eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۱ بخش سوم 🔺خبر از وقوع فتنه 🔴 فتنه حاکمان شام و سرانجام دردناکشان: ↩️ اشاره
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۱ بخش چهارم 🔹 نشانه هاى آخر الزّمان: در اين بخش - که آخرين بخش اين خطبه است - امام(عليه السلام) به وضع آخرالزّمان و به تعبير ديگر: زمان پر شور و شرّى که قبل از قيام حضرت مهدى(عليه السلام) فرا مى رسد اشاره کرده، گاه ويژگى هاى مؤمنان را در آن زمان شرح مى دهد، و گاه وضع اسلام و احکام و قوانين اسلامى را.(1) مى فرمايد: «آن (زمان) زمانى است که هيچ کس از فتنه نجات نمى يابد، مگر مؤمنى که بى نام و نشان است! اگر در حضور است، شناخته نمى شود و اگر غايب شود، کسى سراغ او را نمى گيرد!» (وَذلِکَ زَمَانٌ لاَ يَنْجُو فِيهِ إِلاَّ کُلُّ مُؤْمِن نُوَمَة، إِنْ شَهِدَ لَمْ يُعْرَفْ، وَ إِنْ غَابَ لَمْ يُفْتَقَدْ). درست است که «نُوَمَه» از مادّه «نَوْم» به معناى شخص پر خواب است; ولى روشن است که در اينجا کنايه از افراد گمنام و ناشناخته است; به خصوص اينکه امام(عليه السلام) در جمله هاى بعد همين توضيح را درباره آنها بيان فرموده است. بديهى است در زمان هايى که فساد جامعه را فرا مى گيرد و مديران و سردمداران اجتماع، افراد فاسد و آلوده هستند. افراد مؤمن و با شخصيّت، اگر چهره هاى شناخته شده اى باشند جبّاران آنها را رها نمى کنند; يا بايد تسليمشان شوند و در رديف کارگزاران آنها قرار گيرند و يا در صورت مقاومت و امتناع، آنها را از ميان برمى دارند. بنابراين، صلاح کار افراد مؤمن و با شخصيّت در اين است که گمنام و دور از شهرت زندگى کنند، تا کسى به سراغ آنها نيايد. در عين حال اين گمنامى ظاهرى، چيزى از مقام آنها نمى کاهد و نقش معنوى خود را در جامعه خواهند داشت; از اين رو امام(عليه السلام) در ادامه سخن مى افزايد: «آنها چراغ هاى هدايت و نشانه هايى براى حرکت در شب هاى تاريک رهروان راه حقّ اند». (أُولَئِکَ مَصَابِيحُ الْهُدَى، وَ أَعْلاَمُ السُّرَى).(2) گر چه خاموشند، ولى راه و رسم آنها براى افراد آگاه و بيدار سرمشق بزرگى است و به چراغ ها و نشانه هايى مى مانند که در مسير مسافران نصب مى شود، تا در شب تاريک راه را گم نکنند و بى راهه نروند. ✍ پی نوشت: 1. عدم پيوند معنوى اين بخش، با بخش قبل، به خوبى نشان مى دهد که مرحوم «سيّد رضى» قسمت هايى از اين خطبه را که در ميان اين دو بخش بوده، حذف کرده است و تعبير به «منها» نيز شاهد صدق اين مدّعاست. 2. «سُرى» (بر وزن شما) به معناى راه رفتن در شب است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 همچون خانه‌ای ويران! ☀️امام باقر علیه السلام : ✓ «دلى كه در آن چيزى از دانش نباشد، مانند خانه ويرانه‌اى است كه آباد كننده‌اى ندارد». ⁙ «إنَّ قَلبا لَيسَ فيهِ شَيءٌ مِنَ العِلمِ كالبَيتِ الخَرابِ الَّذي لا عامِرَ لَهُ». 📚 أمالی طوسی: ص۵۴۳ ح۱۱۶۵ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 یک مرحله تا ظهور 💎 ولایت اجتماعی؛ آخرین مرحله رشد شیعه تا ظهور 🎥 حجت‌الاسلام عالی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و سی و شش 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﻭ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﺨﻠﺎﻑ، ﻣﺮﻭﺍﻥ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و سی و هفت 🔷 ↩️ ﻛﻤﻴﺖ ﻭ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻠﻚ " ﺣﺒﻴﺒﺶ " ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻛﻤﻴﺖ ﮔﻮﻳﺪ: (ﭘﺪﺭﻡ)، ﺑﺮ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻠﻚ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﻧﺶ ﺭﻓﺖ ﻛﻪ ﻛﻨﻴﺰﻱ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ " ﺳﻠﺎﻣﻪ ﺍﻟﻘﺲ " ﺑﺮﺍﻱ ﻳﺰﻳﺪ ﺧﺮﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﻛﻤﻴﺖ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻛﻨﻴﺰ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﻳﺰﻳﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﻣﺴﺘﻬﻞ ﺍﻳﻦ ﻛﻨﻴﺰ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻭﺷﻨﺪ، ﻣﺼﻠﺤﺖ ﻣﻲ‌ﺑﻴﻨﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺮﻳﻢ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻱ، ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﻧﻤﻲ ﺑﻴﻨﻢ، ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺪﺭ ﺭﻭﺩ. ﻳﺰﻳﺪ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﺷﻌﺮﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻛﻦ ﺗﺎ ﺭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﺍ ﺷﻮﻡ، ﻛﻤﻴﺖ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩ. ﺩﺭ ﺯﻳﺒﺎﺋﻲ ﺑﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻧﻴﻤﺮﻭﺯ ﻣﻲ‌ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺧﻮﻥ ﺭﻳﺰﺵ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺑﺮ ﺗﺮﻱ ﺩﺍﺭﺩ. ﺯﻧﻲ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﻭ ﻧﺮﻡ ﺗﻦ ﻭ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﻭ ﺑﺎﺯﻳﮕﺮ ﻭ ﻣﻮﻱ ﻣﻴﺎﻥ ﻭ ﭘﺮ ﮔﻮﺷﺖ ﺍﺳﺖ. ﻧﺎﺯ ﻭ ﻛﺮﺷﻤﻪ ﺍﺵ ﻭ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺳﭙﻴﺪ ﻭ ﺳﺨﻦ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻭ ﺑﻲ ﺩﺭﻧﮕﺶ، ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﺍﺵ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﺮﺯ ﺁﺭﺯﻭ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﭘﺲ ﺍﻱ ﻋﺒﺪ ﻣﻨﺎﻑ ﺍﻧﺪﺭﺯ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﺍ ﺑﺎﺵ. ﺣﺒﻴﺶ ﮔﻔﺖ: ﻳﺰﻳﺪ ﺧﻨﺪﻳﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﻣﺴﺘﻬﻞ ﻧﺼﻴﺤﺘﺖ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻢ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﺰﻩ ﺍﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻤﻴﺖ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﺍﻏﺎﻳﻲ ﺟﻠﺪ 15 ﺻﻔﺤﻪ 119 ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻛﻤﻴﺖ ﻭ " ﺧﺎﻟﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺴﺮﻱ " ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩﺵ ﺑﻪ ﻛﻮﻓﻪ، ﺍﺧﺒﺎﺭﻱ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ: ﺭﻭﺯﻱ ﺧﺎﻟﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻫﻲ ﻣﻲ‌ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮ ﻛﻨﺎﺭﻳﺶ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﺍﺭﻱ ﻋﺮﺍﻕ، ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﺮﺩ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺗﻤﺜﻞ ﺟﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻤﺶ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻣﻴﻠﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ، ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﻭﺩﻱ ﭼﻮﻥ ﺍﺑﺮ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﻲ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺷﻮﺩ. ﺧﺎﻟﺪ ﺷﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﺗﺎﺭﮔﺒﺎﺭ ﺗﮕﺮﮔﻲ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺑﺒﺎﺭﺩ ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺻﺪ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﺑﺰﻧﻨﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ [ ﺻﻔﺤﻪ 50] ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ. ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺍﺑﻦ ﺣﺒﻴﺐ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻏﺎﻧﻲ ﺟﻠﺪ 15 ﺹ 119 ﻭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﻴﻬﺎﻱ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﺯﺩﻕ ﺭﻭﺯﻱ ﺷﻌﺮ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﻤﻴﺖ ﻣﻲ‌ﮔﺬﺷﺖ، ﻛﻤﻴﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﺑﻴﺶ ﻧﺒﻮﺩ. ﻓﺮﺯﺩﻕ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻳﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻱ ﭘﺪﺭﺕ ﺑﺎﺷﻢ؟ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺧﻮﺵ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎﺷﻲ. ﻓﺮﺯﺩﻕ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭﻱ ﺑﻪ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﻴﺶ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ مَن كَانَ يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ هرکس گمان مى کند که خدا پیامبرش را در دنیا و آخرت یارى نخواهد کرد (و از این نظر خشمگین است، هر کارى از دستش ساخته است بکند)،ریسمانى به سقف بیاویزد، و (خود را حلق آویز و) نفس خود را قطع کند (و تا لبه پرتگاه مرگ پیش رود). ببیند آیا این کار خشم او را فرو مى نشاند؟! (حج/15) * وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ این گونه ما قرآن را بصورت آیات روشنى نازل کردیم. و خداوند هرکس را اراده کند هدایت مى نماید. (حج/16) * إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ به یقین کسانى که (به پیامبر اسلام) ایمان آوردند، و کسانى که به آیین یهود گرویدند و صابئان ]= پیروان یحیى [و نصارى و مجوس و مشرکان، خداونددر میان آنان روز قیامت داورى مى کند. (و حق را از باطل جدا مى سازد.) زیرا خداوند بر هر چیز گواه (و از همه چیز آگاه) است. (حج/17) @Nahjolbalaghe2
🌧 شأن نزول: بعضى از مفسران، در شأن نزول نخستین آیه از آیات فوق، چنین نقل کرده اند: گروهى از قبیله بنى اسد و بنى غطفان که با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) پیمان بسته بودند، گفتند: ما مى ترسیم خدا سرانجام محمد(صلى الله علیه وآله) را یارى نکند و در نتیجه رابطه ما با هم پیمان هایمان از یهود قطع شود، و آنها به ما مواد غذائى ندهند، آیه فوق نازل شده، به آنها اخطار کرد و آنها را سخت مذمت نمود. بعضى دیگر گفته اند: گروهى از مسلمانان به خاطر شدت غضب بر کفار، براى پیروزى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بیقرارى و بیتابى مى کردند، و مى گفتند: چرا وعده خدا در این زمینه تحقق نمى یابد؟ آیه نازل شد و آنها را بر این بى صبرى ملامت کرد.(۱) ✍ پی نوشت: ۱ ـ ابوالفتوح رازى ، و همچنین تفسیر فخر رازى ، جلد ۲۳، صفحه ۱۵، ذیل آیات مورد بحث.