قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۵ الی ۷ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۲ ـ معاد جسمانى
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ
و بعضى از مردم، بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى، درباره خدا مجادله مى کنند.
(حج/8)
*
ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۖ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ ۖ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ
آنها با تکبّر
و بى اعتنایى (نسبت به سخنان الهى)، مى خواهند (مردم را) از راه خدا گمراه سازند. براى آنان در دنیا رسوایى است. و روز قیامت، عذاب سوزان به آنها مى چشانیم!
(حج/9)
***
ذَٰلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ
(و به آنان مى گوییم:) این در برابر چیزى است که دستهایتان از پیش فرستاده.
و خداوند هرگز به بندگان ستم نمى کند.
(حج/10)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۵ الی ۷ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۲ ـ معاد جسمانى
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۸ الی ۱۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔸 باز هم مجادله به باطل
در این آیات، نیز سخن از مجادله کنندگانى است که پیرامون مبدأ و معاد به جدال بى پایه و بى اساس مى پردازند.
نخست مى گوید: گروهى از مردم، کسانى هستند که درباره خدا بدون هیچ علم و دانش و هدایت و کتاب روشنى به مجادله برمى خیزند (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللّهِ بِغَیْرِ عِلْم وَ لا هُدىً وَ لا کِتاب مُنِیر).
جمله وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللّهِ بِغَیْرِ عِلْم درست، همان تعبیرى است که در چند آیه قبل، گذشت و تکرار آن نشان مى دهد: جمله اول اشاره به گروهى است، و جمله دوم اشاره به گروهى دیگر.
جمعى از مفسران، فرق این دو گروه را در این دانسته اند که: آیه گذشته ناظر به حال پیروان گمراه و بى خبر است، در حالى که این آیه، ناظر به رهبران این گروه گمراه مى باشد.(۱)
جمله لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ نشان مى دهد: برنامه این گروه، اضلال و گمراه ساختن دیگران است و قرینه روشنى بر این تفاوت، محسوب مى شود، همان گونه که جمله یَتْبَعُ کُلّ شیْطان مَرِید در آیات گذشته، که سخن از پیروى شیاطین مى گوید نیز، این معنى را روشن تر مى سازد.
در این که: فرق میان علم و هدى و کتاب منیر چیست؟ نیز مفسران بحث هائى دارند، آنچه نزدیک تر به نظر مى رسد این است که: علم اشاره به استدلالات عقلى است، هدى به هدایت و راهنمائى رهبران الهى، و کتاب منیر اشاره به کتب آسمانى مى باشد.
به تعبیر ساده تر، همان دلائل سه گانه معروف کتاب ، سنت و دلیل عقل را بازگو مى کند، و با توجه به این که: اجماع نیز طبق تحقیقات دانشمندان، به سنت باز مى گردد، همه دلائل اربعه در این عبارت جمع است.
بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند: هدى اشاره به هدایت هاى معنوى است که در پرتو خودسازى، تقوا و تهذیب نفس براى انسان حاصل مى گردد (البته این معنى با آنچه در بالا گفتیم قابل جمع است).
در حقیقت، بحث و جدال علمى در صورتى مى تواند ثمر بخش باشد که متکى به یکى از این دلائل گردد، دلیل عقل، یا کتاب، یا سنت.
* * *
پس از آن، در یک عبارت کوتاه و پر معنى، به یکى از علل انحراف و گمراهى این رهبران ضلالت، پرداخته مى گوید: آنها با تکبر و بى اعتنائى نسبت به سخنان الهى و دلائل روشن عقلى، مى خواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند (ثانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ).
ثانى از ماده ثنى به معنى پیچیدن است و عطف به معنى پهلو است، و پیچیدن پهلو کنایه از بى اعتنائى و اعراض از چیزى است.
جمله لِیُضِلَّ ممکن است هدف این اعراض و روى گردانى باشد، یعنى آنها براى گمراه ساختن مردم آیات و هدایت هاى الهى را به هیچ مى گیرند.
و ممکن است نتیجه آن گردد ، یعنى محصول بى اعتنائى آنها این است که: مردم را از راه حق باز مى دارند.
به هر حال، سپس کیفر شدید آنها را در دنیا و آخرت به این صورت تشریح مى کند: بهره آنها در این دنیا رسوائى و بدبختى است، و در قیامت عذاب سوزنده را به آنها مى چشانیم (لَهُ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ نُذِیقُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَذابَ الْحَرِیقِ).
* * *
و به او مى گوئیم: این نتیجه چیزى است که دستهایت از پیش براى تو فرستاده است (ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ یَداکَ).
و خداوند هرگز به بندگان ظلم و ستم نمى کند (وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّم لِلْعَبِیدِ).
نه کسى را بى جهت کیفر مى دهد، و نه بر میزان مجازات کسى بدون دلیل مى افزاید، و برنامه او عدالت محض، و محض عدالت است.(۲)
این آیه از آیاتى است که: هم مذهب جبریون را نفى مى کند، و هم اصل عدالت را در مورد افعال خدا اثبات مى نماید.(۳)
* * *
✍ پی نوشت:
۱ ـ تفسیر المیزان ، و تفسیر کبیر فخر رازى ، جلد ۲۳، صفحه ۵، ذیل آیات مورد بحث.
۲ ـ ظَلاّم صیغه مبالغه به معنى بسیار ظلم کننده است، مسلماً خداوند مطلقاً ظلم نمى کند، نه بسیار و نه کم، و انتخاب این تعبیر در اینجا ممکن است اشاره به این باشد که: مجازات بدون دلیل از سوى خداوند بزرگ، همیشه مصداق ظلم بسیار است.
۳ ـ براى توضیح بیشتر به جلد سوم تفسیر نمونه ، صفحه ۱۹۵، ذیل آیه ۱۸۲ آل عمران ، مراجعه کنید.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۱ بخش سوم 🔺خبر از وقوع فتنه 🔴 فتنه حاکمان شام و سرانجام دردناکشان: امام(عليه
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۱ بخش سوم
🔺خبر از وقوع فتنه
🔴 فتنه حاکمان شام و سرانجام دردناکشان:
↩️ اشاره به اين که دوران حکومت آنها ديرى نمى پايد و اين گمراهان ستمگر، از کار خود بهره چندانى نمى گيرند و به زودى پرچم هاى مخالفان برافراشته مى شود و از هر سو آنها را احاطه مى کند. ممکن است اين جمله ها اشاره به قيام بنى عبّاس بر ضد بنى اميّه باشد.
و در پايان چنين مى فرمايد: «اضافه بر اينها، چه طوفانهاى سخت و پر صدايى شهر کوفه را مى شکافد، و چه تندبادهايى که بر آن مى گذرد، و به زودى دسته هاى مختلف به جان هم مى افتند; آنان که سرپا هستند درو مى شوند، و آنها که از پا افتاده اند لگدمال مى گردند!» (هذا، وَ کَمْ يَخْرِقُ الْکُوفَةَ مِنْ قَاصِف، وَ يَمُرُّ عَلَيْهَا مِنْ عَاصِف، وَ عَنْ قَلِيل تَلْتَفُّ الْقُرُونُ بِالْقُرُونِ، وَ يُحْصَدُ الْقَائِمُ، وَ يُحْطَمُ الْمَحْصُودُ).
جالب اينکه آنچه را امام(عليه السلام) در اين جمله هاى کوتاه و پر معنا بيان فرموده، در فاصله کمى به وقوع پيوست; سرزمين «عراق» و به خصوص «کوفه» با فتنه هاى بنى اميّه و سپس بنى عبّاس درهم کوبيده شد; و اين شهر بزرگ، پيوسته مرکز طوفان سخت حوادث و تند بادهاى فتنه ها بود و هر کس، کمى با تاريخِ «کوفه» آشنا باشد، عمق کلمات امام را در جمله هاى بالا به خوبى درک مى کند.
تعبير «تَلْتَفُّ الْقرُونُ بِالْقُرُونِ» (با توجه به اينکه «تلتفّ» به معناى به هم پيچيدن و «قرون» جمع «قَرْن» به معناى گروهى از مردم است) اشاره به جنگهاى سختى است که اقوام مختلف در سرزمين عراق و کوفه با يکديگر داشتند; مخصوصاً درگيريهاى بنى اميّه و بنى عبّاس!
جمله «يُحْصَدُ الْقَائِمُ، وَ يُحْطَمُ الْمَحْصُودُ!» کنايه لطيفى است از آسيب هايى که در طول اين حوادث به همه مردم مى رسد: آنها که سر پا هستند، به زمين مى خورند و آنها که به زمين افتاده اند، پايمال مى شوند!
«ابن ابى الحديد» در شرح خود جمله «يُحْصَدُ الْقَائِمُ» را کنايه از قتل امراى بنى اميّه در ميدان جنگ گرفته و جمله «وَ يُحْطَمُ الْمَحْصُودُ» را کنايه از کشتن اسيران، با شکنجه هاى سخت مى داند که نمونه هاى آن در تاريخ مذکور است. ولى آنچه را «ابن ابى الحديد» ذکر کرده، در واقع بعضى از مصاديق مفهوم گسترده جمله بالاست.
****
نکته ها:
1- ملاحم چيست؟
«مَلاحم» جمع «مَلحمه» در اصل به معناى واقعه مهمى است که توأم با فتنه باشد. در بسيارى از خطبه هاى نهج البلاغه به مواردى برخورد مى کنيم که اميرمؤمنان على(عليه السلام) از فتنه هاى مهمّى که مردم در پيش داشتند، خبر مى دهد و در بسيارى از موارد، جزئيّات آن را نيز تشريح مى فرمايد و با صراحت مى فرمايد: «من اينها را از پيشوايم پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) آموختم».
به نظر مى رسد که هدف امام(عليه السلام) از اين پيشگويى ها، دو چيز بوده است: نخست اينکه، به خاطر محبّتى که امام(عليه السلام) به مردم داشته، آنان را آماده کند، تا ضايعات اين فتنه ها به حداقل برسد; درست مثل اينکه شخص آگاهى مردم را از آمدن سيل، يا زلزله با خبر کند; گرچه مردم نمى توانند جلو آن را بگيرند، ولى با داشتن آگاهى قبلى، مى توانند خطرات آن را کم کنند.
ديگر اينکه، به آنها بفهماند کوتاهى در جهاد، تنبلى و سستى و اختلاف هاى گوناگون و در يک جمله: «ارتکاب گناهان عظيم» چنين حوادثى را در پيش دارد; شايد بيدار شوند و توبه کنند و به راه خدا بازگردند.
در اين زمينه، در خطبه هاى مناسب ديگر از جمله خطبه 128 و 138 که شباهت زيادى با خطبه بالا دارد، بحث خواهيم کرد.
****
2- کوفه کانون طوفان ها و بحران ها
هرکس آشنايى مختصرى با تاريخ «کوفه» داشته باشد مى داند يکى از پرحادثه ترين بلاد اسلام در طول تاريخ، شهر «کوفه» و اطراف آن بوده است و به تعبير ديگر: صحنه اى بوده براى نشان دادن عمق جنايات جمعى از جنايتکاران بنى اميّه و بنى عبّاس و اَعمال خشونت بار بى نظير اين درندگان انسان نما; که انسان از خواندن آن در صفحات تاريخ، وحشت مى کند! پس واى به حال آنها که اين صحنه ها را با چشم مى ديدند!!
ما قسمت هاى زيادى از تاريخِ کوفه و حوادث مرگبار آن را در ذيل خطبه 25 و 47 در جلد دوّم و خطبه 87 در جلد سوّم آورده ايم و نيازى به تکرار نيست.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه 🎙 خطبه: ۱۰۰ ☀️ اهل بیت، ستارگان هدایت @Nahjolbalaghe2
شرح_خطبه_۱۰۱.mp3
5.23M
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه
🎙 خطبه: ۱۰۱
✅ ازليّت و ابديّت خداوند
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🔸انسان بی کاره
☀️ رسول اللّه(ص) : إنَّ اللّهَ یبغِضُ الصَّحیحَ الفارِغَ، لا فی شُغلِ الدنیا ولا فی شُغلِ الآخِرَةِ.
پیامبر خدا(ص): خداوند از شخص تن درستِ بیکاره که نه سرگرم کارِ دنیاست و نه سرگرمِ کار آخرت، نفرت دارد.
شرح نهج البلاغة: ج ۱۷
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
☀️شروع کار با بسم الله
🎥 استاد انصاریان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و سی و چهار 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻧ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و سی و پنج
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
ﮔﻔﺖ: ﺑﮕﺬﺭ ﻛﻪ ﻣﻦ ﮔﻮﻳﻨﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮﻡ ﻛﻪ: ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺍﺑﻲ ﻣﺎﻟﻚ ﺭﺍ، ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﺧﻮﺵ ﻭ ﺁﺳﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﺭﺣﺎﻣﻲ ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺪﺧﻠﻲ ﻣﻲﺁﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﻪ ﺳﺒﺐ " ﻣﺮﻩ " ﻭ " ﻣﻀﺮ " ﻭ ﻣﺎﻟﻜﻴﺎﻥ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﻲ ﺳﺨﺖ ﺷﺮﻳﻒ ﻭ ﻧﺠﻴﺐ ﺍﻧﺪ، ﻗﺮﻳﺶ، ﻗﺮﻳﺶ ﺳﺮ ﺯﻣﻴﻨﻬﺎﻱ ﻣﻜﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺎﺳﻲ ﻳﺎﻓﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﭘﻴﺸﻴﻨﻴﺎﻧﺸﺎﻥ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺑﺮﻛﺖ ﺁﻧﻬﺎ، ﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎﻧﻴﻬﺎ ﺭﺍ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺑﺨﺸﻴﺪ، ﻭ ﺷﻜﺎﻓﻬﺎ ﺭﺍ ﭘﺮ ﻛﺮﺩ. ﻫﺸﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ﻭ ﺗﻮﺋﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ: ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻠﻚ ﻳﺎ ﻭﻟﻴﺪ ﻳﺎ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻳﺎ ﻫﺸﺎﻡ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﻤﻴﺮﻧﺪ ﻧﺎﻣﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ.ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﻱ ﻛﻤﻴﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ (ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﺳﺖ)، ﻟﺎ ﻳﺮﻗﺐ ﻓﻲ ﻣﻮﻣﻦ ﺍﻟﺎ ﻭ ﻟﺎ ﺫﻣﻪ. ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻧﻪ ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻦ ﮔﻮﻳﻨﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮﻡ ﻛﻪ: ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻢ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺴﻴﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﮔﺮﺩﺩ
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 47]
ﺍﻳﻨﻚ ﭼﻮﻥ ﺭﻩ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﻲﻧﻤﻮﺩ، ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺳﻴﺪﻡ. ﻫﺸﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ﻭ ﺗﻮ ﮔﻮﻳﻨﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮﻱ ﻛﻪ: ﺑﻪ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺟﺎ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﻨﺪ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺍﺯ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﻭ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﺷﺎﻥ ﺑﺘﺮﺳﻲ، ﺑﮕﻮ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﻴﺮﺵ ﻛﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺳﻴﺮ ﻛﻨﺎﺩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﺘﻢ ﺷﻤﺎ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪ. ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺳﻴﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﻫﺎﺷﻤﻲ ﻧﺴﺒﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻣﺖ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﺎ ﺑﺮﻛﺖ ﻭ ﺑﻬﺎﺭﻱ ﺷﻜﻮﻓﺎ ﺑﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻴﺪ. ﻛﻤﻴﺖ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺟﺎﻱ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻧﻴﺴﺖ، ﺍﮔﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﻣﻲﺑﻴﻨﻲ ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻦ ﺩﺭ ﮔﺬﺭ ﮔﻔﺖ: ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﮔﺬﺭﻡ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﺳﺘﻢ ﻛﻪ: ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺎﻛﺪﺍﻣﻦ ﻣﻦ ﻫﺸﺎﻡ، ﺣﺴﺒﻲ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻱ ﺗﺎﺑﺎﻥ
ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ ﺍﺭﺙ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﺳﺒﺐ ﭘﺴﺮ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺑﺎ ﻣﺎﻩ ﺷﺐ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻗﻴﺐ ﻭ ﻧﻈﻴﺮ ﺁﻥ ﮔﺮﺩﻳﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
22.Hajj.10-11.mp3
2.72M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱۰ و ۱۱ سوره مبارکه حج
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
@Nahjolbalaghe2