قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۴۹ ✅ یازده پند اخلاقی ↩️مرحوم علامه مجلسى نيز در بحارالانوار رواياتى در اين زم
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۵۰
🔴 نشانه هاى ظالم:
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه نشانه هاى ظالمان و ستمگران را روشن مى سازد و نشان مى دهد كه ظالم، تنها كسى نيست كه حق ديگران را ببرد و آنها را در فشار قرار دهد، بلكه ظالم معناى وسيعى دارد كه سه نشانه آن را امام عليه السلام بيان فرموده است. البته كسانى كه هر سه نشانه در آنها باشد در مرحله بالاى ظلم و ستم قرار دارند؛ ولى هر يك از اين سه نشانه نيز به تنهايى مى تواند دليل بر ظالم بودن باشد. نخست مى فرمايد: «ظالم سه نشانه دارد (نشانه اول اينكه) به مافوق خود از طريق نافرمانى ستم مى كند»؛ (لِلظَّالِمِ مِنَ آلرِّجَالِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ: يَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ).
غالباً مردم وصف ظالم را براى چنين شخصى به كار نمى برند، بلكه او را عاصى و نافرمان مى دانند؛ ولى هرگاه آن را درست بشكافيم مى بينيم داشتن چنين خصلتى ظلم است. نه تنها از اين جهت كه ظلم معناى وسيعى دارد و هرچيزى كه در غير محل قرار دهند نوعى ظلم محسوب مى شود، بلكه ازاينرو كه واقعآ ظلم و ستم بر شخص مافوق است، زيرا ابهت او را دَرهم مى شكند وديگران را به او جسور مى سازد و به مديريت و فرماندهى او لطمه وارد مى كند وچه ظلم وستمى از اين بدتر كه انسان مدير و مدبرى را در كار خود تضعيف يا فلج كند.
آنگاه در بيان دومين نشانه ظالم، مى فرمايد: «با قهر و غلبه، به زيردستان خويش ستم مى كند»؛ (وَمَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ).
مصداق روشن ستم همين است كه انسان درباره زيردستانش موازين عدالت را رعايت نكند، حقوق آنها را محترم نشمرد، در ميان آنها تبعيض قائل شود، بيش از آنچه در توان دارند از آنها كار بخواهد، سوابق خدمت آنها را فراموش كند، درمشكلات به فكر آنها نباشد و يا حتى بعد از وفاتشان از آنها يادى نكند. همه اينها مصداقهايى براى ستم نسبت به زيردستان است و هركدام مى تواند نشانه اى باشد.
حضرت در سومين نشانه مى فرمايد: «و جمعيت ستمگران را پشتيبانى مى كند»؛ (وَيُظَاهِرُ الْقَوْمَ الظَّلَمَةَ).
همكارى با ظالمان و ستمگران در هر مرحله كه باشد نوعى ظلم محسوب مى شود و به همين دليل معاونت ظلمه يكى از گناهان بزرگ در اسلام شمرده شده است و حتى در روايتى مى خوانيم: «إِذَا كَانَ يوْمُ الْقِيامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَينَ الظَّلَمَةُ وَأَعْوَانُ الظَّلَمَةِ وَأَشْبَاهُ الظَّلَمَةِ حَتَّى مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً وَلاقَ لَهُمْ دَوَاةً قَالَ فَيجْتَمِعُونَ فِى تَابُوتٍ مِنْ حَدِيدٍ ثُمَّ يرْمَى بِهِمْ فِى جَهَنَّمَ؛ هنگامى كه روز قيامت فرا مى رسد ندا كننده اى ندا مى دهد: ظالمان و كمككاران آنها و شبيهان آنها كجا هستند؟ حتى كسى كه قلمى براى آنها تراشيده و يا دوات آنها را براى نوشتن فرمان ظلم آماده كرده همه آنها را جمع مى كنند و در تابوتى از آهن مى نهند سپس آنها را به جهنّم پرتاب خواهند كرد».
روايات در اين زمينه بسيار است كه در كتب حديث و كتب فقهى در باب «اعانت ظالم» ذكر شده است. در حديث ديگرى كه در كتاب وسائل الشيعه از رسول خدا صلي الله عليه وآله آمده است مى خوانيم: «مَنْ مَشَى إِلَى ظَالِمٍ لِيعِينَهُ وَهُوَ يعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الاِْسْلام؛ كسى كه به سوى ستمگرى برود تا به او كمك كند در حالى كه مى داند او ظالم است، از اسلام (راستين) خارج شده است».
اين سه نشانه كه امام عليه السلام براى ظالم ذكر كرده در بسيارى از موارد لازم وملزوم يكديگرند و گاه ممكن است از هم جدا شوند و هركدام نشانه مستقلى محسوب گردند. ممكن است كسى با ظالمان همكارى كند اما به زيردستانش ظلم نكند ويا توانايى آن را نداشته باشد. يا نسبت به بالادست خود عصيان كند؛ اما نسبت به كسانى كه زيردست او هستند ستم روا مدارد. به هر حال هركدام نشانه اى است براى شناخت ظالمان و اگر هر سه در يك فرد جمع شوند وى مصداق اتم ظالم و ستمگر است. اين تعبيرات نشان مى دهد كه اسلام با ظلم و ستم در هر چهره و هر مرحله وهر شكلى كه باشد مخالف است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🍃💐پیامبراڪرم(ص)💐🍃
🌹فرزندانتان را زیاد ببوسید ،
بہ راستے ڪه براے هر بوسه
شما در بهشت ، درجہ اے است
ڪہ مسافتش 500 سال است🌹
📚روضه الواعظين ج۲ ص۲۶۹
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🎥 اهل بهشت غصه ای ندارند مگر...
🎙 استاد حق شناس
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: دویست و هشتاد و دو 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﺑﺴ
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: دویست و هشتاد و سه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
🔸 ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ
ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺮ ﺗﻮ (ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ) ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻭ ﻣﺪﻟﻞ ﺷﺪ، ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﮔﻔﺘﻪ: ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﺑﻠﻜﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺳﺘﻨﺎﺩ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺣﺎﻛﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻋﺮﻓﻪ ﻣﻮﺳﻢ ﺣﺠﻪ ﺍﻟﻮﺩﺍﻉ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﺟﺎﻱ ﺷﮕﻔﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺴﻲ ﻗﻄﻊ ﺣﺎﺻﻞ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﻮﺩﻥ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻭ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﻪ (ﺍﺯ ﺭﺍﻭﻳﺎﻥ) ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﻣﺘﻌﺎﺭﺿﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺻﺤﺖ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ ﻛﺎﺵ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻔﻪ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺣﺪﻳﺚ (ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ) ﻣﺎ ﻛﺪﺍﻡ ﻣﺮﺟﺢ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺻﺤﺖ ﺁﻧﺮﺍ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺩﻫﺪ ﻭ ﭼﻪ ﺍﻣﺮﻱ ﻛﻔﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺳﺒﻚ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻣﻮﺟﺐ ﻋﺪﻡ ﺍﻋﺘﺪﺍﻝ ﺩﺭ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ؟ ﺑﺎ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﻣﻌﺎﺭﺿﻪ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﮔﻔﺘﺎﺭﺵ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺟﺎﻧﺐ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺨﺎﻟﻔﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﻛﺮﻳﻤﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻭ ﺁﻳﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﭘﻨﺪﺍﺭ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﻣﺠﻮﺯﻱ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﻛﺮﻳﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻧﺒﺎﺀ ﻋﻈﻴﻢ (ﺍﻣﺮ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺖ) ﻣﻨﺤﺮﻑ ﻭ ﺟﺪﺍ ﺳﺎﺯﺩ؟ ﺍﮔﺮ ﻧﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ؟ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﻫﻢ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺒﻂ ﺍﺑﻦ ﺟﻮﺯﻱ ﺩﺭ ﺗﺬﻛﺮﻩ ﺍﺵ
ﺹ 18 ﺍﻭ ﻫﻢ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﻫﺪ ﻛﻤﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ (ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻧﺰﻭﻝ) ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺴﻤﻠﻪ ﻭ ﺁﻳﺎﺕ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ (ﺻﻔﺤﻪ 157 (ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪﻩ، ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺭﺍ ﺷﺒﻬﻪ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 5 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺩﺭ ﺹ 214 ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﺩﺍﻳﺮ ﺑﺘﺎﻳﻴﺪ ﺩﺭ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺷﺒﻬﻪ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﭘﻨﺪﺍﺭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ (ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﺰﺑﻮﺭ) ﺍﮔﺮ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎ ﺭﻭﺯﻩ ﺷﺼﺖ ﻣﺎﻩ ﻣﺴﺘﻠﺰﻡ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺴﺘﺤﺐ ﺑﺮ ﻭﺍﺟﺐ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﻭ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻭﺯﻩ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺛﻮﺍﺏ ﺁﻥ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑﺎ ﺩﻩ ﻣﺎﻫﺴﺖ، ﻭ ﺍﻳﻦ (ﺗﻔﺎﻭﺕ) ﺑﻲ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻭ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﻭ ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۲۱ تا ۲۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی آیه بعد، یک دستو
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۲۱ تا ۲۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۲۱ تا ۲۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️بعضى دیگر از مفسران مانند فخر رازى و قرطبى تفسیر دیگرى براى این واو نقل کرده اند که، خلاصه اش چنین است: عدد هفت نزد عرب به عنوان یک عدد کامل شمرده مى شود، به همین جهت، تا هفت را بدون واو، ذکر مى کنند، اما همین که از این عدد گذشتند، واو که دلیل آغاز کلام و استیناف است مى آورند، لذا در اصطلاح ادباء عرب به واو ثمانیه معروف شده است.
در آیات قرآن نیز، غالباً به این مطلب برخورد مى کنیم که: مثلاً در سوره توبه آیه ۱۱۲ هنگامى که صفات مجاهدان فى سبیل اللّه را مى شمرد، هفت صفت را بدون واو ذکر مى کند، ولى به صفت هشتم که مى رسد مى گوید: وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ .
در آیه ۵ سوره تحریم در وصف زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از ذکر هفت صفت، هشتمین را با واو آورده مى گوید: ثَیِّبات وَ أَبْکاراً .
و در سوره زمر در آیه ۷۱ هنگامى که سخن از درهاى جهنم مى گوید، مى فرماید: فُتِحَتْ أَبْوابُها: درهاى آن گشوده مى شود اما در دو آیه بعد، هنگامى که سخن از درهاى بهشت به میان مى آید مى فرماید: وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها آیا این به خاطر آن نیست که: درهاى جهنم هفت، و درهاى بهشت هشت است؟
البته شاید این یک قانون کلّى نباشد، ولى در غالب موارد، چنین است، به هر حال نشان مى دهد که: حتى وجود یک واو در قرآن حساب شده و براى بیان واقعیتى است.
* * *
۳ ـ مسجد در کنار آرامگاه
ظاهر تعبیر قرآن، این است که: اصحاب کهف سرانجام، بدرود حیات گفتند و به خاک سپرده شدند، و کلمه عَلَیْهِم شاهد این مدعا است، سپس علاقه مندان به آنها تصمیم گرفتند: معبدى در کنار آرامگاه آنان بسازند.
قرآن این موضوع را در آیات فوق، با لحن موافقى آورده است و این، نشان مى دهد: ساختن معبد به احترام قبور بزرگان دین، نه تنها حرام نیست ـ آن چنان که وهابى ها مى پندارند ـ بلکه کار خوب و شایسته اى است.
اصولاً، بناهاى یادبود که خاطره افراد برجسته و با شخصیت را زنده مى دارد همیشه در میان مردم جهان بوده و هست، و یک نوع قدردانى از گذشتگان، و تشویق براى آیندگان، در آن کار نهفته است، اسلام نه تنها از این کار نهى
نکرده بلکه آن را مجاز شمرده است.
وجود این گونه بناها یک سند تاریخى بر وجود این شخصیت ها و برنامه و تاریخشان است، به همین دلیل، پیامبران و شخصیت هائى که قبر آنها متروک مانده تاریخ آنها نیز مورد تردید و استفهام قرار گرفته است.
این نیز، واضح است که: این گونه بناها کمترین منافاتى با مسأله توحید و اختصاص پرستش به اللّه ندارد; زیرا احترام ، مطلبى است، و عبادت و پرستش، مطلبى دیگر.
البته این موضوع بحث فراوانى دارد که اینجا جاى آن نیست.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2