Tahdir joze15.mp3
4.15M
🎙تلاوت جزء پانزدهم قرآن کریم
با صدای استاد معتز آقایی
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۳۴ الی ۳۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی مگر ممکن است خ
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۳۴ الی ۳۵
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ ۲ ـ یک نکته مهم تاریخى
نخستین هجرتى که در اسلام واقع شد، هجرت گروه قابل ملاحظه اى از مسلمانان اعم از زن و مرد، به سرزمین حبشه بود، آنها براى رهائى از چنگال مشرکان قریش و تشکل و آمادگى هر چه بیشتر براى برنامه هاى آینده اسلامى، مکّه را به قصد حبشه ترک گفتند، و همان گونه که پیش بینى مى کردند در آنجا توانستند در آرامش زندگى کنند، و به برنامه هاى اسلامى و خودسازى بپردازند.
این خبر، به گوش سران قریش در مکّه رسید، آنها این مسأله را زنگ خطرى براى خود دانسته، احساس کردند حبشه پناهگاهى خواهد بود براى مسلمانان و شاید پس از قوت و قدرت به مکّه باز گردند و مشکلات عظیمى براى آنها فراهم سازند.
پس از مشورت، قرارشان بر این شد که دو نفر از مردان فعال قریش را انتخاب کرده به سوى نجاشى بفرستند، تا خطرات وجود مسلمانان را در آنجا براى نجاشى تشریح کنند ، و آنها را از آن سرزمین مطمئن و آرام بیرون نمایند.
عمرو بن عاص و عبداللّه ابن ابى ربیعه را با هدایاى فراوانى براى نجاشى و فرماندهان بزرگ لشکر او، به آنجا گسیل داشتند.
ام سلمه همسر پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گوید: هنگامى که ما وارد سرزمین حبشه شدیم، با حسن رفتار نجاشى روبرو گشتیم، هیچ محدودیت مذهبى نداشتیم، کسى ما را آزار نمى کرد اما قریش پس از آگاهى از این مسأله و فرستادن دو نفر با هدایاى فراوان به آنها دستور داده بودند: پیش از ملاقات با شخص نجاشى با فرماندهان بزرگ ملاقات کرده، و هدایا را به آنها بدهند، سپس هدایاى نجاشى را به او تقدیم دارند، و تقاضا کنند: مسلمین را بى آن که سخنى با آنها گفته شود، به آنان تسلیم نمایند!
آنها این برنامه را با دقت اجراء کردند، و به فرماندهان نجاشى قبلاً چنین گفتند: گروهى از جوانان ابله، به سرزمین شما پناهنده شدند اینها از دین و آئین خود فاصله گرفته و در دین شما هم وارد نشده اند، دین تازه اى بدعت گزارده اند که براى ما و شما ناشناخته است.
اشراف قریش ما را به حضور شما فرستاده اند تا شر آنها را از این کشور کوتاه کنیم و به سوى قوم خودشان باز گردانیم.
از فرماندهان قول گرفتند: هر گاه نجاشى با آنها مشورت کند، آنها این نظریه را تأیید کنند و بگویند: قوم آنها از وضع آنها آگاه ترند.
آنگاه به حضور نجاشى بار یافتند و کلمات فریبنده خود را گفتند.
این برنامه به خوبى پیش مى رفت و این سخنان فریبنده با آن هدایاى فراوان سبب شد که: اطرافیان نجاشى نیز آنها را تصدیق کردند.
ناگهان ورق برگشت، نجاشى سخت خشمگین شده گفت: به خدا سوگند من چنین کارى را نخواهم کرد، اینها جمعیتى هستند که: به من پناهنده شده اند و کشور مرا بر کشورهاى دیگر به خاطر امنیتش ترجیح داده اند، تا از آنها دعوت نکنم و تحقیق ننمایم، هرگز به پیشنهاد شما عمل نخواهم کرد.
اگر واقعاً همان گونه است که مى گویند: آنها را به فرستادگان مى سپارم و اخراجشان مى کنم و گرنه در پناه محبت من باید به خوبى زندگى کنند.
ام سلمه مى گوید: نجاشى به سراغ مسلمانان فرستاد، آنها با یکدیگر مشورت کردند که چه بگویند؟ تصمیمشان بر این شد، واقعیت امر را بگویند و دستورات پیامبر(صلى الله علیه وآله) و برنامه اسلام را شرح دهند، هر آنچه بادا باد!.
آن روز که براى این دعوت تعیین شده بود روز عجیبى بود، بزرگان و علماى مسیحى در حالى که کتب مقدس را در دست داشتند، به این مجلس دعوت شده بودند.
↩️ ادامه دارد..
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح حکمت ۳۶۸ ✍فلسفه ثواب و عقاب: امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى و فشرده و كوتاه به فلسفه
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۸
✅فلسفه پاداش و کیفر خداند
↩️ اين در واقع شبيه همان قاعده لطف است كه ارباب علم كلام مى گويند و خلاصه اش اين است كه شخص حكيم هنگامى كه چيزى را از كسى مى خواهد آنچه او را به اطاعت نزديك مى كند و از معصيت بازمى دارد در نظر مى گيرد بى آن كه او را اجبار كرده باشد: (اللُّطفُ هو ما يكونُ المكلَّفُ معه أقرَبَ إلى فعلِ الطاعةِ وأبعَد مِن فِعلِ المَعصيةِ ولم يَكُن له حظٌّ فى التَّمكينِ (أي القدرَةِ) ولم يبلُغْ حَدَّ الإلجاءِ). بنابراين حسن و قبح عقلى، و وضع ثواب و عقاب بر طاعت و معصيت بر اساس حكمت الهى نه تنها منافاتى با يكديگر ندارند بلكه مؤيد يكديگرند.
*
نكته:
آيا ثواب، تفضّل است يا استحقاق؟
در ذيل خطبه 216 در جلد هشتم، اين مسئله را مطرح كرديم كه آيا پاداش هاى الهى بر اساس استحقاقى است كه بندگان پيدا مى كنند و يا نوعى تفضل و كرم پروردگار است. در اين مسئله اختلاف نظر فراوانى در ميان علماى علم كلام به ويژه اشاعره و معتزله وجود دارد. مهمترين دليلى كه طرفداران استحقاق مى گويند اين است كه اطاعت فرمان خدا غالباً با مشكلاتى همراه است. چگونه ممكن است خداوند حكيم عادل اين مشكلات را بر بندگان خود تحميل كند و اجر و پاداشى در برابر آن قرار ندهد در حالى كه ازنظر فقهى هر كسى براى ديگرى كارى انجام دهد يا بايد اجرة المثل به او داد و يا اجرة المسمى، مگر آن كه خودش قصد تبرع داشته باشد. ولى به يقين قياس اين دو با يكديگر قياس مع الفارق است. كارگر و اجيرى كه براى ما كار مى كند مشكلى را از ما حل مى كند و خدمتى براى ما انجام مى دهد نه اين كه مشكل خود را حل كند. ولى اطاعت فرمان هاى پروردگار خدمتى به خداوند نيست بلكه خدمتى به خود ماست زيرا يقين داريم كه تمام آن ها داراى مصالحى است كه عايد ما مى شود و به تعبير ديگر، شبيه دستورى است كه طبيب به بيمار مى دهد. آيا اگر بيمار دستور طبيب را اجرا كند و سلامتى خود را بازيابد حق دارد از طبيب تقاضاى اجرتى در برابر زحمت خوردن داروهاى تلخ كند؟ فرمان هاى پروردگار درمورد واجبات و محرمات همه از اين قبيل است.
بنابراين نتيجه مى گيريم كه اگر خداوند پاداشى مى دهد صرفاً تفضل است، شبيه جايزه هايى كه به نفرهاى اول در امتحانات مى دهند. مسلم است كه آن ها خدمتى به خودشان كرده اند نه به استادشان ولى استاد براى تشويق تفضلاً جايزه اى هم به آن ها مى دهد. كلام حكيمانه مذكور نيز اشاره به همين معنا مى كند كه خداوند ثواب و عقاب را بر طاعت و معصيت قرار داده است تا بندگانش را از عذاب نجات داده و به سوى بهشت سوق دهد. يعنى اين ثواب و عقاب نيز مصلحتى دارد كه عايد بندگان مى شود.
اين سخن را با حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) پايان مى دهيم، آن جا كه فرمود: «لَنْ يدْخِلَ الْجَنَّةَ أَحَداً عَمَلُهُ، قالُوا: وَ لا أَنْتَ يا رَسُولَ اللَّهِ؟ قالَ: وَ لا أَنَا، الاَّ أَنْ يتَغَمَّدَنِى اللَّهُ بِرَحْمَتِهِ!; هيچ كس را عملش وارد بهشت نمى سازد. عرض كردند: حتى خود شما اى رسول خدا؟! فرمود: آرى، من هم چنين هستم، مگر اين كه رحمت خدا شامل من شود!».[1] و در ذيل حديث آمده است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) دست مبارك را بر سر خود نهاد و با صداى بلند جمله بالا را بيان كرد. يعنى يقين بدانيد كه من هم مشمول اين حكم هستم. اشاره به اين كه پاداش الهى به قدرى پراهميت است كه اگر بنا بود ما اجر و مزدى از خداوند طلبكار باشيم اين پاداش هاى عظيم و اين بهشت جاويدان بسيار فراتر از اعمال ما بود.[2]
*
✍پی نوشت:
[1]. بحارالانوار، ج 7، ص 11.
[2]. سند گفتار حكيمانه: از آنچه مرحوم خطيب در مصادر آورده استفاده مى شود كه اين كلام نورانى با خطبه اى كه فاطمه زهرا(عليها السلام) درباره فدك خوانده هماهنگ است و مرحوم آمدى نيز آن را در كتاب غررالحكم با تفاوتى آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 268)
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت های: ۳۶۴ و ۳۶۵ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۶۶_و_۳۶۷_و_۳۶۸.mp3
10.41M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت های: ۳۶۶ الی ۳۶۸
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام باقر (علیه السلام) :
🤲 عَلَيْكَ بِالدعاءِ لاِْخوانِكَ بِظَهْرِ الْغَيْبِ فَاِنَّهُ يَهيلُ الرِّزقَ
🖌 پشت سر برادران دینی خود دعا کن ، که این کار روزی را به طرف تو سرازیر میکند.
📗 بحارالأنوار ، ج۷۶ ، ص۶۰
@Nahjolbalaghe2
مداحی_آنلاین_اسباب_قرب_به_خدا_حجت_الاسلام_مومنی.mp3
2.21M
#موعظه
💚 اسباب قرب به خدا
🎙حجت الاسلام مومنی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و شصت و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ﺑﻴﻮﮔﺮﺍﻓﻲ ﺷﺎﻋﺮ ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و شصت و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺭﻳﺎﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﺋﻲ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺑﻤﻨﺰﻟﻪ ﺭﺋﻴﺲ ﭘﻠﻴﺲ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻭﻇﺎﻳﻒ ﻭ ﻣﺎﻣﻮﺭﻳﺘﻬﺎﻱ ﺷﻬﺮﻱ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺭ ﺍﺟﺮﺍ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺕ ﺍﻣﻨﻴﺘﻲ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﻲ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﺑﻌﻀﻲ ﺟﻨﮕﻬﺎ ﭘﺮﭼﻢ ﺍﻧﺼﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻭ ﺑﺪﻭﺵ ﻣﻲﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻛﺎﺏ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﺮﺩ. ﮔﺎﻫﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﻱ ﻣﺎﻟﻴﺖ ﻭ ﺯﻛﻮﺍﺕ ﺑﺎﻃﺮﺍﻑ ﻣﻲﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻭ ﺭﺍﻱ ﻭ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﺍﻱ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﺋﺶ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻣﻲﺷﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﺣﻠﺖ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻛﺮﻡ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﻱ ﻣﺼﺮ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻱ ﭘﺎﻙ ﻭ ﻣﻨﺰﻩ ﻣﺼﺮ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﻗﻴﺲ ﺍﺯ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻋﻠﻲ ﻭ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﺧﻴﺮﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻃﺮﻑ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺻﻔﺮ ﺳﺎﻝ 36 ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﻱ ﻣﺼﺮ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺴﻮﻱ ﻣﺼﺮ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﻦ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻮﻟﺎﻳﺖ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻤﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﻛﻪ ﻣﺤﻞ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﺒﺮ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺼﺮ ﻣﻲﺷﻮﻱ ﺑﺎ ﺟﻤﻌﻴﺘﻲ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻱ ﻭ ﺷﻜﻮﻩ ﻭﻋﻈﻤﺘﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻲ، ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﭼﺸﻢ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﺳﺎﻧﻴﺪﻩ ﻭ ﺩﻝ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﻋﺰﺕ
ﻭ ﺷﻮﻛﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﺷﻮﺩ، ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺍﻧﺸﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻤﺼﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻱ ﺑﻪ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﻧﻴﻜﻮﺋﻲ ﻛﻦ ﻭ ﺑﺮ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻣﺸﻜﻮﻙ ﺳﺨﺖ ﺑﮕﻴﺮ ﻭ ﺑﺎ
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۱۱۹]
ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﺎﺹ ﻭ ﻋﺎﻡ ﻣﻠﺎﻳﻢ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺵ ﺯﻳﺮﺍ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﻭ ﻧﺮﻣﻲ ﺑﺎ ﻳﻤﻦ ﻭ ﺑﺮﻛﺖ ﺍﺳﺖ. ﻗﻴﺲ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺭﺣﻤﺖ ﻛﻨﺪ، ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻳﺪ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﻟﺸﮕﺮ ﻭ ﺳﭙﺎﻩ ﺭﺍ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﮔﺬﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﻗﻊ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ، ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻳﻜﻮﻗﺘﻲ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﺎﺭﻱ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻴﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺠﺎﺋﻲ ﺑﻔﺮﺳﺘﻴﺪ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﻓﻮﺭﺍ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﻡ ﺑﻤﺼﺮ ﻣﻲﺭﻭﻡ ﻭ ﺍﻣﺎ ﺳﻔﺎﺭﺷﻲ ﻛﻪ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﺧﻮﺷﺨﻮﺋﻲ ﻭ ﻣﺪﺍﺭﺍﻱ ﺑﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻳﺪ، ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻛﻤﻚ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﻨﻢ. ﻗﻴﺲ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻫﻔﺖ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺑﺴﻮﻱ ﻣﺼﺮ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻭﻝ ﻣﺎﻩ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﻟﺎﻭﻝ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺼﺮ ﺷﺪ، ﺑﺎﻟﺎﻱ ﻣﻨﺒﺮ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺧﻄﺒﻪ ﺍﻱ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺣﻤﺪ ﻭ ﺛﻨﺎﻱ ﺍﻟﻬﻲ ﺭﺍ ﺑﺠﺎﻱ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺳﭙﺎﺱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﻃﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺳﺮﻛﻮﺏ ﻧﻤﻮﺩ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
جزء 16.mp3
3.95M
📖 تلاوت جزء شانزدهم قرآن کریم
🎙 استاد معتز آقایی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۳۴ الی ۳۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۲ ـ یک نکته
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۳۴ الی ۳۵
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ نجاشى رو به مسلمانان کرده پرسید: این چه دینى است که شما برگزیده و از قوم خود جدا شده اید و در آئین ما نیز داخل نشده اید؟
جعفر بن ابى طالب زبان به سخن گشوده گفت: اى ملک! ما جمعى بودیم که در جهل و بى خبرى به سر مى بردیم، بت ها را مى پرستیدیم، از گوشت مردار مى خوردیم، کارهاى زشت و ننگین انجام مى دادیم، با خویشاوندان خود بدى مى کردیم و با همسایگان بدرفتارى و زورمندان، ضعیفان را مى خوردند، خلاصه بدبختى ما فراوان بود، تا این که:
خداوند پیامبرى از میان ما برانگیخت که نسب او را به خوبى مى شناختیم، به صدق، امانت و پاکى او ایمان داشتیم، او ما را دعوت به خداوند یگانه کرد، و دستور داد: پرستش سنگ و چوب را که نیاکان ما داشتند کنار بگذاریم، او ما را به راستگوئى، اداى امانت، صله رحم، نیکى به همسایگان، تشویق کرد و از محرمات، خونریزى و اعمال زشت و ننگین، شهادت باطل و خوردن مال یتیم و نسبت ناپاکى به زنان پاک دادن نهى فرمود.
و نیز فرمان داد: خداى یگانه را بپرستیم چیزى را شریک او قرار ندهیم، نماز و روزه را به جا بیاوریم و زکات را بپردازیم...
ما به او ایمان آوردیم و دستوراتش را مو به مو اجراء کردیم، اما قوم ما به ما تعدى کردند، ما را اذیت و آزار نمودند و اصرار داشتند از آئین توحید به شرک باز گردیم، و به همان آلودگى هاى سابق تن در دهیم.
هنگامى که ما را از هر سو تحت فشار قرار دادند، به کشور شما آمدیم و دوست داشتیم همسایه تو باشیم، به این امید که هیچ کس در اینجا به ما ستم نخواهد کرد!.
نجاشى سخت در فکر فرو رفت رو به جعفر کرده گفت: آیا چیزى از کتاب آسمانى این مرد به خاطر دارى؟
جعفر گفت: آرى، نجاشى گفت: براى من بخوان!
جعفر که از هوش، ذکاوت و ایمان فوق العاده اى بهره مند بود، مناسب ترین فراز قرآن را که همین آیات آغاز سوره مریم باشد انتخاب کرد و براى نجاشى و همه حاضران که پیرو آئین مسیح بودند تلاوت کرد: کهیعص * ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیّا * وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَکاناً شَرْقِیّاً... .
هنگامى که جعفر این آیات را با لحن گیرا و از روى صفاى دل قرائت کرد چنان در روح نجاشى و علماى بزرگ مسیحى اثر گذاشت که بى اختیار قطره هاى اشک از چشمانشان سرازیر و به روى گونه هایشان فرو غلطید.
نجاشى رو به آنها کرده گفت: به خدا سوگند آنچه عیسى مسیح(علیه السلام) آورده با این آیات، همه از یک منبع نور سرچشمه گرفته است، بروید و راحت و آسوده زندگى کنید، به خدا سوگند! هرگز شما را به دست این دو نفر نخواهم سپرد.
بعداً فرستادگان قریش تلاش هاى دیگرى براى بدبین ساختن نجاشى نسبت به مسلمانان کردند، اما در روح بیدار او مؤثر نیفتاد، مأیوس و نومید از آنجا باز گشتند. هدایایشان را به آنها برگرداند و عذرشان را خواست.(۴)
✍ پی نوشت
۴ ـ اقتباس از سیره ابن هشام ، جلد اول، صفحات ۳۵۶ تا ۳۶۱.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱بخش ۱۳ ✅ آفرينش آدم و بعثت پيامبران: در اين بخش از خطبه، امام(عليه السلام) به
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش سیزدهم
⚖ آزمایش حضرت آدم و بعثت پیامبر خاتم
↩️ سپس در ادامه اين سخن مى افزايد: «خداوند او را بعد از توبه از بهشت فرو فرستاد تا با کمک نسل خود، زمين را آباد سازد، و حجّت را بر بندگانش، اقامه کند». (فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ لِيَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ، وَ لِيُقِيمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ).
با توجه به عبارت گذشته، که مى فرمود: خداوند آدم را در زمين جاى داد، استفاده مى شود که منظور از هبوط و نزول آدم، هبوط ونزول مکانى نيست; بلکه مقامى است; يعنى خداوند آدم را از آن مقام والايى که داشت به خاطر اين ترک اُولى تنزّل داد.
تعبير به عمران و آبادسازى به وسيله آدم و نسل او نشان مى دهد که بايد هدف همه انسانها عمران و آبادى زمين باشد، نه تخريب آن به وسيله جنگها و اختلافات ويرانگر و يا تنبلى و سستى و بيکارى و يا حتّى تخريب محيط زيست! و جالب اينکه اين عمران و آبادى بعد از توبه صورت گرفته و تا انسان از خطاهاى خود توبه نکند توفيق اين عمران و آبادى دست نمى دهد. در قرآن مجيد نيز مى خوانيم: «هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِيِهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ; اوست که شما را از زمين آفريد و آبادى آن را به شما واگذاشت; پس از او آمرزش بطلبيد سپس به سوى او باز گرديد (و به عمران و آبادى زمين بپردازيد)»
در ضمن از جمله «فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ» به خوبى استفاده مى شود که هبوط آدم بعد از توبه صورت گرفته است.
نکته ديگرى که در عبارت فوق به چشم مى خورد و بارها در آيات قرآن به آن اشاره شده، مسئله اتمام حجّت بر بندگان است. گر چه خداوند به انسانها عقل داده است، ولى به آن اکتفا نفرموده; بلکه با فرستادن پيامبران و نزول کتابهاى آسمانى و ابلاغ مبلّغان الهى - که در هر عصر و زمان صورت مى گرفته - حجّت را بر بندگانش تمام کرد، همانگونه که در ادامه اين سخن مى فرمايد:
«بعد از مرگ آدم، بندگان را از حجّت بر ربوبيّتش خالى نگذاشت و ميان فرزندان آدم و معرفت خويش پيوندى برقرار ساخت و قرن به قرن، حجّت ها و دليل ها را بر زبان پيامبران برگزيده و حاملان ودايع رسالت خويش براى آنها اقامه نمود، تا اينکه به وسيله پيامبر ما محمّد(صلى الله عليه وآله) حجّتش تمام شد (و سلسله پيامبران ختم گرديد) و بيان احکام و انذار (و بشارت) به آخر رسيد». (و لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ، مِمَّا يُؤَکِّدُ عَلَيْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِيَّتِهِ، وَ يَصِلُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ، بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ الْخِيَرَةِ مِنْ أَنْبِيَائِهِ، وَ مُتَحَمِّلِي وَدَائِعِ رِسَالاَتِهِ، قَرْناً فَقَرْناً; حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِيِّنَا مُحَمَّد(صلى الله عليه وآله) حُجَّتُهُ، وَ بَلَغَ الْمَقْطَعَ عُذْرُهُ وَ نُذُرُهُ(11)).
"از بعضى از آيات قرآن استفاده مى شود که توبه قبلا بوده و از بعضى استفاده مى شود که توبه بعد صورت گرفته است و جمع ميان آنها کاملا ممکن است، که آدم(عليه السلام) توبه از خطاى خود را مکرّر انجام داد: هم قبل از هبوط و هم بعد از هبوط; و بسيار مى شود که انسان خطايى مرتکب مى شود و ساليان دراز هر زمان به يادش مى آيد، استغفار مى کند.
جمله «لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ» نشان مى دهد که آدم يکى از پيامبران الهى و از حجّت هاى او بوده است و بعد از رحلت او، خدا پيامبران ديگرى در هر زمان فرستاد و همچنان ادامه يافت تا به خاتم انبيا رسيد.(12)
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد که اگر اتمام حجّت در هر عصر و زمان لازم است چرا با ظهور پيامبر اسلام، سلسله پيامبران پايان گرفت و آن حضرت خاتم انبياء بود؟
پاسخ اين سؤال با توجّه به يک نکته روشن مى شود و آن اينکه خداوند آخرين دستورات و کامل ترين قوانين را بر پيامبر اسلام نازل کرد و اصول جامع و ضوابط متينى را مقرّر داشت که دانشمندان هر قوم و هر ملّت در سايه آن مى توانند راه خود را به سوى خدا و طريق خويش را به سعادت بازيابند به خصوص اينکه اوصياى آن پيامبر(صلى الله عليه وآله) تا دامنه قيامت خواهند بود. (شرح بيشتر پيرامون اين سخن را در بحث «خاتميت» در جلد هشتم از تفسير «پيام قرآن» مطالعه کنيد!).
✍ پی نوشت:
11. «عُذْرُهُ وَ نُذُرُهُ» تعبير به «عُذر» در اينجا به معناى اتمام حجّت بر بندگان است به گونه اى عذرى براى آنها در مخالفت باقى نماند. و «نُذُر» جمع «نذير» در اينجا به معناى انذار است; يعنى: ذکر عواقب سوئى که بر چيزى متّرتب مى شود.
12. جمله «لِيُقِيَمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ» (بنابراين که ضمير «به» به آدم بر گردد)، نيز دليل ديگرى بر نبوّت آدم است و تعبير به «عِبَادِهِ» اشاره به حوّا و فرزندان آدم علیه السلام است.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام رضا (عليه السلام) :
🌷 مردى نزد سرور ما رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آمد و عرض كرد : به من اخلاقى بياموزيد كه خير دنيا و آخرت در آن جمع باشد ، حضرت فرمودند : #دروغ_نگو.
📗 فقه الرضا (عليه السلام) ص۳۵۴
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔺آرزو و تمنای جهنمیان
🎙دکتر رفیعی
@Nahjolbalaghe2