قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و یک 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺍﺑﻮ ﺍﺳﺤﻖ ﺛﻌﻠﺒﻲ ﺩﺭ ﺗ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و چهل و دو
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
2- ﻭﺍﺣﺪﻱ ﺩﺭ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺍﻟﻨﺰﻭﻝ ﺹ 147 ﺍﺯ ﺩﻭ ﻃﺮﻳﻖ ﻭ ﺑﺪﻭ ﺳﻨﺪ. 3- ﻓﺨﺮ ﺭﺍﺯﻱ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻛﺒﻴﺮ ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ ﺹ 431 ﺍﺯ ﻋﻄﺎ ﺍﺯ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺳﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻳﻢ. 4- ﺍﻟﺨﺎﺯﻥ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺝ 1 ﺹ 496. 5- ﺍﺑﻮ ﺍﻟﺒﺮﻛﺎﺕ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺟﻠﺪ ﻳﻜﻢ ﺻﻔﺤﻪ 496
6- ﻧﻴﺸﺎﺑﻮﺭﻱ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺟﻠﺪ ﻳﻜﻢ ﺻﻔﺤﻪ 496 7- ﺍﺑﻦ ﺻﺒﺎﻍ ﻣﺎﻟﻜﻲ ﺩﺭ " ﻓﺼﻮﻝ ﺍﻟﻤﻬﻤﻪ " ﺹ 123 ﺣﺪﻳﺚ ﺛﻌﻠﺒﻲ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 8- ﺍﺑﻦ ﻃﻠﺤﻪ ﺷﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ " ﻣﺎﻟﺐ ﺍﻟﺴﻮﻭﻝ " ﺹ 31 ﺣﺪﻳﺚ ﺍﺑﻲ ﺫﺭ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 9- ﺳﺒﻂ ﺍﺑﻦ ﺍﻟﺠﻮﺯﻱ ﺩﺭ " ﺍﻟﺘﺬﻛﺮﻩ " ﺹ 9 ﺍﺯ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺛﻌﻠﺒﻲ ﺍﺯ ﺳﺪﻱ ﻭ ﻋﺘﺒﻪ ﻭ ﻏﺎﻟﺐ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 10- ﺍﻟﻜﻨﺠﻲ ﺍﻟﺸﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻜﻔﺎﻳﻪ " ﺹ 106 ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ ﻭ ﺩﺭﺹ 122 ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻭ ﺳﻨﺪ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﻟﻌﺮﺍﻗﻴﻦ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻧﻌﻴﻢ ﻭ ﻗﺎﺿﻲ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﻤﻌﺎﻟﻲ. 12- ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﺩﺭ " ﻣﻨﺎﻗﺐ " ﺹ 188 ﺑﺪﻭ ﻃﺮﻳﻖ ﻭ ﺩﻭ ﺳﻨﺪ. 13- ﺣﻤﻮﻳﻲ ﺩﺭ " ﻓﺮﺍﺋﺪ " ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﭼﻬﺎﺭﺩﻫﻢ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻭ ﺳﻨﺪ ﻭﺍﺣﺪﻱ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺳﻲ ﻭ ﻧﻬﻢ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﺴﻨﺪ ﻭ ﻃﺮﻳﻖ ﺩﻳﮕﺮﻱ، ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﭼﻬﻠﻢ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﻋﻤﺎﺭ ﻳﺎﺳﺮ. 14- ﻗﺎﺿﻲ ﻋﻀﺪ ﺍﻳﺠﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻤﻮﺍﻗﻒ " ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ ﺹ 276. 15- ﻣﺤﺐ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ " ﺍﻟﺮﻳﺎﺽ " ﺟﻠﺪ ﺩﻭﻡ ﺹ 227
ﺍﺯ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺳﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻭﺍﺣﺪﻱ ﻭ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﻔﺮﺝ ﻭ ﻓﻀﺎﻳﻠﻲ، ﻭ ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ [ ﺻﻔﺤﻪ 88] ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 206 ﻫﻤﻴﻦ ﻛﺘﺎﺑﺶ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻟﺬﺧﺎﻳﺮ " ﺹ 102ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻭﺍﻗﺪﻱ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺟﻮﺯﻱ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۳ الی ۱۰۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴زیانکارترین
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۳ الی ۱۰۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ آیات بعد، به معرفى صفات و معتقدات این گروه زیانکار، مى پردازد و چند صفت که ریشه تمام بدبختى هاى آنها است را، بیان مى دارد:
نخست مى گوید: آنها کسانى هستند که به آیات پروردگارشان کافر شدند (أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا باِیاتِ رَبِّهِمْ).
آیاتى که چشم و گوش را بینا و شنوا مى کند، آیاتى که پرده هاى غرور را از هم مى درد، و چهره واقعیت را در برابر انسان مجسم مى سازد، و بالاخره آیاتى که نور است و روشنائى، و آدمى را از ظلمات اوهام و پندارها بیرون آورده به سرزمین حقایق رهنمون مى گردد.
دیگر این که: آنها بعد از فراموش کردن خدا به معاد و لقاء اللّه کافر گشتند (وَ لِقائِهِ).
آرى، تا ایمان به معاد در کنار ایمان به مبدأ قرار نگیرد، و انسان احساس نکند: قدرتى مراقب اعمال او است، و همه را براى یک دادگاه بزرگ، دقیق و سخت گیر حفظ و نگهدارى مى کند، روى اعمال خود حساب صحیحى نخواهد کرد، و اصلاح نخواهد شد.
پس از آن اضافه مى کند: به خاطر همین کفر به مبدأ و معاد، اعمالشان حبط و نابود شده است (فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ).
درست، همانند خاکسترى در برابر یک طوفان عظیم.
و چون آنها عملى که قابل سنجش و ارزش باشد ندارند، لذا روز قیامت وزن و میزانى براى آنان برپا نخواهیم کرد (فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً).
چرا که توزین و سنجش مربوط به جائى است که، چیزى در بساط باشد، آنها که چیزى در بساط ندارند، چگونه توزین و سنجشى داشته باشند؟!.
* * *
سپس ضمن بیان کیفر آنها، سومین عامل انحراف و بدبختى و زیانشان را بیان کرده مى گوید: کیفر آنها جهنم است به خاطر آن که کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را بباد استهزاء و سخریه گرفتند (ذلِکَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُواً).
و به این ترتیب آنها سه اصل اساسى معتقدات دینى (مبدأ و معاد و رسالت انبیاء) را انکار کرده و یا بالاتر از انکار، آن را به باد مسخره گرفته اند.
* * *
مشخصات کفار، و زیانکارترین مردم، و همچنین سرانجام کارشان به خوبى دانسته شد و اکنون به سراغ مؤمنان و سرنوشتشان مى رویم، تا با قرینه مقابله، وضع هر دو طرف، کاملاً مشخص گردد، قرآن در این زمینه مى گوید: کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغ هاى فردوس منزلگاهشان است (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً).
فردوس ، به طورى که بعضى از مفسران بزرگ گفته اند: باغى است که همه نعمت ها و تمام مواهب لازم در آن جمع باشد، و به این ترتیب فردوس بهترین و برترین باغ هاى بهشت است.
* * *
و از آنجا که کمال یک نعمت در صورتى خواهد بود که دست زوال به دامن آن دراز نشود، بلافاصله اضافه مى کند: آنها جاودانه در این باغ هاى بهشت خواهند ماند (خالِدِینَ فِیها).
و با این که: طبع مشکل پسند و تحول طلب انسان، دائماً تقاضاى دگرگونى و تنوع و تحول مى کند ساکنان فردوس هرگز تقاضاى نقل مکان و تحول از آن نخواهند کرد (لایَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً).
چرا که: هر چه مى خواهند در آنجا هست، حتى تنوع و تکامل چنان که شرح آن در نکته ها خواهد آمد.
* * *
نکته ها:
۱ ـ أَخْسَرِینَ أَعْمالاً چه کسانى هستند؟!
در زندگى خود و دیگران بسیار دیده ایم: گاه، انسان کار خلافى انجام مى دهد در حالى که فکر مى کند کار خوب و مهمى انجام داده است، این گونه جهل مرکب، ممکن است یک لحظه، و یا یک سال، و یا حتى یک عمر، ادامه یابد، و راستى بدبختى از این بزرگ تر تصور نمى شود.
و اگر مى بینیم قرآن چنین کسان را زیانکارترین مردم نام نهاده، دلیلش روشن است; زیرا: کسانى که مرتکب گناهى مى شوند، اما مى دانند خلاف کارند غالباً حدّ و مرزى براى خلافکارى خود قرار مى دهند، و لااقل چهار اسبه نمى تازند، و بسیار مى شود که به خود مى آیند و براى جبران آن به سراغ توبه و اعمال صالح مى روند.
اما آنها که گنهکارند و در عین حال گناهشان را عبادت، اعمال سوئشان را صالحات و کژى ها را درستى ها مى پندارند، نه تنها در صدد جبران نخواهند بود که با شدت هر چه تمام تر، به کار خود ادامه مى دهند، حتى تمام سرمایه هاى وجود خود را، در این مسیر به کار مى گیرند، و چه تعبیر جالبى قرآن درباره آنها ذکر کرده: (أَخْسَرِینَ أَعْمالاً).
در روایات اسلامى تفسیرهاى گوناگونى براى أَخْسَرِینَ أَعْمالاً آمده است که هر یک از آنها اشاره به مصداق روشنى از این مفهوم وسیع است، بى آن که آن را محدود کند.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح و تفسیر حکمت ۳۶۳ 🔺 نشانه حماقت ↩️ "قابل توجه اين كه در دنياى امروز يكى از مهم ترين عوامل تصاد
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۴
❌سوال بیهوده نکردن
✅ تفكر منطقى:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى درمورد سؤال كردن اشاره كرده، مى فرمايد: «درباره آنچه تحقق يافتنى نيست سؤال مكن چراكه در آنچه تحقق يافته به اندازه كافى اسباب مشغولى فكر وجود دارد»; (لاَ تَسْأَلْ عَمَّا لاَ يَكُونُ، فَفِي الَّذِي قَدْ كَانَ لَكَ شُغْلٌ).
سؤال كردن كار خوبى است و كليد گنجينه علم و دانش است به همين دليل در قرآن مجيد و روايات اسلامى كراراً به آن دستور داده شده است و حتى حيا كردن از سؤال درباره امورى كه مربوط به سرنوشت انسان در دين و دنياست به عنوان حياء حمق (حياء احمقانه) شمرده شده است. ولى سؤال بايد درباره امورى باشد كه مربوط به حيات مادى يا معنوى انسان است و امورى كه امكان تحقق در آن تصور شود. اما اگر كسى خود را به سؤالاتى درباره امور غير ممكن يا بسيار نادر مشغول كند، از مسائل مهم زندگى بازمى ماند. مثلاً بعضى سؤال مى كنند كه اگر انسان با جن ازدواج كند فرزندانى كه از آن ها متولد مى شوند چگونه اند و چه احكامى دارند؟ و يا اگر از آميزش انسان با حيوان بچه اى متولد شود آن بچه مشمول چه احكامى است؟ گاه سؤال درباره امور ممكن است اما امورى كه هيچ تأثيرى در زندگى مادى و معنوى ما ندارد، مثلاً سؤال مى كنند ابعاد كشتى نوح(عليه السلام) از نظر طول و عرض چقدر بود؟ حيواناتى كه آن حضرت در كشتى با خود سوار كرد كدام يك از حيوانات بودند؟ يا سؤالى كه معروف است اشعث بن قيس از امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) كرد و گفت: تعداد موهاى سر من چقدر است؟ كه حضرت جواب كوبنده اى به او داد.[1]
اين در حالى است كه انسان مجهولات بسيارى دارد كه رسيدن به پاسخ آن ها در سرنوشت او بسيار مؤثر است و اگر تمام اوقات فراغت خود را صرف يافتن پاسخ آن ها كند چه بسا موفق به همه آن ها نشود.
آيا در چنين شرايطى عقل اجازه مى دهد كه انسان به سراغ سؤال درباره امور غير ممكن برود و از آنچه ممكن است و در زندگى او مؤثر مى باشد صرف نظر كند؟
***
نكته:
آداب سؤال:
در احاديث اسلامى به پيروى از قرآن، سؤال به عنوان كليد علم معرفى شده است. در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «الْعِلْمُ خَزَائِنُ وَ مَفَاتِيحُهُ السُّؤَالُ فَاسْأَلُوا رَحِمَكُمُ اللَّه فَإِنَّهُ يؤْجَرُ أَرْبَعَةٌ السَّائِلُ وَ الْمُتَكَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ; علم، گنجينه است و كليد اين گنجينه ها سؤال است بنابراين سؤال كنيد; خدا رحمت كند شما را زيرا چهار گروه درمورد سؤال اجر و پاداش الهى دارند: سؤال كنندگان، پاسخ گويان، شنوندگان و كسانى كه آن ها را دوست دارند».[2]
✍ پی نوشت:
[1]. بحارالانوار، ج 41، ص 313.
[2]. همان، ج 74، ص 146، ح 39.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام على عليه السلام:
مَن أكثَرَ الفِكرَ فيما تَعَلَّمَ أتقَنَ عِلمَهُ، و فَهِمَ ما لم يَكُن يَفهَمُ
هر كه در آنچه آموخته است بسيار انديشه كند، دانش خود را استوار گرداند و آنچه را نمى فهميده است، بفهمد
غررالحكم حدیث۸۹۱۷
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
#امام_زمان
🎥 پناهیان _ شجاعی
دشـمـنـان امـام زمــان هــنــگـام ظـــهــــور
در کدام جبهه نماز میخوانی؟ بی طرف نداریم!
#حزب_شیطان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و دو 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 2- ﻭﺍﺣﺪﻱ ﺩﺭ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺍﻟﻨﺰ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و چهل و سه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
16 - ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺷﺎﻣﻲ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺟﻠﺪ ﺩﻭﻡ ﺹ 71 ﺩﺭ ﻳﻚ ﺳﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺳﻨﺪ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺣﺎﺗﻢ ﺍﺯ ﺳﻠﻤﻪ ﺑﻦ ﻛﻬﻴﻞ، ﻭ ﺍﺯﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﺍﻟﻄﺒﺮﻱ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﻣﺠﺎﻫﺪ ﻭ ﺳﺪﻱ، ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺳﻔﻴﺎﻥ ﺛﻮﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻛﻠﺒﻲ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺳﻨﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻴﭽﮕﻮﻧﻪ ﺍﺷﻜﺎﻝ ﻭ ﺧﺪﺷﻪ ﺍﻱ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺭﺍﺩ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻟﻔﻆ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺳﻨﺪ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻋﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﺑﻲ ﺭﺍﻓﻊ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ. 17 - ﻭ ﻧﻴﺰ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻟﺒﺪﺍﻳﻪ ﻭ ﺍﻟﻨﻬﺎﻳﻪ " ﺟﻠﺪ ﻫﻔﺘﻢ ﺹ357 ﺍﺯ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ، ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺍﺯ ﺳﻠﻤﻪ ﺑﻦ ﻛﻬﻴﻞ. 18 - ﺣﺎﻓﻆ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﺟﻤﻊ ﺍﻟﺠﻮﺍﻣﻊ " ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻜﻨﺰﺵ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺹ 391 ﺟﻠﺪ ﺷﺸﻢ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ
ﺧﻄﻴﺐ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻟﻤﺘﻔﻖ " ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺩﺭ ﺹ 405 ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺸﻴﺦ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ (ﻉ). 19- ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺩﺭ " ﺍﻟﺼﻮﺍﻋﻖ " ﺹ 25. 20- ﺷﺒﻠﻨﺠﻲ ﺩﺭ " ﻧﻮﺭ ﺍﻟﺎﺑﺼﺎﺭ ﺹ 77 ﺣﺪﻳﺚ ﺍﺑﻲ ﺫﺭ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺛﻌﺎﻟﺒﻲ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 21- ﺁﻟﻮﺳﻲ ﺩﺭ " ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻤﻌﺎﻧﻲ " ﺟﻠﺪ ﺩﻭﻡ ﺹ. 329 ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻣﻔﺴﺮﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻧﻴﺰ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺷﺎﻥ ﻧﺰﻭﻝ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. [ ﺻﻔﺤﻪ 89] ﺣﺴﺎﻥ ﺑﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﺁﻥ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻌﺮ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﻠﻴﻎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﻧﮕﺎﺷﺖ. 6- ﺍﺟﻌﻠﺘﻢ ﺳﻘﺎﻳﻪ ﺍﻟﺤﺎﺝ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺍﻟﻤﺴﺠﺪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﻛﻤﻦ ﺍﻣﻦ ﺑﺎﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻟﺎﺧﺮ ﻭ ﺟﺎﻫﺪ ﻓﻲ ﺳﺒﻴﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺎ ﻳﺴﺘﻮﻭﻥ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻠﻪ. (ﺳﻮﺭﻩ ﺗﻮﺑﻪ ﺁﻳﻪ 19 ( ﺁﻳﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻳﺪ ﺁﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﺎﺟﻴﻬﺎ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﺭﺍ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺟﺰﺍ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻛﻮﺷﺶ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ؟ ﻧﻪ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ
ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺴﺎﻭﻱ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۳ الی ۱۰۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ آیات بعد،
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۳ الی ۱۰۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ در حدیثى از اصبغ بن نباته مى خوانیم: شخصى از امیر مؤمنان على (علیه السلام) از تفسیر این آیه سؤال کرد، امام فرمود: منظور یهود و نصارى هستند، اینها در آغاز بر حق بودند، سپس بدعت هائى در دین خود گذاردند و این بدعت ها آنها را به راه انحراف کشانید اما گمان مى کردند کار نیکى انجام
مى دهند.
در حدیث دیگرى از همان امام(علیه السلام) مى خوانیم: پس از ذکر گفتار فوق، فرمود: خوارج نهروان نیز چندان از آنها فاصله نداشتند !
در حدیث دیگر، مخصوصاً اشاره به رهبان ها (مردان و زنان تارک دنیا) و گروه هاى بدعت گذار از مسلمین شده است.
و در بعضى از روایات، به منکران ولایت امیر مؤمنان على(علیه السلام) تفسیر گردیده.
راهبانى که یک عمر، در گوشه دیرها تن به انواع محرومیت ها مى دهند، از ازدواج چشم مى پوشند، از لباس و غذاى خوب صرف نظر مى کنند، دیرنشینى را بر همه چیز مقدم مى شمرند، و گمان مى کنند این محرومیت ها سبب قرب آنها به خدا است آیا مصداق أَخْسَرِینَ أَعْمالاً نیستند؟
آیا هیچ مذهب و آئین الهى ممکن است بر خلاف قانون عقل و فطرت، انسان اجتماعى را به انزوا دعوت کند؟ و این کار را سرچشمه قرب به خدا بداند؟
همچنین آنها که در آئین خدا بدعت گذاردند، تثلیث را به جاى توحید و مسیح بنده خدا را به عنوان فرزند خدا، و خرافاتى دیگر از این قبیل را وارد آئین پاک الهى نمودند، به گمان این که دارند خدمتى مى کنند، آیا این گونه افراد از زیانکارترین مردم نیستند؟!
خوارج نهروان ، آن جمعیت قشرى بى مغز و نادان که بزرگترین گناهان (همچون کشتن على(علیه السلام) و گروهى از مسلمانان راستین و گل هاى سرسبد اسلام) را موجب تقرب به خدا مى دانستند، و حتى بهشت را در انحصار خود فرض مى کردند آیا از زیانکارترین مردم نبودند؟!
خلاصه آیه آن چنان مفهوم وسیعى دارد که اقوام زیادى را در گذشته، حال و آینده در برمى گیرد.
اکنون این سؤال پیش مى آید: سرچشمه این حالت انحرافى خطرناک چیست؟
مسلماً تعصب هاى شدید، غرورها، تکبر، خودمحورى، و حبّ ذات از مهمترین عوامل پیدایش این گونه پندارهاى غلط است.
گاه، تملق و چاپلوسى دیگران، و زمانى در گوشه انزوا نشستن و تنها به قاضى رفتن، سبب پیدایش این حالت مى گردد، که تمام اعمال و افکار انحرافى و زشت انسان در نظر او زینت مى دهد، آن چنان که به جاى احساس شرمندگى و ننگ از این زشتى ها، احساس غرور، افتخار و مباهات مى کند، همان گونه که قرآن در جاى دیگر، مى فرماید: أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً: آیا کسى که اعمال زشتش در نظرش زینت داده شده است و آن را نیکو مى پندارد...
در بعضى دیگر از آیات قرآن، عامل این تزیین زشتى ها، شیطان معرفى شده است، و مسلماً ابزار شیطان در وجود انسان همان خلق و خوهاى زشت و انحرافى است، وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النّاسِ وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ: به خاطر بیاورید هنگامى را که شیطان اعمال مشرکان را در نظرشان زینت داد و به آنها گفت: در این میدان (جنگ بدر) هیچ کس نمى تواند بر شما پیروز شود و من شخصاً در کنار شما در این میدان شرکت
دارم !
قرآن پس از ذکر داستان برج معروف فرعون، مى گوید: وَ کَذلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ: این چنین براى فرعون اعمال زشتش در نظرش تزیین شده (که دست به این گونه کارهاى احمقانه و مضحک براى مبارزه با خدا مى زند و گمان مى کند کار مهمى انجام داده است).
* * *
۲ ـ لقاء اللّه چیست؟
گر چه، بعضى از شبه دانشمندان خرافى از این گونه آیات، چنین استفاده کرده اند که: خدا را در جهان دیگر مى توان دید، و ملاقات را به معنى ملاقات حسى تفسیر نموده اند.
ولى بدیهى است: ملاقات حسى لازمه اش جسمیت، و جسمیت لازمه اش محدود بودن، نیازمند بودن و فنا پذیر بودن است، و هر عاقلى مى داند خداوند نمى تواند داراى چنین صفاتى باشد.
بنابراین، بدون شک منظور از ملاقات یا رؤیت در آیات مختلف قرآن هنگامى که به خدا نسبت داده مى شود، ملاقات حسّى نیست بلکه، شهود باطنى است.
یعنى انسان در قیامت چون آثار خدا را بیشتر و بهتر از هر زمان مشاهده مى کند او را با چشم دل آشکارا مى بیند، و ایمان او نسبت به خدا یک ایمان شهودى مى شود.
به همین دلیل، طبق آیات قرآن، حتى لجوج ترین منکران خدا در قیامت زبان به اعتراف مى گشایند; چرا که راهى براى انکار نمى بینند.
گروهى از مفسران نیز مفهوم این تعبیر را مشاهده نعمت ها و پاداش ها، و همچنین عذاب و کیفرهاى الهى دانسته اند، و در حقیقت کلمه نعمت و ثواب و جزا را در تقدیر گرفته اند.
از این دو تفسیر، در عین این که: با هم منافاتى ندارند تفسیر اول روشن تر به نظر مى رسد.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۴ ❌سوال بیهوده نکردن ✅ تفكر منطقى: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه ب
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۴
❓سوال بیهوده
↩️ در حديث ديگرى آن حضرت مى فرمايد: «السُّؤالُ نِصْفُ العِلْمِ; سؤال نيمى از علم و دانش است».[3]
ولى سؤال با تمام اهميّتش، استثنائاتى هم دارد كه در آن موارد سؤال كردن زشت و نازيباست. ازجمله همان مطلبى كه در گفتار حكيمانه بالا آمد كه انسان درباره امور غير ممكن پرسش كند.
ديگر اين كه سؤال ها جنبه تفقه و فراگيرى علم نداشته باشد بلكه كسى بخواهد براى خفيف و خوار كردن طرف مقابل يا به عنوان لجبازى چيزى بپرسد و سؤال خود را پيگيرى نمايد.
نيز امورى وجود دارد كه وقت آن فرا نرسيده است و عجله كردن درمورد آن صحيح نيست مانند آنچه در قرآن مجيد در داستان خضر و موسى(عليهما السلام) آمده است كه خضر(عليه السلام) از موسى(عليه السلام) عهد گرفته بود كه اگر امور عجيبى از خضر(عليه السلام) ديد عجله در سؤال نكند و بگذارد تا او به موقع آن را پاسخ گويد.
همچنين سؤال كردن درباره امورى كه تكليف انسان را سنگين مى كند در حالى كه اگر درباره آن سؤال نشود خداوند براى آن مؤاخذه نمى كند. مثل سؤالات مكررى كه بنى اسرائيل درباره گاوى كه مأمور بودند آن را ذبح كنند از موسى(عليه السلام) كردند و لحظه به لحظه كار خود را مشكل تر و پيچيده تر ساختند. قرآن مجيد نيز مى فرمايد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ).[4]
يا سؤال درباره امورى كه عقل انسان هرگز به حقيقت آن نخواهد رسيد مانند سؤال درباره كنه ذات پروردگار كه هيچ انسانى نمى تواند به آن برسد چون فكر و روح انسان محدود است و ذات پاك خداوند نامحدود.
يا سؤال درباره مسائل پيچيده اى كه فهم آن در استعداد سؤال كننده نيست مانند سؤال درباره قضا و قدر كه از پيچيده ترين مسائل علمى و فلسفى است و ائمه(عليهم السلام) آن دسته از ياران خود را كه استعداد درك اين گونه از مسائل را نداشتند از فكر كردن درمورد آن نهى مى نمودند.
اين امور شش گانه مواردى است كه سؤال كردن درباره آن ها مذموم و نكوهيده است و با توجه به اين كه دنيايى از مسائل سرنوشت ساز وجود دارد كه انسان پاسخ آن ها را نمى داند و بايد براى حل آن ها بكوشد و از دانشمندان آگاه پرسش كند، بسيار بى خردى است كه انسان آن ها را فراموش كند و به امورى بپردازد كه اثرى جز اتلاف وقت يا حيرت و سرگردانى براى او ندارد.[5]"
✍ پی نوشت:
3]. كنزالعمال، مطابق نقل ميزان الحكمة، ح 2877، باب سؤال.
[4]. مائده، آيه 101.
[5]. سند گفتار حكيمانه: در كتاب مصادر تنها منبع ديگرى كه براى اين گفتار حكيمانه ذكر شده غررالحكم آمدى است كه آن را در حرف «لاء» با تفاوت هايى ذكر كرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 267)
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت های: ۳۶۰ الی ۳۶۲ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۶۳.mp3
8.23M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت : ۳۶۳
✅ اسلام ناب علوی
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امیرالمؤمنین (ع):
🌹 ای فرزند آدم! اندوه روز نيامده را بر امروزت ميفزا، زيرا اگر روزی که نرسيده، (جزئی) از عمر تو باشد، خداوند رزق تو را خواهد رساند. 🌺
(نهج البلاغه، حکمت 267)
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔺۴چیز بدتر از گناه
🎥 استاد رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 16 - ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺷﺎﻣﻲ ﺩﺭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و چهل و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺹ 59 ﺟﻠﺪ ﺩﻫﻢ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺷﻴﺒﻪ (ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻋﺜﻤﺎﻥ) ﻣﺘﻮﻟﻲ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﻭ ﻛﻌﺒﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺥ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻲﻛﺸﻴﺪﻧﺪ، ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺮﺗﺮﻡ ﭼﻮﻥ ﻋﻤﻮﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﻭﺻﻲ ﭘﺪﺭ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻭ ﺳﺎﻗﻲ ﺣﺎﺟﻴﻬﺎ ﻫﺴﺘﻢ. ﺷﻴﺒﻪ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺗﺮﻡ ﭼﻮﻥ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍﻳﻢ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻳﺎ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻣﻴﻦ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺘﻢ. ﺍﻳﻨﺪﻭ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻴﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻣﻲﮔﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻔﺎﺧﺮﻩ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﺑﻪ ﺁﻧﺪﻭ ﺭﺳﻴﺪ. ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﻴﺒﻪ ﺑﻦ ﻣﻦ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻲﻛﻨﺪﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻲ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻋﻤﻮ ﺗﻮ ﺑﺎﻭ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻲ؟ ﻋﺒﺎﺱ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﻋﻤﻮﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻭ ﻭﺻﻲ ﭘﺪﺭ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻭ ﺳﺎﻗﻲ ﺣﺎﺟﻴﻬﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮﻡ. ﻋﻠﻲ ﺑﺸﻴﺒﻪ ﺭﻭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻲﮔﻮﺋﻲ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻛﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺪﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺮﺗﺮﻡ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﻦ
ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻛﻌﺒﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﺁﻳﺎ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﻴﻦ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟ ﺍﻧﺲ
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 90]
ﮔﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﻣﻨﻬﻢ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﻨﻢ. ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ. ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺑﻔﺮﻣﺎﺋﻴﺪ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﺍﺯﺷﻤﺎ ﺑﺪﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺑﺮﺗﺮﻡ ﻛﻪ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺖ ﻛﻪ ﺑﻮﻋﺪﻩﻫﺎﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺟﻬﺎﺩ ﻛﺮﺩﻡ. (ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ) ﻫﺮ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺤﻀﻮﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺸﺮﻑ ﮔﺮﺩﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﺟﻬﺖ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﻭﺣﻲ ﺁﻭﺭﺩ، ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺁﻥ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﺮﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺨﺪﻣﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﺟﻌﻠﺘﻢ ﺳﻘﺎﻳﻪ ﺍﻟﺤﺎﺝ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺍﻟﻤﺴﺠﺪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﻛﻤﻦ ﺁﻣﻦ ﺑﺎﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻟﺎﺧﺮ... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﻣﻔﺎﺧﺮﻩ، ﻭ ﻧﺰﻭﻝ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ، ﻋﺪﻩ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺍﺯ ﺣﻔﺎﻅ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻭ ﻣﻔﺴﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ
ﻭ ﺑﺎ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﺩﺍﻣﻨﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺭﺍﻭﻳﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻭ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺳﻨﺪ ﺁﻥ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ، ﺑﺮﺧﻲ ﺑﻄﻮﺭ ﺍﺟﻤﺎﻝ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﻣﻔﺼﻠﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2