20150705152705731.mp3
950.3K
✅سوره مبارکه انبیا آیات ۱ الی ۲۹
🎤استادمهدیفروغی
#کانالقرآنونهجالبلاغه
⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره واقعه ✨خدائى که مالک و مربى تمام جهانیان است این قرآن را براى تربیت انسانها
✨
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
...
🔹🔹🔹نکته ها:
🌿۱ ـ ویژگیهاى قرآن مجید
از چهار توصیفى که در آیات فوق درباره قرآن ذکر شده، مى توان چنین نتیجه گرفت که، عظمت قرآن از یکسو، به خاطر عظمت محتواى آن، و از سوى دیگر، عمق معانى، و از سوى سوم، قداستى است که جز پاکان و نیکان به آن راه نمى یابند، و از سوى چهارم، جنبه تربیتى فوق العاده اى دارد; چرا که از سوى ربّ العالمین نازل شده است، و هر یک از این چهار موضوع، نیاز به بحثهاى مفصلى دارد که، در ذیل آیات مناسب بیان کرده ایم.
🌺۲ ـ قرآن و طهارت
در آیات فوق خواندیم: قرآن را جز پاکان مس نمى کنند، و گفتیم این آیه، هم به مس ظاهرى تفسیر شده، و هم معنوى، و تضادى با هم ندارند، و در مفهوم کلى آیه جمعند.
در قسمت اول، در روایات اهل بیت از ابو الحسن امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) نقل شده:
🍃المُصْحَفُ لاتَمُسَّهُ عَلى غَیْرِ طُهْر، وَ لاجُنُباً، وَ لاتَمَسَّ خَطَّهُ وَ لاتُعَلِّقْهُ، إِنَّ اللّهَ تَعالى یَقُولُ: لایَمَسُّهَ إَلاَّ الْمُطَهَّرُونَ:
✨قرآن را بدون وضو مس نکن، و نه در حال جنابت، و دست بر خط آن در این حال مگذار، و آن را حمایل نکن; چرا که خداوند متعال فرموده: جز پاکان آن را مس نمى کنند .(۹)
همین معنى در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) با مختصر تفاوتى نقل شده است.(۱٠)
▫️و در منابع اهل سنت نیز آمده است، از جمله از طرق مختلف نقل شده:
پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: لایَمَسَّ الْقُرْآنَ إِلاّ طاهِرٌ:
🍃قرآن را جز افراد پاک نباید مس کند .(۱۱)
و در مورد مس معنوى، نیز از ابن عباس از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود:
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیْمٌ فِی کِتاب مَکْنُون قالَ : عِنْدَ اللّهِ فِی صُحُف مُطَهَّرَة لایَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ قالَ: المُقَرَّبُونَ:
🍃این قرآن کریمى است که در کتاب پنهان (لوح محفوظ) قرار دارد، فرمود: نزد خداوند در صفحات پاکیزه اى است و جز پاکان آن را مس نمى کنند، فرمود: یعنى مقربان !.(۱۲)
این مطلب، از طریق عقل، نیز قابل استدلال است; زیرا گرچه قرآن مجید براى هدایت عموم است، اما مى دانیم افراد زیادى بودند که قرآن را از لبهاى مبارک پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى شنیدند، و این آب زلال حقیقت را در سرچشمه وحى مى دیدند، اما چون آلوده به تعصب و عناد و لجاجت بودند، کمترین بهره اى از آن نگرفتند، اما کسانى که اندکى خود را پاک کردند، و با روح حقیقت جوئى و تحقیق، به سراغ آن آمدند، هدایت یافتند.
بنابراین، هر قدر پاکى و تقواى انسان بیشتر شود، به مفاهیم عمیقتر و بیشترى از قرآن مجید دست مى یابد ، به این ترتیب، آیه در هر دو بعد جسمى و روحانى، صادق است، ناگفته پیداست، شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله)، و ائمه معصومین، و ملائکه مقربین، روشنترین مصداق مقرّبانند، و حقایق قرآن را از همه بهتر درک مى کنند.
📚۱ ـ اللّه و العلم الحدیث ، صفحه ۳۳.
۲ ـ راغب در مفردات ، ماده کرم .
۳ ـ لایَمَسُّه جمله خبریه است که مى تواند به معنى نهى یا به معنى نفى بوده باشد.
۴ ـ تَنْزِیل در اینجا مصدرى است به معنى اسم مفعول یعنى منزَّل مى باشد و خبر براى مبتداى محذوف است، یا خبر بعد از خبر.
۵ ـ طبق این تفسیر، در اینجا کلمه شکر محذوف است و در تقدیر: وَ تَجْعَلُونَ شُکْرَ رِزْقِکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ مى باشد، و یا این که رزق کنایه از شکر رزق است.
۶ ـ مطابق این دو تفسیر چیزى در تقدیر نیست.
۷ ـ این حدیث را طبرسى در مجمع البیان نقل کرده است، در تفسیر درّ المنثور ، جلد ۶، صفحه ۱۶۳ و قرطبى ، جلد ۹، صفحه ۶۳۹۸ و مراغى ، جلد ۲۷، صفحه ۱۵۲ و روح المعانى ، جلد ۲۷، صفحه ۱۳۵ نیز با تفاوتهاى مختصرى ذیل آیات مورد بحث آمده است.
۸ ـ تفسیر درّ المنثور ، جلد ۶، صفحه ۱۶۳ و نور الثقلین ، جلد ۵، صفحه ۲۲۷.
۹ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۱، صفحه ۲۶۹، حدیث ۳ (طبق این حدیث نفى در آیه فوق کنایه از نهى است).
۱٠ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۱، صفحه ۲۷٠، حدیث ۵.
۱۱ ـ این حدیث در درّ المنثور از عبداللّه بن عمر ، و معاذ بن جبل ، و ابن حزم انصارى از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده (جلد ۶، صفحه ۱۶۲).
۱۲ ـ درّ المنثور ، جلد ۶، صفحه ۱۶۲.
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح نامه۲۱ ... قَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِکَ). در واقع آنچه را امام(عليه السلام) د
✨
✅ادامه شرح نامه ۲۱
🔹نکته ها:
1. رابطه اعمال و پاداش ها:
آنچه از تعليمات قرآن مجيد استفاده مى شود اين است که اساس کار در قيامت بر رابطه ميان اعمال و پاداش ها و کيفرها يا مشاهده اعمال و نتيجه آنهاست; (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَيْراً يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرًّا يَرَهُ)(12)
در حالى که بسيارى از مردم اساس را شفاعت و عفو الهى و مانند آن مى دانند و به همين دليل چندان به اعمال خود توجّه ندارند و همين طرز فکر گاهى آنها را در ترک واجبات و ارتکاب محرّمات سهل انگار مى کند. به يقين شفاعت حق است، عفو الهى يک واقعيّت است; ولى اينها اساس نجات در روز قيامت نيست. آن روز «يوم الدين» است يوم جزا و گرفتن نتيجه اعمال.
امام(عليه السلام) نيز در نامه بالا به اين مسأله تأکيد فرموده و مى گويد: تنها انسان به امورى جزا داده مى شود که از پيش فرستاده و بر امورى وارد مى گردد که قبلا ذخيره نموده است.
اگر اساس را بر اين بگذاريم، به يقين اعمال ما بسيار پاک تر خواهد شد.
2. «زياد» مرد نمک نشناس:
درباره زياد و فرزندش عبيدالله و زشتى هاى اعمال و عقايد آنها سخن بسيار است که بخش قابل ملاحظه اى از آن در ذيل نامه 44 به خواست خدا خواهد آمد ولى در اينجا سزاوار است اشاره کوتاهى با ذکر کلامى از ابن ابى الحديد به اين مسأله داشته باشيم، او مى گويد:
«خداوند روى زياد را سياه کند که آن همه محبّت و احسان على(عليه السلام) را با اعمال زشت و جنايات در مورد شيعيان و دوستان على(عليه السلام) و اسراف در لعن آن حضرت تلافى کرد، او در برابر معاويه در نکوهش از اعمال امير مؤمنان على(عليه السلام) به قدرى زياده روى کرد که معاويه انتظار آن را نداشت;
ولى او براى خوش آيند معاويه اين کار را نکرد، بلکه با طبع کثيف و قلب پر از عناد خود اين کار را انجام مى داد و خدا مى خواست که او را با اين اعمال رسوا کند و او را به مادرش باز گرداند تا از نسب او خبر دهد! آرى! از کوزه همان برون تراود که در اوست. و بعد از او فرزندش (عبيدالله) آمد و اعمال زشت پدر را (نسبت به شيعيان و خاندان آن حضرت) آن گونه که مى دانيم به نهايت رساند».(13)
📚پی نوشت:
1 . سند نامه: اين نامه را بلاذرى در انساب الاشراف آورده است و در واقع آنچه مرحوم سيّد رضى در اينجا ذکر کرده بخشى از نامه مفصلى است که امام(عليه السلام) براى زياد فرستاد. در مصادر نهج البلاغه نيز تنها از همين منبع ذکر شده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 233) ابن ابى الحديد نيز در شرح نهج البلاغه خود ذيل نامه 44 آنچه را بلاذرى در انساب الاشراف آورده، با تفاوتهاى قابل ملاحظه اى ذکر کرده و چون اين تفاوت ها نسبتاً زياد است حمل بر اختلاف نسخ بعيد به نظر مى رسد شايد ابن ابى الحديد منبع ديگرى در اختيار داشته است که اين نامه را با آن شرح و تفصيل از آن نقل نموده است.
2 . درباره استفاده از انواع روغن ها (و کرمها) براى نرم کردن موها و صورت و بدن و آنچه در آن زمان معمول بوده و آنچه مستحب و مکروه است، مرحوم صاحب وسائل در وسائل الشيعه در جلد اوّل که از باب 102 آداب الحمام شروع مى شود، روايات فراوانى ذکر کرده است و از تعبير امام(عليه السلام) در عبارت بالا بر مى آيد که زياده روى در اين کار برنامه افراد ثروتمند و متنعم بوده است.
3 . اين مضمون را بلاذرى در انساب الاشراف و ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود (ج 16، ص 196) آورده اند.
4 . بحارالانوار، ج 71، ص 346.
5 . بقره، آيه 110.
6 . حشر، آيه 18 .
7 . غررالحکم، ح 2609.
8 . همان مدرک، ح 2898.
9 . کافى، ج 2، ص 310.
10 . «متمرّغ» به معناى کسى است که در خاک مى غلطد از ريشه «تمرّغ» به معناى در خاک غلط زدن گرفته شده است.
11 . «اَرْمَلَة» به زنى گفته مى شود که شوهرش از دنيا رفته است (بيوه زن) و «اَرْمَل» به مردى گفته مى شود که زوجه اش از دنيا رفته است. اين واژه گاهى به معناى از دست دادن زاد و توشه نيز به کار مى رود و در اصل از ريشه «رمل» به معناى شن گرفته شده گويى اين گونه افراد از شدت ناتوانى، فقر و نياز به زمين مى چسبند. واژه «اَرامل» به مساکين نيز اطلاق مى شود.
12 . زلزال، آيه 7 و 8 .
13 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 15، ص 139، ذيل نامه 21.
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۴۰/به يكي از كارگزاران خود
🔴 #نكوهشيككارگزار
پس از ياد خدا و درود!
از تو خبري رسيده است كه اگر چنان كرده باشي، پروردگار خود را به خشم آورده، و امام خود را نافرماني كردي، و در امانت خود خيانت كردي. به من خبر رسيده كه كشت زمينها را برداشته، و آن چه را كه مي توانستي گرفته، و آنچه در اختيار داشتي به خيانت خورده اي، پس هر چه زودتر حساب اموال را براي من بفرست و بدان كه حسابرسي خداوند از حسابرسي مردم سخت تر است. با درود.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامه ۴۰
شرح_صوتی_نامه_۴۰.mp3
4.4M
✅شرح نامه ۴۰
🔹نکوهش یک کارگزار
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال نهجالبلاغه 🌺✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه