می خواهد برای من برادری کند؟. صیغه برادری را با او خواندم. چند ماه بعد که عباس را دیدم به او گفتم:« بین ما عقد برادری خونده شده؛ شما واسه من چیکار کردی تو این مدت؟!» جوابی داد و گذشت. دوسه ماه بعد که دوباره او را در مسجد دیدم باز هم به او گفتم:« تو درحق برادرت چه کار کردی؟» وقتی دید حرفم جدی است، گفت:« تو دعا کن من شهید بشم، به اذن خدا شفاعت میکنم!» ╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮ ✓کانال‌مکتب‌شهید‌عباس‌دانشگر↓↓ 🆔@maktababbasdanshgar ✓کانال‌کانون‌شهید‌عباس‌دانشگر↓↓ 🆔@kanoon_shahiddaneshgar ‌‌╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯
🌹•{از ولادت تا شهادت}• 🍃برگ بیست‌و‌هشتم: محمد جواد موحدی، همکار شهید: به ما رحم نمیکنی به این دانشجوها رحم کنید. از اول هفته تا آخر هفته، از سر صبح تا دم غروب، براشون کلاس و برنامه و آموزش گذاشتین، لااقل یه جمعه رو بهشون استراحت بدین!.. از روی ناراحتی این حرف ها را به عباس زدم. وقتی که می دیدم صبح های جمعه دانشجوها را برای شرکت در دعای ندبه ترغیب می کند. گفت: « از اول هفته تا آخر هفته واسه کی کار میکنن؟! خدایا دل خودشون؟! جواب دادم: «ان شاء الله واسه خدا» گفت: «اینم روش! » تا خواستم جوابی بدهم گفت : «حضرت آدم یه لحظه واسه دل خودش کار کرد و از عرش به فرش رسید.» گفتم : «عباس آقا ما عرش نمی خوایم! این فرش رو ازمون نگیر! بزار جمعه ها بخوابیم!» خندید و گفت : «بعد از های ندبه بگیر راحت بخواب!» ╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮ ✓کانال‌مکتب‌شهید‌عباس‌دانشگر↓↓ 🆔@maktababbasdanshgar ✓کانال‌کانون‌شهید‌عباس‌دانشگر↓↓ 🆔@kanoon_shahiddaneshgar ‌‌╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯
جانِ‌ هـر‌ زنـده‌ دلے‌‌ زنده‌ بہ‌‌ جان‌ِ‌ دگر‌ است من‌ همانم‌ کہ‌‌ دلم‌ زنده‌ بہ‌‌ یادِ‌ شهداست(:🩵