#در_محضر_اهل_بیت
🏷 خورشید در پس ابر و امان اهل زمین!
🔅#امام_مهدی_علیه_السلام :
🔸«... و امّا چگونگى سود بردن از من در غيبتم، مانند سود بردن از خورشيد است، هنگامى كه ابر، آن را از ديدهها پنهان مىدارد، و من، مايه ايمنىِ اهل زمين هستم، همان گونه كه ستارگان، مايه ايمنى اهل آسماناند. ...».
🔹«و أَمّا وَجهُ الاِنتِفاعِ في غَيبَتي فَكَالاِنتِفاعِ بِالشَّمسِ إذا غَيَّبَتها عَنِ الأَبصارِ السَّحابُ، وإنّي لَأَمانُ أهلِ الأَرضِ كَما أنَّ النَّجومَ أمانٌ لِأَهلِ السَّماءِ، ...».
📚 الغيبة، للطوسى: ص۲۹۰ ح۲۴۷
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔹 بازگشت از برزخ به دنیا
🎥 حجت الاسلام عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و شصت و چهار 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻭ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺮﺝ ﺍﺯﺍ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و شصت و پنج
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﺩﺑﻲ ﺷﺎﻋﺮ ﺳﻴﺪ، ﺩﺭ ﺻﻒ ﻣﻘﺪﻡ ﺳﺨﻦ ﭘﺮﺩﺍﺯﺍﻥ ﺧﻮﺏ ﻭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺗﻦ ﺷﺎﻋﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﺭ ﭘﺮ ﺷﻌﺮﺗﺮﻳﻦ ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﻭ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺳﻪ: ﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﺸﺎﺭ ﻭ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻌﺘﺎﻫﻴﻪ ﺍﻧﺪ، ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺮﺝ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﻢ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﻪ ﺗﻦ، ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭ ﻣﺮﺯﺑﺎﻧﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺴﻲ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺳﻴﺪ، ﺷﻌﺮ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﻫﺎﺷﻤﻲ "ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺩﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﺯ ﺳﻴﺪ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﻭ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻢ ﺩﻳﮕﺮ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺎﻗﻲ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻣﻲﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﺷﻌﺎﺭﻱ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﻣﻲﻧﻮﺷﺘﻢ ﺗﺎ ﺳﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺗﻨﮓ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺩﺳﺖ ﻛﺸﻴﺪﻡ ﻭ ﻧﻴﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺍﺯ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﻴﺪﻩ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ: ﺩﺭ ﻃﺒﻘﻪ ﻣﻮﻟﺪﻳﻦ، ﺷﺎﻋﺮ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻛﻴﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﺸﺎﺭ. ﻭ ﺍﺯ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺿﺤﺎﻙ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺣﻔﺼﻪ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺳﻴﺪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ. ﻣﻦ ﺷﻌﺮ ﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﺸﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﺩﺍﺷﺘﻢ. ﻗﺼﻴﺪﻩ ﻣﺬﻫﺒﻪ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯﺵ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ:
" ﭼﻪ ﺩﻟﺨﻮﺷﻲ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﺳﺖ، ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﺑﺮﻗﻬﺎﻱ ﺩﺭﻭﻏﻴﻦ ﻭ ﺑﻲ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻲﺗﻮﺍﻥ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩ؟ " " ﻳﺎ ﺑﻪ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺷﺘﺮ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺩﺭﺍﺯ ﮔﺮﺩﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ " ﻭ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﻋﻠﻲ ﺁﻣﺪﻧﺪ "؟ " ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮﮔﺰ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﭘﺮ ﻣﻌﻨﻲ ﺗﺮ ﻭ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺗﺮ ﻭ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﻓﺼﺎﺣﺖ، ﻧﺸﻨﻴﺪﻩﺍﻡ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺑﻴﺘﻲ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﻦ ﺧﻮﺑﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮﺯﻱ ﺍﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺷﻌﺮﻱ، ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﺧﻮﺑﻲ ﭼﻨﺎﻥ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺟﺪ ﻧﺨﻮﺍﻧﻨﺪ، ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺧﻄﻴﺒﻲ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﺮ ﻓﺮﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺣﺴﻨﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻣﻲﺑﺮﺩ. ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺮﺝ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺳﻴﺪ، ﺷﺎﻋﺮﻱ ﭘﻴﺸﺮﻭ ﻭ ﻣﻄﺒﻮﻉ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﻌﺮ ﺷﻴﻮﻩ ﻭ ﺭﻭﺷﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﻤﺘﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ ﻭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﻭ ﺍﺯ ﻟﻔﻴﻄﻪ ﭘﺴﺮ ﻓﺮﺯﺩﻕ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﺪﺭ ﺑﻪ ﻣﺬﺍﻛﺮﻩ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻌﺮﺍﺀ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻢ ﮔﻔﺖ: ﺩﻭ ﻣﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﻌﻨﻲ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﺷﻌﺮ ﻣﻲﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻨﺮﻱ ﻧﺒﻮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪﻳﻢ ﻛﻴﺎﻧﻨﺪ؟ ﮔﻔﺖ: ﺳﻴﺪ ﺣﻤﻴﺮﻱ ﻭ ﻋﻤﺮﺍﻥ ﺑﻦ ﺣﻄﺎﻥ ﺳﺪﻭﺳﻲ. ﻟﻴﻜﻦ ﺧﺪﺍﻱ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﻭﺩﻩﻫﺎﻱ ﻣﺬﻫﺒﻲ
ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﺍﺷﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ
اگر تو را تکذیب کنند، (امر تازه اى نیست.) پیش از آنها قوم نوح و عاد و ثمود (پیامبرانشان را) تکذیب کردند.
(حج/42)
*
وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ
و (همچنین) قوم ابراهیم و قوم لوط.
(حج/43)
*
وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ ۖ وَكُذِّبَ مُوسَىٰ فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ ۖ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ
و اصحاب مدین [= قوم شعیب]. و نیز موسى (از سوى فرعونیان) تکذیب شد. امّا من به کافران مهلت دادم، پس از آن، آنها را مجازات کردم. دیدى چگونه (عمل آنها را) پاسخ گفتم؟!
(حج/44)
***
فَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ
چه بسیار اهل شهرها
و آبادیهایى که آنها را نابود و هلاک کردیم در حالى که ستمکار بودند، و دیوارهاى آن بر روى سقفهایش فرو ریخت! و چه بسیار چاه پرآب و قصرهاى محکم و مرتفع که بى صاحب ماند!
(حج/45)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۳۹ الی ۴۱ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ همچنین کسانى ک
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۴۲ الی ۴۵
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔹بئر معطله و قصر مشید!
از آنجا که در آیات گذشته، سخن از مشکلات طاقت فرسائى بود که دشمنان اسلام براى مؤمنان فراهم ساخته بودند، آنها را اذیت و آزار مى کردند و از خانه و کاشانه شان ـ به جرم یکتاپرستى ـ آواره مى ساختند، لذا دستور جهاد در برابر آنها صادر شد.
در آیات مورد بحث، از یکسو به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان دلدارى مى دهد و از سوى دیگر، عاقبت شوم کافران را روشن مى سازد.
نخست، مى گوید: اگر تو را تکذیب کنند، غمگین مباش! چرا که پیش از آنها قوم نوح و عاد و ثمود، پیامبرانشان را تکذیب کردند (وَ إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوح وَ عادٌ وَ ثَمُودُ).
* * *
و همچنین قوم ابراهیم و قوم لوط، این دو پیامبر بزرگ را تکذیب نمودند (وَ قَوْمُ إِبْراهِیمَ وَ قَوْمُ لُوط).
* * *
و نیز مردم سرزمین مدین، به تکذیب شعیب برخاستند، و موسى از سوى فرعون و فرعونیان تکذیب شد (وَ أَصْحابُ مَدْیَنَ وَ کُذِّبَ مُوسى).
همان گونه که این مخالفت ها و تکذیب ها موجب سستى این پیامبران بزرگ در دعوتشان به سوى توحید و حق و عدالت نگشت، مسلماً در روح پاک و پر استقامت تو نیز اثر نخواهد گذارد.
ولى این کافران کور دل تصور نکنند براى همیشه مى توانند به این برنامه هاى ننگین ادامه دهند: من در گذشته به کافران مهلت دادم، تا امتحان خود را کاملاً بدهند، و بر آنها اتمام حجت شود، و غرق ناز و نعمت گردند، سپس آنها را زیر ضربات مجازات گرفتم (فَأَمْلَیْتُ لِلْکافِرِینَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ).
دیدى چگونه من شدیدا عملشان را انکار کردم و زشتى آن را نشان دادم
(فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ).
نعمت هاى آنها را گرفتم و نقمت و بدبختى به آنها دادم، حیاتشان را گرفتم و مرگ در عوض آن دادم.
* * *
در آخرین آیه مورد بحث، چگونگى مجازات خدا را که در جمله قبل سر بسته بود، به طور گسترده بیان شده است، مى فرماید: چه بسیار شهرها و آبادى ها که ما آنها را هلاک کردیم در حالى که ظالم و ستمگر بودند (فَکَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَة أَهْلَکْناها وَ هِیَ ظالِمَةٌ).
آنها بر سقف هاى خود فرو ریختند (فَهِیَ خاوِیَةٌ عَلى عُرُوشِها).
یعنى شدت حادثه به قدرى بود که نخست سقف ها فرو ریختند و بعد دیوارها به روى سقف ها!.
و چه بسیار چاه هاى پر آبى که صاحبانش نابود و آب هایش در زمین فرو رفته بود، معطل و بى مصرف ماندند، نه کسى از آنها آبى مى کشد و نه تشنه اى از آن سیراب مى گردد (وَ بِئْر مُعَطَّلَة).
و چه بسیار قصرهاى پرشکوه و کاخ هاى سر به آسمان کشیده و به صورت زیبا گچکارى شده، ویران گشتند و صاحبانش به دیار عدم شتافتند (وَ قَصْر مَشِید).
و به این ترتیب، هم مساکن پر زرق و برق و مستحکم آنها بى صاحب ماند و هم آب هائى که مایه آبادى زمین هایشان بود.
* * *
نکته:
جالب است: در روایاتى که از طرق اهلبیت(علیهم السلام) به ما رسیده جمله وَ بِئْر مُعَطَّلَة به علماء و دانشمندانى که در جامعه تنها مانده اند و کسى از علومشان بهره نمى گیرد، تفسیر شده است!.
از امام موسى بن جعفر(علیه السلام) در تفسیر جمله وَ بِئْر مُعَطَّلَة وَ قَصْر مَشِید مى خوانیم: اَلْبِئْرُ الْمُعَطَّلَةُ الاِمامُ الصّامِتُ، وَ الْقَصْرُ الْمَشِیْدُ الاِمامُ النّاطِقُ:
چاه معطل، که از آن بهره نمى گیرند، امام خاموش، و قصر محکم سر برافراشته امام ناطق است .
نظیر همین مضمون از امام صادق(علیه السلام) نیز نقل شده است.
این تفسیر در حقیقت نوعى از تشبیه است (همان گونه که حضرت مهدى(علیه السلام) و عدالت عالمگیر او در روایات به ماء مَعِیْن (آب جارى) تشبیه شده است.
یعنى هنگامى که امام در مسند حکومت قرار گیرد، همچون قصر رفیع محکمى است که از دور و نزدیک دیده ها را به خود جلب مى کند، و پناهگاهى براى همگان است، اما هنگامى که از مسند حکومت دور گردد، و مردم اطراف او را خالى کرده، نا اهلان به جاى او بنشینند به چاه پر آبى مى ماند که به دست فراموشى سپرده شود، نه تشنه کامان از آن بهره مى گیرند، و نه درختان و گیاهان با آن پرورش مى یابند.
و در همین زمینه، شاعر عرب چه جالب سروده است: بِئْرٌ مُعَطَّلَةٌ وَ قَصْرٌ مُشْرَفٌ * مَثَلٌ لاِ لِ مُحَمَّد مُسْتَطْرَفٌ
فَالْقَصْرُ مَجْدُهُمُ الَّذِى لا یُرْتَقى * وَ الْبِئْرُ عِلْمُهُمُ الَّذِى لا یُنْزَفُ:
چاه متروک و قصر برافراشته، مثال زیبائى براى آل محمّد(صلى الله علیه وآله) است.
قصر ، مجد و عظمت آنها است که کسى به آن نمى رسد، و چاه ، علم و دانش آنها است که هرگز پایان نمى گیرد .
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
22.Hajj.42-45.mp3
1.94M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۴۲ الی ۴۵ سوره مبارکه حج
📝 مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
@Nahjolbalaghe2