قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش سوم ⚡️آفرینش خداوند ✅همه از تدبير او سخن مى گويند از آن جا که در فرازها
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش سوم
✅ آفرینش خداوند
↩️ در ادامه اين سخن مى افزايد: «بدين ترتيب، ابداعاتى را آثار صنع او و نشانه هاى حکمتش به وجود آورده که هر يک از مخلوقاتش حجّت و دليلى بر وجود او هستند; هر چند به ظاهر مخلوقى خاموشند، ولى (با زبان بى زبانى، امّا با صراحت و وضوح) از تدبير او سخن مى گويند و همواره گواه بر آفريدگارند». (فَظَهَرَتِ الْبَدائِعُ الَّتِي أَحْدَثَتُهَا آثَارُ صَنْعَتِهِ، وَ أَعْلامُ حِکْمَتِهِ، فَصَارَ کُلُّ مَا خَلَقَ حُجَّةً لَهُ، وَ دَلِيلا عَلَيْهِ; إِنْ کَانَ خَلْقاً صَامِتاً، فَحُجَّتُهُ بِالتَّدْبِيِر نَاطِقَةٌ، وَ دَلاَلَتُهُ عَلَى الْمُبْدِعِ قَائِمَةٌ).(1)
آرى!، در سرتاسر عالم، زمزمه علم و قدرت اوست و از جبين تمام موجودات، نور توحيد مى درخشد. و غُلغله حمد و تسبيح موجودات فضاى عالم را پر کرده و آنگونه که قرآن مى گويد: «سَنُريِهِمْ آيَاتِنَا فِى الآفَاقِ وَ فِى أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ; ما آيات و نشانه هاى خود را در سراسر جهان و در وجود خود آنها (انسانها) به آنان نشان مى دهيم، تا آشکار گردد که او حقّ است»(2) و به گفته شاعر فارسى زبان:
هر گياهى که از زمين رويد وَحْدَهُ لاَ شَريکَ لَه گويد.
به گفته شاعر ديگرى (ابوالعتاهيه) که به زبان تازى سروده:
«فَيَا عَجَباً کيفَ يُعْصَى الإلهُ أَمْ کَيْفَ يَجْحَدَهُ الْجَاحِدُ وَ فِي کُلِّ شَىء لَهُ آيَةُ تَدَلُّ عَلَى أَنَّهُ وَاحِدُ» «راستى شگفت است! چگونه معصيت پروردگار مى شود; يا چگونه منکران، او را انکار مى کنند! حال آن که در هر چيزى نشانه اوست; نشانه اى که دلالت بر يکتايى او مى کند».(3)
آرى، بر هر چه بنگريم نشانه عظمت او در آن ديده مى شود و به هر موجودى گوش فرا دهيم با زبان حال، مدح و ثناى حق مى گويد و براى پى بردن به ذات پاک او، بى نهايت دليل و برهان داريم: به عدد برگهاى درختان، قطره هاى باران، ذرّات اتم ها، سلول هاى بدن انسانها، به عدد ستاره هاى آسمانها، کهکشانها و به عدد تمام ذرّات اين جهان.
جمله «مَا دَلَّنَا بِاضْطِرَارِ قِيَامِ الْحُجَّةِ» به اين معنا نيست که ما به حکم اجبار، اعتراف به وجود مقدّس او مى کنيم; بلکه به اين معناست که آنقدر دلايل وجود او آشکار و هويداست که جايى براى انکار باقى نمى ماند. مثل اينکه کسى را در محکمه اى حاضر کنند، فيلم ها و نوارها و شهود فراوان و قراين گوناگون بر کارهاى او گواهى دهد، به گونه اى که هيچ جاى انکار براى او باقى نماند; در اينجا تعبير مى کنيم: «او مجبور به اقرار شد»! و اين نه به معناى تحت فشار قرار دادن از طريق تهديد و شکنجه است; بلکه به اين معناست که مسئله آنقدر روشن است، که جايى براى انکار باقى نمانده است.
جمله «فَحُجَّتُهُ بِالتَّدْبيرِ نَاطِقَةٌ، وَ دَلاَلَتُهُ عَلَى الْمُبْدِعِ قَائِمَةٌ» اشاره به اين معناست که: تدبير جهان هستى، دليلى بر علم و قدرت بى پايان اوست و تنوّع موجودات اين جهان که پر از ابداعات شگفت انگيز است، گواه ديگرى بر آن علم و قدرت بى پايان است.
✔️پی نوشت:
1. ضمير «حُجَّتُهُ» و «دَلاَلَتُهُ» به خلق خدا بر مى گردد، نه به خالق.
2. سوره فصّلت، آيه 53.
3. الکنى و الالقاب، جلد 1، صفحه 121.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️امام سجّاد عليه السلام:
گناهانى كه از استجابت دعا جلوگيرى مى كنند عبارتند از: بد نيّتى، خبث باطن، دورويى با برادران، باور نداشتن به اجابت دعا، به تأخير انداختن نمازهاى واجب تا آن كه وقتشان بگذرد، تقرّب نجستن به خداوند عزّ و جلّ با نيكوكارى و صدقه، بد زبانى و زشت گويى
ميزان الحكمه جلد۴ صفحه ۲۸۷
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
❌ غیبت میشنوی؛سکوت نکن!
🎥حجت الاسلام قمی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: دویست و هفتاد و یک 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 12- ﺍﺑﻦ ﺑﺎﻛﺜﻴﺮ ﻣﻜﻲ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: دویست و هفتاد و دو
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️13- ﺳﻴﺪ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﻳﻤﻨﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 1182 ﺩﺭ " ﺍﻟﺮﻭﺿﻪ ﺍﻟﻨﺪﻳﻪ ﺷﺮﺡ ﺍﻟﺘﺤﻔﻪ ﺍﻟﻌﻠﻮﻳﻪ " ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ ﺑﻄﺮﻕ ﻣﺘﻌﺪﺩ ﮔﻮﻳﺪ: ﻭ ﻓﻘﻴﻪ، ﺣﻤﻴﺪ ﺩﺭ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺁﻥ (ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ)
ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﻃﺎﻟﻪ ﻛﻠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻌﺾ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺎ ﻧﻘﻞ ﻣﻴﻨﻤﺎﺋﻴﻢ (ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﻳﺪ): ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺍﻳﻨﺴﺖ: ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ (ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: " ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ " ﻭ ﻣﻮﻟﻲ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﻗﺮﻳﻨﻪ ﺍﻃﻠﺎﻕ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻌﻨﻲ ﻣﺎﻟﻚ ﻣﺘﺼﺮﻑ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﻣﻴﺸﻮﺩ، ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﻣﺘﻌﺪﺩﻱ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﻝ ﻣﻴﺸﺪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻤﻌﺎﻧﻲ: ﻣﺎﻟﻚ ﺗﺼﺮﻑ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﻬﻤﻴﻦ ﻋﻠﺖ ﺍﺳﺖ، ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﻮﺩ: " ﻫﺬﺍ ﻣﻮﻟﻲ ﺍﻟﻘﻮﻡ " ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺩﺭ ﻓﻬﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﺒﻘﺖ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ ﻛﻪ: ﺍﻭ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺼﺮﻑ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺁﻧﻬﺎ، ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺁﻥ (ﻣﻮﻟﻲ) ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺷﻤﺮﺩﻩ: ﻧﺎﺻﺮ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﻢ، ﻭ ﻣﻌﺘﻖ، ﻭ ﻣﻌﺘﻖ، ﺳﭙﺲ ﮔﻮﻳﺪ: ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺁﻥ ﺍﻭﻟﻲ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: " ﻣﺎﻭﺍﻛﻢ ﺍﻟﻨﺎﺭ ﻫﻲ ﻣﻮﻟﺎﻛﻢ " ﻳﻌﻨﻲ: " ﺍﻭﻟﻲ ﺑﻜﻢ ﻭ ﺑﻌﺬﺍﺑﻜﻢ " ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﺐ، ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻟﻔﻆ ﻣﻮﻟﻲ ﺩﺭ ﺟﻤﻠﻪ ﺳﺎﺑﻘﻪ " ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ... " ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻣﺎﻟﻚ ﺑﺮ ﺗﺼﺮﻑ ﺳﺒﻘﺖ ﺑﻪ ﻓﻬﻢ ﻧﮕﻴﺮﺩ (ﻣﺘﺒﺎﺩﺭ ﺑﺬﻫﻦ ﻧﺸﻮﺩ) ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﻄﻮﺭ ﻣﺴﺎﻭﻱ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﺘﻤﺎﻡ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻬﻤﻪ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺣﻤﻞ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﻧﻤﻮﺩ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻤﻌﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﻖ ﺍﻭ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺍﻣﻜﺎﻥ
ﺣﻤﻞ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ: ﻣﻌﺘﻖ ﻭ ﻣﻌﺘﻖ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ (ﻣﺎﻟﻚ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺼﺮﻑ) ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﻣﺤﺘﻤﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻌﻨﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﻭ ﻣﻔﻴﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻠﻚ ﺗﺼﺮﻑ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ (ﺑﻨﺺ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺍﻭ ﺍﻭﻟﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﺑﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻥ ﻛﻠﻤﺎﺗﺴﺖ ﻗﻮﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ: " ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻭﻟﻴﻪ ﻓﻬﺬﺍ ﻭﻟﻴﻪ " ﻭﻟﻲ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺗﺒﺎﺩﺭ ﺑﻔﻬﻢ ﻣﺎﻟﻚ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺼﺮﻑ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﻝ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﻭ ﺍﻟﺴﻠﻄﺎﻥ ﻭﻟﻲ ﻣﻦ ﻟﺎ ﻭﻟﻲ ﻟﻪ " ﻳﻌﻨﻲ: ﻭ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭﻟﻲ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﻟﻴﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﻧﻴﺴﺖ، ﻣﺮﺍﺩﺵ ﻣﻠﻚ ﺗﺼﺮﻑ ﺩﺭ ﻋﻘﺪ ﻭ ﻧﻜﺎﺡ ﺍﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻲ: ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺩﺭ ﺍﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﻱ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺑﺮ ﺳﺒﻴﻞ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﻘﺎﻋﺪﻩ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺑﺮ ﺗﺨﺼﻴﺺ ﺑﻤﻌﻨﺎﻱ ﺧﺎﺹ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻠﻤﻪ ﺣﻤﻞ ﺑﺘﻤﺎﻡ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺸﻮﺩ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰ تا ۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧شأن نزول: مفسرا
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰ تا ۱۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️این که: نام این گروه، اصحاب کهف (یاران غار) گذارده شده، به خاطر همان است که آنها براى نجات جان خود، به غارى پناهنده شدند، چنان که در شرح حالاتشان خواهد آمد.
و اما رقیم در اصل از ماده رقم به معنى نوشتن است(۱) و به عقیده غالب مفسران، این نام دیگرى است، براى اصحاب کهف ; چرا که سرانجام نام آنها را بر لوحه اى نوشته و بر در غار نصب کردند.
بعضى نیز، آن را نام کوهى مى دانند که غار در آن واقع شده بود.
بعضى آن را نام سرزمینى مى دانند که آن کوه در آن بوده.
و بعضى نام شهر و دیارى که اصحاب کهف از آن بیرون آمدند.
ولى معنى اول صحیح تر به نظر مى رسد.
اما این که: بعضى احتمال داده اند: اصحاب رقیم گروه دیگرى غیر از اصحاب کهف بوده اند، و در بعضى از اخبار، داستانى براى آنها نقل شده است، با ظاهر آیه هماهنگ نیست.
چرا که: ظاهر آیه فوق این است که: اصحاب کهف و رقیم یک گروه بودند، و لذا بعد از ذکر این دو عنوان، تنها به بیان داستان اصحاب کهف مى پردازد و مطلقاً سخنى از غیر آنها به میان نمى آورد، و این خود دلیل وحدت است.
در روایات معروفى که تفسیر نور الثقلین در ذیل این آیه، پیرامون سه نفر که در غارى گرفتار شدند ذکر کرده، که: هر یک خدا را به عمل خالصى که انجام داده بودند، خواندند و از آن تنگنا، رهائى یافتند سخنى از عنوان اصحاب رقیم نیست، هر چند، در بعضى از کتب تفسیر، این عنوان آمده است.
به هر حال، تردید نباید کرد که: این دو نام (اصحاب کهف و رقیم) اشاره به یک گروه است و شأن نزول آیات، نیز این حقیقت را تأیید مى کند.
* * *
پس آنگاه مى گوید: به خاطر بیاور زمانى را که این گروه جوانان به غار پناه بردند (إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ).
دستشان از همه جا کوتاه شده، رو به درگاه خدا آورده: عرض کردند: پروردگارا! ما را از رحمتت بهره مند کن ! (فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً).
و راه نجاتى براى ما فراهم ساز (وَ هَیِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً).
راهى که ما را از این تنگنا برهاند، به رضایت و خشنودى تو نزدیک سازد، راهى که در آن خیر، سعادت و انجام وظیفه بوده باشد.
* * *
ما دعاى آنها را به اجابت رساندیم، پرده هاى خواب را بر گوش آنها افکندیم و سال ها در غار به خواب فرو رفتند (فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَداً).
* * *
سپس آنها را برانگیختیم و بیدار نمودیم، تا ببینیم کدام گروه از آنان مدت خواب خود را بهتر حساب کرده اند (ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصى لِما لَبِثُوا أَمَداً).
✍پی نوشت:
۱ ـ راغب در مفردات مى گوید: رقم (بر وزن زخم) به معنى خط درشت و پررنگ است، و بعضى به معنى نقطه گذارى یک خط دانسته اند (به هر حال رقیم به معنى کتاب و یا لوحه و نامه اى است که چیزى در آن نگاشته شده).
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2