eitaa logo
سید محمدجواد موسوی‌فرد
1.1هزار دنبال‌کننده
608 عکس
210 ویدیو
7 فایل
طلبه حوزه علمیه قم، روضه خوان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام شاید اینجا برای اندکی عمیق‌تر شدن در اعتقادات و مسائل اجتماعی مناسب باشد ارتباط با بنده: https://eitaa.com/Mousavifard
مشاهده در ایتا
دانلود
انتهای مسیری است که طالب آن باید انتخابش کند، به اتفاق و صدفه نیست. و مسیر شهادت آن است که خواب بر چشم دشمن چنان حرام کنی که راهی جز حذف تو نداشته باشد. در این صورت فرقی نمی‌کند که در معرکه باشی مثل ق-ا-س-م، یا در آزمایشگاه مثل ، یا معلمی کنی مثل ، ویا مثل مولای‌مان جعفر بن محمد الصادق آرامش از چشمان منصور داونیقی سلب کنی تا یک شب سه بار با پای برهنه و بدون عمامه در کوچه‌های مدینه بکشانندت تا مگر بعد از شهادتت آب خوشی از گلویشان پایین برود.
◽️بازی دو سر باختِ رأی_بی_رأی دوست عزیز! رای ندادن تو یا در حالی است که مشارکت بالایی صورت می‌گیرد و مثلا حماسه‌ای دیگر رقم می‌خورد که در این صورت بازنده‌ای! چون: 🔹اولا هیچ نقشی در سرنوشت خودت حتی به صورت حداقلی بازی نکردی و از یک انسان اجتماعی موثر به یک موجود خنثی تبدیل شده‌ای، 🔸ثانیا به احتمال زیاد خلاف خواسته تو در انتخابات محقق شده، 🔹و ثالثا از مدنی‌ترین و مترقی‌ترین روش حاکمیت در دنیا اعراض کرده‌ای که طبعا معنای خوبی ندارد، 🔸و یا مشارکت پایین است که باز هم بازنده‌ای! چرا که مشارکت پایین زمینه فشار بیشتر گرگ‌های خارجی را فراهم می‌کند؛ از تحریم بیشتر گرفته تا جنگ و تهدید و ناامنی! ما که مرد جنگیم ولی تو خود دانی!
◽️ منازعه را عمیق و مبنایی بشناسیم اگر می خواهید به صورت مبنایی، دلیل خط کشی‌های سیاسی اجتماعی و صف آرایی‌های فرهنگی داخلی و حتی بین‌المللی را بشناسید، و نیز اگر می خواهید دقیقا خط منازعه ایران و غرب را تشخیص دهید، و اگر اراده کرده اید بدانید چرا هیچ گاه نخواهیم توانست با غرب کنار بیاییم، حتی اگر می خواهید مبنای بسیاری از تصمیمات در جمهوری اسلامی را بدانید، حتما حتما کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب شهید آوینی را با دقت بخوانید. البته ادبیات نسبتا سنگینی دارد اما برای جوانان اهل فکر کتاب جذابی است.
◽️ خلط مبحث نفرمایید! 🔹طرف فکر می‌کرد جمله"کذلک الله ربّی" مربوط به قبل از قنوت است و حتی وقتی سوره کوثر می‌خواند بعدش می‌گفت "کذلک الله ربی"!!! نمی‌دانست بعد از اتمام سوره توحید که توصیف خداوند به بی‌همتایی است این جمله گفته می‌شود. 🔸این را در منطق "خلط ما بالعرض به مابالذات" می‌گویند. (هر وقت تو بحث کم آوردید از این اصطلاح استفاده کنید 😁). مابالذات موضوع حقیقی حکم است که در مثال ما سوره توحید است. مابالعرض اموری هستند که به هر دلیلی همراه و مقارن مابالذات‌اند یعنی همان قنوت. 🔹خب! چرا مشارکت پایین است: دلیل اصلی: افتضاحی که دولت نامحترم در زندگی ملت ایجاد کرد چنان یاس فراگیری پراکنده که تصور می‌شود با هیچ چیزی درست شدنی نیست. مابالعرض: رد صلاحیت‌های شورای نگهبان، نخیر برادر من! قبل از رد صلاحیت‌ها هم نظر سنجی‌ها رونقی نشان نمی‌دادند. 👈البته کرونا هم بی‌تاثیر نیست و ظاهرا در بعضی نظرسنجی‌ها تا حدود ۲۰ درصد مردم دلیل عدم شرکت را ترس از کرونا ذکر کرده‌اند که خب البته چون دولت تنبل و بی‌عرضه‌ای بر سر کار است بعید می‌دانم فکری بابت این موضوع شود. مردم عزیز! یادتان هست در آمریکا حدود ۷۰ درصد مردم در انتخابات اخیر امکان رای دادن پستی را داشتند؟! این به شما ربطی ندارد چون دولت گویا تعمدی در ایجاد مشارکت پایین دارد. والله العالم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 میگن رئیس‌جمهور قبلی سوئد قراره بشه رئیس جمهور ایران! ◽️ابتکار دوستانی که این‌گزارش رو تهیه کردند قابل تقدیره ◽️حجم خود تحقیری برخی هم‌وطنان واقعا آزار دهنده است دولت مردمی؛ ایران قوی 🇮🇷 🔆 @BaraayeMardom
◽️ رای نمی‌دهیم برخی می‌گویند می‌خواهیم با رای ندادن این نظام را ساقط کنیم.. باید گفت متاسفانه بسیار فانتزی فکر می‌کنند! اولا به طور قطع کار به آنجا نمی‌کشد ولی اگر هم بخواهد چنین چیزهایی رخ دهد در بدترین شرایط جنگ داخلی رخ خواهد داد نه این که فکر کنی رای ندادی فردایش نظام می‌رود کنار و آنچه تو میخواهی حاکم می‌شود. ثانیا این نظام با بیش از ۱۰۰۰ سال پشتوانه فکری و همراهی بخش زیادی از مردم و رهبری حضرت امام و فداکاری شهدا و جانبازان و با اهداف و آرمان‌های حقیقی و انسانی به این روز افتاده (به زعم ایشان)، چه رسد به اعتراضاتی که نه عقبه تاریخی دارند نه هدف مشخص، نه رهبر مقتدر و دانشمندی و نه اشخاص فداکاری و نه حتی اشتراک در گفتمان و روش. بدون تردید آلترناتیو جمهوری اسلامی، ایرانِ تجزیه شده است آن هم بعد از ۳۰ الی ۴۰ سال جنگ داخلی.
◽️رئیسی یا جلیلی؟! به نظر می آید هر دوی این عزیزان خوب و از سرمایه‌های‌اند و تلاش برای استفاده از ظرفیت‌شان کار پسندیده‌ای است. به نظر حقیر نقطه مثبت آقای رئیسی قدرت مدیریت و توان اجرایی قابل توجه و نیز عزم مبارزه با زخم قدیمی فساد است و نکته مثبت آقای جلیلی استفاده از دولت جوان و راه‌های نو و جوانانه و نیز قاطعیت در مبارزه با ویژه‌خواری در حد اعلاست. اما آیا بحث درباره اصلح بودن یکی از این دو مناسب است؟ طرفداران آقای رئیسی می گویند اگر وحدت حفظ نشود ممکن است رقیب با اجراء یکی از تکنیک‌های ناشناخته رأی بیاورد. در مقابل طرفداران آقای جلیلی معتقدند بدون این بحث و گفتگوها دو امر فوت می‌شود: اول ارتقاء اندیشه و کنش سیاسی مردم، دوم این که اگر رأی آوردن آقای رئیسی مسلم تلقی شود مشارکت بالا نمی رود. 🔹ملاحظات و توصیه های تاکتیکی: ۱.آقای دکتر فرامرز رفیع پور استاد جامعه شناسی و مولف چندین کتاب ارزشمند در این حوزه، معتقد بودند جبهه اصلاحات در ۲ خرداد ۷۶ با یک تاکتیک جامعه شناختی به پیروزی رسید که تا آن موقع در دانشگاه‌های ایران اطلاعی از آن وجود نداشت، گویا نتیجه می‌گرفتند که غربی‌ها کمک کردند تا خاتمی پیروز شود، بنابراین تصور نکنیم مشت طرف مقابل برای ما کاملا باز شده است. ۲. توصیه می‌شود مطلقا درباره این دو عزیز سلبی صحبت نکنید، هر انتقادی دارید بگذارید برای بعد از انتخابات، در مقابل تلاش کنید نقاط قوت کاندیدای اصلح از نظر خودتان و دلایل آن را بیشتر و بهتر و با زبان های مختلف توضیح دهید. ۳. در دعوای صالح و اصلح دو گزاره مسلم وجود دارد که قابل تردید نیست و کش دادن بحث درباره آن گمراهی است: اول- در شرایط عادی وظیفه رأی دادن به اصلح است، دوم- اگر اوضاع خطرناک شد و احتمال قابل توجهی در رأی آوردن فاسد وجود داشت دفع افسد به صالح مقبول، رجحان دارد. ۴. ظاهرا رأی ۷ میلیونی قبیله ای هنوز به کار نیامده که اگر به کار آید مثل ۸۸، ۹۲ و ۹۶ به نفع جریان مقابل ماست. آن را باید جدی گرفت و از تبعاتش باید ترسید.
◽️قاعده تزاحم و مسأله‌ای از انتخاب اصلح قاعده تزاحم از قواعدی است که فقیهان در موارد متعدد آن را مستند فتوای خویش قرار داده اند و صحت اصل قاعده بدون خدشه است. اما اجازه دهید ابتدا ببینیم «تزاحم» چیست؟ شهید صدر در کتاب بحوث چنین فرموده:« التزاحم، هو التنافی بین الحکمین بسبب عدم قدرة المکلف علی الجمع بینهما فی عالم الامتثال». تزاحم به این معناست که دو حکم شرعی که مسلما ثابت شده اند در مقام عمل وامتثال معارض یکدیگر شوند. مثلا اگر نجات شخص غریق متوقف بر تصرف در ملک شخصی باشد مسلما آنچه مصلحت بزرگتری دارد مقدم است که در مورد مثال نجات یک انسان است. اکنون ببینیم آیا بحث انتخاب صالح یا اصلح از موارد تزاحم هست یا نیست؟ در واقع باید دید کدام دو حکم شرعی با یکدیگر مزاحمت در مقام عمل پیدا کرده اند. می دانیم از یک سو رأی دادن واجب شرعی است اما آیا رأی دادن به اصلح هم واجب است یا رأی به صالح کفایت می کند؟ از سوی دیگر مانع شدن از تضعیف نظام اسلامی نیز واجب است و اگر شخصی بتواند مانع شود و چنین نکند قطعا مرتکب حرام شده است. حال فرضا رأی به اصلح واجب باشد، از یک سو وجوب رأی به اصلح را داریم و در طرف دیگر چنین است که رأی به صالح مانع تضعیف می شود. پس امر دایر است بین واجبِ «انتخاب اصلح» و رأی آوردن شخص نامطلوب و از سوی دیگر واجبِ «مانعیت از تضعیف نظام اسلامی» و فوت شدن رأی دادن به اصلح. چه باید کرد؟ اگر قائل شویم رأی دادن به اصلح واجب است دو صورت دارد: نخست این که رأی ندادن به صالح که منجر به رأی آوردن فاسد می شود حرام است یعنی شخص فاسد به گونه‌ای است که رأی آوردنش (با وجود قرائن و شواهد معتبر) منجر به تضعیف اسلام و ایران و ... می شود که در این صورت مسلما رأی به اصلح معقول و مشروع نیست و مصداق قاعده تزاحم با تقدم منع از تضعیف نظام اسلامی است. اما اگر رأی ندادن به صالح مصداق حرام نباشد مشکلی در رأی به اصلح نخواهد بود. همه اینها در صورتی است که «رأی دادن به اصلح» را واجب بدانیم. آیا واقعا رأی به اصلح واجب است؟ برای پاسخ باید ملاحظه کنیم اصل رأی دادن چرا واجب است، آنچه مراجع عظام تقلید از جمله رهبر معظم انقلاب فرموده‌اند این است که رأی دادن به این دلیل که تقویت نظام اسلامی را در پی دارد واجب است. در نتیجه آنچه مسلما واجب است رأی به شخصی است که صلاحیت داشته باشد اما آیا لازم است اصلح هم باشد؟ این که راجح است به اصلح رای داده شود بدیهی است اما از دلیل مراجع عظام تقلید وجوب رأی به اصلح در نمی آید.
◽️اقناع به جای درگیری! آقا فرمودند : "مردم را قانع کنید تا به صندوق‌های رای اقبال کنند". و مردم را قانع نکردند این عزیزان! خوب است ببینیم مردم باید درباره چه چیزی قانع می‌شدند؟ آنچه کف جامعه است را می‌گویم بدون تحلیل‌های روان‌شناختی و بعضا تخیلی دوستان اصلاح‌طلب و گاهی اصول‌گرا! تقریبا بخش قابل توجهی از مردم به این نتیجه رسیده‌اند که منشا مشکلات دو چیز است: اول مدیریت ناکارآمد و دوم تحریم.. اکنون سخن مردم -از نظر بنده- این است که دولت احمدی نژاد که به اصطلاح خیلی هم مدیر و خیلی سر صحنه بود شد آن و دولت روحانی هم که آمده بود تحریم را بزند شد این! باید به چه امیدی رای بدهیم؟! فکر می‌کنم‌ اگر نامزدی می‌توانست اقناع را ایجاد کند که هم تحریم را برمی‌دارم یا آن را خنثی خواهم کرد و نیز مدیریت کارآمد ایجاد می‌کنم می‌توانست قهرکرده‌ها و افسرده‌ها را پای صندوق بیاورد. برخی به دنبال رفع تحریم و مدیریت کارآمدند و بعضی تحریم را مشکل نمی‌دانند و مدیریت صحیح را باعث خنثی شدن شدن اثر تحریم‌می‌دانند، اما چطور؟ خود بنده هنوز به درستی اقناع نشدم که چطور می‌توان با وجود تحریم جهش هم پیدا کرد، البته من به وعده‌های خداوند ایمان دارم که "إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ" اما وعده کاندیداها باید همراه با استدلال می‌بود که نبود.. مطلب آقای رئیسی در دفاع از برجام با شروط ۹ گانه رهبر انقلاب را احتمالا در همین چارچوب بتوان تفسیر کرد. نکته آقای جلیلی -که حقیقتا شجاعانه ابراز شد- در موثر نبودن تحریم و FATF  نیز در همین راستا بود و ای کاش فکت‌هایی از قبیل آنچه درباره عراق گفت را با زبان رساتر و خیلی پرتکرارتر و نیز با کلیدواژه‌های قوی‌تر ادا می‌کرد تا بتواند سوال ذهنی مردم را حل کند. آقای همتی هم با اصرار می‌خواست ثابت کند که تحریم مانع اصلی است و باید با دنیا تعامل داشت اما احتمالا مردم هم پاسخ دادند آن که رئیس تو بود و غول مذاکره و امتیاز دادن با آن همه پشتوانه نتوانست تو که جای خود داری! از این عزیزان که آبی گرم نشد، اکنون نوبت طرفداران این کاندیداهاست که تا می‌توانند مردم را سر این دو نکته قانع کنند و به جای درگیر شدن بر این که چه کسی کنار رود و چه کسی بماند تلاش در اقناع کنند.
◽️نظم امر حکومت مولای دو عالم امیرمومنان که روح و جسمم فدایش باد در بستر شهادت فرمود "اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم". "امرکم" یعنی امر حاکمیت، اساسا کلمه "الامر" در متون دینی به معنای امر حکومت است، مثل اولی الامر. و هنگامی که به ضمیر اضافه می‌شود "ال" می افتد مثل "امرهم شوری بینهم". نظم امر یعنی مراقب باشید امر حاکمیت دچار تشتت و بی نظمی نشود! پس: اولا رای ندادن یعنی مخالفت با این توصیه؛ رای نمی‌دهم یعنی تمایلی به ایجاد و تقویت حاکمیت (نظم دهنده) ندارم. ثانیا درگیری طرفداران نامزدها خصوصا اگر در یک جبهه باشند مخالفت با این توصیه است، چون هدف از همه این کارها ایجاد نظام است و نظام با وحدت گره خورده نه با تشتت حاصل از دعوا. به والله این اشخاص موضوعیت ندارند، مهم امر دیگری است که نباید خدشه‌ای ببیند. ای کاش انرژی‌ها صرف متقاعد کردن قهرکرده‌ها می‌شد تا اتهام‌های سخیف و سبک به یکدیگر که فقط دل رقیب و دشمن را شاد می‌کند.
◽️ دوگانه پهلوان - قهرمان (تحلیلی مختصر از دو اثر هنری پهلوان پوریا و سری انتقام جویان) 🔹مشترکات این دو پدیدار هنری ارضاء حس قهرمان دوستی و الگوی قدرت است، هر دو کاراکترهای قدرتمندی را نمایش می دهند که مرجعیت اجتماعی یافته و وظیفه غیر رسمی‌شان حفظ جامعه از تهدیدات بالفعل و خطرات بعضا مهلک است. 🔸اما هوشمندی سازنده «انیمیشن پهلوان پوریا» قابل تحسین است که توانسته وجوه تمایز قهرمان یک تمدن فرهنگ محور (یعنی تمدن اسلامی ایرانی) با یک تمدن ماده محور را برجسته کند، برخی از این وجوه تمایز غیر از خیالی بودن ابرقهرمان ها و تا حد زیادی واقعی بودن پوریا عبارت اند از: نخست این که نقطه محوری قدرت پوریا زور بازوی او نیست هر چند از این جهت بسیار قدرتمند است و در کهنسالی از عهده فیل هندی هم بر می‌آید اما مرکز ثقل قدرت او در کنترل هوای نفس و شناخت رذائل و فضائل نفسانی است، کاملا بر خلاف ابرقهرمانان فانتزی که مرکز ثقل قدرتشان همین زور بازوست و حتی بر عکس پوریا بعضا بسیار خودخواه و خودمحورند و تنها تهدیدات فرازمینی است که آنها را مجبور به اتحاد می کند. دوم. «انسان کامل» تمدن فرهنگی بر عناصر فرهنگی تکیه می کند و «ابر انسان» تمدن مادی ابزار محور است، پوریا برای پیش‌برد اهدافش معمولا تدبیر می کند و خیلی وقت‌ها نسخه اخلاقی می پیچد و نفوذ معنوی‌اش در جامعه سبب حل مشکلات است و البته گاهی هم به استفاده از بازویش روی می‌آورد اما «سوپر هیروها» تکیه بر ابزار و تکنولوژی‌های فوق پیشرفته دارند و مدد از طایر قدس نمی جویند. این نکته اتفاقا از نکات اساسی در تفاوت این دو تمدن است. «انسانِ ابزار ساز» غایت الغایات مدرنیته است. سوم. پوریا دغدغه شاگرد پروری دارد و غیر از شاگردهای ثابت، متربیان غیر مستقیمی هم دارد که از او تأثیر پذیرند و نفس پاک پهلوان را مقدس می دانند، در آن سو نگاه لیبرالیستی اجازه رابطه های استاد و شاگردی نمی دهد. استاد و مرشد نوعی ولایت و حق تصرف دارد که انسان لیبرال با ادبیات این نگاه هم غریبه است چه رسد به فرهنگ و اندیشه اش. چهارم. می توان در یک کلمه خلاصه کرد که تفاوت جدی این دو اثر هنری آن است که «سوپرمن ها» تلاش در تورم تخیل حیوانی دارند و «پهلوان» سعی در تقویت خیال عقلانی. خروجی اولی انسان خیال زده ای است که چون دنیا را تنگ تر از آرزوهایش می بیند یا سرخورده می شود و یا در خیالات خویش آرام می گیرد ولی نتیجه دومی نگاه صحیح تر و بهتر به دنیا و کمالات انسانی است. در نهایت آنچه در ادبیات ورزشی معاصر رایج شده را درست می دانم، هدف پرورش پهلوان است نه قهرمان، پهلوان هایی مثل پوریا، تختی و ابراهیم هادی.
◽️دو نکته قابل توجه در باب مواجهه با دوگانه حجاب- برهنگی: ۱. نمی‌توان با برهنگی مقابله کرد مگر آن که دقیقا بدانیم پشت صحنه این فرهنگ و اندیشه چیست؟ نباید از ظن خود یار دیگری شویم و به او تحمیل کنیم اندیشه‌ای که او به آن نمی‌اندیشد و سپس به نقدش بپردازیم. منطق برهنگی را بایست صحیح و دقیق درک کرد تا نقدش هم بر جانها بنشیند. آنچه بنده به نظرم آمده و البته هنوز هم نسبت به آن جازم نیستم این است که عده‌ای تصور می کنند ضرورت اصلی حجاب که حفظ خانواده و نگاه داشتن غریزه جنسی در درون خانه است یک امر دِمُده و مربوط به دوران کودکی آدمی است و اکنون بلوغ عقلی بشر ایجاب می‌کند بانوان هرگونه خواستند در انظار حضور پیدا کنند و اگر جنس مذکری از مشاهده او گرفتار می شود مشکل از جانب اوست و اوست که بیمار است و باید خود را مداوا کند. چرا به خاطر وجود چند مریض در جامعه، زحمتش را بانوان متحمل شوند؟ اگر این منطق واقعا پشت صحنه این فرهنگ باشد باید گفت که چند سؤال را جواب نمی‌دهد: اولا تعداد انسان های مریض را چه کسی تضمین کرده است محدود باشد؟ چرا تصور می‌شود با زیاد شدن برهنگی، مسأله عادی می‌شود؟ و اساسا آیا عادی شدن یعنی حل شدن مسأله یا ایجاد یک مشکل بزرگتر؟ ثانیا چرا تصور شود این عده مریض اند؟ چه کسی تعیین می‌کند بیماری و سلامتی در این موضوع به چیست؟ شاید کسی که گرفتار جاذبه جنسی نمی‌شود مریض است! ثالثا رقابت در نمایش برای بانوان و حرص در تماشا برای آقایان چه حد یقفی دارد؟ آیا این دو میل، طبیعی است یا غیر طبیعی؟ آیا این وضعیت منجر به مشغولیت فراوان ذهن‌ها و دور ماندن از کمالات اصیل انسانی نمی شود؟ رابعا اگر تعداد انسان های مریض از لحاظ کمّی محدود باشد اما از لحاظ کیفی فوق العاده مریض باشند و با مشاهده صحنه‌های هیجان انگیز دست به جنایت‌های هولناک بزنند امر به چه کیفیت بایست ملاحظه شود؟ مقصودم از جنایت هولناک هم صرف یک حادثه بر اساس هیجان زودگذر است و هم ایجاد صنعت امور مستهجن و برده‌داری جنسی و تبعات وحشتناک این قضیه که قلم حیا می کند قدری جلوتر رود. ۲. اظهار نظر درباره حجاب آزاد است و هر کسی می تواند نظر خویش را ابراز کند اما اگر کسی بخواهد درباره نگاه اسلام به حجاب، فلسفه آن و حد و مرزش سخن بگوید نمی تواند به آیات، روایات و فتاوای فقها بی اعتنا باشد، به طور صریح منظورم این است که اغلب اشخاصی که درباره حجاب سخن می گویند شأنیت آن را ندارند. مثلا این که گفته شود «حجاب برای آن است که زن در جامعه حضور پیدا کند» به نظر بنده صحیح نیست و روایات فراوانی ذائقه شارع مقدس را گونه ای دیگر نشان می دهند. اتفاقا حجاب و بسیاری از احکام شرعی مثل منع از قضاوت و امامت مانعی برای حضور زن در اجتماع است مگر هنگامی که ضرورت های عقلائی (و نه لزوما عقلی) ایجاب کند. @elmetawhid
◽️ نکته! هیچ انسان با وجدانی از حوادث طبیعی و غیر طبیعی و گرفتار شدن و مرگ مردم در کشورهای مثلا توسعه یافته خوشحال نمی شود ولی: از بودن سلبریتی‌های نادانی که فکر می‌کنند این حادثه‌ها اختصاص به ایران دارد و ما مرکز نحسی جهانیم، یا توهم می‌کنند این حوادث مربوط به کنش سیاسی- اجتماعی ماست، و یا اصلا فکر هم نمی‌کنند که تکرار بدبختی‌ها با واژه‌های مایوس کننده روح و روان ملت را می‌خورد، خیلی خیلی هم ناراحت می‌شود. ای کاش سلبریتی که نماد تخیل و توهم است در محدوده خود محدود بماند و مرجعیت فکری فرهنگی یک عده قرار نگیرد! @elmetawhid
◽️چگونه بحث سیاسی کنیم؟ (۷) اولی- ما یه فامیل داریم توی نظنز کار می کنه و از مهندس های رده بالا هم هست، میگه اصلا ما به فناوری هسته ای دست پیدا نکردم؛ میگه همه اش مال روسیه است!! دومی- اتفاقا ما یه فامیل داریم توی نطنز و فردو کار می کنه و میگه چیزی که ما بهش رسیدیم خیلی بالاتر از آن است که رسانه ای شده!! نظرتان درباره استدلال «یه فامیل داریم میگه...» چیست؟ خدا را شکر! همه توی همه قسمت‌های کلیدی نظام یک فامیل دارند که مطالب مورد نیاز آنها را هم می‌گوید! «فامیل»ها علاوه بر پست‌های کلیدی و غیر کلیدی در کشورهای خارجی هم حضور پررنگی دارند و هر کدام از محاسن و مناقب خارجه مطالبی دارند که نگو! البته بالعکس‌اش هم در موارد نادری صادق است. اما از نظر منطقی این استدلال چقدر ارزش دارد؟ فی الجمله می توانیم بگوییم «رجوع به متخصص» ارزش اثباتی دارد و بخش زیادی از گزاره‌های که پذیرفته‌ایم چه در زمینه موضوعات دینی و فقهی و چه در زمینه مسائل علمی و صنعتی از باب رجوع به متخصص است. حتی برخی از گزاره‌ها در اختیار عموم متخصصان هم نیست مثل آزمایش‌های گران‌قمیت یا دارای فناوری بالا که متخصصان معدودی در دنیا می‌توانند آن را بررسی تجربی کنند و سایرین به استناد ایشان مطلب را تأیید می کنند. 🔸لکن «رجوع به متخصص» چند ویژگی باید داشته باشد تا استدلال معتبری گردد: ۱. ارجاع به متخصص مجهول فاقد ارزش منطقی است، «فامیل ما می‌گوید» برای مخاطب همان قدر بی ارزش است که یک ادعا بدون دلیل ارائه گردد. البته در صورتی که شما نزد مخاطب مورد قبول باشید از باب اعتماد به شما و میزان اعتمادی که دارد منطقی است که سخن «فامیل» شما را بپذیرد. اما آیا اعتمادش به شما هم منطقی است؟ ۲. گاهی متخصص‌ها هر دو راست می گویند و متخصص هم هستند اما میزان دسترسی آنها به واقعیت یکسان نیست، مثل «فامیل»های دو نفر بالا که ممکن است به دلیل سطح دسترسی «محرمانه» و «سری» و «فوق سری» بعضی اسرار را بدانند و برخی را ندانند. ۳. یکی از ویژگی‌های مهم متخصص آن است که گرفتار پلیدی‌های اخلاقی مثل دروغ، منفعت طلبی شخصی و امثال آن نباشد. به تعبیر علمای اخلاق «عادل» باشد. البته لزومی ندارد عدالت فقهی داشته باشد، همین مقدار که انگیزه‌های منحرفی برای دگرگون کردن واقعیت نداشته باشد و کاشفیت از واقع داشته باشد کافی است. ۴. ویژگی دیگر «رجوع به متخصص» آن است که متخصصان دیگر او را تکذیب نکنند؛ منظور از تکذیب، کذب اخلاقی نیست بلکه کذب منطقی مقصود است. در تعارض متخصصان کار به اندازه‌ای پیچیده می‌شود که بر غیر متخصصان حیرت و سرگردانی می افزاید. در این صورت باید راه دیگری را برگزید. درباره قضیه انتقال آب از کارون به اصفهان و قم هر دو نوع متخصص وجود دارد، هم کسانی که می‌گویند دروغ است و هم کسانی که آن را مسلم و قطعی می دانند. 🔸خلاصه این که در فضای بحثهای سیاسی امروز آن قدر این مسأله تکرار شده که تقریبا حالت لوث مانندی پیدا کرده و اصلا نمی توان به سخن کسی اعتماد کرد. به نظرم بهترین راه بحث سیاسی روش تحلیلی است، راه رجوع به متخصص به دلیل استفاده بی معنا و بی حد تا اندازه زیادی مسدود شده است. @elmetawhid
◽️غدیر و نفی سکولاریسم! قبل از آن که بحث به دلایل لفظی بر ولایت برسد نکته اصلی در اثبات ولایت امیرالمومنین علیه السلام نفی سکولاریسم در اسلام است، اگر تفکر سکولار نفی شود دلالت واقعه غدیر و بلکه رفتارهای دیگر پیامبر بر ولایت روشن‌تر خواهد شد. منظورم از سکولاریسم، سکولاریسم حقوقی است و نه تبیینی و بنابراین: (۱) چون منشا حقانیت (و مشروعیت) مالکیت است، (۲) و مالکیت انحصار در خداوند تعالی دارد، (۳) و در نتیجه هیچ کس مالک هیچ چیز خود حتی سرنوشت خود هم نیست، (۴) و بالنتیجه حکم و حاکم هم که از مهم‌ترینِ شئون تصرف در سرنوشت است، منحصرا از جانب خداوند تعیین می‌شود. پس نمی‌توان هم زمان هم به توحید معتقد بود و هم مساله حاکمیت را با اهل حل و عقد و در سقیفه روشن کرد، و یا در مورد خلیفه دوم توسط خلیفه اول روشن گردد، و یا با شورای شش نفره مساله را به سرانجام رساند، و یا حتی با اجماع مسلمین حاکمیت و حکومت را تعیین کرد. تنها راه تعیین حاکم در اندیشه توحیدی نصب الهی است و لا غیر. لذا در خطبه غدیر نام هر ۱۲ امام را ذکر فرمودند. لذا معتقد به ولایت فقیه باید منصوب بودن فقیه را از جانب امام معصوم ثابت کند. @elmetawhid
◽️چند نکته درباره طرح صیانت: ۱. آبراهام مازلو نیازهای زیستی و معیشتی را پایه‌ای ترین نیازها دانسته و این یعنی تا زمانی که این نیازها برآورده نشود توجه به نیازهای دیگر مثل نیازهای اجتماعی و فرهنگی یا اصلا شکل نمی‌گیرد و یا به درستی رخ نمی‌دهد. این معنا تقریبا معادل این است که دینداری و فقر قابل جمع نیستند. بر این اساس حاکمیت یک نظام سیاسی وقتی نفوذ قدرت دارد که بتواند دست‌کم نیازهای معیشتی را به درستی مهیا کند. در زمانی که بر اثر یک دولت بی‌عرضه و تنبل وضع معیشت اقتصادی کشور حالتی شبیه بحران دارد سخن گفتن از یک طرح فرهنگی هر چند با انگیزه‌های صحیح و ضروری کاری بس نابخردانه است و امکان دفاع را می‌گیرد. منظور این است که حاکمیت وقتی توان اعمال قدرت ندارد چگونه قوانین جدید در موضوعی که با زندگی نزدیک به ۷۰ درصد مردم ارتباط دارد  وضع می‌کند؟ ۲. حتی اگر در زمان صحیح این اتفاق رخ می‌داد به دلیل اهمیت و حساسیت مساله و تجربه‌های ناموفق در این زمینه لازم می‌بود دوستان مجلسی با ارائه ده‌ها کنفرانس خبری و مناظره و برنامه تلویزیونی افکار عمومی را اقناع می‌کردند، تجربه کشورهای دیگر را نمایش می‌دادند و از طرح خود در یک بازه زمانی قابل توجه دفاع می‌کردند، اشکالات متخصصین را می‌شنیدند و از انتقادها استقبال می‌کردند تا طرح پخته و جامعی تدوین شود که طی گام‌های حساب شده و نه فانتزی به نتیجه می‌رسیدند. اما هیهات! گویا آنچه اهمیت ندارد ذهن مردم است. امتحان خوبی پس نداد این مجلس انقلابی! ۳. اما باید اشکالات و انتقادات را هم تحلیل کرد؛ به نظر می‌آید منشا برخی انتقادات تنبلی و روحیه تحول نخواهی و نیز بعضا ریشه در احساس حقارتی دارد که ایرانی "نمی‌تواند". لذا چند مطلب: اول) مسلما هر چیزی که تولید شود ابتدائا  نمی‌تواند به پای گوگل و واتساپ برسد، اما آیا انتظار را برآورده می‌کند یا ناکارآمد است؟ مطالبه باید به این سمت برود. دوم) کمال گرایی در برخی سبب شده است تصور کنند یا لازم است محصول تولیدی ۱۰۰ درصد خوب و مطلوب باشد یا اصلا نباید عرضه شود، این صفر و صدی غلط است. سوم) مهم‌تر از اینها تضمین اجرای اصل ۴۴ است، خصوصی سازی واقعی و صحیح رانت‌خواری را نابود می‌کند، مطالبه آگاهانه‌ای در این زمینه‌ها باید صورت پذیرد. @elmetawhid
سخنرانی - حجت الاسلام و المسلمین سید محمد جواد موسوی فرد.MP3
41.37M
◽️ ضرورت کنش‌گری و درک سیاسی برای حفظ دین جلسه دوم هیات محبان فاطمه زهرا سلام الله علیها، اهواز ◾️ مهم‌ترین زمینه تربیت نفوس ◾️ قدرت، عامل حفظ و انتشار فرهنگ ◾️ روضه ورودیه @elmetawhid