قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ الی ۱۱ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ دومین صفتى را ک
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ الی ۱۱
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ به هر حال، امکان ندارد خداوند غریزه اى را به عنوان بخشى از نظام احسن در انسان بیافریند، و بعد آن را به کلى تحریم یا مخالف مقام انسانى بداند.
این نکته، چندان نیاز به یاد آورى ندارد که حلال بودن همسران مخالف با بعضى از موارد استثنائى نیست، مانند حالت عادت ماهانه و امثال آن.
همچنین حلال بودن کنیزان (زنان برده) مشروط به شرائط متعددى است که در کتب فقهى آمده، و چنان نیست که هر کنیزى به صاحب آن حلال باشد، و در واقع در بسیارى از جهات و شرائط، همان شرائط همسران را دارد.
* * *
در هشتمین آیه مورد بحث، به پنجمین و ششمین صفت برجسته مؤمنان اشاره کرده، مى گوید: آنها کسانى هستند که امانت ها و عهد خود را مراعات مى کنند (وَ الَّذِینَ هُمْ لاِ َماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ).
حفظ و اداى امانت ـ به معنى وسیع کلمه ـ و همچنین پایبند بودن به عهد و پیمان در برابر خالق و خلق از صفات بارز مؤمنان است.
در مفهوم وسیع امانت، امانت هاى خدا، پیامبران الهى و همچنین امانت هاى مردم جمع است، نعمت هاى مختلف خدا هر یک امانتى از امانات او هستند، آئین حق، کتب آسمانى، دستورالعمل هاى پیشوایان راه حق و همچنین اموال و فرزندان و پست ها و مقام ها، همه امانت هاى اویند که مؤمنان در حفظ و اداى حق آنها مى کوشند تا در حیاتند از آن پاسدارى مى کنند، و به هنگام ترک دنیا آنها را به نسل هاى برومند آینده خود مى سپارند، و چنین نسلى را براى پاسدارى آن تربیت مى کنند.
دلیل بر عمومیت مفهوم امانت، در اینجا علاوه بر گستردگى و اطلاق لفظ، روایات متعددى است که در تفسیر امانت وارد شده، گاهى امانت به معنى امامت امامان معصوم که هر امام آن را به امام بعد از خود مى سپارد تفسیر شده.
و گاه به مطلق ولایت و حکومت.
جالب این که: زراره از شاگردان بزرگ امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) چنین مى گوید: منظور از جمله أَنْ تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلى أَهْلِها این است که ولایت و حکومت را به اهلش واگذارید !.
و این نشان مى دهد که: حکومت از مهمترین ودیعه هاى الهى است که باید آن را به اهلش سپرد.
همچنین دلیل عمومیت عهد و پیمان، تعبیراتى است که در سایر آیات قرآن آمده، از جمله أَوْفُوا بِعَهْدِ اللّهِ إِذا عاهَدْتُمْ: به عهد خداوند وفا کنید هنگامى که عهد و پیمان بستید .
قابل توجه این که: در بعضى از آیات قرآن تعبیر به اداى امانت و یا عدم خیانت در امانت شده، در حالى که در آیه مورد بحث، تعبیر به رعایت امانت شده که هم شامل ادا مى شود، هم محافظت و مراقبت کامل از آن.
بنابراین، اگر کوتاهى در اصلاح چیزى که مورد امانت است باعث ضرر یا خطرى بشود، شخص امین موظف است که در اصلاح آن نیز بکوشد (و به این ترتیب سه کار لازم است: اداء، حفظ و اصلاح).
به هر حال، مسلّم است که پایبند بودن به تعهدات، حفظ و اداى امانات از مهمترین پایه هاى نظام اجتماعى بشر است و بدون آنها هرج و مرج در سرتاسر جامعه به وجود خواهد آمد، به همین دلیل حتى افراد و ملت هائى که اعتقاد الهى و مذهبى نیز ندارند، براى مصون ماندن از این هرج و مرج اجتماعى ناشى از
خیانت در عهد و امانت، خود را موظف به انجام این دو برنامه ـ لااقل در مسائل کلى اجتماعى ـ مى دانند.
* * *
بالاخره در نهمین آیه، آخرین ویژگى مؤمنان را که محافظت بر نمازها است بیان کرده مى گوید: آنها کسانى هستند که در حفظ نمازهاى خویش مى کوشند (وَ الَّذِینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ).
جالب این که: نخستین ویژگى مؤمنان را خشوع در نماز و آخرین صفت آنها را محافظت بر نماز شمرده است، از نماز شروع مى شود و به نماز ختم مى گردد.
چرا که نماز مهمترین رابطه خلق و خالق است.
نماز برترین مکتب عالى تربیت است.
نماز وسیله بیدارى روح و جان، و بیمه کننده انسان در برابر گناهان است.
خلاصه نماز، هر گاه با آدابش انجام گیرد، زمینه مطمئنى براى همه خوبى ها و نیکى ها خواهد بود.
یاد آورى این نکته نیز لازم است که: آیه نخست و آیه اخیر، اشاره به دو مطلب متفاوت مى کند، و به همین دلیل، در آیه نخست، صلاة به صورت مفرد و در آیه اخیر به صورت جمع است.
اولى، به مسأله خشوع و توجه خاص درونى که روح نماز است، و اثر بر تمام اعضاء مى گذارد اشاره مى کند.
و دومى، به مسأله آداب و شرائط نماز از نظر وقت و زمان و مکان و همچنین از نظر تعداد نمازها، و به نمازگزاران و مؤمنان راستین توصیه مى کند در همه نمازها مراقب همه این آداب و شرائط باشند.
در مورد اهمیت نماز در مجلدات مختلف این تفسیر مشروحاً بحث کرده ایم.(۱٠)
✍ پی نوشت:
۱٠ ـ به جلد نهم، صفحه ۲۶۷، ذیل آیه ۱۱۴ سوره هود و جلد چهارم، صفحه ۱٠۴، ذیل آیه ۱٠۳ سوره نساء و جلد سیزدهم، ذیل آیه ۱۴ سوره طه مراجعه فرمائید.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۵ بخش سوم 🌾 اندرزهای اخلاقی دست از دامن رهبر الهى خود برنداريد: امام(عليه ال
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۵ بخش سوم
🌾 اندرزهای اخلاقی
↩️ "«آرى او بار هلاکت و فساد را بر دوش مى کشد و از جايى به جاى ديگر مى برد!» (يَنْقُلُ الرَّدَى عَلَى ظَهْرِهُ مِنْ مَوْضِع إِلَى مَوْضِع).
«و براى توجيه آراى ناپخته و ضدّ و نقيض خويش، مطالب نامتناسب را به هم پيوند مى دهد!» (لِرَأْي يُحْدِثُهُ بَعْدَ رَأْي; يُرِيدُ أَنْ يُلْصِقَ مَا لاَ يَلْتَصِقُ، وَ يُقَرِّبَ مَا لاَ يَتَقَارَبُ!).
امام(عليه السلام) در اين عبارات، با تشبيهات زيبا و رسايى که فرموده، يک حقيقت مهم را بيان مى کند که يکى از سرچشمه هاى گمراهى، تکيه کردن بر پندارهاى بى اساس و گمان هاى باطل و آراى فاسد و غير مستدل است. اينها گاه ظاهر فريبنده اى دارد! همچون لب رودخانه ها، يا پرتگاه هايى که ظاهرش محکم، امّا زير آن خالى شده است! افراد بى خبر، پاى بر آن مى نهند و ناگهان در درون رودخانه، يا قعر درّه سقوط مى کنند.
اينها با اصرار بر پندارهاى جاهلانه خود، همانند کسانى هستند که اسباب مرگ و سقوط خويش را بر دوش گرفته، به هر سو مى برند. و يکى از ناهنجارى ها و بدبختى هاى آنان اين است که براى توجيه افکار باطل خود به امور باطل ديگرى استناد مى کنند و به اين ترتيب، روز به روز و لحظه به لحظه، در گمراهى عميق ترى فرو مى روند.
اينها نقطه مقابل کسانى هستند که در آغاز اين بخش، به آنان اشاره شد: کسانى که از چراغ هدايت رهروان راستين، نور مى گيرند واز چشمه هاى زلال علم آنها سيراب مى شوند.
سپس امام(عليه السلام) در يک نتيجه گيرى مى فرمايد: «از (نافرمانى) خدا بپرهيزيد و شکايت خويش را نزد کسى که نمى تواند مشکل شما را حل کند توان ندارد که با فکر خود گره از کار شما بگشايد، مَبَريد!» (فَاللهَ اللهَ أَنْ تَشْکُوا إِلَى مَنْ لاَ يُشْکِي شَجْوَکُمْ(4)، وَ لاَ يَنْقُضُ بِرَأْيِهِ مَا قَدْ أَبْرَمَ لَکُمْ).
اين جمله ممکن است اشاره به يکى از سرچشمه هاى جهالت و گرفتارى در چنگال پندارهاى باطل باشد و آن، مشورت نزد نااهلان بردن است! کسانى که از فکر سليم و رأى قاطع و آگاهى کافى براى حل مشکلات بى بهره اند و مشورت کنندگان را همراه خود به وادى ضلالت مى کشانند.
اين احتمال نيز وجود دارد که اشاره به مطلب تازه اى باشد و آن اينکه مردم فريب قدرت هاى کاذب و جبّار را که جز به منافع خويش نمى انديشند (همچون بنى اميّه) نخورند و حلّ مشکلات خويش را از آنها نخواهند، که نه تنها مشکلى را حل نمى کنند، بلکه در بسيارى از اوقات بر مشکلات نيز مى افزايند.
✍ پی نوشت:
4. «شجو» به معناى غم و اندوه است. (اين واژه، هم معناى مصدرى دارد، هم اسم مصدرى)."
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام صادق علیهالسلام: اِسعَ عَلى عِيالِكَ، وإيّاكَ أن يَكونوا هُمُ السُّعاةَ عَلَيكَ
🔻براى خانوادهات تلاش كن. مبادا آنان براى تو كار و تلاش كنند!
📚 الكافي، ج ٥، ص ١٤٩، ح ٦
@Nahjolbalaghe2
4_5767117398842807931.mp3
26.29M
#موعظه
💥 به وقت شام
🔴 تحولات آخر الزمان حول محور فلسطین و اتفاقات منطقه
✅ محوریت و پیروزیهای ایران در جنگ های آخر الزمان
1⃣ فصل اول
#فلسطین🗝#کلیداسرارآمیزظهور
🎙استاد امینی خواه
@Nahjolbalaghe2
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و هشتاد و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
" ﺍﺑﻮ ﺑﺠﻴﺮ " ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ، ﺭﺋﻴﺲ ﭘﺎﺳﺒﺎﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺟﻨﺎﻳﺘﻲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﺘﻮﺍﻥ ﻛﺮﺩ. ﺍﻳﻨﻚ ﺑﺎ ﻓﺮﻭﺗﻨﻲ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﻲﺭﻭﻱ ﻭ ﻣﻲﭘﺮﺳﻲ ﺍﺑﻮ ﻫﺎﺷﻢ ﻛﺪﺍﻡ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺋﻴﺪ؟ ﻭ ﭼﻮﻥ ﭘﺎﺳﺨﺖ ﺩﺍﺩ، ﺑﻴﺮﻭﻧﺶ ﻣﻴﺎﻭﺭﻱ ﻭﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺐ ﺧﻮﻳﺶ ﻣﻲﻧﺸﺎﻧﻲ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺭﺍﻩ ﻣﻲﺍﻓﺘﻲ ﻭ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﻨﺶ ﻣﻲﺁﺭﻱ. ﻭﻱ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩ، ﺳﻴﺪ ﺍﻣﺘﻨﺎﻉ ﻭﺭﺯﻳﺪ ﻭ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﺪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻳﺪ، ﻣﻨﮕﺮ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﻱ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻓﻜﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺁﺯﺍﺩ ﻛﻨﻨﺪ. ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻋﺴﺲ، ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﺑﻲ ﺑﺠﻴﺮ ﺍﻣﺪ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺩﺍﺩ ﺍﺑﻮ ﺑﺠﻴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﺭ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﻫﻢ ﭘﻮﻟﻲ ﺑﺪﻩ. ﭼﻮﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﻲﮔﻔﺖ، ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻴﻢ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻛﻨﻴﻢ. ﺍﻳﻨﻚ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﻮﻧﻲ ﺧﻮﺩ، ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻩ. ﺍﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﻴﺎﻥ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﺑﻲ ﺑﺠﻴﺮ ﺁﻭﺭﺩ، ﺍﺑﻮ ﺑﺠﻴﺮ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﻟﺠﻮﺋﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻱ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﻧﻴﺎﻣﺪﻱ ﻭ ﺭﻓﺘﻲ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺪ ﻛﺎﺭ ﺍﻫﻮﺍﺯﻱ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ ﻣﻲﺧﻮﺍﺭﮔﻲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻲ، ﺗﺎ ﺁﻥ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ؟ ﺳﻴﺪ ﭘﻮﺯﺵ ﻃﻠﺒﻴﺪ ﻭ ﺍﺑﻮ ﺑﺠﻴﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﺰﻩ
ﺍﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﻱ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺳﻴﺪ ﻣﺪﺗﻲ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﻣﺎﻧﺪ. 6- " ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺮﺝ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 259 ﺟﻠﺪ 7 ﺍﻏﺎﻧﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻌﺰﻳﺰ ﻣﺮﺍ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺷﺒﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺣﺎﺗﻢ ﺑﻦ ﻗﺒﻴﺼﻪ [ ﺻﻔﺤﻪ 124] ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺳﻴﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﺪﺛﻲ ﺷﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﺩﺭ ﺳﺠﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﺮ ﭘﺸﺖ ﺍﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﻤﺮ (ﺭﺽ) ﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺏ ﻣﺮﻛﺒﻲ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﻛﺐ ﺷﻤﺎ. ﻭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﻧﻴﻜﻮ ﺳﻮﺍﺭﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺳﻴﺪ ﻓﻮﺭﺍ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩ. ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﻱ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺪﺍﻳﺘﺎﻥ ﺷﻮﻡ ﮔﻔﺖ ﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ: ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻥ ﺍﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ. ﭼﻪ ﻧﻴﻜﻮ ﻣﺮﻛﺒﻲ ﻭ ﭼﻪ ﺧﻮﺵ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ! ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ، ﺑﺎﻧﻮﻳﻲ ﻧﻴﻜﻮ ﻛﺎﺭ ﻭ ﭘﺎﻙ ﺩﺍﻣﻦ ﻭ ﻧﻴﻚ ﺳﺮﺷﺖ ﻭ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ. ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻲ ﻭ ﭼﻪ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﺭﻧﮓ ﻣﻜﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﭘﻨﺪﺍﺭﻳﺪ. ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻳﻘﻴﻦ ﻭ ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ
ﺑﻴﻨﺎﺋﻲ، ﻣﺎﻳﻪ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺍﺳﺖ. ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﺜﻤﺎﻥ، ﺍﻣﻴﺪ ﺩﺍﺭﻳﺪ. ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻣﺎﻳﻪ ﺍﻣﻴﺪ، ﺳﺨﺖ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﺨﺎﻟﻔﻨﺪ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺍﻭ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺭﺝ ﻧﻬﺮﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻨﺪ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭﻳﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﺎﺧﻴﺰ، ﺁﻥ ﻓﺮﻭ ﻣﺎﻳﻪ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2