.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ
(اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزا کردند. امّا سرانجام، آنچه را استهزا مى کردند دامان استهزاکنندگان را گرفت (و مجازات الهى آنها را در هم کوبید).
(انبیاء/41)
*
قُلْ مَن يَكْلَؤُكُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَٰنِ ۗ بَلْ هُمْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِم مُّعْرِضُونَ
بگو: «چه کسى شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند رحمان نگاه مى دارد؟!» بلکه آنان از یاد پروردگارشان رویگردانند.
(انبیاء/42)
*
أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُم مِّن دُونِنَا ۚ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنفُسِهِمْ وَلَا هُم مِّنَّا يُصْحَبُونَ
آیا آنها غیر از ما معبودانى دارند که مى توانند از آنان دفاع کنند؟! (این خدایان ساختگى) نه مى توانند خودشان را یارى دهند. و نه از ناحیه ما همراهى مى شوند.
(انبیاء/43)
*
بَلْ مَتَّعْنَا هَٰؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ طَالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ ۗ أَفَلَا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا ۚ أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ
آرى، ما آنها و پدرانشان را
(از نعمتها) بهره مند ساختیم، تا آن جا که عمرشان طولانى شد (و مایه غرور
و طغیانشان گردید). آیا نمى بینند که ما پیوسته از زمین (و اهلش) مى کاهیم؟! آیا آنها غالبند (یا ما)؟!
(انبیاء/44)
*
قُلْ إِنَّمَا أُنذِرُكُم بِالْوَحْيِ ۚ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنذَرُونَ
بگو: «من تنها بوسیله وحى به شما هشدار مى دهم.» ولى آنها که گوشهایشان کر است، هنگامى که هشدار داده مى شوند، سخنى را نمى شنوند.
(انبیاء/45)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۳۶ و ۴۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ باز انگشت رو
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۴۱ تا ۴۵
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔸 گوش اگر گوش تو...
در آیات گذشته، دیدیم مشرکان و کفار، پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را به باد استهزاء مى گرفتند، همان کارى که عادت دیرینه همه جاهلان مغرور است که واقعیت هاى مهم و جدّى را به شوخى و مسخره مى گیرند.
در نخستین آیه مورد بحث، به عنوان دلدارى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تسلّى خاطر او مى گوید: این تنها تو نیستى که مورد استهزاء واقع شده اى پیامبران قبل از تو را نیز استهزاء کردند (وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُل مِنْ قَبْلِکَ).
ولى سرانجام آنچه را از عذاب هاى الهى به باد مسخره گرفته بودند، دامان استهزاء کنندگان را گرفت (فَحاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
بنابراین، غم و اندوهى به خود راه مده، و این گونه اعمال جاهلان نباید در روح بزرگ تو کمترین اثر بگذارد و یا در اراده آهنینت خللى وارد کند.
* * *
در آیه بعد مى گوید: نه تنها در برابر عذاب خدا در قیامت، کسى از شما کفار دفاع نمى کند، در این دنیا نیز همین است: بگو چه کسى شما را در شب و روز در برابر مجازات خداوند رحمان حفظ و نگهدارى مى کند ؟ (قُلْ مَنْ یَکْلَؤُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ).
در واقع اگر خداوند آسمان (جوّ زمین) را سقف محفوظى قرار نداده بود (آن گونه که در آیات قبل گذشت) همین به تنهائى کافى بود که شما را شب و روز در معرض بمباران سنگ هاى آسمانى قرار دهد.
خداوند رحمان آن قدر به شما محبت دارد که مأموران مختلفى را براى حفظ و نگاهبانیتان قرار داده، که اگر یک لحظه از شما جدا شوند سیل بلاها به سویتان سرازیر مى شود.
قابل توجه این که: در این آیه به جاى اللّه ، رحمان به کار رفته، یعنى ببینید شما چقدر گناه کرده اید که حتى خداوند کانون رحمت عامه را به خشم آورده اید.
آنگاه اضافه مى کند: اما آنها از یاد پروردگارشان روى گردانند، نه به مواعظ و اندرزهاى پیامبران او گوش فرا مى دهند، و نه یاد خدا و نعمت هایش دل آنها را تکان مى دهد، و نه لحظه اى اندیشه خود را در این راه به کار مى اندازند بلکه از یاد پروردگارشان روى گردانند (بَلْ هُمْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ).
* * *
باز به عنوان سؤال، مى پرسد: این کافران ظالم و گنهکار در برابر کیفرهاى الهى به چه چیز دل بسته اند؟ آیا آنها خدایانى دارند که مى تواند از آنان در برابر ما دفاع کند ؟! (أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا).
این خدایان ساختگى آنها حتى نمى توانند خودشان را یارى دهند و از خویشتن دفاع کنند (لایَسْتَطِیعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ).
و نه از ناحیه ما به وسیله رحمت و نیروى معنوى یارى و همراهى مى شوند (وَ لا هُمْ مِنّا یُصْحَبُونَ).(۱)
✍ پی نوشت:
۱ ـ یُصْحَبُون از باب افعال در اصل، به این معنى است که چیزى را به عنوان یارى و حمایت در اختیار شخصى قرار دهند، و در اینجا اشاره به این است که: این بت ها نه ذاتاً قدرت دفاع دارند، نه از ناحیه پروردگار چنین نیروئى در اختیارشان گذاشته شده است و مى دانیم هر نیروى دفاعى در عالم هستى یا باید از درون ذات چیزى بجوشد و یا از ناحیه خدا داده شود.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درمحضر_اهلبیت
☀️ امیرالمؤمنین امام على (عليه السلام) :
🖋 نياز عاقلان به ادب ، همانند نياز كشتزار به باران است
✍ اِنَّ بِذَوِى الْعُقولِ مِنَ الْحاجَةِ اِلَى الاَْدَبِ كَما يَظْمَأُ الزَّرْعُ اِلَى الْمَطَرِ
📚 غررالحكم ، ح۳۴۷۵
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔺 بیحجابی در مجلس سیدالشهدا،
🎥 حجت الاسلام والمسلمین عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و هشتاد و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺍﮔﺮ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻲ ﺑ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و هشتاد و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺩﻟﻢ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﻴﺰﻩﻫﺎ ﭘﺎﺭﻩ ﭘﺎﺭﻩ ﻧﻤﺎﺋﻴﺪ. ﻣﺮﻭﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻳﺎﻭﻩ ﺳﺮﺍﺋﻲ ﻣﻲﻛﻨﻲ، ﻭ ﻳﺎ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍ ﻣﻲﻛﻨﻲ ﻭ ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻧﻢ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺗﻮ
ﮔﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻳﻢ. ﻋﺘﺒﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺳﻔﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ: ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﭘﺴﺮ ﺣﺮﺏ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: ﺁﻳﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻲ، ﺩﺍﻭﻃﻠﺒﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﻛﻪ ﺑﺎ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍﻩ ﺑﺮ ﻋﻠﻲ ﺑﺒﻨﺪﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎﻱ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ؟ ﭘﺲ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻳﺎ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﻱ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻱ، ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﻫﻨﺪ، ﮔﻮﺋﻲ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺎ، ﻣﺮﺩﻱ ﻏﺮﻳﺐ ﻫﺴﺘﻲ؟ ﺁﻳﺎ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﻳﺐ ﻣﻲﺩﻫﻲ ﻛﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻣﺎﺭ ﺧﻄﺮﻧﺎﻙ ﺩﺍﻣﻨﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺷﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﮔﺰﻳﺪ، ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺩﻭﺍ ﻭ ﺷﻔﺎﺋﻲ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﻦ ﻛﻔﺘﺎﺭ ﭼﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻨﻪ ﺩﺷﺖ ﺑﻪ ﺟﻨﺒﺶ ﺩﺭ ﺁﻳﺪ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ، ﺷﻴﺮﻱ ﻣﻬﻴﺐ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭﺣﻤﻠﻪ ﻭﺭ ﺍﺳﺖ.
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 293]
ﺑﻪ ﺿﻌﻴﻔﺘﺮﻳﻦ ﺣﻴﻠﻪﻫﺎ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﻮﻳﻢ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻋﺠﻴﺐ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮ ﻛﺲ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺷﺪ، ﻣﺮﮒ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺍﻭ ﻗﺮﺍﺭﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ ﺟﺰ ﻋﻤﺮﻭ ﻛﻪ ﻋﻮﺭﺕ ﺍﻭ ﻧﺠﺎﺗﺶ ﺩﺍﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻗﻠﺐ ﺍﻭ ﻫﺮﺍﺳﺎﻥ ﺑﻮﺩ. ﮔﻮﺋﻲ، ﻫﺮ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺭﺯﻡ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﻮﻧﺪ، ﺩﻳﮕﺮ ﺩﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﻤﺮﻭ ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﭘﺴﺮ ﺣﺮﺏ، ﺍﻳﻦ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﺰﻭﺩﻱ ﻋﻴﺐ ﻭ ﻋﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ.
ﻋﻠﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﻧﺒﺮﺩ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺷﻨﻴﺪ ﻭﻟﻲ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ، ﺟﻮﺍﺑﻲ ﻧﺪﺍﺩ. ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ، ﺧﺸﻤﻨﺎﻙ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻭﻟﻴﺪ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﻮﺩ، ﻳﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﺋﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﺩ ﻛﻪ ﺻﺪﺍﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﺩ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ. ﻭﻟﻴﺪ ﻣﺮﺍ ﺑﻴﺎﺩ ﺩﻋﻮﺕ ﻋﻠﻲ ﻣﻲﺍﻧﺪﺍﺯﺩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺑﻴﻤﻨﺎﻛﻲ ﻭ ﺗﺮﺱ ﭘﺮ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﻗﺮﻳﺶ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﻴﻬﺎﻱ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩ، ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﺸﺪﺕ ﻣﻲﭘﺮﺩ. [ ﺻﻔﺤﻪ 294] ﻭ ﺍﻣﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻛﺠﺎﻳﻨﺪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﭘﺴﺮ ﺣﺮﺏ ﻭ ﻭﻟﻴﺪ؟. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ، ﻭﻟﻴﺪ ﺭﺍ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻛﺮﺩ ﺩﺭ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ ﺷﻴﺮﻱ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﺻﺪﺍﻱ ﺳﻬﻤﮕﻴﻦ ﺍﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮﺩ، ﺷﻴﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻫﺮﺍﺱ ﺍﻓﺘﻨﺪ. ﻧﻴﺰﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﻧﻴﺰﻩ ﺍﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﭼﻪ ﻣﻲﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﻳﻨﻚ ﺗﻮ ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻲ ﻣﻌﻴﻂ ﺍﮔﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﻗﺼﺪﻱ ﺩﺍﺭﻱ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻳﻜﻪ ﺗﺎﺯﺍﻥ ﺑﻲ ﻧﻈﻴﺮﻱ ﻭﻟﻲ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻳﺎﺩ ﻣﻲﻛﻨﻢ، ﺗﻮ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﺻﺪﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﻣﻲﺷﻨﻴﺪﻱ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﺩﺳﺖ ﻣﻲﺩﺍﺩﻱ ﻭ ﺭﮒ ﺣﻴﺎﺕ ﺗﻮ ﻣﺘﻮﺭﻡ ﻣﻲﺷﺪ. ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻣﻲﺷﺪﻱ، ﺩﺭ ﻣﺮﮒ ﮔﺮﻳﺒﺎﻧﻬﺎ ﭼﺎﻙ ﻣﻲﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﻬﺎ، ﻟﻄﻤﻪﻫﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻲﮔﺸﺖ. ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺳﺒﻂ ﺍﺑﻦ ﺟﻮﺯﻱ ﭼﻨﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ: ﺳﭙﺲ ﻭﻟﻴﺪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻛﻠﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻴﺪ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ (ﻋﻤﺮﻭ) ﺳﻮﺍﻝ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﻣﻘﺼﻮﺩﺵ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺭﺍ ﺭﺳﻮﺍ ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻛﻨﺪ. ﻫﺸﺎﻡ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻌﻨﻲ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺍﻳﻨﺴﺖ. ﺭﻭﺯﻱ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ، ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﺩﻳﺪ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ. ﻭ ﺑﺎ ﻧﻴﺰﻩ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺯﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻋﻮﺭﺗﺶ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺷﺪﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻝ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﻋﻠﻲ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﻋﺮﺍﺽ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮﺕ ﺁﺯﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺩﺑﺮﺕ ﻫﺴﺘﻲ: - ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﻣﻜﺮﺭﺳﺮ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۴۱ تا ۴۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔸 گوش اگر گوش
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۴۱ و ۴۵
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ آیه بعد، اشاره به یکى از علل مهم سرکشى و طغیان افراد بى ایمان کرده مى گوید: ما به این گروه و پدرانشان انواع نعمت ها بخشیدیم تا آنجا که عمرهاى طولانى پیدا کردند (بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتّى طالَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ).
اما به جاى این که این عمر طولانى و نعمت فراوان، حسّ شکرگزارى را در آنها تحریک کرده، و سر بر آستان عبودیت حق بگذارند مایه غرور و طغیانشان شد.
ولى آیا آنها نمى بینند که این جهان و نعمت هایش پایدار نیست؟ آیا نمى بینند که ما مرتباً از زمین و مردم زمین مى کاهیم ؟! (أَ فَلا یَرَوْنَ أَنّا نَأْتِی
الاْ َرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها).
اقوام و قبائل یکى بعد از دیگرى مى آیند و مى روند، افراد کوچک و بزرگ هیچ یک عمر جاویدان ندارند، و همه، سر به نقاب فنا فرو مى برند، اقوامى که از آنها قوى تر، نیرومندتر و سرکش تر بودند همگى سر به تیره خاک کشیدند و حتى دانشمندان، بزرگان و علما که قوام زمین به آنها بود، چشم از جهان فرو بستند!
آیا با این حال آنها غالب اند یا ما غالبیم ؟! (أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ).
در این که منظور از جمله: أَنّا نَأْتِی الاْ َرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها: ما به سراغ زمین مى آئیم و مرتباً از اطراف آن مى کاهیم چیست؟ مفسران بحث هاى گوناگونى دارند:
۱ ـ بعضى گفته اند: منظور این است که خدا تدریجاً از اراضى و سرزمین هاى مشرکان مى کاهد و بر بلاد مسلمین مى افزاید.
اما با توجه به این که: این سوره در مکّه نازل شده و در آن روز مسلمانان چنین فتوحاتى نداشتند، این تفسیر، مناسب به نظر نمى رسد.
۲ ـ بعضى دیگر گفته اند: منظور خراب شدن و ویرانى زمین ها به طور تدریجى است.
۳ ـ بعضى آن را اشاره به ساکنان زمین مى دانند.
۴ ـ و بعضى خصوص دانشمندان و علماء را در اینجا ذکر کرده اند.
اما مناسب تر از همه این است که: منظور از زمین مردم سرزمین هاى مختلف جهان است، اقوام و افراد گوناگونى که تدریجاً و دائماً به سوى دیار عدم مى شتابند و با زندگى دنیا وداع مى گویند، و به این ترتیب دائماً از اطراف زمین کاسته مى شود.
در بعضى از روایات که از امامان اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده، این آیه به مرگ علما و دانشمندان تفسیر گردیده است، امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: نُقْصانُها ذَهابُ عالِمِها: نقصان زمین به معنى فقدان دانشمندان است .(۲)
البته مى دانیم این روایات معمولاً براى بیان مصداق هاى روشن است، نه این که مفهوم آیه را منحصر در افراد خاصى کند.
و به این ترتیب، آیه مى خواهد مرگ و میر تدریجى بزرگان و اقوام پر جمعیت و حتى دانشمندان را به عنوان یک درس عبرت، براى کافران مغرور و بى خبر بیان کند و به آنها نشان دهد: در مبارزه با خدا پیروزى براى آنها وجود ندارد.
* * *
سپس این حقیقت را بازگو مى کند که وظیفه پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن است که مردم را از طریق وحى آسمانى انذار کند، روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده مى گوید: به آنها بگو من از پیش خود چیزى نمى گویم تنها به وسیله وحى شما را انذار مى کنم (قُلْ إِنَّما أُنْذِرُکُمْ بِالْوَحْیِ).
و اگر در دل سخت شما اثر نمى گذارد، جاى تعجب نیست، و نه دلیلى بر نقصان وحى آسمانى، بلکه به خاطر آن است که افراد کر، هنگامى که انذار مى شوند سخنان را نمى شنوند ! (وَ لایَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما یُنْذَرُونَ).
گوش شنوا لازم است تا سخن خدا را بشنود، نه گوش هائى که آن چنان پرده هاى گناه، غفلت و غرور بر آنها افتاده که شنوائى حق را به کلّى از دست داده است.
* * *
✍ پی نوشت:
۲ ـ نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۴۲۹.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2