قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۵ بخش سوم 🌾 اندرزهای اخلاقی دست از دامن رهبر الهى خود برنداريد: امام(عليه ال
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۵ بخش سوم
🌾 اندرزهای اخلاقی
↩️ "«آرى او بار هلاکت و فساد را بر دوش مى کشد و از جايى به جاى ديگر مى برد!» (يَنْقُلُ الرَّدَى عَلَى ظَهْرِهُ مِنْ مَوْضِع إِلَى مَوْضِع).
«و براى توجيه آراى ناپخته و ضدّ و نقيض خويش، مطالب نامتناسب را به هم پيوند مى دهد!» (لِرَأْي يُحْدِثُهُ بَعْدَ رَأْي; يُرِيدُ أَنْ يُلْصِقَ مَا لاَ يَلْتَصِقُ، وَ يُقَرِّبَ مَا لاَ يَتَقَارَبُ!).
امام(عليه السلام) در اين عبارات، با تشبيهات زيبا و رسايى که فرموده، يک حقيقت مهم را بيان مى کند که يکى از سرچشمه هاى گمراهى، تکيه کردن بر پندارهاى بى اساس و گمان هاى باطل و آراى فاسد و غير مستدل است. اينها گاه ظاهر فريبنده اى دارد! همچون لب رودخانه ها، يا پرتگاه هايى که ظاهرش محکم، امّا زير آن خالى شده است! افراد بى خبر، پاى بر آن مى نهند و ناگهان در درون رودخانه، يا قعر درّه سقوط مى کنند.
اينها با اصرار بر پندارهاى جاهلانه خود، همانند کسانى هستند که اسباب مرگ و سقوط خويش را بر دوش گرفته، به هر سو مى برند. و يکى از ناهنجارى ها و بدبختى هاى آنان اين است که براى توجيه افکار باطل خود به امور باطل ديگرى استناد مى کنند و به اين ترتيب، روز به روز و لحظه به لحظه، در گمراهى عميق ترى فرو مى روند.
اينها نقطه مقابل کسانى هستند که در آغاز اين بخش، به آنان اشاره شد: کسانى که از چراغ هدايت رهروان راستين، نور مى گيرند واز چشمه هاى زلال علم آنها سيراب مى شوند.
سپس امام(عليه السلام) در يک نتيجه گيرى مى فرمايد: «از (نافرمانى) خدا بپرهيزيد و شکايت خويش را نزد کسى که نمى تواند مشکل شما را حل کند توان ندارد که با فکر خود گره از کار شما بگشايد، مَبَريد!» (فَاللهَ اللهَ أَنْ تَشْکُوا إِلَى مَنْ لاَ يُشْکِي شَجْوَکُمْ(4)، وَ لاَ يَنْقُضُ بِرَأْيِهِ مَا قَدْ أَبْرَمَ لَکُمْ).
اين جمله ممکن است اشاره به يکى از سرچشمه هاى جهالت و گرفتارى در چنگال پندارهاى باطل باشد و آن، مشورت نزد نااهلان بردن است! کسانى که از فکر سليم و رأى قاطع و آگاهى کافى براى حل مشکلات بى بهره اند و مشورت کنندگان را همراه خود به وادى ضلالت مى کشانند.
اين احتمال نيز وجود دارد که اشاره به مطلب تازه اى باشد و آن اينکه مردم فريب قدرت هاى کاذب و جبّار را که جز به منافع خويش نمى انديشند (همچون بنى اميّه) نخورند و حلّ مشکلات خويش را از آنها نخواهند، که نه تنها مشکلى را حل نمى کنند، بلکه در بسيارى از اوقات بر مشکلات نيز مى افزايند.
✍ پی نوشت:
4. «شجو» به معناى غم و اندوه است. (اين واژه، هم معناى مصدرى دارد، هم اسم مصدرى)."
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام صادق علیهالسلام: اِسعَ عَلى عِيالِكَ، وإيّاكَ أن يَكونوا هُمُ السُّعاةَ عَلَيكَ
🔻براى خانوادهات تلاش كن. مبادا آنان براى تو كار و تلاش كنند!
📚 الكافي، ج ٥، ص ١٤٩، ح ٦
@Nahjolbalaghe2
4_5767117398842807931.mp3
26.29M
#موعظه
💥 به وقت شام
🔴 تحولات آخر الزمان حول محور فلسطین و اتفاقات منطقه
✅ محوریت و پیروزیهای ایران در جنگ های آخر الزمان
1⃣ فصل اول
#فلسطین🗝#کلیداسرارآمیزظهور
🎙استاد امینی خواه
@Nahjolbalaghe2
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و هشتاد و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
" ﺍﺑﻮ ﺑﺠﻴﺮ " ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ، ﺭﺋﻴﺲ ﭘﺎﺳﺒﺎﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺟﻨﺎﻳﺘﻲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﺘﻮﺍﻥ ﻛﺮﺩ. ﺍﻳﻨﻚ ﺑﺎ ﻓﺮﻭﺗﻨﻲ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﻲﺭﻭﻱ ﻭ ﻣﻲﭘﺮﺳﻲ ﺍﺑﻮ ﻫﺎﺷﻢ ﻛﺪﺍﻡ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺋﻴﺪ؟ ﻭ ﭼﻮﻥ ﭘﺎﺳﺨﺖ ﺩﺍﺩ، ﺑﻴﺮﻭﻧﺶ ﻣﻴﺎﻭﺭﻱ ﻭﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺐ ﺧﻮﻳﺶ ﻣﻲﻧﺸﺎﻧﻲ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺭﺍﻩ ﻣﻲﺍﻓﺘﻲ ﻭ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﻨﺶ ﻣﻲﺁﺭﻱ. ﻭﻱ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩ، ﺳﻴﺪ ﺍﻣﺘﻨﺎﻉ ﻭﺭﺯﻳﺪ ﻭ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﺪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻳﺪ، ﻣﻨﮕﺮ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﻱ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻓﻜﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺁﺯﺍﺩ ﻛﻨﻨﺪ. ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻋﺴﺲ، ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﺑﻲ ﺑﺠﻴﺮ ﺍﻣﺪ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺩﺍﺩ ﺍﺑﻮ ﺑﺠﻴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﺭ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﻫﻢ ﭘﻮﻟﻲ ﺑﺪﻩ. ﭼﻮﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﻲﮔﻔﺖ، ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻴﻢ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻛﻨﻴﻢ. ﺍﻳﻨﻚ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﻮﻧﻲ ﺧﻮﺩ، ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻩ. ﺍﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﻴﺎﻥ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﺑﻲ ﺑﺠﻴﺮ ﺁﻭﺭﺩ، ﺍﺑﻮ ﺑﺠﻴﺮ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﻟﺠﻮﺋﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻱ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﻧﻴﺎﻣﺪﻱ ﻭ ﺭﻓﺘﻲ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺪ ﻛﺎﺭ ﺍﻫﻮﺍﺯﻱ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ ﻣﻲﺧﻮﺍﺭﮔﻲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻲ، ﺗﺎ ﺁﻥ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ؟ ﺳﻴﺪ ﭘﻮﺯﺵ ﻃﻠﺒﻴﺪ ﻭ ﺍﺑﻮ ﺑﺠﻴﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﺰﻩ
ﺍﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﻱ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺳﻴﺪ ﻣﺪﺗﻲ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﻣﺎﻧﺪ. 6- " ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺮﺝ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 259 ﺟﻠﺪ 7 ﺍﻏﺎﻧﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻌﺰﻳﺰ ﻣﺮﺍ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺷﺒﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺣﺎﺗﻢ ﺑﻦ ﻗﺒﻴﺼﻪ [ ﺻﻔﺤﻪ 124] ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺳﻴﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﺪﺛﻲ ﺷﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﺩﺭ ﺳﺠﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﺮ ﭘﺸﺖ ﺍﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﻤﺮ (ﺭﺽ) ﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺏ ﻣﺮﻛﺒﻲ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﻛﺐ ﺷﻤﺎ. ﻭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﻧﻴﻜﻮ ﺳﻮﺍﺭﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺳﻴﺪ ﻓﻮﺭﺍ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩ. ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﻱ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺪﺍﻳﺘﺎﻥ ﺷﻮﻡ ﮔﻔﺖ ﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ: ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻥ ﺍﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ. ﭼﻪ ﻧﻴﻜﻮ ﻣﺮﻛﺒﻲ ﻭ ﭼﻪ ﺧﻮﺵ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ! ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ، ﺑﺎﻧﻮﻳﻲ ﻧﻴﻜﻮ ﻛﺎﺭ ﻭ ﭘﺎﻙ ﺩﺍﻣﻦ ﻭ ﻧﻴﻚ ﺳﺮﺷﺖ ﻭ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ. ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻲ ﻭ ﭼﻪ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﺭﻧﮓ ﻣﻜﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﭘﻨﺪﺍﺭﻳﺪ. ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻳﻘﻴﻦ ﻭ ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ
ﺑﻴﻨﺎﺋﻲ، ﻣﺎﻳﻪ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺍﺳﺖ. ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﺜﻤﺎﻥ، ﺍﻣﻴﺪ ﺩﺍﺭﻳﺪ. ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻣﺎﻳﻪ ﺍﻣﻴﺪ، ﺳﺨﺖ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﺨﺎﻟﻔﻨﺪ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺍﻭ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺭﺝ ﻧﻬﺮﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻨﺪ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭﻳﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﺎﺧﻴﺰ، ﺁﻥ ﻓﺮﻭ ﻣﺎﻳﻪ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ الی ۱۱ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ به هر حال، امکا
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ الی ۱۱
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
بعد از ذکر این صفات ممتاز، نتیجه نهائى آن را به این صورت بیان مى کند: آنها وارثانند (أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ).
* * *
همان وارثانى که فردوس و بهشت برین را به ارث مى برند، و جاودانه در آن خواهند ماند (الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیها خالِدُونَ).
فردوس در اصل ـ به گفته بعضى ـ یک لغت رومى است و بعضى آن را عربى و بعضى اصل آن را فارسى مى دانند و به معنى باغ است، یا باغ مخصوصى که تمام نعمت ها و مواهب الهى در آن جمع است و لذا، مى توان آن را به عنوان بهشت برین (بهترین و برترین باغ هاى بهشت) نامید.
تعبیر به ارث بردن ممکن است اشاره به این باشد که: مؤمنان بدون زحمت به آن مى رسند، همانند ارث که انسان زحمتى براى آن نکشیده است، درست است که نائل شدن به مقامات عالى بهشت، بسیار تلاش و کوشش و پاکى و خودسازى مى خواهد ولى آن پاداش عظیم در مقابل این اعمال ناچیز به قدرى زیاد است که گوئى انسان بى زحمت به آن رسیده است.
توجه به این نکته نیز لازم است که: در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)چنین نقل شده: ما مِنْکُمْ مِنْ أَحَد اِلاّ لَهُ مَنْزِلانِ: مَنْزِلٌ فِى الْجَنَّةِ، وَ مَنْزِلٌ فِى النّارِ، فَاِنْ ماتَ وَ دَخَلَ النّارَ وَرِثَ أَهْلُ الْجَنَّةِ مَنْزِلَهُ:
هر یک از شما بدون استثنا داراى دو منزل است: منزلى در بهشت، و منزلى در دوزخ، اگر دوزخى شود و وارد جهنم گردد، اهل بهشت منزلگاه او را به ارث مى برند .(۱۱)
تعبیر به ارث ، در آیه مورد بحث، ممکن است اشاره به این نکته نیز باشد.
این احتمال را نیز بعضى از مفسران دور ندانسته اند که تعبیر به ارث در اینجا اشاره به سرانجام کار مؤمنان است، همچون میراث که در پایان کار به وارث مى رسد.
به هر حال، این مرحله عالى بهشت، طبق ظاهر آیات فوق، مخصوص مؤمنانى است که داراى صفات بالا هستند، به این ترتیب، دیگر بهشتیان در مراحل پائین تر قرار دارند.
* * *
نکته ها:
۱ ـ انتخاب فعل ماضى أفلح در مورد رستگارى مؤمنان براى تأکید هر چه بیشتر است، یعنى رستگارى آنها آن قدر مسلّم است که گوئى قبلاً تحقق یافته، و ذکر کلمه قد قبل از آن، نیز تأکید دیگرى براى موضوع است.
تعبیراتى همچون خاشعون ، معرضون ، راعون و یحافظون ... (به صورت اسم فاعل یا فعل مضارع) همه، دلیل بر آن است که: برنامه هاى مؤمنان راستین در این اوصاف برجسته، موقتى و محدود نیست بلکه مستمر و دائمى است.
✍ پی نوشت:
۱۱ ـ بحار الانوار ، جلد ۸، صفحه ۹۱.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2