قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۲ بخش دوم 🔴 پیش بینی فتنه های آینده 🔺به هوش باشيد، فتنه ها در پيش است! در اي
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۲ بخش دوم
🔴 پیش بینی فتنه های آینده
🔺به هوش باشيد، فتنه ها در پيش است!
↩️ در اينکه آن قوم فتنه گر که امام(عليه السلام) از ظهور و فجايع آن ها خبر مى دهد، کيستند و مجاهدانى که در برابر آنها برخاستند و بعد از مدّتى فتنه را خاموش کردند چه کسانى بودند؟ در ميان مفسّران نهج البلاغه گفتگوى زيادى است.
جمعى آن قوم فتنه گر را طرفداران مردى به نام «صاحب الزنج» مى دانند که نام اصلى اش «علىّ بن محمّد» بود و خود را منتسب به خاندان پيامبر مى کرد (هر چند انتساب او کاملا مشکوک است) و گروهى از بردگان سياه پوست را دور خود جمع کرد و به همين دليل، لقب، «صاحب الزنج» به او دادند (صاحب بردگان سياه پوست). وى در نيمه قرن سوم به پا خاست و در اطراف بصره، آشوب و فتنه عظيمى بر پا نمود و بعد از 12 سال، حکومت بر آن منطقه، به دست جمعى از مجاهدان کشته شد.
بعضى ديگر آن را اشاره به فتنه «مغول» مى دانند که نه تنها سرزمين عراق، بلکه بخش هاى عظيم جهان اسلام را زير پوشش خود قرار دادند و بعد از مدّت طولانى، فتنه آنها به وسيله جنگجويان اسلام خاموش شد.
گروهى آن را به حوادث «آخر الزّمان» تفسير کرده اند که فتنه گرانى به پا مى خيزند، نه تنها سرزمين عراق، که مناطق وسيعى را زير ضربات شديدترين فتنه ها قرار مى دهند و سرانجام به دست سپاهيان مهدى(عليه السلام) که از مجاهدين فى سبيل الله اند، از ميان مى روند.
با توجّه به اينکه بسيارى از مفسّران نهج البلاغه اين خطبه را بخشى از خطبه 128 مى دانند، ترجيح مى دهيم که بحث بيشتر در اين زمينه را به شرح آن خطبه واگذار کنيم و هر دو را يکجا بحث نماييم.
سپس در قسمت اخير اين خطبه، امام(عليه السلام) شهر بصره را مخاطب قرار داده، پيشگويى خاصّى در خصوص اين شهر مى کند. مى فرمايد: «در آن هنگام واى بر تو اى بصره! از لشکرى که به عنوان کيفر الهى بدون گرد و غبار و بى سروصدا به تو حمله ور مى شود، و به زودى ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگى شديدى که رنگ چهره آنها را دگرگون مى سازد، مبتلا خواهند شد!». (فَوَيْلٌ لَکِ يَا بَصْرَةُ عِنْدَ ذلِکَ، مِنْ جَيْش مِنْ نِقَمِ الله! لاَ رَهَجَ(7) لَهُ، وَ لاَ حَسَّ(8)، وَ سَيُبْتَلَى أَهْلُکِ بِالْمَوتِ الأَحْمَرِ، وَ الْجُوعِ الأَغْبَرِ(9)).
تعبير به «عِنْدَ ذلِکَ; در آن زمان» نشان مى دهد که حادثه بصره، حادثه جداگانه اى نيست; بلکه بصره يکى از کانون هاى آن فتنه عظيم است که مردمش زير ضربات آن فتنه، به شديدترين وجهى مجازات مى شوند.
تعبير به «نِقَمِ اللهِ» نشان مى دهد که اين فتنه وحشتناک، کيفر اعمال آنها است.
تعبير به «لاَرَهَجَ لَهُ وَ لاَحِسَّ» اشاره به آمادگى کامل لشکر مهاجم است که با شيوه حساب شده، بى سروصدا و به طور ناگهانى به شهر حمله ور مى شوند، تا کسى مجال مقاومت در برابر آنها نداشته باشد!.
تعبير به «أَلْمَوْتُ الأَحْمَرِ» (مرگ سرخ) اشاره به کشتار وسيعى است که در بصره واقع مى شود. در تاريخ «صاحب زنج» نوشته اند: هنگامى که وارد بصره شد سيصد هزار نفر از مردم آنجا را از دم شمشير گذراند(10).
و تعبير به «أَلْجُوعُ الأَغْبَر» (گرسنگى غبارآلود) اشاره به قحطى شديدى است که بر اثر جنگ ها و ناامنى، يا بر اثر خشکسالى دامان آنها را گرفت و رنگ چهره آنان را دگرگون ساخت.
به گفته بعضى از مورّخان آن قدر کار بر آنها سخت شد که حيواناتى همچون سگ و گربه و موش را کشتند و خوردند و گاهى مرده انسانها را مى خورند.(11)
بعضى از «مفسّران نهج البلاغه» تفسيرهاى ديگرى براى «أَلْمَوْتُ الأَحْمَرِ» و «أَلْجُوعُ الأَغْبَرِ» مانند تفسير به «طاعون» و «وبا» و «غرق شدن به خاطر سيلاب» و «هجوم امواج دريا» نموده اند که مناسب به نظر نمى رسد.
پی نوشت:
7.«رهج» به معناى غبار است و دراين جا کنايه از اين است که لشکر مهاجم، بى سروصدا و به طور غافلگيرانه وارد شهر مى شود.
8. «حسّ» به معناى صداهاى درهم آميخته است.
9. «أغبر» به معناى غبار آلود است و «أَلْجُوعُ الأَغْبَرِ» کنايه از قحطى شديد است; چرا که در زمان قحطى مردم چنان گرسنه مى شوند که رنگ از صورت آنها مى پرد، که گويى چهره آنها را غبار گرفته است.
10. مروج الذهب، جلد 4، صفحه 119.
11. مروج الذهب، جلد 4، صفحه 119.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام كاظم (عليه السلام) :
الرِّفقُ نِصفُ العَيشِ
ملايمت و مهربانى نيمى از زندگى است.
📚 ميزان الحكمه، ج۴، ص۴۹۴
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🤲 ❓خدا به نماز ما نیاز داره؟
🎥 استاد قرائتی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و چهل و پنج 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻭ ﺧﺒﺮﻱ ﻫﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و چهل و شش
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
0⃣1⃣ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ ۱۰
ﺍﺷﺎﺭﻩ
"ﺍﻡ ﻋﻤﺮﻭ " ﺭﺍ ﺩﺭ " ﻟﻮﻱ " ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺑﻲ ﺁﺏ ﻭ ﮔﻴﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺸﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺑﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﺁﻥ ﻣﻲﮔﺬﺭﻧﺪ، ﻭ ﻭﺣﺸﻴﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺁﻥ ﻣﻲﻏﺮﻧﺪ. ﻣﺎﺭﻫﺎﺋﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﮒ ﺍﺯ ﺩﻡ ﺁﻧﻬﺎﻱ ﻣﻲﺗﺮﺳﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻴﺶﻫﺎﻱ ﺧﻮﻳﺶ ﺯﻫﺮ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪ. [ ﺻﻔﺤﻪ 62] ﺍﺛﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻮﻧﺴﻲ ﺟﺰ ﻣﺎﺭﻫﺎﻱ ﺳﺮﺥ ﺑﻪ ﺧﺎﻙ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺷﺘﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﺸﻤﻢ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻥ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺍﺷﻚ ﻧﺸﺴﺖ، ﺑﻴﺎﺩ ﺩﻟﺒﺮﻱ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺑﻪ ﻣﻬﺮﺵ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﭘﺲ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﻲ ﻏﻤﺰﺩﻩ ﻭ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺁﻭﺭﺩﻡ. ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺩﻱ ﭼﻨﺎﻧﻢ ﻧﺤﻴﻒ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻮﺋﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﺮ ﺍﻭ ﺩﻝ ﺑﺮ ﺁﺗﺶ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﺯ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺩﺭ ﺷﮕﻔﺘﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺯﻣﻴﻨﻲ ﺑﻲ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ، ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﮔﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﻣﻲﺩﺍﻧﻲ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺳﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻛﺎﺭ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﺑﺎ ﻛﻴﺴﺖ؟ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﮔﺬﺭﻱ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺟﺪﺍ ﺷﻮﻱ، ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺭﺱ ﻣﺎ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻳﻨﺎﻥ، ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻃﻤﻊ
ﻣﻠﻜﺪﺍﺭﻱ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﺁﺷﻜﺎﺭﺍ ﺷﻤﺎ ﺁﮔﻬﻲ ﺩﻫﻢ، ﺑﻴﻢ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎﺭﻭﻥ، ﻛﺮﺩﻧﺪ ﭘﺲ ﻧﮕﻔﺘﻦ ﺳﺰﺍﻭﺍﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺁﻧﭽﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪ ﻭ ﺷﻨﻮﺍ، ﻧﻜﺘﻪﻫﺎ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻗﺎﻃﻌﻲ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﻭ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻮﺩ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻜﻨﻲ، ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﻱ. ﻭ ﺧﺪﺍ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭ ﻭ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﺮ ﺧﺪﺍﻱ ﺧﻮﻳﺶ ﺳﺨﻦ ﻣﻲﮔﻔﺖ، ﺑﭙﺎﺧﺎﺳﺖ. ﻭ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻣﺎﻣﻮﺭﻳﺖ، ﺧﻄﺒﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺑﻲ ﭘﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩ، ﭼﻪ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺩﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﮔﺮﺩﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻫﺪﻱ ﺷﻨﻮﺍ ﺑﻮﺩ، ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻦ ﺳﺮﻭﺭ ﺍﻭﻳﻢ، ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ " ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ
ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﺮﺳﻨﺪ ﻧﮕﺮﺩﻳﺪﻧﺪ،
ﭘﺲ:
ﻛﺮﺩﻩ ﺗﻜﺬﻳﺒﺶ ﻧﮕﺮﺩﻳﺪﻩ ﺧﺠﻞ
ﺑﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﻗﻮﻝ ﺣﻘﺶ ﺑﺴﺘﻪ ﺩﻝ
ﺯﻳﻦ ﺑﮕﺮﺩﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻌﻲ ﺳﻴﻨﻪ ﺩﺍﻍ
ﻓﻴﻞ ﺑﻲ ﺧﺮﻃﻮﻡ، ﻣﺮﺩ ﺑﻲ ﺩﻣﺎﻍ
ﺗﺎ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻧﺶ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﺑﺖ، ﻧﻬﺎﻥ
ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﺩﻓﻨﺶ ﺷﺪﻧﺪ ﺁﻥ ﻧﺎﻛﺴﺎﻥ
ﺟﻤﻠﻪ ﺿﺎﻳﻊ ﻛﺮﺩﻩ ﭘﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﭘﻴﺶ
ﺑﺎﺿﺮﺭ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻛﺮﺩﻩ، ﻧﻔﻊ ﺧﻮﻳﺶ
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لَّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ
(به خاطر بیاور) زمانى را که محل خانه کعبه را براى ابراهیم آماده ساختیم (تا آن را بنا کند. و به او گفتیم:) چیزى را همتاى من قرار مده. و خانه ام را براى طواف کنندگان وقیام کنندگان
و رکوع کنندگان سجده گزار (از آلودگى بتها و از هر گونه آلودگى) پاک ساز.
(حج/26)
*
وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ
و مردم را به حج دعوت کن. تا پیاده و سواره بر مرکبهاى لاغر ]= چابک و ورزیده[ از هر راه دورى به سوى تو بیایند،
(حج/27)
*
لِّيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ ۖ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ
تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیاتبخش) باشند. و در روزهاى معیّنى نام خدا را، بر چهارپایانى که به آنها روزى داده است، (به هنگام قربانى کردن) ببرند. پس از گوشت آنها بخورید. و بینواى فقیر را نیز اطعام نمایید.
(حج/28)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیه ۲۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ از بعضى از روایات نیز
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۲۶ الی ۲۹
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🕋 دعوت عام براى حج!
به تناسب بحثى که در آیه گذشته پیرامون مسجد الحرام و زائران خانه خدا آمد، در آیات مورد بحث، نخست به تاریخچه بناى کعبه به دست ابراهیم خلیل(علیه السلام) و سپس مسأله وجوب حج، و فلسفه آن، و بخشى از احکام این عبادت بزرگ اشاره مى کند، و یا به تعبیر دیگر، آیه گذشته مقدمه اى بود براى بحث هاى گوناگون این آیات.
ابتدا از داستان تجدید بناى کعبه شروع کرده، مى گوید: به خاطر بیاور زمانى را که محل خانه کعبه را براى ابراهیم آماده ساختیم تا در آن مکان اقدام به بناى خانه کعبه کند (وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِ ِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ).
بَوَّأ در اصل از ماده بواء به معنى مساوات اجزاى یک مکان و مسطح بودن آن است، سپس به هر گونه آماده ساختن مکان اطلاق شده است.
منظور از این جمله، در آیه فوق ـ طبق روایات مفسران ـ این است که: خداوند مکان خانه کعبه را که در زمان آدم ساخته شده بود، و در طوفان نوح ویران و آثارش محو گشته بود، به ابراهیم(علیه السلام) نشان داد، طوفانى وزید و خاک ها را به عقب برد و پایه هاى خانه آشکار گشت، یا قطعه ابرى آمد و در آنجا سایه افکند، و یا به هر وسیله دیگر، خداوند محل اصلى خانه را براى ابراهیم(علیه السلام)معلوم و آماده ساخت، و او با همیارى فرزندش اسماعیل آن را تجدید بنا نمود.(۱)
آن گاه اضافه مى کند: هنگامى که خانه آماده شد، به ابراهیم(علیه السلام) خطاب کردیم: این خانه را کانون توحید کن، و چیزى را شریک من قرار مده، و خانه ام را براى طواف کنندگان، قیام کنندگان، رکوع کنندگان و سجود کنندگان پاک کن (أَنْ لا تُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ).(۲)
در حقیقت، ابراهیم(علیه السلام) مأمور بود خانه کعبه و اطراف آن را از هر گونه آلودگى ظاهرى، معنوى و هر گونه بت و مظاهر شرک پاک و پاکیزه دارد، تا بندگان خدا در این مکان پاک، جز به خدا نیندیشند، و مهمترین عبادت این سرزمین را که طواف و نماز است در محیطى پیراسته از هر گونه آلودگى انجام دهند.
از میان ارکان نماز در آیه فوق، به سه رکن عمده که قیام ، رکوع و سجود است به ترتیب اشاره شده; چرا که بقیه در شعاع آن قرار دارد هر چند جمعى از مفسران قائمین را در اینجا به معنى مقیمین در مکّه تفسیر کرده اند.
ولى با توجه به مسأله طواف و رکوع و سجود که قبل و بعد از آن آمده است، شک نیست که قیام در اینجا به معنى قیام نماز است و این معنى را بسیارى از مفسران شیعه و اهل تسنن برگزیده یا به عنوان یک تفسیر نقل کرده اند.(۳)
ضمناً، باید توجه داشت: رُکَّع جمع راکع (رکوع کننده) و سجود جمع ساجد (سجده کننده) مى باشد و این که در میان این دو (الرکع السجود) واو عطف نیامده، بلکه به صورت توصیف ذکر شده، به خاطر نزدیکى این دو عبادت به یکدیگر است.
✍ پی نوشت:
۱ ـ پیرامون چگونگى بناى خانه کعبه، ذیل آیه ۱۲۷ سوره بقره (جلد اول تفسیر نمونه) و همچنین در جلد سوم، ذیل آیه ۹۶ سوره آل عمران مشروحاً بحث کرده ایم.
۲ ـ در آیه فوق، جمله اى در تقدیر است که بسیارى از مفسران به آن اشاره کرده اند و آن جمله أَوْحَیْنا است.
۳ ـ تفسیر المیزان ، تفسیر فى ظلال ، تفسیر تبیان ، تفسیر مجمع البیان ، و تفسیر کبیر فخر رازى ، ذیل آیه مورد بحث.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۲۷،۲۶ و۲۸ سوره مبارکه حج
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی