eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۵۱تا۵۵» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅دین یکى و معبود ی
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۵۱تا۵۵» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️علاوه بر این هنگامى که ناراحتیها، مصائب، بلاها و رنجها به سراغ شما مى آید براى دفع آنها تنها دست تضرع به درگاه او برمى دارید و او را مى خوانید (ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ). از این رو اگر پرستش بتها به خاطر دفع ضرر، و حل مشکلات است، آن هم که از ناحیه خدا است و شما نیز عملاً ثابت کرده اید که در سخت ترین حالات زندگى، همه چیز را رها مى کنید و تنها به درگاه او مى روید. و این چهارمین بیان براى مسأله توحید عبادت است. تَجْئَرُونَ در اصل از ماده جُؤار (بر وزن غبار) به معنى آواى چهار پایان و وحوش است که بى اختیار به هنگام درد و رنج سر مى دهند و سپس به عنوان کنایه در همه ناله هائى که بى اختیار از درد و رنج برمى خیزد به کار رفته است. انتخاب این تعبیر در اینجا مخصوصاً این نکته را مى رساند که در آن زمان که مشکلات فوق العاده زیاد مى شود و کارد به استخوان مى رسد و بى اختیار فریاد درد و رنج مى کشید، آیا در آن زمان جز اللّه را مى خوانید؟! پس چرا در حال آرامش و مشکلات کوچک دست به دامن بت مى زنید؟! * * * آرى، در این گونه موارد، خداوند نداى شما را مى شنود و به آن پاسخ مى گوید و مشکلاتتان را برطرف مى سازد سپس هنگامى که زیان و رنج را از شما بر طرف ساخت گروهى از شما براى پروردگارشان شریک قرار مى دهند و به سراغ بتها مى روند (ثُمَّ إِذا کَشَفَ الضُّرَّ عَنْکُمْ إِذا فَرِیقٌ مِنْکُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ). در حقیقت، قرآن به این نکته باریک اشاره مى کند که فطرت توحید در وجود همه شما هست، ولى در حال عادى، پرده هاى غفلت و غرور و جهل و تعصب و خرافات آن را مى پوشاند، اما به هنگامى که تند باد حوادث و طوفانهاى بلا مىوزد، این پرده ها کنار مى روند و نور فطرت آشکار مى گردد و مى درخشد. درست در همین حال است که خدا را با تمام وجود و با اخلاص کامل مى خوانید، خدا نیز پرده هاى بلا و رنج و مصیبت را از شما دور مى سازد که این گشودن پرده هاى رنج، نتیجه گشوده شدن پرده هاى غفلت است (توجه داشته باشید در آیه، تعبیر به کَشَفَ الضّرَّ شده است که به معنى کنار زدن پرده هاى مشکلات است). ولى، هنگامى که طوفان فرو نشست و به ساحل آرامش باز گشتید، از نو همان غفلت و غرور، و همان شرک و بت پرستى خودنمائى مى کند. * * * در آخرین آیه مورد بحث، پس از ذکر دلائل منطقى فوق و روشن شدن حقیقت، با لحنى تهدیدآمیز، چنین مى گوید: بروند و همه نعمتهائى را که به شما داده ایم کفران کنید و چند روزى از این متاع دنیا بهره مند شوید ولى به زودى خواهید دانست نتیجه و پایان کارتان چیست (لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ). این درست به آن مى ماند که: انسان شخص متخلف و منحرفى را با دلائل مختلف، نصیحت و ارشاد کند و سرانجام چون امکان دارد این نصایح و اندرزها در او اثر نکند، با یک جمله تهدید آمیز گفتار خود را پایان داده و مى گوید: با توجه به این مطالبى که گفتم باز هم هر چه از دستت بر مى آید بکن ولى نتیجه کارت را به زودى خواهى دید. بنابراین لام در لِیَکْفُرُوا لام امر است، امرى که براى تهدید بیان شده، همانند: تَمَتَّعُوا که آن هم امر است به عنوان تهدید، با این تفاوت که لِیَکْفُرُوا صیغه غائب است و تَمَتَّعُوا مخاطب، گوئى نخست آنها را غائب فرض کرده، مى گوید: اینها بروند و همه این نعمتها را کفران کنند، و با این تهدید، حالت توجه مختصرى براى آنها پیدا شده به طورى که به صورت مخاطب در آمده اند و به آنها مى گوید چند روزى از این نعمتهاى دنیا بهره گیرید اما روزى خواهید دید که چه اشتباه بزرگى مرتکب شده اید و سرانجام کارتان به کجا مى رسد!. در واقع این آیه شبیه به آیه ۳٠ سوره ابراهیم است: قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَى النّارِ: بگو چند روزى از لذات این جهان بهره گیرید که سر انجام کار شما آتش دوزخ است. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝ترجمه و شرح حکمت «۲۹۴» ❓فاصله ميان مشرق و مغرب چقدر است؟ امام عليه السلام در پاسخ اين سؤال كه مسا
📝 ترجمه و شرح حکمت «۲۹۵» 🔹دوستان و دشمنان امام(ع) در اين گفتار به نكته مهمى درباره شناخت دوستان ودشمنان اشاره كرده مى فرمايد: «دوستان تو سه گروهند و دشمنانت نيز سه گروه مى باشند»؛ (أَصْدِقَاؤُکَ ثَلاَثَةٌ، وَأَعْدَاؤُکَ ثَلاثَةٌ). آنگاه امام (ع)به شرح هر يك از اين دو مى پردازد و درباره دوستان مى فرمايد:«دوستانت: دوست تو و دوست دوستت و دشمن دشمنت هستند»؛ (فَأَصْدِقَاؤُکَ: صَدِيقُکَ، وَصَدِيقُ صَدِيقِکَ، وَعَدُوُّ عَدُوِّکَ). درست است كه هميشه دوستِ دوست انسان ممكن است دوست انسان نباشد؛ با كسى دوستى كند و با دوستش دشمنى؛ ولى غالبآ چنين نيست. دوستى ها و دشمنى ها معمولاً براثر اهداف مشترك است، هنگامى كه اهداف مشترك بود، هم دوست انسان هم دوستِ دوست او از در دوستى درمى آيند، بنابراين وجود بعضى استثناها هرگز مانع از يك حكم كلى نيست. در مقابل مى فرمايد: «دشمنان تو: دشمنت هستند و دشمن دوستت و دوست دشمنت»؛ (وَأَعْدَاؤُکَ: عَدُوُّکَ، وَعَدُوُّ صَدِيقِکَ، وَصَدِيقُ عَدُوِّکَ). در اين مورد نيز همان مطلبى كه درباره دوست گفته شد صادق است؛ دشمنى ها با شخص يا چيزى نيز براثر اهداف مشترك است؛ كسى كه با كسى دشمن مى شود، با دوست او هم كه اهداف مشابهى دارد دشمنى خواهد كرد وبه عكس با دشمنانش دوستى خواهد نمود. اين كلام امام(ع)در بسيارى از مسائل اجتماعى زندگى و درباره ملتها راهگشاست؛ هرگاه ببينيم كسى با دشمن مسلمانان دوستى مى كند بايد بدانيم او هم دشمن مسلمانان است، هر چند به ظاهر ادعاى دوستى مى كند. همچنين اگر با دوستان ما دشمنى مى كند بدانيم او دشمن ما نيز هست، هرچند ظاهرآ خود را در لباس دوستان ما درآورده است. و به اين ترتيب بسيارى از روابط سياسى و اجتماعى را مى توان حل كرد و پيش بينى هاى لازم را درباره موضع گيرى در مقابل اشخاص و گروهها و كشورها داشت. 🔹حديث ديگرى كه مرحوم صدوق در كتاب صفات الشيعة از اميرمؤمنان على عليه السلام نقل كرده كه مى فرمايد: «مَنِ اشْتَبَهَ عَلَيْكُمْ أَمْرُهُ وَلَمْ تَعْرِفُوا دِينَهُ فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطَائِهِ فَإِنْ كَانُوا أَهْلَ دِينِ اللَّهِ فَهُوَ عَلَى دِينِ اللَّهِ وَإِنْ كَانُوا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دِينِ اللَّهِ؛ هرگاه وضع باطنى كسى بر شما مشتبه شود و دين او را نتوانيد بشناسيد، نگاه به همنشينانش كنيد. اگر آنها اهل دين خدا هستند او نيز بر دين خداست و اگر آنها بر غير دين خدا هستند او نيز بهره اى از دين خدا ندارد». باز تكرار مى كنيم، وجود استثناها هرگز منافاتى با كلى بودن اين قواعد اجتماعى و روانى ندارد. اين مطلب در قواعد رياضى هم منعكس است كه مى گويند مساوىِ مساوى، مساوى است؛ يعنى اگر با مساوىِ چيزى مساوى باشد با خود آن چيز هم مساوى خواهد بود. جالب اينكه «ابن عبد ربه» در عقد الفريد نقل مى كند كه «دحيه كلبى» روزى خدمت اميرمؤمنان على عليه السلام رسيد و در حضور حضرت پيوسته از معاويه ياد مى كرد و او را مدح مى نمود. امام عليه السلام اين دو شعر را براى او خواند: صَديقُ عَدُوّي داخِلٌ في عَداوَتي           وَإنّى لِمَنْ وَدَّ الصَّديقَ وَدُودٌ فَلا تَقْرَبَنْ مِنّي وَأنْتَ صَديقُهُ           فَإنَّ الَّذي بَيْنَ الْقُلُوبِ بَعيدٌ دوستِ دشمن من، داخل دشمنان من است ـ و من نسبت به كسى كه دوستم را دوست دارد، دوستى مى كنم. بنابراين به من نزديك نشو با اينكه تو دوست آن دشمنى ـ زيرا دل هاى ما بسيار از هم دور است. دحيه با شنيدن اين دو شعر پرمعنا بسيار شرمنده شد. از تواريخ استفاده مى شود كه «دحيه»، برادر رضاعى پيغمبر اكرم(ص)و بسيار زيبا و صاحب جمال بود و معروف است جبرئيل امين هرگاه مى خواست به صورت انسانى در برابر پيغمبر اكرم (ص)ظاهر شود به شكل «دحيه» ظاهر مى شد. در جنگ احد و بعضى ديگر از غزوات اسلامى در ركاب پيغمبر (ص)شركت كرد؛ ولى بعد از رسول الله صلي الله عليه وآله به شام رفت و در آنجا ساكن شد و تا زمان معاويه آنجا بود. بعيد نيست معاويه روى سياست حيله كارانه اش «دحيه» را بسيار اكرام واحترام و محبت مى نمود و به همين دليل «دحيه» تحت تأثير او واقع شد و چنان سخنانى را در برابر اميرمؤمنان على(ع)بيان كرد. بعيد نيست كه وى پس از تذكر مولا از خواب غفلت بيدار شده باشد. انحصاری اين سخن به این آيه اشاره دارد «(لاَ تَجِدُ قَوْما يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الاْخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِکَ كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الاِْيمَانَ)؛ هيچ قومى را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمى يابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند؛ آنان كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحه دلهايشان نوشته است». ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5805166226355259852.mp3
1.33M
🌸 (ع) ♨️خواب امام رضا(علیه السلام) 🎙حجت الاسلام قرائتی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: هفتاد و دوم 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی ﺳﻮﺭﻩ‌ﻫﺎ ﻣﺪﻧﻲ ﻭ ﻣﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻬ
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: هفتاد و سوم 🔷واقعه غدیرخم ﻭﺟﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ- ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻣﺸﺮﻛﻴﻦ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻋﺬﺍﺏ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﻧﮕﺮﺩﻳﺪﻩ ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ. ﺑﺪﻟﻴﻞ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ: ﻭ ﻣﺎ ﻛﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﻴﻌﺬﺑﻬﻢ ﻭ ﺍﻧﺖ ﻓﻴﻬﻢ ﻭ ﻣﺎ ﻛﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﻌﺬﺑﻬﻢ ﻭ ﻫﻢ ﻳﺴﺘﻐﻔﺮﻭﻥ. ﺟﻮﺍﺏ- ﺑﻴﻦ ﻋﺪﻡ ﻧﺰﻭﻝ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﺑﺮ ﻣﺸﺮﻛﻴﻦ ﺑﺎ ﻋﺪﻡ ﻧﺰﻭﻝ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﻣﻌﺎﻧﺪ ﻣﻠﺎﺯﻣﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻓﻌﺎﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﺴﺒﺐ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻭﺟﻮﻩ ﺣﻜﻤﺖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺁﻧﻤﻮﻗﻊ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻌﺪﺍ ﺳﻠﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺻﻠﺐ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺴﻠﻢ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﻨﺎ ﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻧﺰﻭﻝ ﻋﺬﺍﺏ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣﻴﺴﺎﺧﺖ، ﺑﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺻﻠﻲ ﺍﺯ ﺑﻌﺜﺖ ﺭﺳﻮﻝ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻨﺎﻓﺎﺕ ﺩﺍﺷﺖ، ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺎﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﻣﻨﻜﺮ ﻭ ﻣﻌﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﻔﺮ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺳﻴﺮ ﻗﻬﻘﺮﺍﺋﻲ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻋﻠﻢ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺧﺼﻤﺎﻧﻪ ﻭ ﺳﺮﺳﺨﺘﻲ ﺩﺭ ﻋﻨﺎﺩ ﺑﺸﺎﻫﺮﺍﻩ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍﻫﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺻﻠﺐ ﺍﻭ ﻫﻢ ﻓﺮﺩ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻧﻲ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻧﻤﻴﺸﻮﺩ (ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻮﺡ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﮕﺮﻭﻩ ﻛﻔﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﻙ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻃﺒﻖ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻗﺮﺁﻥ ﻛﺮﻳﻢ ﺍﺯ ﺍﻭ- ﻋﺮﺽ ﻧﻤﻮﺩ: ﻭ ﻟﻦ ﻳﻠﺪﻭﺍ ﺍﻟﺎ ﻓﺎﺟﺮﺍ ﻛﻔﺎﺭﺍ ﺭﻳﺸﻪ ﺣﻴﺎﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺗﻤﻨﺎﻱ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ، ﺧﻴﻠﻲ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﻴﻦ ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﺭ ﺑﺪﻭ ﺍﻣﺮ ﻛﻪ ﺑﺎﻣﻴﺪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﺻﻠﺎﺣﻴﺖ ﺑﻌﺪﻱ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﺭﻓﻖ ﻭ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺗﺪﺭﻳﺠﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻋﻘﺎﺏ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻣﺖ ﻣﺮﺣﻮﻣﻪ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻭ ﺍﺣﻴﺎﻧﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺻﻠﺎﺣﻴﺖ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﻭ ﻧﺴﻞ ﻭ ﺍﻋﻘﺎﺏ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻓﺎﻗﺪ ﺻﻠﺎﺣﻴﺖ ﺍﻳﻤﺎﻧﻲ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻬﺎﻱ ﺧﻮﻧﻴﻦ ﻫﻠﺎﻙ ﻭ ﻳﺎ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﺪﺑﺨﺘﻲ‌ﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺪﻳﮕﺮﻱ ﻧﺸﺮ ﻧﻜﺮﺩ ﻭ ﻓﺴﺎﺩﻳﻬﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺰﻧﺪ ﺁﺭﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﻓﺮﻗﺴﺖ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﻧﺎﺑﻜﺎﺭ ﻭ ﺳﺮﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﻋﻨﺎﺩ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ، ﻭ ﻋﻠﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻭ ﻣﻨﺸﺎﺀ ﻓﺘﻨﻪ ﻭ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻟﺤﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﺍﻣﻴﺪ ﻫﺪﺍﻳﺘﻲ ﻫﺴﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﺍﻭ ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﻲ ﻣﻴﺸﻮﺩ، ﻭ ﺍﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻛﺮﻡ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﺬﺍﺏ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻣﺖ ﻣﻨﻊ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭﻟﻲ ﺑﺎﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﻟﺎﺯﻣﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﻛﺎﻣﻠﻪ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻮﺍﻧﻊ ﺯﻳﺎﻥ ﺑﺨﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺟﻠﻮ ﺭﺍﻩ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺍﻣﺖ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﻨﺪ، ﻭ ﺭﻭﻱ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺎﺱ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻱ ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺁﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﭘﻠﻴﺪ ﻭ ﺍﻧﮕﻞ ﺯﻳﺎﻥ ﺑﺨﺶ ﺭﺍ ﺑﺠﺮﻡ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﺍﻣﺮ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺍﻟﻬﻴﻪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﺴﺰﺍﻱ ﺑﺪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺳﺎﻧﺪ، ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﺣﻤﺖ ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻬﺎ ﻭ ﻏﺰﻭﺍﺕ ﺑﺎ ﺗﻴﻎ ﺑﻲ ﺩﺭﻳﻎ ﺧﻮﺩ ﺭﻳﺸﻪ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻜﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﺮ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻭ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻨﺪ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ می شد! ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَيَجْعَلُونَ لِمَا لَا يَعْلَمُونَ نَصِيبًا مِّمَّا رَزَقْنَاهُمْ ۗ تَاللَّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَفْتَرُونَ آنان براى بتهایى که هیچ گونه سود و زیانى از آنها سراغ ندارند، سهمى از آنچه به آنان روزى داده  ایم قرار مى دهند. به خدا سوگند، (در دادگاه قیامت،) از این افتراها که مى بندید، بازپرسى خواهید شد! (نحل/۵۶) * وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ ۙ وَلَهُم مَّا يَشْتَهُونَ آنها (در پندار خود،) براى خداوند دخترانى قرار مى دهند. ـ منزّه است (از این که فرزندى داشته باشد) ـ در حالى که براى خودشان، آنچه را دوست دارند قائل مى شوند. (نحل/۵۷) * وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَىٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ و هنگامى که به یکى از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتى) سیاه مى شود. و بشدّت خشمگین مى گردد. (نحل/۵۸) * يَتَوَارَىٰ مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ ۚ أَيُمْسِكُهُ عَلَىٰ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ بخاطر بشارت بدى که به او داده شده، از قوم و قبیله خود پنهان مى شود. (و نمى داند) آیا آن (دختر) را با قبول ننگ نگهدارد، یا (زنده) در خاک پنهانش کند؟! آگاه باشید که بد حکم مى کنند! (نحل/۵۹) * لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ ۖ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ صفات زشت براى آنهایى است که به سراى آخرت ایمان نمى آورند. و بهترین صفات براى خداست. و او توانا و حکیم است. (نحل/۶۰) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۵۱تا۵۵» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️علاوه بر این ه
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۵۶تا۶۰» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔺آنجا که تولد دختر ننگ بود! از آنجا که در آیات گذشته بحثهائى مستدل پیرامون نفى شرک و بت پرستى آمده بود، این آیات به بخشى از بدعتهاى شوم و عادتهاى زشت مشرکان مى پردازد تا دلیل دیگرى باشد براى محکوم ساختن شرک و بت پرستى، و در همین رابطه به سه قسمت از این بدعتها و عادات شوم اشاره مى کند. 🔹نخست مى گوید: این مشرکان براى بتهائى که هیچگونه سود و زیانى از آنها سراغ ندارند، سهمى از آنچه به آنها روزى داده ایم قرار مى دهند (وَ یَجْعَلُونَ لِما لایَعْلَمُونَ نَصِیباً مِمّا رَزَقْناهُمْ).این سهم، قسمتى از شتران و چهارپایان و بخشى از زراعت بوده که در سوره انعام ، آیه ۱۳۶ به آن اشاره شده که مشرکان در جاهلیت آنها را مخصوص بتان مى دانستند، و در راه آنها خرج مى کردند، در حالى که نه از ناحیه این بتها سودى به آنها مى رسید، و نه از زیان آنها بیمناک بودند که بخواهند با این کار، رفع خطر کنند، و این احمقانه ترین معامله اى بود که آنها انجام مى دادند.پس از آن اضافه مى کند: به خدا سوگند در دادگاه عدل قیامت از این دروغها و تهمتها بازپرسى خواهید شد ! (تَاللّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمّا کُنْتُمْ تَفْتَرُونَ).و به دنبال این بازپرسى و اعتراف کردن ـ که در آنجا چاره اى از اعتراف نیست، ـ مجازات خواهید شد، بنابراین، عمل زشت و شوم شما هم زیان دنیا دارد زیرا قسمتى از سرمایه هاى شما را مى بلعد و هم زیان در جهان دیگر. 🔹دومین بدعت شوم آنها این بود که: براى خداوندى که از هر گونه آلایش جسمانى پاک است، دخترانى قائل مى شدند و معتقد بودند فرشتگان دختران خدایند (وَ یَجْعَلُونَ لِلّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ). ولى نوبت خودشان که مى رسد آنچه را میل دارند براى خود قائل مى شوند (وَ لَهُمْ ما یَشْتَهُونَ).یعنى هرگز، حاضر نبودند همین دختران را که براى خدا قائل شده بودند براى خود نیز قائل شوند، و اصلاً دختر براى آنها عیب و ننگ و مایه سرشکستگى و بدبختى محسوب مى شد! 🔹آیه بعد براى تکمیل این مطلب اشاره به سومین عادت زشت و شوم آنها مى کند و مى گوید: هنگامى که به یکى از آنها بشارت دهند خدا دخترى به تو داده آن چنان از فرط ناراحتى چهره اش تغییر مى کند که صورتش سیاه مى شود ! (وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً).و مملوّ از خشم و غضب مى گردد (وَ هُوَ کَظِیمٌ). 🔹کار به همینجا پایان نمى گیرد او براى نجات از این ننگ و عار، که به پندار نادرستش، دامنش را گرفته از قوم و قبیله خود به خاطر این بشارت بدى که به او داده شده است متوارى مى گردد (یَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ). باز هم، موضوع خاتمه نمى یابد بلکه، دائماً در این فکر غوطهور است که آیا این ننگ را بر خود بپذیرد و دختر را نگه دارد و یا آن را زنده در زیر خاک پنهان سازد ! (أَ یُمْسِکُهُ عَلى هُون أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ). در پایان آیه، این حکم ظالمانه و شقاوت آمیز غیر انسانى را با صراحت هر چه بیشتر محکوم کرده مى گوید: بدانید حکمى را که آنها مى کردند، حکم زشت و بدى بود (أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ). 🔹سرانجام، ریشه این همه آلودگیها و بدبختیها را چنین معرفى مى کند که اینها همه زائیده عدم ایمان به آخرت است آنهائى که ایمان به سراى دیگر ندارند صفات زشت و شوم خواهند داشت (لِلَّذِینَ لایُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ). اما براى خداوند صفات عالى است (وَ لِلّهِ الْمَثَلُ الأَعْلى). و او قادر حکیم است (وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ). و به همان نسبت که انسان به این خداوند بزرگ و عزیز و حکیم نزدیک مى شود، شعاع نیرومندى از صفات عالیش، از علم و قدرت و حکمتش، در جان او پرتوافکن مى گردد، و از خرافات و زشتکاریها و بدعتهاى شوم فاصله مى گیرد، اما هر قدر از او دور مى گردد، به همان نسبت در ظلمات جهل و ضعف و زبونى و عادات زشت و شوم گرفتار مى شود. فراموش کردن خدا، و همچنین فراموش کردن دادگاه عدل او، انگیزه همه پستیها، زشتیها، انحرافها و خرافات است، و یادآورى این دو اصل اصیل منبع اصلى احساس مسئولیت و مبارزه با جهل و خرافات، و عامل توانائى و دانائى است. ✔️نکته ها: ۱ ـ چرا فرشتگان را دختران خدا مى دانستند؟ در آیات متعددى از قرآن مى خوانیم: مشرکان عرب، فرشتگان را، دختران خدا مى پنداشتند، یا بدون ذکر انتساب به خداوند آنها را از جنس زن مى دانستند، در سوره زخرف ، آیه ۱۹ مى خوانیم: وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً: فرشتگان را که بندگان خدا هستند زن مى پنداشتند و در سوره اسراء آیه ۴٠ مى فرماید: أَ فَأَصْفاکُمْ رَبُّکُمْ بِالْبَنِینَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِکَةِ إِناثاً: آیا خداوند به شما پسرانى داده و از فرشتگان، دخترانى انتخاب کرده است . ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 ترجمه و شرح خطبه ۸۳بخش چهارم ↩️قرآن مجيد نيز مى فرمايد: «يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ
📝 ترجمه و شرح خطبه ۸۳بخش چهارم 🔹توصیف قیامت ↩️در اين فراز از خطبه بالا نيز، امام(عليه السلام) با صراحت بيشترى از اين موضوع پرده برداشته مى فرمايد: «از گورها و لانه پرندگان و جايگاه درندگان و ميدان هاى جنگ برانگيخته مى شوند.» و در واقع اگر معاد بخواهد به گونه کامل و عادلانه صورت گيرد، بايد چنين باشد چراکه روح و جسم، در يکديگر تأثير متقابل دارند و تکامل آنها به هم پيوسته است و هر کدام کنار برود، ديگرى ناقص خواهد بود و اينکه مى گويند: «شخصيّت انسان به روح او است» اشتباه بزرگى است که از پندار استقلال کامل روح، سرچشمه مى گيرد. اين بحث يک بحث گسترده و دامنه دار است که تنها در اينجا به اشاره اى بسنده مى کنيم. * * * 2- شبهه معروف آکل و مأکول از جمله شبهاتى که بر سر راه معاد جسمانى وجود دارد و نيافتن پاسخ صحيحى از آن، سبب شده که جمعى به نفى معاد جسمانى برخيزند، شبهه معروف و پيچيده «آکل و مأکول» است. مى گويند: اگر فرضاً در زمان قحطى، انسان هايى از گوشت انسان هاى ديگر تغذيه کنند، هنگام «معاد» تکليف بدنى که جزو بدن ديگرى شده است، چه خواهد شد؟ اگر به اوّلى بازگردد، دومى ناقص مى شود و اگر با دومى محشور شود، اوّلى ناقص خواهدشد. اين شبهه را مى توان به صورت گسترده ترى نيز مطرح ساخت، که در شرايط عادى، بدن بسيارى از انسانها خاک مى شود; خاک آنها ممکن است جذب گياهان و درختان شود و از اين طريق، يا از طريق حيواناتى که از گياهان تغذيه مى کنند و انسان از گوشت آنها تغذيه مى نمايد، جذب بدن انسانها شود; باز همان سؤال سابق تکرار مى شود که اين اجزاى معيّن با کدامين بدن محشور مى شود؟ تعبيرى که در خطبه بالا آمده و مى فرمايد: «از لانه پرندگان و جايگاه درندگان و ميدان هاى جنگ محشور مى شود» نيز مى تواند اين سؤالات را برانگيزد. پاسخ اين سؤال گرچه بحثى طولانى مى طلبد و در جاى خودش مشروحاً بيان شده است، ولى به طور خلاصه چنين است: آيات و روايات مى گويد: آخرين بدنِ انسان، که تبديل به خاک شده است، روز قيامت باز مى گردد; بنابراين اگر آن بدن به هر طريقى جزو ديگرى شده باشد، از او جدا شده و به بدن اوّل ملحق مى گردد و مشکل ناقص شدن بدن دوم کاملاً قابل حلّ است; چراکه بقيّه بدن نموّ مى کند و جاى خالى را پر مى کند. همان گونه که نظير آن را در دنيا در بسيارى از صدماتى که بر بدن وارد مى شود، مشاهده مى کنيم که سلولهاى اطراف نموّ مى کنند و جاى خالى را پر مى نمايند; البتّه در آن زمان اين جايگزينى به صورت وسيع ترى انجام مى شود. در دنياى امروز که مسأله شبيه سازى، جنبه عينى به خود گرفته و با پرورش يک سلول از بدن يک موجود زنده، شبيه او به وجود مى آيد، حلّ اين گونه مسايل بسيار ساده و آسان است و شبهه «آکل و مأکول» نمى تواند سدّ راه معاد جسمانى شود. * * * 3- چگونه مردگان از قبرها خارج مى شوند؟ در اينجا سؤالى مطرح است و آن اينکه اگر زمين و آسمانها در آستانه قيامت به کلّى دگرگون مى شوند و همه چيز به هم مى ريزد، چگونه قبرها محفوظ مى مانند که مردگان از قبورشان محشور شوند؟ در پاسخ اين سؤال مى توان گفت که: آنچه در زمين رُخ مى دهد، طبق آيات قرآن زلزله عظيمى است (إِنّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَىْءٌ عَظَيِمٌ)و هيچ مانعى ندارد که قبور مردگان زير آوارهاى اين زلزله عظيم باقى بمانند. و همچنين اگر در مواردى بدن انسانهايى طعمه درندگان بيابان، يا مرغان هوا شده است و آنها نيز پس از مردن مبدّل به خاک گرديده اند، آنها و لانه هايشان پس از آن زلزله عظيم، در زير آوارها باقى مى مانند و انسانها در قيامت از آن بر مى خيزند. و به تعبير ديگر: جهان ويران مى شود نه اينکه نابود شود! طبعاً خاکهاى انسانها در اين ويرانى، باقى مى مانند. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا